eitaa logo
🌸 ثامن ۷۲ تن 🌸 ۲۵۸ رسالت 🌸
268 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
4.2هزار ویدیو
21 فایل
❤ارتباط با ادمین❤ @Samen_72tann
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسیـمُ النّـار و الـجنّت ، امیـــــر هیبـــت و غیرت ! امـانی تـو ، امینـی تـو ، علـــــی‌ﷻ ؛ حـصـنِ حَصینـی تـو .. 💛 @samen_72tan
22428431264670.mp3
5.32M
♥️ مناجات زيباي اميرالمؤمنين در مسجد كوفه، اين فايل قديمی قرائت اين مناجات توسط حاج مهدی سماواتی می باشد كه بسیار مشهور است... @samen_72tan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ امام حسین علیه السلام: من حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ. 💐 کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود. 📚تحف العقول، ص248 @sahebzaman72tan
💐 »»» آیه ی روز : يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَىَ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا فرقان - ٢٢ 💐 (آنها به آرزوی خود می‌رسند،) امّا روزی که فرشتگان را می‌بینند، روز بشارت برای مجرمان نخواهد بود (بلکه روز مجازات و کیفر آنان است)! و می‌گویند: «ما را امان دهید، ما را معاف دارید!» (امّا سودی ندارد!) 💐 نکته ها: در آیه قبل سخن از مستكبرانى بود كه امیدى به قیامت نداشته و توقّع نزول فرشتگان را داشتند، در این آیه مى فرماید: فرشته بر آنان نازل خواهد شد، امّا به جاى آنكه حامل نور و وحى باشند، حامل سخت ترین تهدیدات خواهند بود و آن روز به فرموده ى امام باقرعلیه السلام روز مرگ آنان است كه خداوند به ملك الموت فرمان گرفتن روح كافران را مى دهد و او جان آنان را مى گیرد و همین كه جان به گلویشان رسید، فرشتگان بر صورت و پشت آنها مى زنند، سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند. [274] كلمه ى «حِجر» به معناى بازداشتن است و چون عقل، انسان را از تخلّف بازمى دارد به آن «حِجر» گفته مى شود: «هل فى ذلك قَسمٌ لِذى حِجر» [275] و به منطقه اى كه سنگ چینى شده باشد و مردم از رفت و آمد در آن منع شوند، «مَحجور» گفته مى شود. بنابراین «حجراً مَحجوراً» یعنى «مَنعاً مَنعاً». دیدن خداوند محال است، ولى دیدن فرشته در شرایطى ممكن است. «یوم یَرون الملائكة لا بُشرى یومئذ للمجرمین» چنانكه جاى دیگر مى خوانیم: در قیامت، فرشتگان به مؤمنان سلام مى كنند، [276] و دوزخیان از فرشته ى مأمور دوزخ استمداد مى كنند. [277] 274) بحار، ج 8، ص 317. 275) فجر، 5. 276) نحل، 32. 277) غافر، 49. 💐 پیام ها: - فرشتگان، در شرایطى خاص دیده مى شوند. «یوم یرون» - مستكبرانى كه توقّع نزول فرشتگان را بر خود داشتند، هیچ گونه بشارتى از هیچ ناحیه اى دریافت نمى كنند. «لا بشرى یومئذ للمجرمین» ********** ارسال شده توسط برنامه ی «قلم قرآنی هُدی» دریافت و نصب از https://zenderoid.ir @sahebzaman72tan
🌸 ثامن ۷۲ تن 🌸 ۲۵۸ رسالت 🌸
📜برگی از داستان #استعمار قسمت پنجاه و پنج : تاجر ونیزی در سال ۱۳۷۸ میلادی یک نویسنده ایتالیایی ب
