@samad10001استادصمدی-لطماتیارینکردنامام.mp3
زمان:
حجم:
4.12M
#استادصمدیآملی
#عواقبیارینکردنامام
#برگرفتهازجلسهسخنرانی
#شبهشتممحرمسال98
⌛️زمان: 9:47 دقیقه
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
#استادصمدیآملی
#عواقبیارینکردنامام
#برگرفتهازجلسهسخنرانیشبهشتممحرمسال98
👈 وقتی بعد از پیغمبر اصحاب رسول الله از دور امیرالمؤمنین همه دور شدند و باعث شدند که به آقا کمک نکنند 25 سال امیرالمؤمنین خانه نشین بود ولذا نیاز داشت به او کمک رسانی بشود حرفش را گوش بکنند، دستوراتش را اجرا کنند؛ در تمام امور دینی از محضر مبارکش بهره مند باشند، وقتی ناصر او نشدند باعث شد که امام نتوانست بر مسند حکومت بعد از پیغمبر قرار بگیرد و جامعه ی اسلامی و انسانی امت محمدی صلّی الله علیه و آله و سلم ، 25 سال درگیر کسانی شد که تمام حیثیت انسانی، اجتماعی، دینی امت پیغمبر را بر باد دادند. امت پیغمبر تبدیل شد به یک امت فقیر، یک امت توسری خور، امتی که با ظهور خاتم انبیا و نزول در طی 23 سال قرآن کریم از اول بسم الله الرحمن الرحیم فاتحه گرفته تا آخر سوره ی ناس، بیش از شش هزار و ششصد آیه بر حضرت در طی 114 سوره نازل شد، بعد از رحلت پیغمبر چون یاری نکردند جانشین رسول الله را بعنوان علی علیه الصلوة و السلام، نتیجه اش این شد که امت پیغمبر دچار تشتت شد، اختلاف در او رخنه کرد و باعث شدکه این امت فشل شد و به او ضعف روی آورد؛ با اینهمه عظمت قرآن کریم که می توانست با قوت امت پیغمبر امروز کل زمین همه طرفدار شریعت محمدی صلّی الله علیه و آله و سلم باشند اما متاسفانه نه مسیحی ها آمده اند؛ نه یهودی ها آمده اند؛ نه گروههای دیگر، مکاتب وحیانی قبل از خاتم انبیا به این مکتب روی آورده اند، اختلاف داخلی هم موجب پراکندگی داخلی شد هم موجب استیحاش هم خارجی شد؛ و در مثل قضیه عاشورا که وقتی سر حضرت را به شام می برند؛ جلسه می گیرند، از باب یک جلسه ی حکومتی که بر دشمن خودش غالب شد می خواهد جشن پیروزی برقرار بکند، یکی از اهل نصارا و مسیحیت بر می خیزد و می گوید این سر بریده ای که وارد جلسه کرده اید برای چه کسی است؟ اقرار کردند مال نوه ی بلافصل پیغمبرشان است؛ پیغمبر است و دخترش فاطمه و فرزند فاطمه هم حسین. دیگر بگوییم نوه ی چهارمی، پنجمی، دهمی، نه. نوه ی اولی. آنهم نوه ی صاحب عصمت ، که او چقدر اینها را سرزنش و مذمت کرد: « شما دیگر عجب آدمهایی هستید که می آیید نوه ی بلافصل پیغمبرتان را می کشید».
چقدر ابی عبدالله در روز عاشورا به اینها خطاب کرد مگر من تنها سبط باقیمانده ی پیغمبر نیستم؟ چون امام حسن که قبلاً شهید شد؛ پیغمبر هم از ناحیه ی هیچ فرزندی دارای نوه نبود، فقط از ناحیه ی فاطمه ی زهرا دوتا نوه ی پسری داشت، سومین نوه ی پسری او هم سقط شد. این دوتا نوه، دوتا سبط هستند؛ یکی هم قبل از کربلا ده سال در سال پنجاه و یک یا پنجاه هجری به شهادت رسید، یک نوه را هم در ابتدای سال 61 هجری به شهادت می رسانند؛ بعد سر او و سر دیگر اصحاب او و اهل بیت او را از کربلا به شام می برند در منظر یهودیان قرار می دهند. ببینید چقدر عالم اسلام تحقیر شد با این افعال شنیع؟
چقدر مسلمانها تحقیر شدند؟
در دربار یزید در شام اینها نیروهایی از روم بودند؛ از مصر بودند؛ از شامات بودند؛ از جاهای مختلف بودند؛ امام زین العابدین علیه الصلوة و السلام می فرماید وقتی من و اهل بیت ما را که به اسارت به شام بردند؛ داشتند می بردند به درون کاخ یزید، یکی از این دربانها که زبان رومی داشت؛ معلوم بود اهل روم بود؛ که الآن روم، ایتالیا را می گویند؛ اهل روم بود؛ به زبان رومی به یک سرباز دیگر داشت می گفت که اینها الآن نمی دانند دارند می برند درون، چه خبر است؟ معلوم بود که او از درون و از طرح درون باخبر بود؛ گفت اینها طفلی ها نمی دانند که الآن دارند می برندشان درون، می خواهند ببرندشان یک حیاط خلوت پشت این کاخ دارد، اینها همه را می خواهند ببرند در آن حیاط خلوت بکشند، سر ببرند، منتها اینها نمی دانند؛ فکر می کنند آنها را می خواهند ببرند درون این کاخ از اینها پذیرایی کنند.
امام زین العابدین می فرماید من فهمیدم او چه می گوید منتها اهل بیت ما کسی زبان او را متوجه نمی شد که اینهم یکی از آن روایات لطیفی است در باب علم امام؛ باید رویش بحث بشود که علم امام به چه نحو است.