دیکتاتور کیست و دیکتاتوری چیست؟!
از فرد عادی و لاشعور خیابانی، تا نماینده سابق و لاحق مجلس، از دانشجو تا بازیگر و فوتبالیست و شومن مدام شعار مرگ بر دیکتاتور میدهند و اُرجوزۀ آزادی میخوانند، حتی در یک تجمع کثیف، گروهی وقیحانه دستشان را به حالت دست آسیبدیده رهبری از ترور بالا میآورند و شعار شرمآوری میدهند که حتی یادآوری آن، بغض را در گلو سنگ میکند.
سؤال ...
این چه دیکتاتوری است که شما آزادانه چنین رذالتی از خود برون ریز میکنید و اما در عین حال از صبح فردایش لبخند زنان، بیخوف و ترس و تهدید دوباره بر سر کار و بار و درس و زندگی و تجمع تازهتان حاضر میشوید؟
کاش اندکی شعور و سواد داشتید و تاریخ معاصر از عهد قاجار تا دورۀ پهلوی را ورق میزدید تا معنای دیکتاتوری اندکی برایتان روشن شود.
«میرزا یوسفخان مستشارالدوله» روزنامهنگار مظلوم در عهد ناصری نه شعار داد و نه به مقام همایونی شاهی جسارت کرد و نه جسم او را به تمسخر گرفت، بزرگترین جرم او نوشتن کتابی بود تحت عنوان «یککلمه».
او در این کتاب، که نخستین تگنگاری به زبان فارسی در زمینۀ قانون و حقوق شهروندی است، اصلاح و بهبود وضع ایران را در یک کلمه میدانست: قانون.
مستشار معتقد بود ارادۀ ملت منشأ قدرت دولت است و نامهای برای ولیعهد ناصرالدین شاه (مظفرالدین) نوشت و از او خواست که اهمیت قانون را به پدرش گوشزد کند.
وقتی خبر این نامه به ناصرالدینشاه رسید، شاه قاجار گفت: این پیامبر جدید که ما را به دین جدید دعوت میکند، معجزه هم دارد؟ یکی از حاضران جواب داد: بله. معجزهاش این است که در پاریس زندگی میکند اما هوس زندان همایونی را کرده است.
میرزا یوسف خان مستشار، به خاطر همین کتاب در بهار سال ۱۳۰۹ قمری، دستگیر و زندانی شد و تا پايان عمر در غل و زنجیر بود. در آخرین بازجویی، کتاب یک کلمه را آنقدر بر سرش کوبیدند که چشمش آب آورد و نابینا شد. سرانجام نيز، پس از پنج سال حبس در سياهچال انفرادی، در تنهایی مطلق جان سپرد.
#علی_خسروی
✅@samen_Arasanj