#لطیفه_نکته ۱۱۱
روزی چوپانی از گوسفندان خود پرسید :
چه چیز باعث شده که از گرگ تا این حد بترسید و سگ را همچون خانواده خود ببینید؟ 🤔
گوسفندان همه با هم گفتند : بعبعععبعع 😐
نه واقعا انتظار داشتی گوسفندا حرف بزنند مثلا چیزی بگند؟ 😂
حتما دانشگاهم رفتی 🤓
حتما یارانه هم میگیری 😒😂
*به نام خدای خالق قدرت*
*سلام*
*خداوند متعال در قرآن کریم فرمودند*
*قَالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَخَاسِرُونَ*
*فرزندان یعقوب گفتند: اگر گرگ او را بخورد، با آنکه ما گروهی قوی هستیم، در آن صورت ما زیانکار و بی کفایت خواهیم بود.*
*(آیه ۱۴ سوره یوسف)*
هر چی ضمانت را بیشتر می کنند و برای کارشان بیشتر قسم می خورند بیشتر از قبل معلوم میشه نقشه دارند
با توجه به این آیه می توان نکات زیر را برداشت نمود:
۱. گاهى بزرگترها از روى تجربه و آگاهى، احساس خطر مىكنند، امّا جوانها به قدرت خود مغرورند و خطر را شوخى مىگيرند. (پدر نگران، ولى فرزندان مغرور قدرت خود بودند.)
۲. قوى بودن، دليلى بر امين بودن نيست. (برادران يوسف قوى بودند، ولى امين نبودند)
۳. برادران از اين كه گرگ يوسف را پاره كند ابراز نگرانى نكردند ولى در برابر اين كه نيرومندى و قدرت آنان مخدوش گردد عكس العمل نشان دادند
۴. اگر كسى مسئوليّتى را بپذيرد و خوب انجام ندهد، سرمايه، شخصيّت، آبرو و وجدان خود را در معرض خطر قرار داده و زيانكار خواهد بود.
۵. ظاهر فريبى و ابراز احساسات دروغين، از دسيسههاى افراد دو رو و منافق است.
۶. برخى براى رسيدن به اهداف شوم خود حتّى حاضرند از آبرو و شخصيّت خود صرف نظر كنند.
۷. غرور جوانان را نشکنید ولی به غرور آنها اعتماد هم نکنید
۸. به فرزندان خود بیاموزید که امانت دار باشند حتی برای دشمنانشان*
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412149515052156.pdf
10.09M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۱
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#روانشناسی_و_مشاوره
#ایام_امتحانات ۲
#نقش_والدین_در_فصل_امتحانات_فرزندان
🔅پرهیز از مکالمهی دستوری و اجباری مستقیم برای مطالعه
🔅دادن روحیه و تشویق، هنگام مطالعه امتحانی
🔅پرهیز از فشار بیش از حد برای گرفتن نمرههای بالا
🔅ایجاد فضای آرام و ساکت در خانه
🔅در نظر گرفتن ساعاتی برای تفریح و معاشرت با دوستان
🔅جویا شدن علت بیانگیزگی فرزند برای درسخواندن
🔅فراهم کردن مکانی ثابت برای انجام امتحان
🔅آماده کردن تغذیه و میانوعدههای مفید
🔅پرهیز از سرزنش و مقایسه با سایر دانش آموزان
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📖 فرنگیس
#خاطرات_فرنگیس_حیدریپور
🖋قسمت ۶۸م
جبار بیهوش بود. پرستارها مرتب میآمدند و میرفتند. پرستاری نزدیک آمد و با ناراحتی گفت: «خواهرم، ناراحت نباش. وقتی عمل بشود و خوب که شد، میشود برایش دست مصنوعی گذاشت.»
پرستار که اینها را گفت، قلبم از جا کنده شد. کنار تخت جبار زانو زدم و دست دیگرش را که سالم بود، بوسیدم و گریه کردم. سرم را به تخت جبار چسباندم و دعا کردم: «خدایا، جبار به هوش بیاید. خدایا، کمکمان کن.»
سه شب و سه روز جبار به هوش نیامد. ناراحت بودم و با خودم میگفتم زنده ماندنش چه فایده دارد. بدون دست، بدون دندان، با این همه زخم در بدن...
پرستارها میآمدند و دلداریمان میدادند. مرتب ناله میکردم و میگفتم: « درد دستت به جانم. درد مظلومیتت به جانم. فدای تکهتکه گوشت تنت که زخمی است. فدای دندانهایت که سفیدیشان با سرخی خونت قاطی شده.»
وقتی برایش میخواندم و ناله میکردم، برادرهایم از خشم چشمهاشان کاسۀ خون میشد. به آنها میگفتم: «اگر انتقام برادرتان را نگیرید، صدام به ما خواهد خندید.»
برادرهایم قول دادند به محض اینکه برگردند، سعی میکنند همۀ مینها را جمع کنند.
سه شب و سه روز جلوی بیمارستان طالقانی منتظر نشستم. نگهبانان بیرونم
میکردند، میرفتم دم در، کنار دیوار مینشستم و به ماشینهایی که میآمدند و میرفتند، نگاه میکردم. بعد آنقدر به نگهبان التماس میکردم تا دوباره راهم دهد.
