بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «#نور_قرآن»
روز یکشنبه ١۴٠٢/١٢/٢٧
✍️ مناسبت روز: امروز ششمین روز از ماه مبارک رمضان «#ماه_بهار_قرآن» است و انشاالله طبق روزهای قبل به تبیین یکی دیگر از آیات قرآن کریم با بهرهگیری از کتاب ارزشمند «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن کریم» که بر اساس سخنان رهبر معظم انقلاب در ماه مبارک رمضان درسال ١٣۵٣ تهیه شده، میپردازیم؛
✅ سوره نساء، آیه ١٧۴
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا»
َ
خداوند در این آیه میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ» ای مردم!دليل قاطعی از سوی پروردگارتان آمد؛ (یعنی قرآن برای اتمام حجت و هدایت شدنتان آمد تا بهانهای برای شما باقی نماند) «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا» و برای شما نور مورد نیاز را برای روشن ساختن مسیر زندگیتان نازل کردیم؛
«مُبِينًا» یعنی نوری واضح و روشن کننده که خداوند در این آیه، هدایت قرآن را به چنین نوری تشبیه کرده است که البته مسلماً این هدایت و نور که راه سعادت را روشن میسازد برای کسانی خواهد بود که ایمان واقعی داشته باشند.
✍️ بـرای ورود بـه بحـث امـروز، داسـتانی را زبان همسـر لبنانی شـهید
دکتـر مصطفـی چمـران، خانـم «غـاده جابـر» برایتان نقـل میکنیم:
«روزی امام موسی صدر از من برای همکاری در مدرسە صنعتی «جبلعامل» در شهر صور لبنان که مدیرش دکتر مصطفی چمران بود دعوت به همکاری کرد و من جواب دادم هیچ علاقهای به همکاری با ایشان ندارم و کلاً از جنگ و خون و کشتار و شخصیتهای جنگی بیزارم! آقای صدر فرمودند: زود تصمیم نگیرید و ابتدا نزد دکتر چمران بروید و از نزدیک با مدرسه و کارهای خیر آن آشنا شوید؛ من ذهنیتی جز خشونت و جنگ از دکتر چمران نداشتم و از رفتن به آن مدرسه و دیدار با ایشان سر باز زدم؛ مدتی گذشت! یکی از دوستان خانوادگی، تقویمی را که سازمان «اَمَل» منتشر کرده بود به من هدیه کرد؛ شبهنگام تقویم را نگاه کردم؛ در هر صفحه آن، نقاشی زیبایی کشیده شده بود و در یکی از این صفحات نقش شمع کوچکی در تاریکی رسم شده بود که توجهم را به خود جلب کرد؛ نور کوچکی از آن شمع میتابید و در زیر آن با خطی زیبا نوشته شده بود: «من ممکن است نتوانم همه این تاریکی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی اندک، فرق «ظلمت و نور» و «حق و باطل» را نشان میدهم! تا کسی که به دنبال نور است، با همین نور کوچک، در قلبش نوری بزرگ ایجاد کند»؛
این تصویر بر من تأثیر عجیبی گذاشت و شروع به گریه کردم؛ چند روز بعد برای نخستین بار به دیدار دکتر چمران رفتم، لبخندی بر لب داشت و آرامش و پاکی در چشمان او موج میزد؛ دقیقاً بر خلاف تصویری که در ذهنم از خشونت و جنگطلبی او نقش بسته بود! او چنان با تواضع و تبسم سخن میگفت که گویا مدتهاست من را میشناسد. وقتی متوجه شدم آن نقاشی و جملات زیر آن کار شخص دکتر چمران است، بیشتر حیرت کردم! چطور ممکن است فردی که در جنگ و خون شناور است، چنین روحیه هنرمندانهای داشته باشد؟!
بالاخره همکاری در مدرسه صنعتی که بخشی از جمعیت نیکوکاری برای آموزش و اشتغال ایتام و فقرا بود را پذیرفتم؛
من حجاب درست و حسابی نداشتم! یادم هست روزی که برای آموزش بچهها به یکی از روستاهای اطراف رفته بودیم، دکتر چمران یک روسری گلدار زیبا به من هدیه کرد و با لبخند همیشگیاش گفت: بچهها خیلی دوست دارند معلم خودشان را با این روسری ببینند؛ من هم بلافاصله آن روسری را سر کردم و از اینگونه امربهمعروف دکتر لذت بردم؛ کمکم حس کردم یک جاذبۀ خدایی در وجود دکتر چمران است که مرا به سوی خود جذب میکند و پس از گذشت چند ماه با ایشان ازدواج نمودم!»
آری، یک نور کوچک در یک صفحه تاریک نقاشی و یک دست نوشته کوچک، میتواند جریان زندگی یک انسان را دگرگون کند تا جایی که همسر شهید چمران شده و یک زندگی عارفانه و عاشقانه الهی را تجربه کند!
✍️ حالا به نظر شما اگر خالق هستی بخواهد نوری مانند آن شمع در نقاشی را در تاریکی دنیا برای ما قرار دهد تا جریان زندگی ما را تغییر کند، آن نور چیست؟
خداوند آن نور را در این آیه به ما معرفی کرده است: «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا»؛ علامه طباطبائی در تفسیر این آیه در «المیزان» مینویسد: مراد از نور نمایان، چیزی به جز قرآن کریم نمیتواند باشد؛ چنانچه امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ۱۹۸ نهجالبلاغه در بیان ویژگیهای قرآن میفرمایند: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد و چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد».