eitaa logo
شرح کتب علامه حسن زاده آملی
8.2هزار دنبال‌کننده
499 عکس
158 ویدیو
10 فایل
⭐کپی فقط با ذکر منبع جایز است🌟 🏡شرح کتب نامه ها اندیشه ها خاطرات پیام‌ها معرفی شاگردها علامه حسن زاده آملی ره تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3841065622Cd7e4318d12
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از ابتدا تا دقیقه ۵ ______________ الحمدالله رب العالمین سبحان الذی خلق الازواج کلها مما تنبت الارض و من أنفسهم و مما لا یعلمون، این آیه مبارکه در سوره شریفه یس که سوره یس را به‌عنوان قلب قرآن کریم در روایات اسم برده شد که در این سوره گرچه تمام آیات این سوره و سوره‌های دیگر همه حق‌اند و همه این‌ها نور واحد هستند ولی به تناسب آنچه که در نشئه طبیعت پیش می‌آید بعضی از آیات به مناسبت‌هایی خودشان را خیلی نشان می‌دهند مثلاً در همین سوره: سلام قولاً من رب رحیم، خب یک دائره وسیع را از مسائل را در بر می‌گیرد. آن دو آیه آخر این سوره هم: انما امر الله اذا أراد شیئاً ان یقول له کن فیکون، و بيده ي ملکوت کل شی‌ء و الیه ترجعون، و این‌هم آیاتش با آن بسیار وسعت پیدا می‌کند و ملکوت برای تمام اشیاء اثبات می‌کند این آیه‌ی شریفه که ملکوت تمام اشیاء هم به ید او هست، به یده ي هست، به ید هو هست. در این آیه سبحان الذی خلق الاازواج کلها مما تنبت الارض و من أنفسهم و مما لایعلمون، از آنچه را که خدای متعال در زمین نَبت می‌کند و می‌رویاند و از خود شما که خطاب به انسان هم هست که: و من أنفسهم از انفس و از خود شماها و مما لایعلمون و از چیزهایی که بحث جفت در آن‌ها مطرح است و شما نمی‌دانید آن مصادیق را بهش توجه ندارید برای همین هست که توی فصل اول شرح فصّ فاطمیه چه اینکه مدح خود این فصّ هم دلالت برهمین مطلب می‌کند به این‌موضوع که مصادیقی را برای ازواج نقل فرمودند از ازدواج بین ماهیتِ وجود در عقل اول تا به هیولای اولی جریان دارد از آن‌جا گرفته و حتی ازدواج اسماءالله با همدیگر به این معنا که اسمی جفت اسم دیگر می‌شود تا نتیجه بدهد، مثل این‌که در آیات قرآن کریم هم گاهی یک آیه‌ای به یک اسم گاهی به دو اسم گاهی به سه اسم و گاهی به چهار اسم منتهی می‌شود مثلاً، هو العزیز الحکیم، هو الحکیم العزیز مثلاً، گاهی می‌بینی فرض الحکیم جلو آمده العزیز پشت سرش آمده گاهی به‌عکس می‌آید در یک آیه دیگری به‌مناسبت دیگری. تا می‌آید در بین این مصادیق ازواج می‌بینیم که می‌رسیم به عالم طبیعت آنچه را که خدای متعال از زمین می‌رویاند، نبت می‌کند: مما تنبت الارض آنچه را که زمین می‌رویاند به اذن الله و من أنفسکم و از ما انسان‌ها هم به‌صورت زوجی آفریده شدیم. _______________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
از دقیقه ۵تا دقیقه ۱۰ __________ باید ما در تمام بحث ها در وحله اول برویم به طرف خلقت و کیفیت خلقت، اگر مثل سوفسطی قائل به تخیل نشدیم راجع‌به عالم، قائل به ابطال نشدیم، ابطالِ واقعیات و منکر واقعیات به‌اصطلاح قرار نگرفتیم قائل هستیم که ما واقعیت داریم هر چه که اطراف ما هست از موجودات همه واقعیت دار هستند و هرچه را که ما می‌بینیم، می‌شنویم، می‌گوییم، می‌چشیم، لمسش می‌کنیم این‌ها با واقعیات هم، و این واقعیات هم حتما براساس علم مطلق پیاده شده که هیچ‌گونه نقصی در عالم وجود ندارد. ببینید چقدر مسائل علمی به‌خصوص حکمی باید اساس تمام مباحث قرار بگیرد چون حکمت یعنی علمِ به احوال اعیانِ موجودات، الان آفتاب یک عین وجودی هست، ماه یک عین وجودی هست، کره‌ی زمین یک عین وجودی هست، هر قطره‌قطره آب، هر برکه برکه آب، هر دریا و اقیانوسی از آب همه واقعیت وجودی هستند اینها همه می‌شوند اعیان خارجی یعنی عین خارجی، من و شما واقعاً الان باهمدیگر وجود داریم هر کداممان یک عین خارجی هستیم و این اعیان خارجیه این‌ها احوالی داریم، حالاتی داریم، می‌بینیم که مثلاً در جسم طبیعیمان چقدر احوال درش مترتب هست، مزاج داریم، امتزاج داریم، حالاتی داریم، خوشحالی داریم، بدحالی داریم مثلاً، قبض داریم، بسط داریم، خنده داریم، گریه داریم، نشسته‌ داریم، برخاستن داریم، علم داریم، تحصیل داریم تعقل داریم، احساسات داریم، چقدر احوال داریم؟! همین‌طور. کره زمین هم یک عین خارجی هست احوالی دارد، حرکت وضعی دارد، حرکت انتقالی دارد، حرکت شمالی-جنوبی دارد، حرکت پس پسکی دارد و هزاران احوال دیگری که ما خبر نداریم حالا یک مقداری را در علم هیئت، یک مقداری را در علم شیمی مثلاً، یک مقداری در علم فیزیک هر کسی به فراخور فهم خودش یک چیزهایی از این عین خارجی از احوال او سردرآورد وگرنه شاید هر عین خارجی انقدر احوال داشته باشد که ما اصلا نتوانیم به این احوال برسیم یا به یک تعبیر بخواهیم برسیم خیلی دشوار است و امثال این‌ها. خب حکمت چیه؟ حکمت این هست که آدم می‌خواهد احوال اعیان موجودات را، اعیان جمع عین هست، موجودات هم که معلوم هست، این عین وجودی، آن عین وجودی، آن عین وجودی، که هر کدامشان احوالی دارند، حالا احوالشان می‌آییم در یک بعدی می گوییم یا جوهرند یا عرضند، اگر عرضند یا کمّند یا کیفند یا کیف نفسانیندیا کیف کمِّ مربوط به کیفیت، مربوط به کمّ متصل و کمّ منفصل و و و، در جوهر هم یا عقلاً یا نفسند یا جسمند یا صورت جسمیه هستند یا ماده اند این احوالشان را بررسی می‌کنیم این را می‌گویند حکمت . ___________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
از دقیقه ۱۰تا دقیقه ۱۵ __________ حکمت در حقیقت به علم برمی‌گردد منتها به کدام علم؟ به علمی که تعلق می‌گیرد به احوال موجودات. خب موجودات هم دیگر از واجب‌الوجود در اصطلاح آقایان فلسفه و حق‌تعالی، الله به زبان شریعت وحیانی و همه مخلوقات او و مرزوقات او و منشآت او، این‌ها همه توی بحث خلقت حالا یا خالقِ شىء یا مخلوق یا علت است یا معلول هست یا یکی هست یا کثیر هست مثلاً، یا بالفعل هست یا بالقوه هست یا عالم است یا معلوم است یا جاهل هست مثلاً، هرچه را بخواهی بیای در این رابطه در احوال موجودات و احوال اعیان موجودات بحث بکنیم می‌بینی هر چه در این رابطه گیرت می‌آید حکمت است: وَ مَن يُؤتلِ الحكمة فمن اوتیَ خیراً کثیراً، به تعبیر قرآن اگر کسی بهش حکمتی داده بشه خیر کثیر داده می‌شود، پس ببینید تفکر در خلقت، حکمت آور هست، چرا باید در قرآن، در خلقت تفکر کنید؟ اِنّ في خلقٍ السّماواتِ و الأَرض و اختلافِ اللّیل و النّهار لایاتٍ لاولى الالباب، چقدر در قرآن کریم آیات آمده؟ نمی‌دانم در خلقت آسمان‌ها و زمین آیت است، در آمدن شب و روز آیت هست، در صفّ و دفع پرندگان در آسمان پرواز می‌کنند آیت است، در فُلک الَتی تجری فی البحر آن کشتی که در دریا هست آیت هست، خود دریاها آیت هستند، آسمان‌ها و زمین آیات هستند، عالم ماده و عالم مثال و عالم عقل همه آیاتند، مطلقا، همه آیات هستند، همه علامات هستند، همه آینه هایند، همه دم بدم دارند او را نشان می‌دهند، یک حقیقت را نشان می‌دهند، از این‌سو نگاه می‌کنیم مختلفند، از آن سو نگاه می‌کنیم همه یکی هستند به یکی قائمند، به یک حقیقت قائمند، این ها را چرا می‌فرماید درش دقت کنید، در این آیات از یک طرف می‌آید مصادیق آیات را یکی‌یکی در قرآن می‌شمارد می‌بینیم دیگه چیزی فروگذار نشده زمین و آفتاب و آسمان و ماه و چه و دریاها و پرندگان و انسان‌ها و حیوانات و نباتات و این‌ها، از یک طرفی هم به ما دستور تفکر هم می‌دهد که دائماً در تفکر باشید و نتیجه و رهاورد تفکر شما این‌هم هست که مطلقا عالم را به‌صورت آیت و حق ببینی: ربّنا ما خلقتَ هذا باطلاً : این را باطل خلق نکردی روی مبنای حق آفریدی چون خودت حقی و هر چه را که می‌آفرینی حق هست، چون باطل نیستی پس هیچ آفریده‌ات براساس بطلان نیست، چون جاهل نیست بلکه علم مطلق است و علمش ذاتی اوست و چقدر بحث دارد پس هر چه را که آفریده‌ است براساس علم ذاتی هست، علم مطلق هست، اصلا جهل ندارد که تا در قلمرو خلقت او در یک نقطه ای ان جهل بیاید کار را ناقص بکند چون همیشه علم کار را کامل می‌کند، به فعلیت می‌رساند، منتها به هر مقدار که فاعل و عالِم جَعل داشته باشد به همان اندازه در فعلی که دارد انجام می‌دهد یک نقص‌هایی پیش می‌آید و لذا مجبور هست تجربه کند، آزمایش کند، زمان بگذراند، نقایص خودش را آنجایی‌که جهل ورود کرده آن‌ها را بگیرد و جبران نقص کند. ___________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم یک حضرت خدیجه ای را خدای متعال برای پیامبر اکرم نعمت فرمود چه نعمتی این زن بود واقعاً. اگر حضرت خدیجه به گردن آقا می‌افتاد که آقا ما ازدواج کردیم آمدیم پیش شما و شما از آن روزی‌که آمده‌ایم همه‌اش می‌بینیم که درون غار یا در مسجدالحرام همه‌اش این طرف و آن طرف نشسته‌ای و عبادت می‌کنی. گاهی هم می‌بینیم آقا ۴۰ شبانه‌روز به من پیغام می‌دهید برید به حضرت خدیجه بفرمایید که به امر الهی ما ۴۰ شبانه‌روز خانه نمی‌آییم شما شب‌ها تک‌وتنها در خانه را ببند و بخواب من ان‌شاءالله شب چهلم که شد می‌آیم. ایشان یک زنی هستند که ما واقعاً چقدر مدیون این زن هستیم، تمام ماها مدیون حضرت خدیجه هستیم، اگر حضرت خدیجه به گردن آقا لج می‌کرد که آقا یعنی چه؟ من زن هستم، از من چرا دور می‌شوی، من دوست دارم بیشتر شب ها در کنار شوهرم بخوابم. شما آمده‌اید تک‌وتنها در غار حرا اگه اینه پس من هم شب می‌آیم در کنار شما. نه آقا! اگر می‌رفت آن حالی که باید به آقا دست می‌داد پیش نمی‌آمد. در هیچ روایتی نداریم که پیامبر در کنار زن‌هایشان شب در بسترشان حالت وحی پیش‌آمده باشد. تمام وحی ها در غیر این موارد است. خب یک زنی هست که با مردش راه می‌آید. وقتی پیامبر پیغام فرستاد که من نمی‌آیم حضرت خدیجه گریه کرد از شوق دیدار و از دوری حضرت، چطور آقا را نبینم. عشق به تو فقط یک عشق مادی زن به مرد نیست، من از جنبه دل تو را دوست دارم. طوری که تو را نبینم واقعاً از داغ تو ناراحت می‌شوم و برای همین است که می‌گویند شب‌ها وقتی به بستر می‌رود چقدر برای ندیدن روی مبارک رسول خدا گریه می‌کرد. اما درعین‌حال زن توجیهی هم هست و می‌داند که به‌هرحال آقا منبع وحی الهی است الان بخواهم مزاحم آقا بشوم، آقا باید این‌همه آیات را از طرف حق متعال دریافت کند آقا شب می‌خواهد، آقا خلوت می‌خواهد، آقا در سکوت‌های شب هست که وقتی روز می‌آید در میان مردم، این‌همه اسرار را برایشان بیان می‌کند، این‌ها شکارهای شب آقا هست. این‌ها یک نعمت‌هایی است که خداوند به بعضی از مردان از نعمت بهترین زنان به آن‌ها هدیه می‌کند و به بعضی از زنان هم از نعمت های بهترین مردان را هدیه می‌کند. خدایی‌اش ماقبل از آنی که به جناب رسول‌الله بگوییم آقاجان ممنون هستیم از شما که برایمان قرآن آوردید، اقرا بسم ربک الذی خلق در غار حرا، وقتی رفتیم باید بگوییم که یا رسول‌الله اجازه بدهید ما از حضرت خدیجه همسر تو تشکر کنیم، آفرین بر این همسر بزرگوار که ۴۰ شبانه‌روز آقای او از مکه رفت بالای غار حرا ایشان هر روز بیاید در خانه برایش غذا بپزد و این راه طولانی را با شتر یا با اسب تا آن پای کوه جبل نور تشریف می بردند تا بالای قله آن روزصعب العبور یک زن برود غذا ببرد. آقاجان ممنون حضرت خدیجه هستیم، این‌طور زن توجیهی است و این می‌شود یک توافق خانوادگی، اجتماع را، منزل ها را ،ازدواج‌ها را دریابید، این‌که در آیات می‌فرمایند از الطیبین لطیبات و الخبیثین للخبیثات ، مردان پاک مال زنان پاک، مردان خبیث مال زن‌های خبیث هستند و یکی از متون معانی اش گرچه باز خیلی حرف‌ها دارد، به‌هرحال زن و مرد باید هم سو باشند، این همسوئی میان آن‌ها هم موجب تکامل خودشان بشود هم فرزندشان بشود و هم موجب آرامش منزل بشودو ده‌ها سری که در این مطلب خوابیده‌است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دقیقه ۱۵تا دقیقه ۲۰ ________________ پس ما در خلقت همیشه باید توجهمان به اصل خلقت باشد. این جوان عزیز، این دختر عزیز ما، این پسر عزیز ما که بناست ان‌شاءالله ازدواج بکند باید توجه بفرمایند بگویند آقا برای چی ازدواج کنیم؟ برای چی بچه‌دار بشیم؟ برای چی فلان؟ خب بروید در بحث‌های حکمت و خلقت غرق بشوید، تحصیل علم را در بخش تحصیل حکمت اساس قرار بدهید. برمی‌گردیم به اون نکته، می‌گفتیم آدم ازدواج هم بکند ولی درعین‌حال تحصیل علم هم داشته باشد. اصل تحصیل علم برمی‌گردد به همان کیفیت خلقت نفس ناطقه انسانی و قوای نفس که مهم‌ترین قوای نفس قوه عاقله هست، همه قبول داریم، دیگه هیچ‌کس نیست در روی زمین قوه عاقله را، داشتن این قوه ای را که یک مِیزی هست بین انسان و سایر موجودات، هیچ‌کس آن را منتفی نمی‌داند و منکر هم نیست، پس قوه عاقله داریم. مراد از تحصیل این هست که قوای ادراکی انسان درست مُدرکاتشان را ادراک بکنند و بخصوص در این بین قوه عاقله که دنبال واحد می‌گردد، قوه عاقله شاکله‌اش این است که واحد خواه هست، دوست دارد که یکی را که همه‌چیز هست، یکی که همه چیز هست و در حدی منتهی نمی‌شود، بی‌نهایت هست دوست دارد این یکی را بفهمد، حالا آیا قدرت دارد به کُنهش برسد یا نه، آن بحث دیگری هست، نه می‌گوییم آن یکی، یکیی هست که جز خودش به کُنه خودش هیچ‌یک از غیر او نمی‌تواند به کُنه او برسند، عقل هم به کُنه او نمی‌رسد، قلب هم به کنه او نمی‌رسد. در مقام شهود عارف و پیغمبران و انبیاء و رسولان و خاتم انبیاء هم هیچ‌گاه آن کُنه حقیقت وجود، کُنه حقیقت الله حتی به شهود آن‌ها هم درنمی‌آید. اما قوه عاقله دوست دارد دنبال این یکی بگردد و همه‌اش راجع‌ به احوال این یکی تحقیق بکند، اصلا کارش این است، دوست دارد. و لذا آن که این عقل را آفرید شاکله عقل را خودش می‌داند که چه جور آفریده، براساس چه چیز هست، شاکله عقل این هست که دوست دارد معرفت به واحد پیدا کند به احد و