بالاخره دست برادرم را عمل کردند. دستش قطع شد. وقتی به هوش آمد و چشمهایش را باز کرد، اول به دستهایش نگاه انداخت. قربان و صدقهاش رفتم و گفتم: «خدا را شکر که زندهای!»
سعی کردم دلداریاش بدهم. با مظلومیت به زخمهای بدنش نگاه میکرد و چیزی نمی گفت
حال جبار که بهتر شد، کنار تختش نشستم. با لحن بچگانهاش پرسید: «کی از بیمارستان میرویم؟»
به زور لبخندی زدم وگفتم هر موقع حالت بهتر شد به ده خودمان برمیگردیم
برادرم انجا قسم خورد تا جان در بدن دارم مین ها را پیدا میکنم و انجا را از مین پاک می کنم
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
امام و پیام به شوروی
فیلم دیده نشده و کامل دیدار «ادوارد شواردنادزه» آخرین وزیر امور خارجه #شوروی با امام خمینی رضواناللهعلیه
امام خمینی:
شما تماما درباره عالم طبیعت صحبت کردید و من میخواستم عالم بعد از موت را به شما نشان بدهم.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#امام_و_پیام_به_شوروی
❌ آخرای سال ۶۷، امام یک نامه ایدئولوژیک به گورباچف مینویسن.
این نامه تو شرایطی نوشته شد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز سرکار بوده، جنگ سرد بوده، دیوار برلین نماد جدایی شرق و غرب بوده و کمونیسم حاکمیت داشته
● نامه رو آیت الله جوادی آملی از طرف امام میبره مسکو
و میگه خودم شخصاً نامه رو برا گورباچف خوندم و ترجمه کردیم که اگر احتیاج به توضیح یا استدلالی داشت، توضیح بدیم
● متن اصلی نامه به خط خود امام نوشته شده بود و ترجمه انگلیسی هم داشت چون این پیام فقط برای رهبر شوروی نبود و حوزههای وسیع تری داشت
امام با استفاده از مسائل فلسفی و عرفانی از گورباچف میخواد که به جای مادهپرستی غرب از آثار #ابن_سینا، #سهروردی، #صدرای_شیرازی و #ابن_عربی استفاده کنه
● نامه خیرخواهانه امام تاثیر خودش رو میذاره و ۵۶ روز بعد یعنی در چنین روزی، گورباچف نامهای به امام مینویسه
و تشکر میکنه و میگه ما ایدئولوژیهای زیادی تو کشورمون داریم و در کنار هم به خوبی زندگی میکنیم و پیرو اصل اساسی احترام به آزادی انتخاب برای هر انسان و هر ملت هستیم
● بعد از خوندن نامه، امام به هیات شوروی میگن: به گورباچف بگید من میخواستم جلوی شما یک فضای بزرگتر باز کنم و شما رو با دنیای بعد از مرگ که جاوید است آشنا کنم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش کند.
● گورباچف بعد از سرنگونی در سال ۱۹۹۶ کاندیدای ریاست جمهوری روسیه میشه اما تحت تأثیر رسانههای غربی، محبوبیتش به پایینترین حد رسیده بود.
● بعدها تو یه مصاحبه با خبرنگارا از اینکه به هشدارهای امام راجع به فروپاشی کمونیسم کم اعتنایی کرده بود، اظهار پشیمونی کرد.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📚@salonemotalee
#پرونده_ویژه_جنگ_جهانی_غذا (۸)
مقاله چهارم
#چرا_سلبریتیها_سوسکخوار_شدهاند
🖋قسمت اول
اشاره
در بخشهای قبل، ضمن بررسی تغییر آرایش کولنیهای قدرتمند جهان (در بحث «کنشگران غذا» به این شناخت نیاز داریم) تغییرات جمعیت طی ۲۰۰۰ سال گذشته روشن شد.
همچنین بررسی کردیم که سابقه نظریهپردازی و ایجاد جنبشهای اجتماعی برای این منظور، به نیمه قرن نوزدهم میلادی بازمیگردد؛
سپس دیدیم که – به این دلیل که هیتلر پرچمدار ایده «نژاد برتر» شد – این نظریه و این جنبشها در نیمه اول قرن بیستم رو به افول نهاد؛ اما کار به اینجا ختم نشد و این طرح در دهه ۱۹۶۰ پوستاندازی کرد و به شکل دیگری ظاهر شد.
در این بخش خواهیم دید که ابرکمپانیها، و قدرتمندان سیاسی دنیا، برای نیل به این هدف از چه روشهایی استفاده کردهاند.
نظریهپردازی مبنایی و فلسفی طرح
احیا و اجرای این برنامهی بزرگ، طی دهههای بعد نیازمند تدوین مبانی مستحکم فکری بود.
به همین خاطر نظریهپردازی فلسفی و تحکیم مبانی این عقاید خطرناک، توسط فلاسفه اجتماعی تراز اول غرب انجام شد؛
از جمله این افراد میتوان به فیلسوف شناختهشده بریتانیایی برتراند راسل (۱) اشاره کرد.
