تو آموزش یه بار که در منطقه حسابی عرق بچههارو درآورده بود
جمعشون کرد و بهشون گفت: نکنه فکر کنین که فلانی ما را آموزش میده
من خاک پاهای شماهام
من خیلی کوچکتر از شماهام
اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم..
ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن
همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه
همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید
به کف پوتین بچه ها و خاکش رو میمالید رو پیشانیش می گفت: من خاک پای شماهام..!!
#شهیدمحمدابراهیمهمت
شب خوش🌱