eitaa logo
سیمای صالحان -ثامن فلاورجان
210 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
6.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️عدم ایمان، مانع 🔶چه رابطه اى بین ایمان و بصیرت وجود دارد؟ 🔷مسأله مهم در زندگى انسان، این است که: را آنچنان که هست درک کند، و در برابر آن موضع گیرى صریح داشته باشد، پندارها، پیشداورى ها، و تمایلات انحرافى، حب و بغض ها، مانع از درک و دید واقعیات ـ آنچنان که هست ـ نگردد، و مهمترین تعریفى که براى فلسفه شده است همین است، «درک حقایق اشیاء آنچنان که هست». به همین دلیل، یکى از مهمترین تقاضاهائى که معصومین از خدا داشتند این بود: «اللّهُمَّ أَرِنِى الأَشْیاءَ کَما هِىَ»؛ «خداوندا واقعیت ها و موجودات را آن گونه که هست به من نشان ده» تا ارزش ها را به درستى بشناسم و حق آن را ادا کنم. و این حالت بدون میسر نیست، چرا که هوا و هوس هاى سرکش، و تمایلات نفسانى، بزرگترین حجاب و سدّ این راه است، و رفع این حجاب، جز در پرتو و ، امکان پذیر نیست. 🔷لذا در آیه ۴ سوره «نمل» میخوانیم: «إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَیَّنّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُون»؛ «کسانى که به آخرت ایمان ندارند، اعمال زشتشان را براى آنها زینت مى دهیم، و سرگردان مى شوند». آلودگى در نظر آنها پاکى، زشتى ها نزد آنها زیبا، پستى ها افتخار، و بدبختى ها و سیه روزى ها سعادت و پیروزى محسوب مى شود. آرى، چنین است حال کسانى که در طریق غلط گام مى نهند و بر آن ادامه مى دهند، واضح است وقتى انسان کار زشت و نادرستى را انجام داد، تدریجاً قبح و زشتیش در نظر او کم مى شود، و به آن عادت مى کند، پس از مدتى که به آن خو گرفت، توجیهاتى براى آن مى تراشد، کم کم به صورت زیبا و حتى به عنوان یک وظیفه در نظرش جلوه مى کند، و چه بسیارند افراد جنایتکار و آلوده اى که به راستى به اعمال خود افتخار مى کنند و آن را نقطه مثبتى مى شمرند. 🔷این دگرگونى ارزش ها، و به هم ریختن معیارها در نظر انسان، که نتیجه اش سرگردان شدن در بیراهه هاى زندگى است از بدترین حالاتى است که به یک انسان دست مى دهد. جالب اینکه در آیه مورد بحث و یکى دیگر از آیات قرآن[۱] این «تزیین» به «خدا» نسبت داده شده است، در حالى که در هشت مورد به «شیطان»، و در ده مورد به صورت فعل مجهول (زُیِّنَ) آمده است، و اگر درست بیندیشیم، همه بیانگر یک واقعیت است. اما اینکه به خدا نسبت داده شده است به خاطر آن است که او «مسبب الاسباب» در عالم هستى است، و هر موجودى تأثیرى دارد که به خدا منتهى مى شود، آرى این خاصیت را خداوند در تکرار عمل قرار داده که انسان تدریجاً به آن خو مى گیرد، و حس تشخیص او دگرگون مى شود، بى آنکه مسئولیت انسان از بین برود و یا براى خدا ایراد و نقصى باشد (دقت کنید). و اگر به شیطان یا هواى نفس نسبت داده شود، به خاطر این است که عامل نزدیک و بدون واسطه، آنها هستند. و اگر گاه به صورت فعل مجهول آمده، اشاره به این است که طبیعت عمل چنین اقتضا مى کند که بر اثر تکرار، ایجاد «حالت»، «ملکه»، «عشق» و «علاقه» مى کند. 🔷با توجه به آیه فوق نمونه آشکار و عینى این معنى را در زندگى گروهى از دنیا پرستان زمان خود به روشنى مى بینیم. آنها به مسائلى افتخار مى کنند، و جزو تمدنش مى شمارند که در واقع چیزى جز ننگ و آلودگى و رسوائى نیست. 👈لجام گسیختگى و بى بند و بارى را نشانه «آزادى». 👈برهنگى و آلودگى زنان را دلیل بر «تمدن». 👈مسابقه در تجمل پرستى را نشانه «شخصیت». 👈غرق شدن در انواع فساد را، مظهر «حرّیت». 👈آدم کشى و جنایت و ویرانگرى را دلیل بر «قدرت». 👈خرابکارى و غصب سرمایه هاى دیگران را، «استعمار» (آباد سازى!). 👈به کار گرفتن وسائل ارتباط جمعى را در مسیر زننده ترین برنامه هاى ضد اخلاقى دلیل بر «احترام به خواست انسان ها». 👈زیر پا گذاردن حقوق محرومان را، نشانه «احترام به حقوق بشر»!. 👈اسارت در چنگال اعتیادها، هوس ها، ننگ ها و رسوائى ها را، «شکلى از آزادى». 👈تقلب و تزویر و به دست آوردن اموال و ثروت از هر طریقى که باشد دلیل بر «استعداد و لیاقت»!. 👈رعایت اصول عدل و داد و احترام به حق دیگران نشانه «بى عرضگى و عدم لیاقت». 👈دروغ و پیمان شکنى دو روئى و تزویر را نشان «سیاست». 🔷خلاصه اعمال سوء و ننگینشان آنچنان در نظرشان زینت داده شده است که نه تنها از آن احساس شرم نمى کنند، که به آن افتخار و مباهات نیز مى کنند، و پیدا است چهره چنین جهانى چگونه خواهد بود، و راهى را که به سوى آن مى رود کدام سو است؟! پی نوشت: [۱] سوره انعام، آیه ۱۰۸ 📕تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج۱۵، ص۴۲۶ و ۴۲۳ منبع: وبسایت راسخون