راسل بلافاصله پس از پایان جنگ دوم، در سال ۱۹۵۲ در کتاب «تأثیر علم بر جامعه» (۲) جملاتی صریح در این زمینه مینویسد:
«من وانمود نمیکنم که کنترل بارداری تنها راه جلوگیری از افزایش جمعیت است؛ همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم جنگ تاکنون در این رابطه ناامیدکننده ظاهر شده است، البته شاید جنگ باکتریایی مؤثرتر باشد.
اگر بتوان در هر نسل، یک بار مرگ سیاه (۲) را در سراسر جهان گسترش داد، بازماندگان میتوانند آزادانه و بدون اینکه جهان، بیش از حد پر شود، تولیدمثل کنند.» (۴)
بسیار جالب است که راسل نمیتواند از اهداف غایی این طرح سخنی نگوید.
او در همین کتاب حول ایدهی حکومت واحد جهانی نظریهپردازی میکند و در بخش «نتیجهگیری» همین کتاب مینویسد:
«میخواهم اینگونه نتیجهگیری کنم که یک جامعه علمی تحت شرایط خاصی میتواند پایدار باشد:
* نخستین آنها یک وجود «دولت واحد در تمام جهان» است که نیروهای مسلح در انحصار اوست و از اینرو قادر به اجرای صلح هست.
* شرط دوم گسترش یک موفقیت عمومی است، طوریکه هیچ فرصتی برای حسادت بخشی از جهان به بخش دیگر وجود نداشته باشد.
* شرط سوم (که فرض دوم را برآورده میکند) کمبود تولّد در همه دنیاست، طوری که جمعیت جهان ثابت شود یا یک چنین چیزی.
* شرط چهارم مهیا کردن زمینه برای ابتکارات فردی در هر دو مورد کار و بازی است، و با گسترش وسیع قدرت همساز و با حفظ چارچوب سیاسی و اقتصادی.
جهان با تحقق این موارد فاصله زیادی دارد، بنابراین باید پیش از ثبات، تحولات گسترده و مصائب وحشتناکی را انتظار داشته باشیم.» (۵)
ادامه دارد ...
قسمت بعد: https://eitaa.com/salonemotalee/1801
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#اصلیترین_مخالف_رهبری_آیتالله_خامنهای
اصلیترین مخالف رهبری آقا که بود؟
قسمت اول:
قطعاً یکی از تاریخیترین روزهای تاریخ ایران در ۱۰۰ سال گذشته، ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ است. در این روز ملت ایران با «روح خدا» وداع کرد و جانشینی برحق را برای آن، ولی خدا انتخاب کرد. تا کنون روایتهای زیادی از این روز منتشر شده که اغلب دارای کاستی یا نقاط ضعفی است که نتوانسته حق این روز تاریخی را ادا کند.
در ادامه و با توجه به منابعی که طی سالیان اخیر منتشر شده که میتوان مدعی شد که تقریباً تمامی مشروح مذاکرات خبرگان و خاطرات افراد حاضر در جلسه را دربرمیگیرد، روایت جدید و کمتر شنیدهشدهای را از این اتفاق مهم بیان خواهد شد.
◀️ توافق مسئولین ارشد نظام بر شورای رهبری در شب ارتحال امام خمینی
پس از برکناری منتظری از قائممقامی رهبری توسط امام خمینی در فروردین ۶۸، مباحث زیادی در بین خبرگان و مسئولین کشور درباره رهبری آینده در جریان بود. با اوجگیری بیماری حضرت امام در اردیبهشت ۶۸، بحث جانشینی ایشان هرچه بیشتر در کشور مطرح شد.
در شب ۱۴ خرداد که اغلب مسئولین کشور در جماران گرد آمده بودند، تقریباً تمامی اعضای تیم پزشکی حضرت امام از بهبود ایشان قطع امید کرده بودند و در همین زمان بود که رایزنیهای جدی پیرامون رهبری نظام جمهوری اسلامی بین سران و مسئولین نظام شدت گرفت.
سران سه قوه، هیئترئیسه خبرگان و بعضی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی به همراه افرادی مانند آقای خلخالی در جماران حضور داشتند. به روایت آقای امینی: «بعد از نگاههای حسرتآمیز که در واقع آخرین وداع بود، به اتاقی در کنار محل بستری حضرت امام هدایت شدیم... در آن جلسه گفته شد به قرار که پزشکان میگویند امیدی به بهبود و سلامت امام نیست، باید برای آینده تصمیم بگیریم.» [۱]
◀️ محرمانههای انتخاب جانشین امام خمینی (ره)
به روایت موسویخوئینیها، نخستین پیشنهاد درباره آینده رهبری را در این جلسه، آقای محمدی گیلانی مطرح میکند. موسویخوئینیها میگوید: «صحبت شد که بعد از امام برای رهبری چه باید کرد. پس از مقداری سکوت، آقای محمدی گیلانی به جناب آقای خامنهای گفتند که چرا خود شما نباشید و دو سه جمله هم در تأیید پیشنهاد خود گفتند که متأسفانه در خاطرم نمانده است. آقای خامنهای برآشفتند و به آقای محمدی گفتند خواهش میکنم دیگر این مطلب را تکرار نفرمایید.» [۲]
با رد این پیشنهاد از سوی آیتالله خامنهای، پیشنهادی بعدی از سوی افراد حاضر در جلسه مطرح میشود. آیتالله مؤمن، پیشنهاد تشکیل شورای رهبری را با حضور آیتالله منتظری را مطرح میکند که با مخالفت اعضای جلسه روبرو میشود و برخی اعضا نیز پیشنهاد رهبری آیتالله گلپایگانی را مطرح میکنند که این پیشنهاد نیز مورد قبول قرار نمیگیرد.