یکتا پیدا کند و دائماً در او غرق باشد، در او تفکر کنند، در او سیر کند، در او شهود کند، در او زحمت بکشد، در او به تحیّر بیفتد بخصوص، اصلاً به‌دنبال این هست که در این یکی به تحیّر بیفتد، در شئون این یکی به تحیّر بیفتد: کُلّ يومٍ هُوَ في شأنٍ، می‌خواهد به تحیّر بیفتد، این شاکله عقل هست. یک جوانی که به سرحد ازدواج مصطلح رسیده حالا درست هست از جنبه تکوینی خیلی از ازدواج‌ها ما انجام دادیم، نطفه پدر وقتی با نطفه مادر با همدیگر به‌اصطلاح التقاط کردند و امتزاج کردند و ازشون مزاج حاصل‌شده اووووو چقدر ازدواج‌ها انجام‌گرفته، چقدر جفت‌ها کنار هم جمع شده‌اند، چقدر اسماءالله در این‌جا ظهور کردند و در این‌جا تجلی کردند باهمدیگر تجمع کردند، این‌جا ازدواج اَزواج اَسمائی پیش‌آمده، ازدواج عالم عقل و مثال و ماده پیش‌آمده، ازدواج بین ماهیّت و وجود پیش‌آمده، ازدواج‌های بین ظاهر و باطن ها پیش‌آمده، این‌قدر ازدواج‌ها شده تا الان رسیدیم به یک نقطه ‌ای که یکی از مهم‌ترین مصادیق ازدواج که یک طرف این جفت را جنبه فاعلیت و فعل و انشاء و تأخیر برعهده دارد در طرف دیگرش قابلیت و انفعال و پذیرش و قبول تأخیر برعهده دارد. ___________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
از دقیقه ۲۰تا دقیقه ۲۵ _________________ حالا می‌خواهیم برسیم به یک همچین ازدواجی و آن ازدواج بین زن و مرد هست، بین مذکر و مؤنث هست، بین دونفری که یک نفرش جنبه فعلیت دارد مقام تأثیری و انشاء دارد و طرف دیگر مقام انفعال و قبول دارد و هر دو تا هم همدیگر را براساس میل طبیعی و باطنیشان می‌خواهند. و لذا در مرد میل به زن خوابیده‌است، در زن میلی به مرد خوابیده‌است، چرا؟ برای اینکه زن مقام قابلیتِ همیشه قابل و قبول به‌دنبال فاعل می‌گردد، چون دوست دارد بپذیرد، خب باید یک چیزی باشد بپذیرد یا نه؟ مرد هم دوست دارد که زن بگیرد، دوست دارد که ازدواج کند میلش هست، وقتی به یک حدی رسیدند هر دو تا که درشان یک قوه‌ای پدیدآمده همین‌جوری که قوه‌ی میل در بشر از همان لحظه‌ای که از مادر متولد شده از ناحیه دهانش به‌دنبال پستان و شیر و غذا و این‌ها می‌گردد، چه این‌که چشم میل دارد که ببیند، قوه باصره سرشت او و میل سرشتی او این است که رؤیت داشته باشد، قوه سامعه میل و غذای سرشتی او این است که شنوا باشد، بله این میلی هم در بشر می‌آید خودش را نشان می‌دهد و آن این‌که با دستگاه گوارش دوست دارد که غذا بخورد چون محتاج هست نیازمند هست و لذا با دهان به‌دنبال شیر می‌گردد یک کودکی که تازه از مادر به دنیا آمده، هنوز به‌ظاهر هیچ‌چیز بهش تعلیم داده نشده، کسی بهش نگفته که چون تو نیاز داری بیا شیر بخور بلکه خودش به‌دنبال پستان می‌گردد، خودش دنبال شیر می‌گردد، خودش احساس گرسنگی دارد، خودش احساس این‌که نیاز به غذا دارد، درست است این مفاهیم در ذهن نداره اما آن فهم شهودیش برایش حاصل هست، یک میل این‌جوری است. بعد همین بچه تا یک مقطعی از سنی پسر باشد یا دختر باشد می‌رسد که یک چیزی در او پیدا می‌شود به‌عنوان نطفه و این قوّه که در او پیدا می‌شود یعنی تا قبل‌ از این توانایی درش نبود ولذا اصلا به فکر میل به جانب مخالف به‌ظاهر در او به‌وضوح دیده نمی‌شد اما وقتی می‌رسد به یک مقطعی از سنش که یکسری موادی در او خدای متعال پدید می‌آورد و قوّه‌ای و توانایی در او پیدا می‌شود که بتواند این را به فعلیت برساند، به یک تعبیری بذری در او محقق می‌شود، نطفه‌ای در او پیدا می‌شود بعد این بذر را می‌بیند در خودش نمی‌تواند بکارد، زمینش را ندارد دنبال یک زمین می‌گردد که بذر را در آن‌جا بکارد و از بذر خودش حاصل به دست بیاورد مثل این‌که کشاورز هست بذر مختلف از حبوبات و گندم و جو و برنج و فلان دارد منتها یک زمین می‌خواهد که درش کشت کند، حالا قرآن از باب اِخبار از تکوین، این‌گونه تشریعیات، تشریعیات برای بخصوص مثل قرآن کریم که علم انباشته روی‌هم هست برای بیان متن واقع تکوین هست، که از یک موجود به ذات واجب حتمی شروع می‌شود تا تمام موجودات عالم را به‌صورت اجمال معرفی می‌کند و اگر کسی هم قدرت استخراج داشته باشد حتی می‌تواند تمام جزئیات عالم را و تمام حالات جزئیات عالم را از قرآن استخراج کند. __________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
