🔸از دوستان دنیایی دوری کنید. دوری کردن به این معنا نیست که خدای ناکرده آدم با آنها دشمن باشد، بلکه بدین معناست که از آنها رنگ نگیرد. باید به تدریج شما در دل ها تأثیر کنید. اگر همه بدی می کنند شما کار بد نکنید.
🔸مثلا بگویم حالا چون تمام آخوندهای هم لباسی من (البته که همه اینطور نیستند)، به دنبال مسائل دنیایی رفته اند من هم بروم!!! این درست نیست. بلکه شما نکن و خودت را پاک نگه داشته باش. یا مثلا شما کارمند فلان اداره هستید و تمام همکاران اداری شما یا اکثر آنها کم کارند، اگر همه می کنند تو یکی نکن. برادر من! خواهر من! تو نکن! یا اگر اکثر مردم اجتماع پرده های صد هزار تومان یا یک میلیون تومانی برای خانه شان استفاده می کنند شما انجام ندهید
🔸بگذارید همیشه اجتماع یک سری افراد را به عنوان حجت هایی در متن خودش داشته باشد و زمین از حجت خدا خالی نشود که حجت الله مراتب دارد. یک زمانی حجت الله کل نظام هستی است و یک وقتی حجت یک کشور یا یک شهر است. تو که حجت یک شهر هستی باید تمام جوانب کارت حساب شده باشد. اینطوری نباشد که مردم بگویند تو که خودت دنیا را می پرستی دیگر ما چه کنیم. اگر تو کردی شهر گمراه می شود. بیایید پایین تر، حجت یک ده هستی، وقتی رفتی در فلان روستا، در آنجا خودتان را طوری نگه دارید که فردای قیامت اگر مردم بخواهند در مقابل خداوند بهانه بیاورند که ما حالیمان نمی شد و نمی دانستیم، به آنها می گویند فلانی اهل این ده را بیاورید، یوسف اینجا را بیاورید و سپس به این متخلف ها می گویند آقایان جوان های این ده! مگر ایشان مثل شما نبود؟؟ ایشان هم مثل شما جوان بود، شهوت داشت، پس چرا ایشان خراب نشدند؟
🔸پس تو هم به اندازه خودت حجت الله می شوی. تو حجت خدایی، فردای قیامت خداوند نمی رود از مثلا اصفهان یک نفر را به آمل بیاورد و بگوید که شما چرا مثل این نبودید؟ می گوید ما در آمل کسی را نداشتیم که ما را اینطوری رهبری کند. بلکه در آمل یک نفر را می گیرند و می گویند ایشان هم بود، ایشان مثل شما کارمند بود، کاسب بود و بازاری بود، ایشان چرا ربا نخورد؟ ایشان چرا دزدی نکرد؟ چرا قمار نکرد؟ توی ده، توی منزل آقا، منزل ما، اهل ما، پدر ما، مادر ما، خواهر ما، همه گرفتارند، خوب تو گرفتار نشو.
🔸هر کسی در هر جایی که هست به اندازۀ ایمان و تقوای خودش حجت خداست. خداوند فردای قیامت او را می آورد و آنهایی که در اطراف ایشان هستند می فرماید ایشان هم مثل شما بود چرا خلاف نکرد؟ اگر این روش را پیش بگیرید به تدریج اجتماع را می سازید..
📔شرح دروس معرفت نفس
🌿استاد صمدی آملی
@samad10001
هدایت شده از حاج رضوان
MARE39.mp3
5.35M
🎵 شرح کتاب معرفت نفس
اثرماندگار علامه حسن زاده املی
👤شارح استاد صمدی آملی
🎤جلسه سی و نهم🌹
@samad10001
🔸کلمه خمر و شراب و می و ساقی به عینه در قرآن و روایات آمده است.
🔸به تعبیر شریف حضرت علامه روحی فداه آنانکه با الفاظ و اصطلاحات عارفان، چون می و شراب و خمر و ساقی در جنگند، آیاتی چون (وَ سَقیهُم رَبُّهُم شَرَاباً طَهُوراً)،(وَ أَنهَارٌ مِن خَمرٍ لَذَّة لِلشَّارِبِینَ) را نخوانده اند
🔸و اسامی فعلیه ای چون اسم شریف ساقی حق را ملاقات نکرده اند. و روایاتی که بیانگر ساقی بودن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در بهشت است را ندیده اند. کلمات قران یکپارچه رمز است و باید به سرّ آن رسید.
🔸عموم مردم چون از حقیقت قرآن فقط از ظاهر آن بهره مندند، هرگز نمی توانند صاحب مدارج علمی و معرج قرآنی شوند.
فقط کسانی می توانند به این کمالات راه یابند که به نعمت تعقّل و تفکر در بطون آیات قرآنی متنعّم باشند.
🔸اما آن ها که حتی از ظاهر قرآن هم بهره ای ندارند، اصلاً در محدوده ی انسانیت که انزل مرتبه آن همان ناس و عموم مردمند وارد نمی شوند، و در حقیقت در مراتب مادون انسانیت به سر می برند.
🔸آن ها هم که از این مقدار فراتر آمده و توفیق عمل به ظواهر آیات قرآن را داشته و در حدّ انجام بعضی مستحبّات و ترک محرمات و بعضی مکروهات مانده اند، لایق بهشت و نعمت های موعود آن می شوند.