📜برگی از داستان قسمت پنجاه و شش: شرکت خیلی از کسانی که پولهایشان را به بانک‌های آمستردام می‌سپردند علاقه داشتند با کشتی‌های هلندی به تجارت ادویه مشغول شوند. هلندیها دریانوردان خوبی بودند و به دنبال پرتغالیها به هندوستان و جزیره‌های جنوب شرقی آسیا رسیدند. کشتی‌های هلندی در آسیا انبارهایشان را از ادویه پر می‌کردند و راهی کشورشان می‌شدند. اما دزدهای دریایی همیشه در کمین بودند؛ به همین خاطر کشتی‌ها به صورت گروهی حرکت میکردند. طوفان‌های اقیانوس هم قابل پیش بینی نبودند و ممکن بود تمام هستی یک تاجر را به باد دهند. در سال ۱۵۹۸ میلادی از بیست و دو کشتی که از هلند به طرف هند رفتند فقط ده کشتی بازگشتند. بازگشت کشتی‌ها آن قدر هیجان انگیز بود و خبر خوبی به شمار می‌رفت که نقاشان چیره دست هلندی در ساحل تابلوهایی از کشتی‌های از راه رسیده میکشیدند. موزه تاریخی آمستردام پر از تابلوهایی است که کشتی‌هایی را در راه رفتن به هند و جزایر جنوب شرقی آسیا نشان می‌دهند. زیر یکی از این تابلوها نوشته است : «چهار کشتی بادبان کشیدند و برای آوردن ادویه در اول مه ۱۵۹۸ به راه افتادند. آنها انباشته از کالا در نوزدهم ژوئن ۱۵۹۹ به آمستردام بازگشتند.» سفر این چهار کشتی چهارده ماه طول کشیده بود. زمان مسافرت آن‌ها بسیار کمتر از کاروان‌های دیگر بوده است. این سفرها طولانی و خطرناک بودند و اگر کشتی‌ها بازنمی‌گشتند ممکن بود تاجری که آن‌ها را به راه انداخته بود تمام سرمایه خود را از دست بدهد، هلندی‌ها به فکر چاره افتادند. راه حلی که بازرگانان هلندی به دست آوردند آن بود که پول‌هایشان را روی هم بگذارند و کشتی‌های زیادتری را به راه بیندازند. هر یک از این کشتی‌ها به هیچ یک از تاجرها متعلق نبود، بلکه هر کدام سهمی‌در آن داشتند. هلندی‌ها به نوآوری بسیار جالبی دست زده بودند؛ آنها «شرکت سهامی‌» را اختراع کرده بودند. در ۱۶۰۰ میلادی شش شرکت سهامی‌در هلند تشکیل شده بود؛ بعضی از این شرکت‌ها فقط برای انجام یک سفر شکل می‌گرفتند. یعنی هنگامی‌که کشتی‌ها برمی‌گشتند هر کس سرمایه و سود خودش را برمی‌داشت و دنبال کار خودش می‌رفت. ممکن بود این فرد با اشخاص دیگری برای انجام یک سفر تازه شریک شود. شرکت‌های کوچک و موقت با مشکلی بزرگ در آسیا رو به رو بودند. آن‌ها باید با پرتغالی‌ها هم مقابله می‌کردند و حتی گاهی به جنگ می‌پرداختند؛ اما سرمایه شان برای این کار کافی نبود. حکومت هلند تصمیم گرفت شرکت‌های کوچک را با هم متحد کند و یک شرکت بزرگ و دائمی‌بسازد؛ شرکتی که تمام تجارت هلند را در شرق در اختیار می‌گرفت و هیچ شرکت هلندی دیگری نمی‌توانست به آسیا کشتی بفرستد. این شرکت «هند شرقی هلند» نام داشت. پیداست که تمام شرکت‌ها مجبور بودند به این شرکت بپیوندند چون انحصار تجارت با شرق در اختیار این شرکت بود. با آنکه شرکت‌های سهامی‌با ابتکار هلندی‌ها به وجود آمده بودند؛ اما ترکیب شرکت‌ها و ساختن یک شرکت بزرگ با انحصار تجارت کار انگلیسی‌ها بود که دو سال زودتر از هلندی‌ها در سال ۱۶۰۰ میلادی شرکت هند شرقی انگلیس را پایه گذاری کرده بودند. اما شرکت هند شرقی هلند برتری‌هایی نسبت به شرکت انگلیسی داشت. تعداد سهامداران این شرکت بسیار بیشتر بود. ماهیگیران، صنعتگران و حتی خدمتکارها برای خریدن سهام آن هجوم بردند؛ فقط در آمستردام ۱۱۴۳ نفر سهامدار شرکت بودند. از این تعداد تنها هشتاد نفر بیش از ده هزار گیلدر (واحد پول هلند) سرمایه داشتند و بقیه با پولهایی اندک به میدان آمده بودند. سرمایه شرکت به شش میلیون و چهارصد و پنجاه هزار گیلدر رسید؛ درحالیکه شرکت انگلیسی حدود هشتصد و بیست هزار گیلدریعنی یک هشتم هلندی‌ها سرمایه داشت. 📚سرگذشت استعمار ، ج 6 ص26 https://eitaa.com/sahebzaman72tan بزرگواران گروه تشکر میکنم‌ از پیگیری شما عزیزان🌺 ادامه ی تاریخ استعمار خدمت شما دوستان🌺