از دقیقه ۲۵تا دقیقه ۳۰ ______ به‌هرحال می‌آید در جنبه تکوینی، اِخبار از متن واقع می‌کند می‌گوید آقای انسان شما الان مورد خطاب منی بدان سبحان‌الله الذی: پاک و منزه است آن کسی که الذی خلق الأزواج کلها، همه‌چیز را به‌صورت ازواج آفرید، همه را به‌صورت جفت آفرید به قول آقاجان که حتی تا این برق هم می‌رسی می‌بینید مثبت و منفی نباشد نمی‌شود هر دو تا مثبت باشد جواب نمی‌دهد، هر دو منفی باشد جواب نمی‌دهد حالا هر کجا می‌بینید زوجش، ازواجش، زوجش، جفت بودنشان به وفق خودشان هست. حالا یه جا می‌بینیم الان دو تا گیاه است یک گیاه نر هست یک گیاه ماده هست، اونی که نر هست مثلاً یک موادی دارد، گرده‌ای دارد و یک مثلاً شی‌ء خاصی دارد مثل درخت خرما آن درختی که نر هست بهار که شده از او چی آقا؟ آن شاخه‌هایی که توش گرده هست آن‌ها درمی‌آید آن درختی که ماده هست نه، منتظر هست تا بهش نطفه بدهند،بهش تلقیحش بکنند. آن‌وقت آن آقای باغدار و به‌اصطلاح باغبان می‌آید می‌رود از آن درخت نر آن شاخه ی خاص نر او را که برای تلقیح هست می‌بُرد، می‌بَرد روی درخت ماده و روی شاخه ماده آن را براساس اونی که خودش می‌داند و خداوند بهش لطف کرده فهمیده این را تلقیحش می‌کند. مطلقا همه‌جا جفت هست منتها جفت در هر شیئی، در هر نوعی به وفق همان نوع هست. این‌جا هم یک مقطعی می‌رسیم می‌بینیم به سرحد جفت می‌رسد. از آن روزی‌که بچه متولد شد، خب این بچه غذا می‌خواهد، رشد جسمی می‌خواهد، قوای ادراکی دارد از قوای حواس ظاهریه با مَحال قوا و آلات قوا مثل چشم، گوش، اعضا، جوارح، اینها آلات قوا هستند، مَحالّ قوا که مثلا چشم می‌شود محلی برای دیدن قوه باصره، گوش می‌شود محلی برای شنیدن قوه سامعه، شنیدن قوه ی سامعه، این‌گوش و پرده گوش و پرده صماخ و عصب‌ها و مغز و بعد مغز با دهلیزهای مختلف و با قسمت پیشانی و قسمت عقبه و مخچه و هزار هزار اسرار درش هست این‌ها همه می‌شود آلات قوا. بعد آن قوه بینایی، شنوایی، آن قوه، آن توانمندی که در نفس انسان پیدا می‌شود که می‌تواند ببیند و آن می‌شود چی اقا؟ آن می‌شود قوای نفس. حالا این‌ها همه در فلسفه بحث شده از این‌جا که این بچه با قوایی که دارد راه می‌افتد برای ادراکات حسی کم‌کم می‌رسد به ادراکات خیالی و وهمی آهسته‌آهسته می‌رسد به ادراکات عقلی، می‌رسد تا به این‌جا خب می‌بیند که یک قوه‌ای، یک توانمندی در او پیدا شده که می‌تواند با این قوه یک کاری بکند خودش را در آینده به‌طور شخصی باقی نگه دارد که با قوای خودش برای همیشه بتواند از عالم و نظام هستی دم به دم بهره‌برداری بکند چون ادراکات نفس غذای نفس هست، ادراکات نفس به نفس سعه وجودی می‌دهد، چون نفس با ادراکات و مُدرکاتش اتحاد وجودی پیدا می‌کند و هرچه ادراک او زیاد بشود نفس دارد زیاد می‌شود، ازدیاد نفس پیش می‌آید، ازدیاد ذات انسان پیش می‌آید. ________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دقیقه ۳۵تا دقیقه ۴۰ ________________ برای اینکه یک بذری در او در این مقطع سنی پدید آمده و می‌خواهد این بذر را ببرد در یک سرزمینی بکارد و ازش نتیجه بگیرد، نتیجه‌ای که از بذر او حاصل می‌شود خب معلوم هست که نتیجه هر بذری به شاکله آن بذر هست، به شاکله صاحب آن بذر هست، وقتی می‌خواهد نتیجه بگیرد نتیجه‌اش این هست که چون انسان هست و آن قابل او هم مثل او انسان است منتها ایشون انسانی هست که در این بخش جفت فعلی است و آن خانم و آن دختر عزیز در طرف دیگر قابل است به‌عنوان جفت قابلی، این بذر را میخواهد در آنجا بکارد و نتیجه این بذر این هست که مثل خودش برای بقاء شخص خودش در نوع خودش می‌خواهد که برای الی‌الابد باقی بماند. نسائکم حرث لکم، زنان شما کشتزار شمایند ببینید این آیات قرآن کریم همه دارد اِخبار از غیب می‌کند می‌گوید آقا شما وقتی‌که خلق شدید به‌صورت جفت خلق شدید، بعد آقای مرد که جنبه فاعلی داری، واسطه‌ای هستی که از حق متعال نطفه دریافت می‌کنی که نطفه بذر است منتها بذر انسان‌سازی هست، در این کارخانه و در این مَسند بنام رحم زن این بذرت را بیفشان تا اینکه در این کشتزاری که به نام زن هست در آن‌جا انشاء صورت انسانی بشود. آن‌وقت نفس ناطقه زن چقدر قوی هست که هم به‌دنبال این بذر می‌گردد، هم این بذر را تحویل می‌گیرد، هم خودش هم یک بذری دارد که می‌تواند با تحویل گرفتن این بذر فاعلی آن بذر قابلی خودش را هم با این ممزوج کند، هم زمینش را هم دارد که بتواند این بذر را بپروراند، عنایت می‌فرمایید؟ و لذا جایگاه زن در نظام تکوین چیز عجیبیه اصلا، خیلی عجیبه. حالا اگر در مقام تحقیقات علمی به این نقطه برسیم که بچه درحقیقت از همان نطفه‌ی مادر هست منتها نطفه مادر بدون نطفه پدر به تحریک درنمی‌آید که باید یک جوری تحریک بشود تا در او بچه پدید بیاید، عنایت می‌فرمایید؟ مثل این‌که الان مثلا بگوییم که فرض یک مرغ، یک کبک درست هست که در او قوه برای تخم گذاشتن و تخم پدید آمدن هست، درست؟ اما در صورتی تخم او از او متولد شده می‌تواند مثل او را تحویل بدهد که هنگامی‌که می‌خواهد این تخم در این مرغ محقق بشود تا او را بگذارد بیرون، وضعش بکند با یک نطفه نر آمیخته بشود که اگر تخم‌مرغ‌ها، تخم کبک‌ها، تخم غازها، اردک‌ها و از هر یک از این تخم گذارها اگر بخواهد تخم این‌ها در هنگامی‌که می‌خواهد درونشان تحقق پیدا بکند با نطفه نر آن جنس حالا اگر آهو هست آهو، اگر پلنگ هست پلنگ، جالب‌تر چون مرغ گفتیم اگر مرغ هست مرغ، اگر کبک هست کبکه، از هر کدام اگر از نر او یک مقدار نطفه‌ای را تحویل نگیرد این تخم او بچه درست نمی‌شود. __________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
از دقیقه ۳۰تا دقیقه ۳۵ _____________ وقتی این هست، وقتی می‌رسد به یک مقطعی می‌بیند که تا این‌جا که مرد و زنده شد هیچ‌گونه ضرری نکرده از جمادی مرد نامی شده، از نمو مرده به این معنا ارتقاء پیدا کرده حیوان شده یک موجود زنده متحرک مدرِک، بعد از حیوانیت هم مرد الان انسان شده به قوه‌ی عاقله هم رسیده، دیگه به این فکر می‌افتد که بار دیگر از فلک یا مَلَک پَرّان شوم، از مَلک هم بالاتر بروم حتی از فرشته‌ها هم بالاتر بروم، اصلاً نه، چرا از فرشته‌ها بگویم بالاتر بروم، بروم به‌جایی که: آنچه که اندر وهم ناید آن شوم، تا به‌حق، به ذات الهیّه برسم، به ذات خدای متعال راه پیدا کنم تا آن‌جا و لذا می‌خواهد بماند، دوست دارد. براساس حبّ ذاتی خلق شد، براساس حبّ ذاتی هم می‌خواهد بماند چون آن کسی که او را خلقش کرده براساس بغض، کینه، دشمنی، جهل، نقص، عیب این‌ها خلقش نکرده بر اساس علم هست، براساس حب هست، دوست‌داشت، آن هم دوستی با حبّی که حبّ او عین ذات او، عین علم او هست، این حبّ ذاتی او هم حبّ به ذات خودش هست چون خدای متعال به ذات خودش عالم هست حب دارد به ذاتش و باقی اَزلی و ابدی هست و لذا دوست دارد که چیزها بیافریند و ظهورات کند که ظهورات او هم ازلی و ابدی باشد، لذا دم‌به‌دم از ازل به ابد غیرمتناهی در تجلی هست: کُلّ یوم هُوَ فی شأن. چون انسان از این حب برخاسته آن هم از آن‌ حب ذاتی حق متعال برخاسته که اگر از حق متعال بپرسی برای چی این همه عالم خلق کردی، می‌گوید دوست داشتم این یک موجود خودش را ظهور بدهد، دوست داشتم خودم را در آینه این موجود مشاهده بکنم بنام انسان چون این انسان براساس محبوبیت حق متعال آفریده شد و برمبنای حب ذاتی حق متعال به ذاتش که خلقت را درپیش گرفته و این‌همه خلق کرد که در خلقت اشیا در ذات الهیّه حب به خلقت انسان نهفته‌است. و لذا انسان وقتی می‌رسد به یک مرتبه‌ای که قوای ادراکی او، حسی او به کار می‌افتد کم‌کم قوه وهم و خیال او هم به کار می‌افتد تااینکه قوه‌ی عاقله‌ی او که به کار بیفتد یک قوه عاقله دوست دارد ابدی باشد که هرگز انتها پیدا نکند و این قوه عاقله هم به یک وتعبیری آلاتی میخواهد در نشئه طبیعت قوه‌ی عاقله‌ی انسان و لذا مغز می‌خواهد، قلب می‌خواهد، چشم می‌خواهد، گوش می‌خواهد، اعضا و جوارح می‌خواهد، تمام قوای مادون همه در استخدام او باشند و ایشون ریاست اداره همه را، مدّبر بودن همه را بتواند اِعمال بکند و همه را در اختیار بگیرد، در تحت تسخیر او باشند و الی‌الابد ادراک اون حب ذاتی ازلی و ابدی حق متعال را داشته باشد. ما به‌دنبال این تحصیلیم، باید این تحصیل را دنبال کنیم. بله خب حالا برای این‌که این هست می‌خواهیم باقی بمانیم، می‌گوید اگر می‌خواهی باقی بمانی زوج آفریده شدی می‌رسی به یک نقطه ای می‌بینی که در تو میلی به یک جنسی که آن جنس مثل تو جنس فاعلی اگر مرد هست، نیست و اگر زن هست که می خواهد یک جنسی پیدا بکند جفتی، آن از جنس قابلی نیست، بلکه چون زن هست قابل هست دوست دارد، این زمین را برای چی شیار کرده؟ برای چی آماده‌سازی‌ش کرده؟ این را برای این آماده‌سازی کرد که توش بذرافشانی بشود این‌جا بروید، ایشون به محل پرورش تبدیل بشود. چه اینکه اگر مرد هست دوست دارد نطفه‌ای که خدای متعال در او پدید آورده، بذری که در او پدید آورده، این بذر را در یک سرزمینی که قابلیت و پذیرش این بذر را دارد در آن‌جا بکارد. به تعبیر قرآن کریم: نِسائُکُم حَرث لکُم ، زنان شما کشتزار شمایند، حرث، کشتزار را می‌گویند،حرث یعنی محلی هست که آقای حارث می خواهد در این جا کشت کند پس آقای مرد می شود حارث ،کشت کننده،چرا؟ ____________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دقیقه ۳۵تا دقیقه ۴۰ ________________ برای اینکه یک بذری در او در این مقطع سنی پدید آمده و می‌خواهد این بذر را ببرد در یک سرزمینی بکارد و ازش نتیجه بگیرد، نتیجه‌ای که از بذر او حاصل می‌شود خب معلوم هست که نتیجه هر بذری به شاکله آن بذر هست، به شاکله صاحب آن بذر هست، وقتی می‌خواهد نتیجه بگیرد نتیجه‌اش این هست که چون انسان هست و آن قابل او هم مثل او انسان است منتها ایشون انسانی هست که در این بخش جفت فعلی است و آن خانم و آن دختر عزیز در طرف دیگر قابل است به‌عنوان جفت قابلی، این بذر را میخواهد در آنجا بکارد و نتیجه این بذر این هست که مثل خودش برای بقاء شخص خودش در نوع خودش می‌خواهد که برای الی‌الابد باقی بماند. نسائکم حرث لکم، زنان شما کشتزار شمایند ببینید این آیات قرآن کریم همه دارد اِخبار از غیب می‌کند می‌گوید آقا شما وقتی‌که خلق شدید به‌صورت جفت خلق شدید، بعد آقای مرد که جنبه فاعلی داری، واسطه‌ای هستی که از حق متعال نطفه دریافت می‌کنی که نطفه بذر است منتها بذر انسان‌سازی هست، در این کارخانه و در این مَسند بنام رحم زن این بذرت را بیفشان تا اینکه در این کشتزاری که به نام زن هست در آن‌جا انشاء صورت انسانی بشود. آن‌وقت نفس ناطقه زن چقدر قوی هست که هم به‌دنبال این بذر می‌گردد، هم این بذر را تحویل می‌گیرد، هم خودش هم یک بذری دارد که می‌تواند با تحویل گرفتن این بذر فاعلی آن بذر قابلی خودش را هم با این ممزوج کند، هم زمینش را هم دارد که بتواند این بذر را بپروراند، عنایت می‌فرمایید؟ و لذا جایگاه زن در نظام تکوین چیز عجیبیه اصلا، خیلی عجیبه. حالا اگر در مقام تحقیقات علمی به این نقطه برسیم که بچه درحقیقت از همان نطفه‌ی مادر هست منتها نطفه مادر بدون نطفه پدر به تحریک درنمی‌آید که باید یک جوری تحریک بشود تا در او بچه پدید بیاید، عنایت می‌فرمایید؟ مثل این‌که الان مثلا بگوییم که فرض یک مرغ، یک کبک درست هست که در او قوه برای تخم گذاشتن و تخم پدید آمدن هست، درست؟ اما در صورتی تخم او از او متولد شده می‌تواند مثل او را تحویل بدهد که هنگامی‌که می‌خواهد این تخم در این مرغ محقق بشود تا او را بگذارد بیرون، وضعش بکند با یک نطفه نر آمیخته بشود که اگر تخم‌مرغ‌ها، تخم کبک‌ها، تخم غازها، اردک‌ها و از هر یک از این تخم گذارها اگر بخواهد تخم این‌ها در هنگامی‌که می‌خواهد درونشان تحقق پیدا بکند با نطفه نر آن جنس حالا اگر آهو هست آهو، اگر پلنگ هست پلنگ، جالب‌تر چون مرغ گفتیم اگر مرغ هست مرغ، اگر کبک هست کبکه، از هر کدام اگر از نر او یک مقدار نطفه‌ای را تحویل نگیرد این تخم او بچه درست نمی‌شود. __________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
از دقیقه ۴۰تا دقیقه ۴۵ ______________ و لذا شاید به تعبیری که شیخ‌الرئیس گفته که بچه درحقیقت از همان نطفه‌ی زن پدید می‌آید به یک تعبیری البته حالا این برداشت است، منتها نطفه مرد چکار می‌کند تا قبل از این که نطفه‌ی زن بخواهد خیزش پیدا بکند بیاید برای بچه شدن بدون نطفه مرد این هیجان در او محقق نمی‌شود ولی نطفه مرد وقتی که آمده آن نطفه مرد کانّه این نطفه زن را بیدارش می‌کند، سورَش می‌کند، شخمش می‌زند، هیجانی اش می‌کند، هیجانی، و لذا برای این‌که این نطفه مرد بتواند آن نطفه زن را به‌خوبی هیجان بدهد چون وقتی هیجانش داده از این به بعد این به حرکت درآمده این حرکت خاصه او به سوی یک مسیری هست که می‌خواهد از او یک فرزندی پیدا بشود چکار بکنیم که بهترین مزاج را این فرزند پیدا بکند، بهترین شکل را این فرزند پیدا بکند، زیبایی داشته باشد، تمام اعضا و جوارحی که از او می‌خواهد محقق بشود همه تسویه ای باشد، یعنی همه به وفق مایحتاج آنچه که در مجموعه این بدن و اهداف آینده آن نفسی که از دل این جسم می‌خواهد تحقق پیدا بکند، جسمانیت الحدوث هست باید اعضا همه به وفق رسیدن به آن کمال مطلوب تسویه‌ شده آفریده بشوند، این چطور بشود که بچه ای که بدنیا می‌آید مزاج سالم، جسم سالم، چشم سالم، قوای سالم، محالّ قوای سالم، آلات قوای سالم، چطوری این‌ها محقق بشود و لذا دین می‌آید دستورات صادر می‌کند. می‌گوییم خوب خودمان چه اندازه میخواهیم بفهمیم که آینده به‌دنبال چه کمال مطلقی می‌گردیم، پس وحی بیاید کمکمان بکند ما چون الان عقلمان که خودش عقل جزئی هست، عقل ناقص هست باید به فعلیت برسد، این چه زمانی می‌خواهد به فعلیت برسد تا به اسرار بیکران نطفه راه پیدا بکند؟ تا به اسرار بیکران مزاج راه پیدا بکند؟ به امتزاج راه پیدا کند، و لذا می‌آییم از طریق وحی یک انسان‌هایی که بیشتر از ما مسیر علمی و شهودیش طی کرده‌اند و شهودات این واقعیات تکوینی راه‌ یافته‌اند میریم از این‌ها کمک می‌گیریم، می‌گوییم آقا به ما بفرمایید ما چه کار بکنید و لذا او می‌گوید آقا این‌جوری نطفه منعقد کنید، آن شب باشد، این شب باشد، این روز باشد، این ساعت باشد، اول ماه نباشد، وسط ماه نباشد، آخر ماه نباشد، ماه در بدره نباشد، در محاقه نباشد، در حلال نباشد مثلاً، بعد آن‌جا زیر درخت مثمر نباشد، روبه سوی قبله مثلاً کراهت دارد نباشد در هنگام انعقاد نطفه آن هیئت و بافت و و و و هزاران دستور، بعد غذاها این، بعد بگوید بله من دوست دارم پسر پیدا کنم، میگوید این نوع غذاها را بخور، دوست دارم دختر داشته باشم می‌گوید این نوع غذاها را بخور، حتی دوست دارم که حالا که دارم زحمت میفتم نه ماه شکم میگردانم چرا فقط یک‌ دانه میوه بیاورم؟ دو تا بیاورم مثلاً، سه‌قلو بیاورم، دوقلو بیاورم، این‌هم بهش دستورات غذایی می‌دهند ‌‌ یعنی برای همه این‌ها می‌شود راهکار داد. بله یک وقتی هم نه خسته‌شده می‌خواد که دیگه یک استراحتی بکند فعلا نمی‌خواهم باردار بشوم، میگوید آقا فلان غذا را بخور، فلان چیز را بخور باردار نمی‌شوی، می‌خواهد باردار شود آن غذا را بخور با این کیفیت بخور با آن جزئیات همه‌چیز آقا، هم در علم طب هم در مسائل وحیانی . __________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
از دقیقه ۴۵تا دقیقه ۵۰ ________________ در مسائل وحیانی چرا ما دنبال روایات و آیاتی هستیم که در این باب ازآنهاکمک بگیریم، برای این‌که درست از علم طب هم کمک می‌گیریم آن‌جا هم درست است، آن علم را هم خداوند فرمود، به دست بشر این علم را خدا می‌دهد، اما بشر در تلقی معلوماتش چون به مقدار ظرفیت خودش می‌فهمد و از آن طرف هم چون دارد از قوه به فعلیت می‌رسد چه‌بسا در مسیر قوه به فعلیت دچار نقص شود، دچار حادثه بشود آن علم مطلق برای او پیش نمی‌آید در این مسیر علم فکری جزئی و لذا احتمال دارد علم طب بعضی از جاها دچار اشتباه شود ما می‌توانیم از ناحیه وحی که قطعاً آنچه را می‌گوید براساس متن تکوین صرف با حکمت و با مصلحت تام هست از وحی کمک بگیریم و لذا کمک گیری از وحی برای عقل یک اصل است یعنی به یک تعبیری هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون، آیا دانا و نادان یکسان هستند الان ببینید این‌که قاعده تکوینی هست درست آیه قرآنش هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون یعنی این‌که که انه یک حکم عقلی هست شما پیش هر عاقلی پیش حتی یک بچه کوچکی می‌بینید اونی که دانا هست باآن‌که نادان هست پیش ایشان تفاوت دارد و چیز روشن همیشه نادان باید به دانا مراجعه کند فسالوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون، ما می‌بینیم پروفسورهای ما بهترین دانشمندان ما به علم فکری مابه هر کجا برسند اگر آدم منصفی باشند می‌گویند آقا ما از همه اسرار این موجود ما، این شی‌ء موضوع تحقیق ما از هزاران وعده کلان اسرار او ما تازه یک چیزی یافتیم مثل الن جکسون فرانسوی می‌آید شصت سال در رابطه با عنکبوت می‌نشیند تحقیقات می‌کند مثلاً بیست جلد می نویسد یک عنکبوتی را پیدا می‌کند که از درون چهار سوراخ بدن او چهار تار درمی‌آید و این تارها را وقتی می‌رود می‌بیند که مفتولی هست بعد رفته مفتولی راباز می‌کند ببیند از چند تار یک تار موی دیگر تشکیل‌شده بیش‌از یازده تریلیون درمی‌آورد و در آخر هم اعلام کند که من آخرش به سر و حقیقت این عنکبوت و تارش آخرش نرسیدم. عنایت می‌فرمایید، این هست که می‌گوییم برویم از وحی استفاده بکنیم اینه که وحی می‌آید ما را ارشاد می‌کند، راهنمایی می‌کند این که می‌گوییم دنبال موحد حقیقی انسان کامل صاحب عصمت بگردیم چون برای‌اینکه جاهلین می‌خواهیم به دانا مراجعه کنیم، عاجزیم می‌خوایم به قوی مراجعه کنیم، غیر از این‌که این خودش یک اصلی هست و لذا انسان اگر عاقل باشد عقل یا خودش می‌تواند خودکفا بشود در رسیدن به آنچه را در متن تکوین است علم به احوال و اعیان موجودات را از خالق تکوین بدست بیاورد اینا را که می‌گوییم همان انسان های کامل هستند یا مثل نفوس ما که تا این حد توانمندی نداردکه قوه عاقله ما بتوانیم هر آنچه را که در متن تکوین است،آگاهی پیدا کنیم طبیعتا باید به دنبال یک آدم آگاه بگردیم ولذا دنبال یک موحد کامل می گردیم. موحد کامل علم به احوال اعیان موجودات دارد «علی ماهیه علیها »چرا برای یک قابلیت تعلیم تعلم داشت و علم آدم الاسما کلها آدم کسی است که به او تمام اسما را تعلیم داده آمد ما به دنبال این می گردیم. __________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
توجه توجه👆👆👆👆👆