با رد این پیشنهادهای نظر اکثر اعضای این جلسه به سمت شورای رهبری متمایل میشود. هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای که در سال ۸۵ داشته است ترکیب این شورا را اینگونه روایت میکند: «در همان جماران جلسهای داشتیم که به این نتیجه رسیدیم که آیتالله خامنهای، آیتالله مشکینی و آیتالله موسوی اردبیلی در شورای رهبری باشند که امتناع از آنها هم ظهور کرد. غیر از آنها کسی مطرح نشد.» [۳]البته موسویخوئینیها روایت دیگری از شورای رهبری مورد قبول اعضای جلسه مطرح میکند. او در مصاحبه با روزنامه شرق در سال ۱۳۹۶ میگوید: «گفته شد- در خاطرم نیست چه کسی برای اولین بار مطرح کرد- که شورای رهبری متشکل از آقایان خامنهای و هاشمی، که از جهت سیاسی و مدیریت مورد قبول همه هستند، به علاوه یک نفر از میان آقایان موسوی اردبیلی و مشکینی تشکیل شود؛ پس از گفتگوی کوتاهی، همه این پیشنهاد را پذیرفتند.» [۴]
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/1794
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
52.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مستند
#روایت_رهبری
قسمت اول؛
👈🏻 مستند «روایت رهبری»، روایتی است از وقایع مربوط به انتخاب حضرت آیتالله خامنهای بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران.
قسمت دوم؛
https://eitaa.com/salonemotalee/1793
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#اصلیترین_مخالف_رهبری_آیتالله_خامنهای
اصلیترین مخالف رهبری آقا که بود؟
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/1790
✳️ قسمت دوم
◀️ تصویب برکناری آقای منتظری از قائممقامی؛ اولین اقدام خبرگان
۱۴ خرداد ۱۳۶۸ مهمترین روز مجلس خبرگان رهبری بود و بحث انتخاب رهبری آینده در این جلسه مطرح شد. جلسات خبرگان را در این روز میتوان به سه مقطع تقسیم کرد. در مقطع اول، وصیتنامه حضرت امام توسط آیتالله خامنهای، رئیسجمهور وقت، قرائت شد. در مقطع دوم، پیرامون برکناری آقای منتظری بحث و رأیگیری شد و در مقطع سوم، بحث شورایی یا فردی بودن رهبری مطرح و در نهایت گزینه مطلوب خبرگان انتخاب شد.
پس از قرائت وصیتنامه امام خمینی، نوبت به تصمیمگیری درباره آقای منتظری رسید. در این باره، آیتالله مشکینی، رئیس مجلس خبرگان، پیشنهادهایی را برای حل این مسئله ارائه میکند: «به اعتقاد او یا میتوان قائم مقام رهبری را از مصادیق اصل یکصد و یازدهم قانون اساسی [۵]بدانیم و به این ترتیب، او را با عنوان سقوط از صلاحیتهای لازم رهبری کنار بگذاریم یا بگوییم که ایشان استعفا دادهاند و رهبر انقلاب استعفای ایشان را پذیرفته است... در اینجا ممکن است گفته شود باید استعفای ایشان علاوه بر پذیرش رهبر انقلاب به پذیرش خبرگان هم برسد.» [۶].
اما آیا نیازی به ورود خبرگان برای برکناری آقای منتظری بود؟ در جواب به این سؤال باید گفت که انتخاب آقای منتظری به قائممقامی رهبری در سال ۶۴ اقدامی قانونی نبود که در سال ۶۸ بخواهند از طریق قانونی این انتخاب را ملغی کنند. در واقع انتخاب آقای منتظری نوعی پیشبینی و آیندهنگری برای جلوگیری از حوادث غیرمترقبه پس از رحلت امام بود و جنبه الزامآوری برای خبرگان نداشت و اعضای خبرگان نیز در همان زمان این موضوع را مطرح کرده بودند، اما آیتالله خامنهای نظر متفاوتی داشت.
