هدایت شده از 🌸 ثامن ۷۲ تن 🌸 ۲۵۸ رسالت 🌸
142670_318.mp3
4.05M
#ختم_قرآن
#تحدیر_جزء_دوم
#معتز_آقایی
#ماه_رمضان
تحدیر(تندخوانی) جزء دوم قرآن
استاد معتز آقایی
@samen_72tan
هدایت شده از 🌸 ثامن ۷۲ تن 🌸 ۲۵۸ رسالت 🌸
دعای روز دوم ماه مبارک #رمضان
♥️ اللَّهُمَّ قَرِّبْنِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ، وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ سَخَطِكَ وَ نَقِمَاتِكَ، وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِقِرَاءَةِ آيَاتِكَ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
خدایا مرا در این ماه به خشنودی ات نزدیک کن، و از خشم و انتقامت برکنار دار، و به قرائت آیاتت موفق کن، ای مهربان ترین مهربانان.
#ماه_رمضان
@samen_72tan
💐 »»» آیه ی روز :
وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ
نور - ٥٢
💐 و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانی همان پیروزمندان واقعی هستند!
💐 پیام ها:
- سعادت، كارى به نژاد و سن و جنس و قبیله ندارد، هركس تسلیم خدا باشد، رستگار مى شود. «مَن یُطع... هم الفائزون»
- پیامبر صلى الله علیه وآله معصوم است، زیرا به اطاعت بى قید و شرط از او سفارش شده است. «مَن یُطع اللّه و رسوله»
- آنچه ارزش است، خشیت درونى و پرواى بیرونى است. «یخش اللّه و یَتّقْه»
- اطاعت باید هم از خدا باشد و هم از رسول، و در كنار آن نه غرور، بلكه روحیّه ى خشیت و تقوا باشد. «یُطع اللّه و رسوله و یَخش اللّه»
- خداترسانِ تقوا پیشه كه مطیع خدا و رسولند، حتماً رستگار مى شوند. «فاولئك هم الفائزون»
**************
ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی»
دریافت و نصب از https://zenderoid.ir
@samen_72tan
🌸 ثامن ۷۲ تن 🌸 ۲۵۸ رسالت 🌸
برگی از داستان #استعمار قسمت هفتاد و هفت: کاروان دریایی همایون در سال ۱۵۵۶ میلادی از دنیا رفت و پ
برگی از داستان #استعمار
قسمت هفتاد و هشت: سگ و پلنگ
در روزهایی که پای انگلیسیها هم به هند باز میشد، اکبر از دنیا رفت و پسرش جهانگیر جانشین او شد.
جهانگیر در ۲۱ اکتبر ۱۶۰۵ میلادی بر تخت نشست و از همان روزهای نخست پادشاهی اعلام کرد که از تمام لذتهای سلطنت به جز«جامی از شراب و رانی از جوجه»به چیز دیگری نیاز ندارد.
او خوشگذران ترین پادشاه گورکانی بود و البته بعضی از لذت جویی های دیگرش را از قلم انداخته بود، او عاشق شکار و کشیدن تریاک هم بود.
آن روزها، اخبار حمله کشتی های پرتغالی به کشتی های زائران هندی، پی درپی به دربار میرسید. اما هیچ نشانه ای از خشم و انتقام جویی امپراتور دیده نمی شد. حتی هنگامی «ویلیام هاوکینز»قصد دیدار با او را دارد دقیقاًنمی دانست انگلیسیها چه ارتباطی با پرتغال دارند قدرت دریایی کدام یک بیشتر است.
کشتی هاوکینز در ۱۶۰۸ میلادی به هندوستان رسید. او باید نامه جیمزاول، پادشاه انگلستان ، را به جهانگیر میرساند. پرتغالیها تلاش کردند از رسیدن آنها به خشکی جلوگیری کنند و حتی چند نفر از همراهان هاوکینز را زندانی کردند اما ناخدای انگلیسی به هرزحمتی بود از کشتی پیاده شد و هنگامی که تلاش کرد کالاهای انگلیسی را در سورات به فروش برساند، حاکم محلی بیشتر آنها را به عنوان هدیه تصاحب کرد!
هاوکینز برای دیدار با جهانگیر به طرف پایتخت به راه افتاد و در ملاقات با امپراتور متوجه شد امضای قرارداد با او کاری بسیار دشوار است، چون جهانگیر عادت نکرده بود خود را به قراردادی پایبند بداند.
