🔴 چرا ج.ا.یران از مسلمان اویغوری در سین کیانگ چین حمایت نمیکند؟
🔴 #پاسخ : ( #بخش_دوم)
👉 #ادامه از بخش اول
3⃣ اینکه ادعا میشود جمهوری اسلامی ایران هیچ واکنشی تا کنون نداشته است ادعای دقیقی نیست. رسانه های رسمی ایران بارها بر ضرورت توجه جدی به حقوق مسلمان جهان از جمله چین مطالبی نوشته اند و خبرگزاری فارس با تفکیک ایغورها با دیگر مسلمان چین تا کنون چندین گزارش منتشر کرده است. در ساحت دیپلماتیک نیز ، جناب متکی وزیرخارجه وقت در این خصوص با همتای چینی خود در آن زمان گفتگو داشت و بعد از توضیحات دولت چین و رصدبیشتر اتفاقات، جمع بندی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران بر این شد که در خصوص حمایت از اویغورهای سین کیانگ رفتاری منطبق با راهبرد اساسی و منافع ملی داشته باشد
🔹 #نکته: نیاز است تا #تاکید کنیم این به معنای دیدن همه مسلمانان چین به یک چشم نیست. مسلما جریان هایی هستند که اسلام را در اولویت قرار میدهند، دست به خشونت نبرده و نمی برند و البته به آرمان های جهان اسلام نظیر قدس، پایبندند. اما حداقل در مقطع کنونی، صدای آن ها در میان جنبش های اویغور، چندان بلند نیست.
4⃣ از منظر رسانه ای نیز باید گفت: مشکل اصلی دولت چین بیشتر با افراطیون تکفیری از قوم اویغور مانند حزب اسلامی ترکستان شرقی است که جذب وهابیت شدهاند و به هیچ صراطی مستقیم نمیشوند. به نظر میرسد که روایت شکل گرفته در اذهان بسیاری از نخبگان در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، کاملا متاثر از جریان رسانهای غربی است. طبیعی است که این رسانهها، تمام واقعیت تحولات سین کیانگ را منتشر نکرده و قسمتی از رفتار دولت مرکزی را به عنوان حربهای علیه چین –به عنوان راهبردیترین رقیب غرب- در بستر عملیات روانی خود کماکان حفظ کرده اند.
🔹شایان ذکر است چین تاکنون چند تور بازدید از سین کیانگ را برای دیپلماتهای خارجی مستقر در پکن همراه با جلسات پرسش و پاسخ برگزار کرده وحتی مجوز ورود رسانهها را به اردوگاههای بازآموزی صادر کردهاست.
5⃣ #جمع_بندی: البته به هر حال نمی توان چندین میلیون اویغور را یکدست دانست و مسلما بسیاری از مسلمانان چین، به ناحق مورد خشم دولت این کشور قرار می گیرند. شایسته است جمهوری اسلامی ایران با توجه به روابط حسنه ای که با چین دارد، بکوشد به نوعی قرائت های غیر بنیادگرایانه خود از دین را در سین کیانگ ترویج کند تا هم از اختلافات میان پکن و مسلمانان سین کیانگ کاسته شود و هم هیچ مسلمان مظلومی در چین، مورد آزار و اذیت قرار نگیرد. اما همه این مسائل نباید ما را به یک قضاوت یکسویه برساند. جنبش های برآمده از اویغور عمدتا در تضاد با دیدگاه های جمهوری اسلامی ایران هستند و از همین رو، تهران بازیگر مورد تائیدی در میان آن ها نمی بیند که بخواهد با اتکا بر آن در میان مسلمانان چین نقش آفرینی کند.
6⃣ در پایان دوباره تاکید و تصریح میشود در اینکه سیستم رسانه ای و حتی سیاسی چین در تعامل با قومیت ها یک سیاست بسته است شاید یک واقعیت باشد. لیکن کیست که نداند که برجسته کردن تحرکات ایغورها و دایه مهربان تر از مادرشدن از سوی ترامپ و پمپئو برای ایغورهای چین و کاسبی های سیاسی غیردلسوزانه برخی ها در داخل ایران برای افراطیون اویغور (که معمولا همیشه به صورت غیرتصادفی!!!! در زمان تعاملات دیپلماتیک ایران و چین رشد پیدا میکند) بیش از آنکه انگیزه انسانی داشته باشد پشتوانه ی و انگیزه های سوء برای بازی های سیاسی دارد.
🔹 راهبرد ج ا ایران همچنان همان حمایت از مسلمان مظلوم شیعه و سنی در یمن و سوریه تا هند و کشمیر است مع الوصف در خصوص اویغورها ماجرا کاملا متفاوت است و هدف دشمن و خناسان چیز دیگری است که ناگفته برای آنکس که بخواهد ببیند پیداست!!
#پایان
#ثامن
#ثامن_پیربکران
@samen_pirbakran
🔺فارن پالیسی
چرا این جهان پس از پایان جنگ غزه دیگر آن جهان سابق نخواهد بود؟
#بخش_دوم
معرفی کورت کمپل (متخصص حوزه آسیا) به عنوان معاون وزیر امور خارجه ممکن است تا حدودی این مشکل را کاهش دهد، اما این بحران اخیر خاورمیانه همچنان به این معنی است که در کوتاه مدت تا میان مدت، ظرفیت دیپلماتیک و نظامی کمتری برای آسیا در دسترس خواهد بود. صرفا یک تحول داخلی در وزارت خارجه -جایی که مقامات میانی از واکنش یک طرفه دولت به درگیری ناراحت هستند- این مشکل را آسانتر نخواهد کرد.