ایشان که خود از جمله پیگیرترین افراد برای تصویب قائممقامی آقای منتظری در سال ۶۴ است با پذیرش اینکه این اقدام خبرگان یک اتفاق نظر و آمادگی است نه یک تعیین قانونی و رسمی، میگوید: «ما به عنوان یک مقدمهٔ عقلیه داریم این کار را میکنیم... قانون اساسی بر ما الزام نکرده که شما صبر کنید، همهٔ مردم را منتظر نگه دارید، بعد بنشینید ولو در طول مثلاً ده روز، یک ماه بدون رهبر بمانید، بعد آن وقت تعیین کنید. کِی چنین چیزی را قانون به ما گفته؟ ولو اینکه ما الان عملمان حجیت قانونی نداشته باشد؛ یعنی به این معنی که آنچه ما معین کردیم قانونا معین، به اصطلاح برای مردم الزامآور نباشد.» [۷]
از سوی دیگر و با توجه به نامه حضرت امام در ۶ فروردین ۱۳۶۸، آقای منتظری به صورت رسمی و از طریق حکم ولی فقیه از قائممقامی رهبری برکنار شده بود و نیازی به تصویب خبرگان وجود نداشت. حضرت امام در نامه به آقای منتظری میگوید: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید.» [۸]
بر اساس قرائن و با توجه به نامه آقای منتظری به امام خمینی در تاریخ ۷ هفت فروردین ۱۳۶۸، ایشان استعفای خود را از سمت قائممقامی مطرح کرده بود؛ هرچند بعدها منکر این موضوع شد.
منتظری در نامه خود نوشته بود: «راجع به تعیین اینجانب به عنوان قائممقام رهبری، خود من از اول جدا مخالف بودم و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینی بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبوده است و اکنون نیز عدم آمادگی خود را صریحاً اعلام میکنم و از حضرتعالی تقاضا میکنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آیندهٔ اسلام و انقلاب کشور را قاطعانه در نظر بگیرند.» [۹]
با توجه به مباحثی که در جلسه خبرگان مطرح شد، در نهایت درباره پذیرش استعفای آقای منتظری رأیگیری شد و با اتفاق آرا این موضوع به تصویب رسید. با توجه به بررسی فیلم اجلاسیه خبرگان توسط نویسنده کتاب «سند انتخاب» مشخص شده است که از میان افرادی که به پذیرش استعفای آیتالله منتظری رأی مثبت ندادهاند میتوان نام آقایان سیدمحمد حسینی کاشانی، مرتضی فهیم کرمانی، محمد مؤمن و محمدتقی مروارید را با اطمینان ذکر کرد. (۱۰)
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/1799
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#روانشناسی_و_مشاوره
#ایام_امتحانات ۳
#چطور_درزمان_کم_حجم_زیادی_درسبخوانیم؟
🔅بین هر ۲ ساعت درس، ۲۰ دقیقه استراحت کنید.
🔅با نوشتن و هایلایت، نکات را دیرتر فراموش کنید.
🔅برای یادگرفتن نکات جزئی، زمان زیادی صرف نکنید.
🔅هر بند درسی را به یک سوال امتحانی تبدیل کنید.
🔅در فرصتهای کوتاه، تمرکزتان را فقط روی محتوای اصلی بگذارید.
🔅شب قبل از امتحان خواب کافی داشته باشید.
🔅درس خواندن چند ساعته باعث کاهش یادگیری میشود.
🔅فرمولهای سخت و کلیدی را روی برگههای کوچک و جلوی دید بچسبانید.
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#اصلیترین_مخالف_رهبری_آیتالله_خامنهای
اصلیترین مخالف رهبری آقا که بود؟
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/1794
✳️ قسمت سوم:
◀️ پیشنهادات اعضای خبرگان درباره رهبری فردی یا شورایی
در مقطع سوم از اجلاسیه روز ۱۴ خرداد، ۱۲ نفر از اعضای خبرگان به ایراد نطق پرداختند.
در این مقطع بیشترین بحث حول موضوع فردی یا شورایی بودن رهبری و لزوم انتخاب یکی از مراجع یا کفایت انتخاب یکی از مجتهدین بود که اعضا نظرات خود را بیان کردند.
این ۱۲ نفر عبارتند از آقایان: احمد آذری قمی، یوسف صانعی، سیدابوالفضل موسوی تبریزی، محمد امامی کاشانی، سیدمحسن موسوی تبریزی، ابراهیم امینی، صادق خلخالی، احمد جنتی، محمدتقی مروارید، محمد هاشمیان، محمد محمدی گیلانی و سیدمحمد حسینی کاشانی.
پیشنهاد آقای آذری قمی انتخاب آیتالله گلپایگانی به عنوان رهبر انقلاب و همچنین انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان قائم مقام رهبری بود.