هاوکینز مجبور شد به انگلستان بازگردد. اما چهار سال بعد، در ۱۶۱۲ میلادی انگلیسیها به چیزی که میخواستند دست پیدا کردند. کشتی های کمپانی با ناوگان پرتغال در اقیانوس هند درگیر شدند و به سختی آنها را شکست دادند.
جهانگیر از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شده بالاخره کسی پیدا شده بود که وظیفه او را در حمایت از کشتی های زائران مکه انجام دهد. پس از این پیروزی، شرکت هند شرقی نماینده ای را به نام«ویلیام ادواردز»به دربار جهانگیر فرستاد.
ادواردز یک سگ بولداگ انگلیسی را با صورت پهن، دم کوتاه و پوست قهوه ای روشن به جهانگیر هدیه کرد امپراتور این سگ را با یک پلنگ به جنگ وادار کرد، سگ انگلیسی زخم های کاری به پلنگ وارد کرد و او را فراری داد. جهانگیر به شدت ذوق زده شد و پیروزی سگ بر پلنگ را نشانه ای از پیروزی انگلستان بر پرتغال دانست و به سرعت فرمانی را برای حاکم سورات ارسال کرد؛کمپانی اجازه تجارت در سورات را پیدا کرده بود، فرمانی که کمپانی سالها در انتظار آن بود.
کمپانی میخواست از فرصتی که پیش آمده بود بیش از اینها بهره برداری کند، برای همین از دولت انگلستان خواست تا سفیر ویژه ای را به دربار جهانگیر اعزام کند، تا آن روز کمپانی فرستادگانی را از طرف خود به دربار روانه نکرده بود.
پادشاه انگلستان مردی به نام «سر توماس رو»را به عنوان اولین سفیر کشورش در هند انتخاب کرد. او با غروری عجیب وارد بندر سورات شد و هنگام پیاده شدن از کشتی دستور داد توپ های کشتی به افتخار او چهل و هشت گلوله شلیک کنند سر توماس در دربار جهانگیز نیز با همین رفتار مغرورانه حاضر شد. او مأمور بود که قدرت کشورش را به رخ امپراتور بکشد.
هدیه او برای امپراتور یک تابلوی نقاشی بود که ادعا میکرد برجسته ترین هنرمندان انگلستان آن را خلق کرده اند، آن هم در شیوه ای که ویژه نقاشان اروپایی است، چند روز پس از نخستین دیدار، جهانگیر، سِر توماس را احضار کرد و شش تابلوی نقاشی را که شبیه تابلوی اهدایی او بودند در برابرش به نمایش گذاشت و از او خواست تابلوی اصلی را پیدا کند.
سر توماس، چندین بار از مقابل ردیف تابلوها گذشت. جزئیات آنها را با هم مقایسه کرد و سرانجام درحالی که هنوز مطمئن نشده بود، تابلوی اصلی را به جهانگیر نشان داد. امپراتور که تردید و دودلی مرد انگلیسی را میدید، زیرکانه لبخندی زد و گفت:« پس متوجه شدید که نقاشان ما توانایی و هنر نقاشان اروپایی را ندارند!».
سر توماس میدانست که جهانگیر بیشتر وقت خود را به شراب خواری، شکار و تماشای کار نقاشان دربارش میگذراند. او بارها از مرد انگلیسی خواسته بود توانایی اش در شراب خواری را هم به نمایش بگذارد.
بالاخره سِر توماس توانست فرمان جدیدی را برای کمپانی از جهانگیر بگیرد. این فرمان آزادی های بیشتری را به کارکنان کمپانی میداد.
آنها میتوانستند با سلاح وارد خاک هند شوند، ساختمان هایی در هند بسازند و در درگیری و اختلافی با یکدیگر داشتند، دستگاه قضایی هند حق دخالت نداشت.
این فرمان، زمینه های خودمختاری کمپانی را در هند فراهم آورد.
شیوه برخورد سِرتوماس با هندیها برای نشان دادن قدرت انگلستان، ثمربخش بود.
مدتی بعد، در سال ۱۶۲۷ میلادی، جهانگیر از دنیا رفت و پسرش، شاه جهان جانشین او شد.