به طور خلاصه، جنگ غزه، برای تایوان، ژاپن، فیلیپین یا هر کشور دیگری که با فشار فزاینده چین مواجه است، خبر خوبی نیست. مشکلات اقتصادی چین، اقدامات این کشور علیه تایوان یا قدرتنمایی هایش در دریای چین جنوبی را متوقف نکرده است. با توجه به اینکه در پی این جنگ در خاورمیانه، دو ناو هواپیمابر امریکایی اکنون در شرق دریای مدیترانه مستقر شده اند، در صورت وخامت اوضاع در آسیا، توانایی واشنگتن برای واکنش موثر، به طور اجتناب ناپذیری از بین میرود؛ و به یاد داشته باشید که در این تحلیل، فرض من این است که جنگ غزه، به لبنان یا ایران گسترش نمییابد؛ که اگر اینگونه شود، ایالات متحده و دیگران را به وضعیت جدید و مرگبارتری سوق میدهد و زمان، توجه و منابع بیشتری را به خود اختصاص خواهد داد.
۳. درگیری در غزه، یک فاجعه برای اوکراین است. جنگ غزه تمام توجه رسانهها را به خود جلب کرده و حمایت از بسته کمکی جدید ایالات متحده را دشوارتر میکند. جمهوری خواهان در مجلس نمایندگان در حال حاضر با این بسته کمکی مخالفت میکنند و نظرسنجی گالوپ که از ۴ تا ۱۶ اکتبر انجام شد، نشان داد که ۴۱ درصد از امریکاییها اکنون معتقدند که ایالات متحده بیش از حد از اوکراین حمایت میکند، در حالی که در ژوئن تنها ۲۹ درصد از مردم چنین باوری داشتند.
با این حال، مشکل از این هم بزرگتر است. درگیری در اوکراین به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده است و این بدان معناست که توپخانه نقش اصلی را در میدان جنگ ایفا میکند. با این حال، ایالات متحده و متحدانش قادر به تولید مهمات کافی برای رفع نیازهای اوکراین نبوده اند و واشنگتن مجبور شده است بخشی از این مهمات را از انبارهایش در کره جنوبی و اسرائیل تامین کند تا کی یف بتواند به جنگ ادامه دهد. اکنون که اسرائیل در حال جنگ است، خودش برخی از این گلولههای توپخانه یا سایر تسلیحات را دریافت میکند و تسلیحاتی که به اوکراین اراسال میشود، کمتر خواهد شد. اگر اوکراین زمینهای بیشتری را از دست بدهد، یا اگر ارتشش شروع به فروپاشی کند، بایدن چه کاری باید انجام دهد؟
در مجموع، آنچه در غزه اتفاق میافتد خبر خوبی برای کی یف نیست.برای اتحادیه اروپا نیز خبر بدی است.حمله روسیه به اوکراین با وجود برخی اصطکاکهای جزئی، اتحاد بین کشورهای اروپایی را افزایش داده بود و شکست حزب مستبد «قانون و عدالت» در انتخابات اخیر لهستان نیز نشانهای دلگرمکننده بود. اما جنگ در غزه باعث شعله ور شدن مجدد اختلافات اروپاییها شده است، به طوری که برخی از کشورها بدون قید و شرط از اسرائیل حمایت میکنند و برخی دیگر همدردی بیشتری با فلسطینیها نشان میدهند (البته نه با حماس). شکاف جدی بین اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا و جوزپ بورل، دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا نیز به وجود آمده است و گزارش شده که حدود ۸۰۰ کارمند اتحادیه اروپا نامهای را امضا کردهاند که در آن از فون درلاین به دلیل جانبداری بیش از حدش از اسرائیل، انتقاد شده است. هرچه جنگ طولانیتر شود، این شکافها نیز بیشتر میشوند.
اینها خبرهای بدی برای غرب هستند، اما همگی خبرهای بسیار خوبی برای روسیه و چین به شمار میروند. از منظر آنها، هر چیزی که توجهات ایالات متحده را از اوکراین یا شرق آسیا منحرف کند، مطلوب است؛ به خصوص زمانی که آنها بتوانند در حاشیه بنشینند و خسارات انباشته شده غرب را تماشا کنند. همانطور که پیشتر اشاره کردم، جنگ همچنین به مسکو و پکن استدلال آسان دیگری برای ترویج نظم جهانی چندقطبی ارائه میدهد. کاری که آنها باید انجام دهند این است که به دیگران یادآوری کنند که ایالات متحده در ۳۰ سال گذشته مهمترین قدرت بزرگ مدیریت خاورمیانه بوده است و نتایج آن، جنگ فاجعه بار در عراق، توانایی نهفته هستهای ایران، ظهور داعش، فاجعه انسانی در یمن، هرج و مرج در لیبی، و شکست روند صلح اسلو بوده است. آنها ممکن است اضافه کنند که حمله حماس در ۷ اکتبر نشان میدهد که واشنگتن حتی نمیتواند از نزدیکترین دوستان خود در برابر حوادث وحشتناک محافظت کند. ممکن است کسی با هر یک از این اتهامات مخالفت کند، اما آنها در بسیاری از جاها مخاطب خود را خواهند یافت.