eitaa logo
محتوای ثامن برخوار
126 دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
20.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | راز شهادت، بوسه بر دست پدر و مادر 🍃🌹🍃 🔻به شهید احسان کربلایی پور بارها شغل های اداری با موقعیت خیلی خوب پیشنهاد شد که او در جواب می گفت: روحیات من برای کار اداری نیست، من برای انجام کارهای اداری و پشت میز نشینی وارد سپاه نشده ام. او سپاه را یک آرمان و مسئولیت می دانستند نه یک شغل. 🔺احسان کربلایی پور همیشه عادت داشت دست و پدر و مادر را ببوسد و گاهی که پای پدر و مادر درد می کرد پایشان را می بوسید. برایش فرقی نمی کرد که کسی ببیند که او پای پدر و مادر را می بوسد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | هفت سفر عشق مهریه همسر یک شهید مدافع حرم 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید حسن غفاری می گوید: بیش ترین خاطراتی که از زندگی مشترک با همسرم دارم، مربوط به سفرهایی است که باهم داشتیم، همان هفت سفر عشق مان که پیشنهاد حسن آقا برای مهریه بود. حسن آقا در سال های ابتدایی زندگی تمام این مهریه را پرداخت کرد. 🔺حسن غفاری کارهایش را با نظم خاصی انجام می داد. به مدیریت زمان، خیلی حساس بود و اتلاف وقت را خیانت به بیت المال می دانست. ریزه کاری ها را یاداشت می کرد تا مبادا چیزی از قلم بیافتد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | زمانی که ساعت زندگی متوقف شد‼️ 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید نوری با اشاره به نحوه شهادتش می گوید: ۲۰ روز سوریه بود و ۲۹ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۸:۴۵ صبح جمعه شهید می شود. 🔺زمان دقیقش را هم بخاطر اینکه می دانم که لحظه شهادت ساعتش روی مچ دستش بوده و موج انفجار سبب می شود باتری ساعت بخوابد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | جهاد با قلم علمایی و خون شهدایی ▪️◾️▪️ ▪️همسر شهید علی تمام زاده می گوید: روحانی شوخ طبعی بود و مثل همه، عزیزانش را دوست داشت. من و فرزندانم نمی خواستیم او را از دست بدهیم به همسرم می گفتم شما طلبه هستید و مجاهدت دینی می کنید و همیشه به ایشان روایتی از پیامبر(ص) را می گفتم که قلم علما افضل و برتر از خون شهداست اما ایشان می خندیدند و و می گفتند ببینم چه می شود.... ▪️در روزگاری که بازار فرقه ها داغ شده بود، شهید علی تمام زاده نقش آفرین شد، مقابله با فرقه های منحرف فکری و دینی و نگارش مقالات و نوشته هایی در مجلات و پایگاه های مجازی، تنها بخشی از فعالیت های او بود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهید مدافع حرمی که در جوار مرقد امیرالمومنین(ع) آرامید ▪️◾️▪️ ▪️شهید محمد هادی ذوالفقاری در نجف تا ظهر درس می خواند و بعداز ظهرها به کارهای مختلفی مشغول بود. لوله کشی را یاد گرفته بود و بعداز ظهرها به خانه طلبه هایی می رفت که می دانست دستشان تنگ است. بدون دریافت هزینه‌ای برایشان لوله کشی می کرد و گاهی کار برقی انجام می داد. ▪️بارها کسی از محمد هادی ذوالفقاری پولی قرض می گرفت، شهید موقع پس گرفتن پول می گفت این مبلغ را ببر به فلان خانواده بده که نیازمندند و نگو از طرف من آورده‌ای. ▪️شهید محمد هادی ذوالفقاری معروف به شیخ هادی از نخستین شهدای مدافع حرم، بنا به وصیت خود در قبرستان وادی السلام نجف در جوار مرقد مطهر حضرت امیرالمومنین علی (ع) تدفین گردید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🏴 اعلام جزئیات برنامه تشییع پیکر شهید مدافع حرم سعید آبیار ▪️◾️▪️ ▪️مراسم تشییع روز پنجشنبه ۱۷ خرداد ماه از ساعت ۹:۳۰ صبح از مقابل امامزاده عبدالله واقع در میدان بسیج سه راه ورامین شهرری آغاز و به سمت آستان مطهر حضرت عبدالعظیم الحسنی ادامه خواهد یافت. ‌| 🆔 rubika.ir/meyar_pb 🆔 eitaa.com/meyarpb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | از اتاق عمل تا سنگلاخ های بیابان ▪️◾️▪️ ▪️وقتی مادرش از حسین بی خبر می ماند و ابراز نگرانی می کرد و می گفت: چرا یک روز زودتر زنگ نمی زنی؟ حسین می گفت: خیالت تخت باشد مادر جان، یک ربع بعداز شهادت من، خبر آن را در تلگرام خواهی دید، تا زمانی که خبری نشده خیالت از حال و روز من راحت و آسوده باشد که من سالم هستم. ▪️دقیقا پیش بینی حسین معزغلامی درست از کار درآمد خانواده اش در همدان مهمان بودند که خبر شهادت فرزندشان در فضای مجازی پیچید و آنها متوجه آسمانی شدنش شدند. گویی حسین سه روز قبل از شهادتش از ناحیه دست مجروح می شود اما کار را ادامه می دهد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | جامانده از شلمچه پرکشیده از سوریه ▪️◾️▪️ ▪️هنگام مراسم تدفین شهید محمد جمالی پاقلعه، صدای بغض آلود حاج قاسم در حسینیه پیچید: شهید جمالی، بسیجی هشت سال دفاع مقدس بود. بعد جنگ هم مثل یکی بسیجی زندگی کرد، اگر از اتوبوس شهادت جنگ هشت ساله جا ماند، خودش را به اتوبوس شهادت سوریه رساند. ▪️موقع خاکسپاری پیکر شهید جمالی، پایین قبر ایستاد، همسر شهید به حاج قاسم می گوید: دیدید آخر حاجی شهید شد؟ سردار سلیمانی سرش را پایین انداخت و گفت: شهادت قسمتش بود. ▪️دختر شهید محمد جمالی پاقلعه می گوید: پدرم اجازه نمی داد حتی ما ظرف بشوییم. پابه پای مادرمان کار می کرد. وقتی در خانه بود اجازه نمی داد مادرمان در انجام کارهای منزل خسته شود. ما هم حسابی با این مهربانی هایش به او وابسته و وابسته تر می شدیم. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | ورود به سپاه، عشق دوران کودکیش بود ▪️◾️▪️ ▪️شهید علیرضا بریری و همسرش هشت سال زندگی مشترک را تجربه کردند و خداوند بعد از شش سال به آنها فرزندی عطا کردند که نامش را محمد امین گذاشتند محمد امین بعداز شهادت پدرش خیلی اظهار دلتنگی می کند. ▪️همسر شهید علیرضا بریری خاطره‌ای از شهید سلیمانی تعریف می کند: در یک مراسمی سردار حضور داشتند پسرم که حدودا ۵ ساله بود از ایشان درخواست هدیه ای کرد، سردار یک انگشتر به پسرم داد، امام چون انگشتر برایش بزرگ بود با ناراحتی بچه گانه آن انگشتر را به سردار پس داد و گفت این انگشتر بزرگانه است، من انگشتر بچگانه می خواهم. ▪️سرانجام پیکر این شهید عزیز پس از حدود سه سال که از شهادتش می گذشت در منطقه خان طومان تفحص و از طریق آزمایش دی ان ای شناسایی شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | چمدان دامادی ▪️◾️▪️ ▪️همسر شهید حسین بواس می گوید: حسین آقا شب آخر رفت محمد جواد را بخواباند، قرارمان این بود یک شب من محمدجواد را بخوابانم یک شب حسین آقا. آن شب وقتی داشت محمد جواد را می خواباند تلفنش زنگ خورد، با اشاره پرسیدم داری می روی؟ گفت: بله، ساکش هم همیشه آماده بود. ▪️گفت طاهره لطفا وسایلم را بگذار داخل چمدان، کوله اذیتم می کند، میخواهم یک چیزی بردارم همه چیز بهم می ریزد، گفتم: باشه این دفعه وسایلت را می گذارم داخل چمدان دامادی. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که عکس تابوتش را هم انتخاب کرده بود 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید مدافع حرم مجید صانعی می گوید: مجید همیشه می گفت من شهید می شوم به طوری که گویا به او الهام شده بود، وقتی می خواست به سوریه برود هم گفت از چه ناحیه ای تیر می خورد و شهید می شود اما من چون به شوخی گرفته بودم، باور نکردم. 