📚سرگذشت استعمار #مهدی_میرکیایی، ج 7 ص35
🌸 ثامن ۷۲ تن 🌸 ۲۵۸ رسالت 🌸
برگی از داستان #استعمار قسمت هفتاد و هشت: سگ و پلنگ در روزهایی که پای انگلیسیها هم به هند باز می
📜برگی از داستان #استعمار
قسمت هفتاد و نهم:
پسر روغن فروش اصفهانی
در سال ۱۶۳۰ میلادی یک جوان ایرانی وارد حیدرآباد در جنوب هند شد.
جوانی که قرار بود سرنوشت او به دربار امپراتور هند و بازیهای سیاسی این کشور گره بخورد، این جوان، محمد سعید نام داشت.
پدر محمد سعید یکی از اهالی اردستان بودکه در اصفهان زندگی میکرد. محمد سعید، هم در همین شهر به دنیا آمد.
شغل پدر روغن فروشی بود، کاری که چرخ خانواده را به سختی میچرخاند.
بسیاری انتظار داشتند محمد سعید هم در دکان پدر به کار مشغول شود و روزی جای او را بگیرد؛ اما محمد سعید که شاهد تهیدستی پدر بود و هوش و استعدادی سرشار داشت به شغل دیگری فکر میکرد.
در شانزده سالگی در مغازه یک جواهرفروش اصفهانی به کار مشغول شد. این جواهرفروش هر سال اسبهای اصیل ایرانی را به حیدرآباد مرکز گلکنده هند میبرد و با الماسهای آن شهر مبادله میکرد.
گُلکُنده، صاحب یک پادشاهی مستقل در جنوب هند بود. پادشاهان این منطقه مذهب شیعه داشتند همین وضعیت، بسیاری از ایرانیها را به این شهر میکشاند. محمدسعید پس از سالها خدمت در دکان جواهرفروشی در یکی از سفرها با استادش راهی هند شد مرد جواهرفروش در این سفر نیز تعدادی اسب را با الماس معاوضه کرد و به ایران برگشت؛ اما محمدسعید در حیدرآباد ماندگار شد.
محمدسعید در این شهر هم به عنوان شاگرد یک جواهرساز به کار مشغول شد، اما به سرعت زیر و بمهای تجارت الماس را آموخت و صاحب دستگاه و دکان مستقلی شد. هوش و زیرکی عجیبش باعث شد در زمانی کوتاه ثروتش را چند برابر کند و مدتی بعد با اجاره کردن چند معدن الماس به بازرگانی مشهور تبدیل شود. چهار سال پس از ورود به هند تصمیم گرفت خودش را به دربار گلکنده نزدیک کند.
پادشاه گُلکُنده عبدالله قطب شاه نام داشت و وزیر دارایی اش فردی ایرانی به نام شیخ محمدبن خاتون بود. محمد سعید با هموطنان ارتباط گرفت و از او خواست شغلی را در دربار برای او دست و پا کند. شیخ محمد که آوازه زرنگی و زیرگکی محمدسعید را شنیده بود. او را به عنوان رئیس بایگانی سلطنتی منصوب کرده شغلی که مهم نبود اما به او اجازه میداد از اسرار دربار آگاه شود.
دو سال بعد محمد سعید با نمایش لیاقت خود به عبدالله قطب شاه به عنوان حاکم بندر«ماشیلی پنتام»منصوب شد. این شهر بزرگ ترین بندر گُلکُنده بود و به خاطر تجارت پارچههای کتان، چیت و چاوار شهرت داشت.
حکومت محمدسعید در این شهر هم با رضایت پادشاه همراه بود و در سال ۱۶۳۷ به دربار احضار شد. محمد سعید با هدایایی فراوان که در میان آنها چند فیل سیلانی که به زیبایی آراسته شده بودندبه چشم میخورد راهی قصر پادشاه شد.
قطب شاه، محمدسعید را در پایتخت نگه داشت و او را به سمت «سرخیلی» منصوب کرد.
این سمت چند مسئولیت اداری و نظامی را شامل میشد و دارنده آن یکی از بزرگان کشور به شمار میرفت.
نخستین اقدام محمدسعید در پایتخت، ساختن بنایی چهار طبقه و زیبا برای « حیات بخش بیگم»مادر پادشاه بود که آن را حیات محل نامیدند.