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️عدم ایمان، مانع 🔶چه رابطه اى بین و وجود دارد؟ 🔷مسأله مهم در زندگى انسان، این است که: را آنچنان که هست کند، و در برابر آن موضع گیرى صریح داشته باشد. پندارها، پیش‌داورى ها، و تمایلات انحرافى، حب و بغض ها، مانع از درک و دید - آنچنان که هست - نگردد، و مهمترین تعریفى که براى فلسفه شده است همین است، «درک حقایق اشیاء آنچنان که هست». به همین دلیل، یکى از مهمترین تقاضاهایی که معصومین علیهم السلام از خدا داشتند این بود: «اللّهُمَّ أَرِنِى الأَشْیاءَ کَما هِىَ»؛ «خداوندا، و موجودات را آن گونه که هست به من نشان ده»، تا ارزش ها را به درستى بشناسم و حق آن را ادا کنم. و این حالت بدون میسر نیست، چرا که هوا و هوس هاى سرکش، و ، و سدّ این راه است، و رفع این حجاب، جز در پرتو و ، امکان پذیر نیست. 🔷لذا در آیه ۴ سوره «نمل» میخوانیم: «إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَیَّنّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُون»؛ «کسانى که به ندارند، اعمال زشتشان را براى آنها زینت مى دهیم، و سرگردان مى شوند». در نظر آنها پاکى، نزد آنها زیبا، افتخار، و بدبختى ها و سیه روزى ها سعادت و پیروزى محسوب مى شود. آرى، چنین است حال کسانى که در طریق غلط گام مى نهند و آن را ادامه مى دهند. واضح است وقتى و نادرستى را انجام داد، تدریجاً و زشتیش در نظر او کم مى شود، و به آن مى کند، پس از مدتى که به آن خو گرفته، و توجیهاتى براى آن مى تراشد. کم کم به صورت زیبا و حتى به عنوان یک وظیفه در نظرش جلوه مى کند، و چه بسیارند افراد جنایتکار و آلوده اى که به راستى به اعمال خود افتخار مى کنند و آن را نقطه مثبتى مى شمارند. 🔷 ، و به هم ریختن معیارها در نظر انسان، که نتیجه اش سرگردان شدن در بیراهه هاى زندگى است، از بدترین حالاتى است که به یک انسان دست مى دهد. جالب اینکه در آیه مورد بحث و یکى دیگر از آیات قرآن [۱] این «تزیین» به «خدا» نسبت داده شده است، در حالى که در هشت مورد به «شیطان»، و در ده مورد به صورت فعل مجهول (زُیِّنَ) آمده است، و اگر درست بیندیشیم، همه بیانگر یک واقعیت است. اما اینکه به نسبت داده شده است به خاطر آن است که او در عالم هستى است، و هر موجودى تأثیرى دارد که به خدا منتهى مى شود، آرى این خاصیت را خداوند در قرار داده که انسان تدریجاً به آن خو مى گیرد، و او دگرگون مى شود، بى آنکه مسئولیت انسان از بین برود و یا براى خدا ایراد و نقصى باشد (دقت کنید). و اگر به یا نسبت داده شود، به خاطر این است که عامل نزدیک و بدون واسطه، آنها هستند. و اگر گاه به صورت فعل مجهول آمده، اشاره به این است که طبیعتِ عمل، چنین اقتضا مى کند که بر اثر ، ایجاد ، ، و مى کند. 🔷با توجه به آیه فوق، نمونه آشکار و عینى این معنى را در زندگى گروهى از زمان خود به روشنى مى بینیم. آنها به مسائلى افتخار مى کنند، و جزو تمدنش مى شمارند که در واقع چیزى جز و و رسوايى نیست. لجام گسیختگى و را نشانه «آزادى». و آلودگى زنان را دلیل بر «تمدن». مسابقه در را نشانه «شخصیت».‌ غرق شدن در انواع را، مظهر «حرّیت». آدم کشى و و ویرانگرى را دلیل بر «قدرت». خرابکارى و سرمایه هاى دیگران را، «استعمار» (آباد سازى!). به کار گرفتن وسائل ارتباط جمعى را در مسیر زننده ترین برنامه هاى ضد اخلاقى دلیل بر «احترام به خواست انسان ها».‌ زیر پا گذاردن را، نشانه «احترام به حقوق بشر»!.‌ اسارت در چنگال اعتیادها، هوس ها، ننگ ها و رسوائى ها را، «شکلى از آزادى».‌ تقلب و تزویر و به دست آوردن اموال و ثروت از هر طریقى که باشد دلیل بر «استعداد و لیاقت»!. رعایت اصول عدل و داد و احترام به حق دیگران نشانه «بى عرضگى و عدم لیاقت». و ، دورویى و را نشان «سیاست». 🔷خلاصه و ننگینشان آنچنان در نظرشان داده شده است، که نه تنها از آن احساس شرم نمى کنند، که به آن و مباهات نیز مى کنند، و پیدا است چهره چنین جهانى چگونه خواهد بود، و راهى را که به سوى آن مى رود کدام سو است؟! پی نوشت: [۱] سوره انعام، آیه ۱۰۸ 📕تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج۱۵، ص۴۲۶ و ۴۲۳ منبع: وبسایت راسخون