وقایع ظهور.mp3
12.67M
🔹کلنگ زنی در فلسطین 👈 نگاهی به رخدادهای آخرالزمانی از منظر کتاب سقوط اسرائیل امینی خواه تحلیلی روایی از فعلی https://eitaa.com/samen_72tan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ثامن ۷۲ تن 🌸 ۲۵۸ رسالت 🌸
📜برگی از داستان #استعمار قسمت پنجاه و شش: شرکت خیلی از کسانی که پولهایشان را به بانک‌های آمستردام
📜برگی از داستان قسمت پنجاه و هفت: آقای بورس شرکت هندشرقی هلند با سهامداران قرار گذاشته بود تا ده سال، سرمایه‌هایشان را از شرکت پس نگیرند و هر سال فقط «سود» دریافت کنند؛ اما کسی که به پولش احتیاج داشت و می‌خواست از تجارت با هندشرقی کنار بکشد باید چه کار میکرد؟! یکی از سهامداران به نام آقای «فان دِر بورس» راه حلی را پیشنهاد کرد: سهامداری که می‌خواهد از شرکت جدا شود باید سهامش را به فرد دیگری بفروشد به این ترتیب، هم این فرد به پولش می‌رسد و هم سرمایه شرکت دست نخورده باقی می‌ماند. پیشنهاد آقای بورس برای مردم جالب بود و خانه بزرگ او در شهر «بروژ» هلند به سرعت به مرکز خرید و فروش سهام شرکت تبدیل شد. هرکس می‌خواست صاحب سهم بیشتری در تجارت با آسیا شود به خانه آقای بورس می‌رفت و سهم کسانی را که می‌خواستند از شرکت جدا شوند می‌خرید. به این صورت، پس از شرکت‌های سهامی، «بورس» هم به دست هلندی‌ها راه اندازی شد. بانکداران هلندی از سود بالای شرکت هند شرقی هلند مطمئن بودند؛ به همین علت اگر یکی از سهامداران شرکت برای گرفتن وام به بانک آنها می‌آمد حاضر بودند«سهام شرکت» را به عنوان ضمانت قبول کنند؛ برگه‌های سهام در بانک باقی می‌ماند تا شخص وام گیرنده، پول بانک را در تاریخی که مشخص شده بود برگرداند. شاید اگر خواستگار جوان داستان کند ذهن در این دوران در هلند زندگی می‌کرد مجبور نمی‌شد نیم کیلو از گوشت تنش را به عنوان ضمانت وام گرو بگذارد. اما بانکدارها نقشه دیگری هم برای سهامداران داشتند.آنها که مطمئن بودند کشتی‌هایی که به آسیا می‌روند با انبارهای پر از ادویه گران بها برمی‌گردند حاضر بودند به مردم وام بدهند تا آنها به خانه آقای بورس بروند و سهام شرکت را خریداری کنند. بانکدارها خیالشان راحت بود که با بازگشت اولین کشتی‌ها، این سهامدارها وام آن‌ها را با سود آن به بانک بازخواهند گرداند. به این ترتیب، بورس، بانک و شرکت دست به دست هم دادند تا سرمایه داری اروپایی را پایه گذاری کنند؛ اما کافی بود برای یک روز دست هلندی‌ها از آسیا و جنگل‌ها و کشتزارهایی که از آن‌ها ادویه برداشت می‌شد، کوتاه شود تا این مثلث طلایی از هم بپاشد و سرمایه داران توپا دوباره به مردمی‌فقیر تبدیل شوند. شرکت هند شرقی هلند برای به دست آوردن سرزمین‌های بیشتری در آسیا یا باید با بومی‌ها می‌جنگید و یا با رقیبان اروپایی. پیتر زون کوئن، رئیس جوان شرکت، می‌گفت : «بدون تجارت نمی‌توانیم بجنگیم و بدون جنگ نمی‌توانیم تجارت کنیم.» او در جزیره باندای اندونزی بومیها را قتل عام کرد و با کشتار مردم جاکارتا آنجا را تصرف کرد. پیشروی آنها در سریلانکاهم با خونریزی بی رحمانه‌ای همراه بود. 📚سرگذشت استعمار ج 6 ص29 https://eitaa.com/samen_72tan