پس از مدتی شیخ محمد ابن خاتون، حامی همیشگی محمدسعید به عنوان صدراعظم گُلکُنده منصوب شد و شغل پیشین او، یعنی وزارت دارایی، به محمدسعید تعلق گرفت در همین زمان در جنوب، انگلیسیها توانستند سرزمین وسیعی را در ساحل شرقی شبه قاره هند در اختیار بگیرند. این منطقه در قلمرو فرمانروایی احمدنگر یکی دیگر از پادشاهیهای مستقل جنوب هند بود که در همسایگی گلکنده قرار داشت.
انگلیسیها از پادشاه احمدنگر اجازه گرفتند در این منطقه قلعه ای بسازند و از آن برای تجارت در ساحل شرقی هندوستان استفاده کنند. این قلعه به دژ سن جرج مشهور شد. اطراف این قلعه نیز شهرکی ساختند که پس از مدتی«مَدرَس» نام گرفت.
این قطعه زمین بزرگ، نخستین جایی بود که انگلیسیها در هند به تملک درآوردند.
حضور انگلیسیها در نزدیکی مرزهای گُلکنده حساسیت عبدالله قطب شاه را برانگیخته نکرد؛ او دراندیشه کشورگشایی و جنگ با حاکم میسور، یکی دیگر از حکومتهای مستقل جنوب هندبود.
قطب شاه به میسور لشکرکشید، به آسانی آنجا را فتح کرد و حکمران مخصوص خودش را در آنجا به کار گماشت. این حکمران کسی نبود به جز محمدسعید اصفهانی.
اکنون محمدسعید به قدرت و ثروتی رسیده و بود که حد و اندازه نداشت؛ افزون بر چهار هزار سربازی که قطب شاه در اختیارش گذاشته بود، یک ارتش خصوصی هم تأسیس کرده بودکه پنج هزار نیروی سوار و بیست هزار سرباز پیاده داشت، با توپخانه ای بسیارقوی، سیصد فیل جنگی و چهارصد شتر نیز این ارتش را همراهی میکردند اما هیچ یک از اینها به اندازه معادنی که در قلمرو فرمانروایی محمدسعید قرار داشتند، اهمیت نداشت؛ معادن بزرگ الماس.
همه این معادن به پادشاه تعلق داشتند شایع بود که او صاحب 233 کیلوگرم الماس است.
📚سرگذشت استعمار #مهدی_میرکیایی، ج 7 ص 41
بزرگواران تشکر برای پیگیری هاتون🌺
هدایت شده از حامد کاشانی
22.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 ثامن ۷۲ تن 🌸 ۲۵۸ رسالت 🌸
#سوال #مسابقه_معمای_قرآنی 2. کدام آیه از سوره مبارکه طلاق، تقوا را عامل گشایش در رزق و روزی و رسیدن
#پاسخ
#مسابقه_معمای_قرآنی 2
🌷 وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا
وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا
(آیات ۲و۳ سوره مبارکه طلاق)
و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند، و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است (و به هیچ تدبیری سر از تقدیرش نتوان پیچید).
✍ امیرالمؤمنین علیه السلام در تفسیر این آیه میفرمایند :
هرکس را که خداوند رزقی به او رسانید که او با پای خود قدم بهسوی آن بر نداشته و دستی بهجانب آن دراز ننموده، و سخنی راجع به آن بر زبان نیاورده و مکری برای آن نبسته و به هیچگونه متعرّض آن نشده باشد، این از آن مواردی است که خداوند در کتاب خود چنین یاد کرده است: وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ.
📒 تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۳۵۲
@samen_72tan
♥️رفقای صاحب الزمان عج♥️
https://eitaa.com/joinchat/905773250C728e50e283
#برنده_مسابقه
خانم حنانه مومنی با قید قرعه برنده مسابقه معمای قرانی شماره 2 شدند.
مبارک باشه...💐
لطفا به آیدی ادمین مسابقه پیام بدن :
@samen_72tann
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『
☑️ درمان بیماری های صعب العلاج
🔺دستوری مجرب از عارف بالله آیت الله کشمیری"ره"
#ماه_رمضان
@samen_72tan
🔻 حضرت علامه حسن زاده آملی :
بزرگان فرموده اند: هر که بعد از نماز صبح و مغرب #هفت_بار « بسم الله الرحمن الرحیم لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»
و #سی_مرتبه « سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» بگوید از جمیع آفات و بلیات در امان خداے تعالی است.
📖 هزار و یک کلمه / ج1،ص397
#ماه_رمضان
@samen_72tan