#یک_آیه
🔵 يا أَيُّهَا اَلنّٰاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَرٰاءُ إِلَى اَللهِ وَ اَللهُ هُوَ اَلْغَنِيُّ اَلْحَمِيدُ
🔴 ای مردم! شمایید نیازمندان به خدا، و فقط خدا بینیاز و ستوده است.
📙سوره فاطر/آیه۱۵
#هیات_رزمندگان_اسلام
#اسفندان
https://eitaa.com/heyat1403
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_نماز
🎥 بعضیها میگویند ما نماز نمیخوانیم اما همیشه به یاد خداوند هستیم.
🔹 پاسخ شنیدنی حجت الاسلام عالی به این دسته از افراد
https://eitaa.com/samen123123
#کانال_دیده_بان_اسفندان
#روابط_عمومی_پایگاه_بسیج_اسفندان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥#تصویری
🔅اگر امام رضا(علیه السلام) نبود ما دین نداشتیم!
🔰#استاد_فاطمی_نیا
.
کانال دیده بان اسفندان
https://eitaa.com/samen123123
نیایش صبحگاهی
خـدایـا
در آخرین سه شنبه تابستان
روزی مان را وسعت بده
و برکتش را زیاد بفرما
خدایا بهترینها را
برای همه مقدر بفرما
امروزمان را پُر از
برکت و رحمت بگردان.... 🙏
https://eitaa.com/samen123123
#کانال_دیده_بان_اسفندان
#روابط_عمومی_پایگاه_بسیج_اسفندان
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی کوتاه
شرط استجابت دعا.....
آیت الله #مجتهدی ره
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
کانال دیده بان اسفندان
https://eitaa.com/samen123123
جورج فریدمن در سال ۲۰۱۵ گفته جنگ سرد جدیدی میان قدرت های شرق و غرب شکل خواهد گرفت که خیلی از جنگ سردهای قبلی عمیق تر و دامنه ش وسیع تر است
آیفون و گوشی هایی که دست من و شما هست دونه دونه اش فناوری نظامی دارد از جمله جی پی اس و لنز تصویر برداری
اولین کاربرد خاص جی پی اس ویژگی نظامی بود
تمام این کاربردهای نظامی یک روزی به اصل خودشان بر می گردند و بعید نیست که یک روزی در جیب شما منفجر شوند و بر علیه خود شما استفاده شود
این همان جنگ سردی است که الان داریم میبینیم و این جنگ سرد به تکنولوژی هم رسیده
در روزهای منتهی به سالگرد ۷ اکتبر سرویس های امنیتی و اطلاعاتی بهتر است مراقبت های بیشتری را برای مقامات کشور و رده های محور مقاومت پیشبینی کنند
https://eitaa.com/samen123123
#کانال_دیده_بان_اسفندان
#روابط_عمومی_پایگاه_بسیج_اسفندان
✍️ یادمه چندین سال پیش رهبری فرمودند در مراکز حساس دولتی و عمومی از قطعات خارجی استفاده نشود! (مثل همین باطری برای سانتریفیوژها و...)
اونموقع خیلی ها گفتند یعنی چی؟
الان متوجه شدیم که حتی گوشی دست ما میتونه هک شده و بر حسب امپراژ بالای ورودی در دستمان منفجر شود!
🔴 حزبالله پیجرهای منفجر شده را اخیرا خریداری کرده بود
▫️ ۱ وال استریت ژورنال به نقل از منابع نزدیک به حزبالله: برخی افراد احساس کردند دستگاه ها داغ شده و قبل از انفجار از شر آنها خلاص شدند.
▫️ ۲ وال استریت ژورنال به نقل از منابع آگاه: دستگاههای ارتباطی هدف قرار گرفته در لبنان بخشی از محموله جدیدی بود که حزبالله اخیرا دریافت کرده است.
▫️ ۳ منابع امنیتی به رویترز گفتند: وسایل ارتباطی منفجر شده در لبنان جدیدترین مدلی است که حزبالله در چند ماه گذشته تهیه کرده است.
▫️ ۴ خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از منابع نزدیک به حزبالله: دستگاههای ارتباطی جدید مجهز به باتریهای لیتیومی هستند و به نظر میرسد که در اثر گرمای بیش از حد منفجر شدهاند.
♨️ تصویر استفتا از رهبری و جواب رهبری به خرید محصولات شرکت موتورلا
#غدیر
#ربیع_الاول
#امام_زمان
@ghadir_16
CQACAgQAAx0CVc35HwABARtsZstqWVxkE_B_HQYIrYu28BmWcScAAkQIAAI7hVhRGgpUa7GEvcc1BA.mp3
1.45M
📋 خدا دنبال بهونه میگرده مارو ببخشه
چطور دلمون میاد گناه کنیم جوونا ..!
پیشنهاد میکنم گوش بدید👌👌👌
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید...
خوندی و دلت شکست اشک ازچشمات سرازیر شد التماس دعا...😢💔
🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ....
🔹شهید سید مرتضی دادگر🌷
🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.....
🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم....
🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم....
🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه....
🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم....
🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم....
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد....
🔹شهیدسیدمرتضیدادگر...🌷
فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من....
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم.....
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند....
🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم....
🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم....
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...
🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم :
🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد....
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات....
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم....
🔹شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری...
وسط بازار ازحال رفتم...
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
❤️🩹اگر دلت شکست حداقل به یک نفر ارسال کن😭