البته آقای آذری قمی به همراه برخی از اعضای خبرگان در شب قبل از رحلت امام به صورت غیررسمی نزد آیتالله گلپایگانی رفته بودند و این پیشنهاد را در آن جلسه مطرح کرده بودند که با مخالفت ایشان روبرو شده بود. آقای آذری قمی میگوید:
«ما به او [آیتالله گلپایگانی]پیشنهاد کردهایم- یعنی به عنوان صحبت و به عنوان اینکه استمزاج کرده باشیم- ایشان فرمودند که: خوب من که نمیتوانم. فرق من، بین من و بین حضرت آیتالله العظمی خمینی خیلی تفاوت و فاصله هست و من هم قدرتش را ندارم.» [۱۱]
پیشنهاد آقای صانعی، اما نکات دیگری داشت. ایشان معتقد بود که با توجه به قانون اساسی و بحث صلاحیت مرجعیت، لزومی برای مرجعیت بالفعل وجود ندارد و علمایی نیز که هنوز مرجع بالفعل نیستند، اما در مظان مرجعیت هستند، میتوانند رهبری را بر عهده بگیرند. ایشان به عنوان نمونه به آیتالله شیخ عباس ایزدی، عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه نجف آباد اصفهان را به عنوان گزینه مطلوب رهبری نام میبرد. [۱۲]
آقای سیدمحسن موسوی تبریزی جزء افرادی است که از شورای رهبری دفاع میکند و معتقد است که آقای منتظری میتواند یکی از اعضای شورای رهبری باشد. او در این جلسه اذعان میکند که خود من جزء کسانی بودم که به عدم صلاحیت آقای منتظری برای رهبری فردی رأی دادم، اما ایشان میتواند عضو شورای رهبری باشد. این پیشنهاد فیالمجلس با مخالفت برخی اعضای خبرگان روبرو میشود و در آنجا اشاره میکنند که آقای منتظری در این باره آمادگی ندارند. پیشنهاد دیگر آقای تبریزی، عضویت آیتالله شیخ جواد تبریزی به عنوان یکی از فقهای بزرگ که هم انقلابی و هم فاضل هستند، در شورای رهبری است. [۱۳]
ناطق بعدی جلسه خبرگان، آیتالله امینی بود که تذکری را راجع به بحث مرجعیت یا اجتهاد مطرح میکند. ایشان با اشاره به نامه امام خمینی به شورای بازنگری قانون اساسی، نظر حضرت امام را درباره کفایت اجتهاد برای رهبری مطرح و توضیحاتی پیرامون این موضوع ارائه میکنند. پیشنهاد دیگر آیتالله امینی توجه به تفسیر خبرگان در سال ۱۳۶۳ از موضوع مرجعیت بود. ایشان میگوید: «آن وقت دیدگاه ما- یعنی کمیسیون اصل یکصد و هفت- این بود که این مرجعیتی که در اینجا هست، چون یک جمله ابتدائا «صلاحیت مرجعیت» دارد، بعد دارد «هر گاه یک مرجع» آنجا، اینجوری استفاده میکردند که این مرجع دوم عبارت است از مصادیق همان مرجعیت و صلاحیت مرجعیت است. اکثریت اینجور استفاده کردند.» [۱۴]
آقای خلخالی یکی دیگر از ناطقین خبرگان بود که با انتخاب مراجعی همچون آیتالله گلپایگانی و آیتالله اراکی مخالف بود و اولین پیشنهاد ترکیب شورای رهبری را در این جلسه مطرح کرد. آقای خلخالی حضرات آیات مشکینی، موسوی اردبیلی و خامنهای را برای شورای رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی را برای ریاست جمهوری مطرح میکند. [۱۵]
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/1808
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📖 فرنگیس
#خاطرات_فرنگیس_حیدریپور
🖋قسمت ۶۹م
هر روز با ماشین تویوتا و فلاکس آب به کوههای آوهزین و دشتهای اطراف میرفتند و با کوهی از مین برمیگشتند. مینها را کومه میکردند وسط ده یا کنار روستا روی هم میچیدند. آخرسر مینها را بار ماشین میکردند و به پادگان میبردند وتحویل میدادند. اما هر چقدر مین جمع میکردند، باز هم مینی بود که باقی مانده باشد. انگار صدام توی دشت تخم مین کاشته بود که تمام نمیشد.
دفعۀ بعد پسرداییام علیشیر گلهداری روی مین رفت. توی ده نشسته بودیم که فریاد مردم بلند شد: «علیشیر رفت روی مین.»
رحیم که مثل همیشه آماده بود، دوید و رفت. وقتی برگشت، نفسنفس میزد. علیشیر روی کولش بود. مسافت زیادی او را با خودش آورده بود.
همۀ مردم ده بالا سر علیشیر شیون و واویلا به راه انداخته بودند. علیشیر را همه دوست داشتند و حالا شهید شده بود. جلوی چشم همه پرپر شد. هر دو پایش قطع شده بود و گوشت بدنش تکهتکه بود.
رحیم در حالی که گریه میکرد، گفت وقتی به علیشیر رسیده، دیده که خون زیادی از او رفته. او را کول کرده تا بیاورد. وسط راه، علیشیر گفته: «رحیم، کمی آب به من بده. تشنهام.»
برادرم گفته آب برایت ضرر دارد، باید تحمل کنی. علیشیر التماس کرده و گفته من دارم میمیرم. برادرم او را روی زمین گذاشته. اول خواسته به او آب ندهد، اما وقتی نگاهِ او را دیده، کمی آب توی دهانش ریخته و بعد پسرداییام نفسی کشیده و... تمام.
یک روز بعدازظهر، هواپیماهای عراقی روی آسمان دور میزدند. چهار بچه به نامهای اکبر فتاحی، جهانگیر فریدونی، سلمان فریدونی، صیاد فریدونی و یکی اهل دیره که اسمش مجبتی بود، رفته بودند کنار روستا بازی. یکدفعه صدای انفجار بلند شد. همه سراسیمه از خانه هاشان بیرون آمدند. اصلاً نمیدانستیم انفجار از چیست. دویدیم جلو. همهشان افتاده بودند روی هم.
مردی بود به اسم حسین فتاحی؛ پدر اکبر فتاحی بود. دلش نیامد برود بچهاش را ببیند. میترسید. به من گفت: «فرنگیس، دردت به قبر پدرم، برو ببین اکبرم چه شده؟»
کمی جلو رفتم و دیدم همۀ این بچهها شهید شدهاند. بیاختیار شروع کردم به شیون. با دست صورتم را میخراشیدم. پدرش فهمید پسرش شهید شده و او هم شروع کرد به شیون و گریه و زاری
منظره وحشتناکی بود. بچهها روی زمین افتاده بودند و تکان نمیخوردند. سر تا پا خونی بودند و تکه تکه. رحیم و ابراهیم و داییام حشمت هم زود رسیدند.
هیچکس جرئت نداشت جلو برود. همه همان دور و بر ایستاده بودیم.
میدانستیم آنجا خطرناک است. برادرم رحیم آماده شد جلو برود. بعضی زنها با نگرانی میگفتند: «حواست باشد. معلوم است آنجا مین زیاد است. خودت هم روی مین نروی.»
رحیم که عصبانی شده بود، با ناراحتی گفت: «از این بچهها که عزیزتر نیستم
ارام پا در میدان مین گذاشت. ما همه دور ایستاده بودیم و دعا میکردیم. همه ساکت بودیم. بچهها افتاده بودند روی زمین. رحیم هر قدم که برمیداشت، ما میمردیم و زنده میشدیم.
اولین بچه را که روی کول گرفت، صدای جیغ و فریاد مردم بلند شد. بچهها را یکییکی آورد. هیچ کس جرئت نمیکرد به میدان مین پا بگذارد، اما برادرم جلو رفت. خانوادۀ فریدونی ناله و فریاد میکردند. وقتی همه را آورد و روی زمین گذاشت، نفسی کشید بچه هایی که روی مین رفته بودند، همه فامیل بودند؛ پسردایی و پسرعمو و پسرعمه. مادرشان میگفت رفتهاند چیلی و انجیر بیاورند. قرار بوده زود برگردند... ولی هرگز برنگشتند.
آمبولانسها آمدند. بچهها را توی آمبولانسها گذاشتیم و حرکت کردند به سمت بیمارستان. هر پنج تا را بردند. آن شب تا صبح تمام مردم آبادی از غصه گریه و ناله میکردند. صبح روز بعد، هر پنج تا بچه را در روستای گورسفید خاک کردند.
همه شان کلاس نهم بودند و نوجوان. سه تا از پسرها فامیل بودند. پسرعمو بودند. پدر سلمان فریدونی اسیر بود. بعد از چند سال که برگشت، روله روله میکرد و احوال پسرش را میپرسید. وقتی فهمید پسرش شهید شده، خاک روستا را روی سرش می ریخت.
داغ پشت داغ. شیون پشت شیون. لباس سیاه تنها رنگ لباسمان شده بود. وقتی صدای انفجار میآمد، یعنی یک نفر دیگر هم روی مین رفت. دلمان با صدای انفجار میترکید و نمیدانستیم که این بار نوبت چه کسی است
ادامه دارد ...
#پرونده_ویژه_جنگ_جهانی_غذا (۹)
مقاله چهارم
#چرا_سلبریتیها_سوسکخوار_شدهاند
🖋قسمت دوم
◀️ سازماندهی بینالمللی برای اجرای برنامه
با تحکیم مبانی نظری برای نیل به این اهداف، بستههای سیاستی کامل و چند متغیره آماده شد؛ این برنامهها در سطح بینالمللی قانونمند شد، گسترش یافت، مورد تأکید بنیادها و کمپانیهای طراح قرار گرفت و روشهای عملیاتی متنوعی برای اجرای آن در عرصه طراحی شد.
همزمان با این شرایط، یک ضرورت دیگر نیز باعث شد این برنامه بهسرعت پی گرفته شود: متعاقب اجرای طرحهای اجتماعی مانند انقلاب جنسی – که از ۱۹۶۰ میلادی فراگیر شده بود – طی یک دهه نرخ رشد جمعیت کشورهای توسعهیافته کاهش شدید پیدا کرد؛ خصوصاً این نرخ در آمریکا به نصف تقلیل یافت.
در حالیکه رشد جمعیت در کشورهایی که با مدرنیته فاصله داشتند، حفظ شده بود؛ این شرایط کیان و قدرت استراتژیک غرب را شدیداً مورد تهدید قرار داد.