🔸که اگر بخواهیم بهشت را هم دارای مراتبی بدانیم این گروه در مرتبه ی انزل بهشت وقوف خواهند داشت، چرا که ایشان اگر چه توفیقات بسیاری در انجام واجبات و ترک محرمات داشته اند اما از نعمت تعقّل و تفکّر در اسرار عبادات که فصل حقیقی انسان است محروم بوده اند.
🔸ایشان بدین نقص و کاستی از تمامی مراتب بر شمرده ی توحید، صاحب توحید عوامی بوده و همانهایی هستند که حضرت استاد علامه روحی فداه درباره شان فرموده است:«الهی همه کو کو گویند و حسن هو هو».
📔شرح رساله رابطه علم و دین
🌿استاد صمدی آملی
@samad10001
هدایت شده از حاج رضوان
MARE40.mp3
6.38M
🎵 شرح کتاب معرفت نفس
اثرماندگار علامه حسن زاده املی
👤شارح استاد صمدی آملی
🎤جلسه چهلم🌹
@samad10001
🍃تقرب به شجره طوبای توحید صمدی قرآنی
🔸اما بهشتِ کثرات را عمومِ مردمِ اجتماع بدون استثناء تجربه می کنند و از نعم آن برخور دارند
🔸و لذا حضرت آدم وقتی در بهشت کثرات قرار گرفت از جانب حضرت پروردگار ندا شنید (وَ لا تَقرَبَا هذِهِ الشَّجَرَة) یعنی اگر می خواهی در این بهشت کثرات باقی بمانی نباید به این شجره ی طیبه ی طوبای توحید صمدی قرآنی نزدیک شوی که نزدیکی بدان همان و دوری و صعود از این بهشت کثرات همان.
🔸و چون آدم صاحب قلبی است که فراتر از تمامی حدود است و در مقام لایقفی منزل دارد برای اوج به کمالات بی منتهای انسانی به بهشت کثرات پشت نمود و به درخت توحید صمدی نزدیک شد و به ذکر (سُبحَانَکَ إِنِّی کُنتَ مِنَ الظَّالِمِین) مترنّم گشت که خدایا من برای وصول به حقیقت تو خود را به سختی و ظلم بر هواها و تعلّقات جسمانی خویشتن افکندم، باشد که دستم را بگیری و مرا از هر چه حدود است بالا کشی و به خودت برسانی.
🔸و اینچنین شد که آدم معلَّم به تمامی اسماء الله گشت و مسجود فرشتگان و ملائک ؛ پس خوب در این معنی تفکر نما و بدان که در متن هر قربی بُعدی نهفته است و هر صعودی نیز تنزّل و هبوط است بدین اصل تا بهتر به حقایقی که در این باب است واصل شوی. این حقیقت را مغتنم بشمار.
📔شرح رساله رابطه علم و دین
🌿استادصمدی آملی
@samad10001
هدایت شده از حاج رضوان
MARE41.mp3
6.99M
🎵 شرح کتاب معرفت نفس
اثرماندگار علامه حسن زاده املی
👤شارح استاد صمدی آملی
🎤جلسه چهل و یکم🌹
@samad10001
🍃بی قراری عالم و آدم
🔸خداوند تبارک و تعالی پس از آنکه با قلم اعلای خود عالم را نوشت عالم را بی قرار دید.بی قراری عالم از برای آدم بود
🔸پس حق متعال به جهت اشتیاق ذات عالم، آدم را آفرید و پس از آفریدن آدم بود که آرامشی مطلق بین آدم و عالم پدید آمد. اگر بین آدم و عالم در تمامی مراتب وجودی عالم تطابق حاصل شود (فَرَوحٌ وَرَیحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِیمٍ) خواهد بود.
🔸اما اگر آدم تنزّل کرده و از مراتب وجودی اعلای عالم به مراتب مادون آن پایین بیاید آدم نیز در اضطراب قرار خواهد گرفت. همچنان که عالم نیز تا هنگام حصول تطابق بین عالم و آدم که از جانب آدم امکان پذیر است در ناآرامی و بی قراری خواهد بود.
🔸چرا که واسطه ی بین حق و خلق، آدم است، چه اینکه واسطه ی بین باغبان و درخت، ثمره و میوه ی درخت است. زیرا تا میوه نباشد هرگز باغبان درخت را نمی کارد و آن را غرس نمی کند.
🔸و اما هرگز بین آدم و حق متعال واسطه ای نیست و لذا تنها چیزی که باعث آرمیدن انسان می شود ذات حق سبحانه و تعالی است. چرا که آدم فرعی است که حق سبحانه اصلِ آن است و هیچ فرعی تا به اصل خود نرسد آرام نمی شود. همچنان که عالم نیز فرع است منتهی عالم به طفیل وجود انسان به اصلش که ذات حق سبحانه و تعالی است ارتباط می یابد اما انسان بدون هیچ واسطه ای به طور مستقیم به حق سبحانه متصل است.
📔شرح رساله رابطه علم و دین
🌿 استاد صمدی آملی
@samad10001
هدایت شده از حاج رضوان
MARE42.mp3
7.5M
🎵 شرح کتاب معرفت نفس
اثرماندگار علامه حسن زاده املی
👤شارح استاد صمدی آملی
🎤جلسه چهل و دوم🌹
@samad10001