سلام علیکم
طاعات، عبادات و عزاداری هاتون قبول
ان شاءالله خدا تو این شبا بهترین هارو
براتون مــــــقدر کرده باشـــــــه 🤲🏻
دیشب برای همه ی شما در حد آبرو دعا
کردم و از دوستانی که دورادور میشناختمشون
و بزرگوارانی که پیام دادن و گفتن که دعاگوم
هستن اســــــم بردم و براشــــون دعــــا کردم...
درسته اینجا اسمش مجازیه، ولی فاصله
جسم ها مانع اتصال قلب ها بههم نمیشه
من خیلی از دوستان خوبم رو مـــدیون
همین فضای مجازی هستم و تازگی هم با
یه سری از شما بزرگوارن آشنا شدم و خدا
میدونه چقدر برام عزیزید.
من امشب دوتا آرزو دارم:
اول اینکه خدا کمکم کنه مثل
شما خوب بشم و خوب بمونم🙏
که لازمش اینه که شماهم برام دعا کنید
آرزوی دومم اینه: اون روزی که هیچ مانعی
برای دیدن و شنیدن نیست بتونیم یه جای
خوب دور هم جمع بشیم اونجایی که هیچ
دلی غصه توش نباشه و هیچ غمــی نباشه
که بتونه خونه چـــــشمی رو بارونی کنه...
بیاید بهم قول بدیم که برای اون دیدار
تمــــــام تلاش خـــــــودمون رو بکنیم...
مثلا نشه اون روز همه ی شما باشید و
از همدیگه سراغ منو بگیرید و من نباشم😔
آقا سید رضا امشب تو مناجات مـــــی گفتن
اشک های این شبا با شب های قبل ماه مبارک
فرق داره؛ دهه آخر برا جامونده هاس...
داشت از بین نخلستان ها عبور میکرد
صدای مناجاتی رو شنید رفت جلوتر دید
امیرالمومنین داره مناجات می کنه:
مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمَوْلَي وَ أَنَا الْعَبْدُ
وَ هَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ إلاَّ الْمَوْلَي...
یهو دید مولا بین مناجات جان داد
از ترس رفت در خونه مولارو زد
خانم حضرت زهرا سلام الله علیها
درو باز کرد، شرح ماوقع رو به خانم
گفت؛ بی بی جان فرمودن این کار هرشب
علیه چندباری بین مناجات از خوف
خدا جان میده و دوباره زنده میشه...