انطباق این شرایط با خواستهای ایدئولوژیک نحلههای خاص، مبنی بر «کاهش جمعیت غیرخودی جهان» به اجرایی شدن برنامههای جامع تحدید نسل انجامید. (۷)
متعاقب آن، کنترل و حذف هدفمند نسل انسان بهعنوان یک «هنجار» یا «ارزش پذیرفته شده» در نهادها و سازمانهای جهانی مطرح شد و بهعنوان یک نیاز ضروری برای بشریت، مورد تبلیغ قرار گرفت؛ با تکیه بر این «هنجارسازی» برنامههای متعددی در حوزههای کشاورزی، غذا، دارو، تغییر و در زیستبومها و حتی برنامههای آموزشی و فرهنگی در دستور کار قرار گرفت،
برای آنها قانونهای متنوعی گذرانده شد و در کشورهای مختلف دنیا به مرحله اجرا رسید؛ این یک جنگ همهجانبه علیه بشریت بود. (برای نمونه سند امنیت ملی آمریکا به نام NSSM200 که در سال ۱۹۷۴ توسط کیسینجر به تصویب رسید و اجرایی شد، یکی از این اسناد مهم است که در فقرههای پایانی پرونده به آن پرداخته خواهد شد.)
این برنامهی جامع، ابعاد گوناگون خصوصاً ابعاد نظامی، سیاسی، امنیتی، کشاورزی، زیستمحیطی و بهداشتی را در بر میگرفت.
برای نمونه برای تغییر در زیستبوم مناطقی خاص از جهان، با تمرکز بر کشورهای در حال توسعه – مانند چین، هند، ایران، آمریکای جنوبی، ترکیه و منطقه عمومی قاره افریقا – از هر ۵ سد ساخته شده، ۴ سد با دخالت و پشتیبانی مالی بانک جهانی ساخته شده است. (۸)
این شرایط موجب بههمخوردن محیطزیست در برخی مناطق هدف و ایجاد تنشهای اجتماعی و سیاسی – مانند نزاع بر مسئله آب – در درازمدت شد.
در این زمینه آرایش و چیدمان مهرهها در نهادهای جهانی نیز تغییر کرد.
برای مثال میتوان به داستان یک تغییر آرایش در بانک جهانی اشاره کرد. روزنامه کیهان به تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ در یادداشتی به قلم حسین مروتی در این زمینه نوشت:
«… رابرت مکنامارا (۹) وزیر جنگ آمریکا در دوران کندی (۱۰) و جانسون (۱۱) که به قصاب ویتنام معروف است، نیز با فراغت یافتن از کشتار میلیونی ویتنامیها و پایان مسئولیت هفت سالهاش در وزارت جنگ، کتابی به نام «بمب ساعتی جمعیت» (۱۲) نوشت و برای دنیا از عواقب وحشتناک جمعیت زیاد سخن گفت.
وی در سال ۱۹۶۸ بهعنوان رئیس بانک جهانی انتخاب شد و بهمدت ۱۳ سال نیز در این مسئولیت ماند.
مک نامارا برای اجرای «پروژه تحدید نسل جهانی»، «دپارتمان پروژههای جمعیتی» را در بانک جهانی تأسیس کرد و در همین راستا بود که نخستین وام تنظیم خانواده بانک جهانی نیز در سال ۱۹۷۰ به مبلغ دو میلیون دلار، به جامائیکا اختصاص یافت.
چنانکه از نام این وامها برمیآمد، هیچ دولتی حق نداشت آنها را مصروف اموری غیر از کنترل جمعیت کند.»
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#لطیفه_نکته ۱۱۲
بالاخره از کتانژانت تو زندگیم استفاده کردم😍
دیروز با یه پسر بچه ۷ ساله دعوام شد دیدم فحش های اون جوری میده که من با25 سال سن نشنیدم😐
بعد یهو بهش گفتم خیلی کتانژانتی
فکر کرد فحشه گریه کرد رفت😐
مرسی از ریاضی 😂😂
*به نام خدای خالق پدر*
*سلام*
*خداوند مهرآفرین در قرآن آن کتاب بهترین فرموده اند* :
*وَ جاؤُو أَباهُمْ عِشاءً یَبْکُونَ*
*و بعد از انجام نقشه خود شب هنگام گریه کنان نزد پدرشان آمدند.*
*سوره یوسف آیه ۱۶*
*در قرآن چهار نوع گریه و اشک داریم*
۱. اشک شوق: گروهی از مسیحیان با شنیدن آیات قرآن اشک می ریختند. (چشمانشان بخاطر فراگیری آن چیزهایی که حق است (قرآن) مملو از اشک شوق شد)*
۲. اشک حزن و حسرت: مسلمانان عاشق همین که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله می شنیدند که امکانات برای جبهه رفتن نیست گریه می کردند*
۳. اشک خوف: همین که آیات الهی برای اولیاء تلاوت می شد، گریه کنان از خوف خدا به سجده می افتادند*
۴. اشک قلابی و ساختگی (اشک نفاق): همین آیه که برادران یوسف گریه کنان نزد یعقوب آمدند که گرگ یوسف را درید. این اشک مخصوص منافقین است.*
*از این آیه کوتاه می توان امور زیر را دریافت نمود*
۱. توطئه گران، از نقش احساسات و زمان، غفلت نمی کنند. (هم شب آمدند و هم گریه کنان)*
۲. گریه، همیشه نشانه ی صداقت نیست. به هر گریه ای اطمینان نکنید.*
۳. پاسخ احساسات را با احساسات بدهید.*
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee