eitaa logo
نجم الدین
10هزار دنبال‌کننده
693 عکس
27 ویدیو
7 فایل
🌟نجم الدین نشر بیانات استاد #صمدی_آملی 🚩کانال رسمی #نمیباشد ✔️استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع کانال❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁☘️ 🍁☘️ 👈 در اصول کافی حدیثی داریم؛ این حدیث می گوید که: هرچه این دهن، قدیم در مشک آب می ریختند، بعد می خواستند طرف از این طرف رودخانه مشک را به دوش بگیرد ببرد تا خانه اش، محله اش. بعد سر مشک را با یک بندی می بستند؛ بندی که با آن سر مشک را می بندند که از آن آب نریزد عرب به آن می گوید وکاء. جان ما مثل یک مشک است؛ آنچه که از گوش ما شنیده شده می رود درون این مشک. تنها جایی که می تواند آنرا ابراز کند دهان است؛ این را اگر بدوزند؛ گوش که حرفی نمی زند؛ چشم هم که حرف نمی زند؛ تمام اسرار این جا می ماند؛ تنها جایی که می تواند این آبها این چشیده ها، این رسیده ها در برود اینجاست. در روایت دارد که اگر شما این دهن را ببندید، دهان وکاء داشته باشد ما به شما اسرار می دهیم.اینجا باز می شود. این یکی باید بسته بشود؛ این یکی نگوید؛ چیزهایی که به او داده اند نباید بگوید. حق ندارد. نمی دانم چه هست که عالم برنامه ای دارد که این یکی تا گفت، آن یکی نمی شنود؛ آن گوش درون نمی شنود. خواب خوش نمی تواند ببیند؛ به او اسرار نمی دهند؛ می گوید چرا؟ می گویند برای اینکه مشک جان تو دهن بند ندارد؛ دهنش بسته نیست و ما اسرار را به کسی می دهیم که اسرار ما را مخفی نگه دارد؛ چون یکی از اسماء الله اسم شریف ستّار است؛ خدا نمی خواهد. دوست ندارد. آنهایی هم که می فهمند دهانشان بسته است؛ که به تعبیر آقا در دیوان می فرمایند که: دلا باید دهن را بسته داری. دلا باید تنت را خسته داری. دهن اگر بسته باشد تن خیلی خسته می شود. اصلا جان به لب می آید. چون می بیند این همه را ولی نباید حرفی بزند. دلا باید دهن را بسته داری دلا باید تنت را خسته داری که سالک را، کسی که می خواهد به سوی خدا برود، که سالک را دهان بسته باید؛ باید دهانش را ببندند؛ تن خسته دل بشکسته باید. مثلا یک وقتی خود حضرت آقا دهن باز کرده بودند در بعضی از منبرها، جلساتشان، بعضی از اسرار را به مطابق جلسه هم فرمودند شب، شب در منزل خودشان همینطوری نشسته بودند؛ ناگهانی دیدند چهار پنج نفر درون آمدند. درون آمدند و حالا پیش می آید درون آمدند؛ درون منزل. با اینکه در را بسته بودند؛ قفل هم کرده بودند کسی مزاحمشان نشود؛ کاری به او نداشته باشند. به محض اینکه نشستند دیدند چند نفر داخل آمدند؛ آمدند داخل و سه چهار نفر محکم کتفهای او و سر و بدن او را محکم گرفتند؛ دیگر تکان نمی تواند بخورد. یکی با این سوزنهای لحاف دوزی با نخ شروع کرد لبهای ایشان را دارد می دوزد. فرمود آنقدر زجر می کشیدم؛ آنقدر بر من سخت گذشت آن حادثه، نه می توانستم حرف بزنم؛ نه می توانستم بگویم شما که هستید این چه کاری است دارید می کنید؟ بعد که قشنگ لب را دوختند فرمود این سزای این است که این دهن را باز کردی و حرف زدی. اینطوری است. آنهایی که می دانند که نمی توانند دهن باز کنند. چون دهن باز کنند تمام ما باید فراری بشویم برای ما چیزی باقی نمی ماند که. چکار می شود کرد؟ دلا باید دهن را بسته داری و الا اگر نبندی، می بندند. آنها چون آقا را دوست داشتند دهنش را بستند. اگر کسی را دوست نداشته باشند دیگر به او نمی دهند. شما یک وقتی یکی دو تا سرّ خودت را به کسی گفتی؛ اگر ایشان رفت دهن را باز کرد به دیگری گفت شما نسبت به او دو حال داری: یا از بس که او را دوست داری یک کاری می کنی دهانش را می بندی، می گویی آقا من واقعاً تو را دوست دارم؛ اما اگر می خواهی دوستی ات با من ادامه پیدا کند تو باید دهن بسته بشوی که من بتوانم بعضی از اسرار را به تو بگویم؛ وگرنه اگر دهانت باز باشد... یک وقتی نخیر دوستش ندارند، می گویند نخیر آقا ما یک وقتی نعمتی را به او دادیم؛ ایشان کفر نعمت کرده مثلا این نعمت را به هم زده، سرّ ما را لو داده دیگر با او رفیق هم نیستم، دست از او بر می دارم، رهایش می کنم؛ اما اینجا چون او را دوست داشتند، رها نکردند آمدند دهانش را بستند؛ گفتند چون دوستت داریم دهانت را می بندیم تا حرف نزنی. و اگر باز بخواهی حرف بزنی باز از این برنامه هاست. این دفعه با سوزن لحاف دوزی نمی آییم با گالوج می آییم. _______________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. ◀️کانال نجم الدین🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0