🔺یادم هست روزی پشت کامپیوتر نشست و گفت: چندتا عکس گرفته ام برای تابوتم که باور نکردم، به شوخی گفتم اینها خوب نیست باید عکس های بهتری می گرفتی که متاسفانه همان عکس ها نیز برای تابوتش استفاده شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | خانه‌ای که عطر و بوی حسینی داشت 🍃🌹🍃 🔻شهید محمدحسین محمدخانی در دوران دانشجویی اش در یزد خانه کوچکی را اجاره کرد. خانه‌ای که به خاطر عشق او به سیدالشهداء (ع) تبدیل به حسینیه شد و با پرچم و کتیبه های (( یاحسین(ع))) و یا (( یا ابوالفضل(ع)))، محلی برای برپایی هیئت شد. 🔺بعداز مدتی محمدحسین با چندتن از دوستان دانشجوی خود هیئت ((علمدار حسین(ع))) را پایه گذاری کردند که برنامه هایش در خانه خودش برگزار می شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | بهترین روزم، روز نابودی صهیونیست هاست 🍃🌹🍃 🔸شهید مسلم خیزاب تاکید داشت: روی سنگ قبرش بنویسید تشنه نابودی صهیونیست ها بوده و هستم و بهترین روزم، روز نابودی صهیونست هاست و من فکر می کنم نکته کلیدی وصیت نامه شهید خیزاب همین باشد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 روایتی دردناک از به نیزه رفتن سر شهید مدافع حرم عبدالله اسکندری 🍃🌹🍃 | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که با اصابت موشک کرونت اسرائیلی به شهادت رسید 🍃🌹🍃 🔸همسر شهید ایمان خزائی نژاد می گوید: مراسم خواستگاری، بیشترین صحبتی که از خودش کرد در رابطه با کارش بود، گفت: کار من خیلی سخته، ماموریت داره، شیفت شب زیاد داره، شاید مدت زمان زیادی تنها باشی، برات سخت نیست؟ ولی نه در آن جلسه و نه در زندگی با او هیچ وقت حرفی از شهادت و رفتن نزد... 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که لبخند امید را بر لبان نیازمندان می نشاند 🍃🌹🍃 🔻از قول سرهنگ یزدیان یکی از فرماندهانش، عباس نصف حقوق ماهانه اش را صرف امور خیریه می کرد، در واقع او بخشی از حقوقش را به دو خانواده ای می داد که یکی شان بیمار سرطانی و دیگری بچه یتیم داشت. 🔺باقی حقوقش را هم بخشی صرف امور روزمره اش و بخشی را خرج هیئت و مراسم مذهبی می کرد. در طول ماه شاید ۳۰ روزش را روزه می گرفت و غذایی که محل کارش به او می دادند، به خانواده های مستمند می داد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 شوخی‌ای که اشک مدافع حرم را درآورد! 🍃🌹🍃 🔸به مناسبت ۱۸مرداد، سالروز شهادت | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 شهادت یکی از نیروی مستشاری هوافضای سپاه در سوریه 🍃🌹🍃 🔸سرهنگ پاسدار احمدرضا افشاری از نیروهای مستشاری هوا فضای سپاه در سوریه بر اثر جراحات وارده ناشی از بمباران هوایی به شهادت رسید. 🔹ایشان نیمه اول مردادماه در پی حمله هوایی نیروهای ائتلاف متجاوز به سوریه به درجه رفیع جانبازی نائل و برای اقدامات درمانی به ایران منتقل شده بود، امروز پنج شنبه بر اثر شدت جراحات به یاران شهیدش پیوست. | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که برات شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت 🍃🌹🍃 🔻شهید فرهاد کاظمی پس از مدتی از تحصیل در حوزه علمیه، خوابی را مشاهده کرد و پس از راهنمایی گرفتن از آیت الله ناصری، تصمیم گرفت تا به محضر آیت الله بهجت شرفیاب شود و خواب خود را تعبیر کند. پس از تعبیر خواب توسط آیت الله بهجت، فرهاد کاظمی نام خود را به عبدالمهدی تغییر داد و از ادامه تحصیل در حوزه علمیه انصراف داد و وارد سپاه شد. 🔸آیت الله بهجت دست روی زانوی شهید کاظمی گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️ دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد. 🔹آیت الله بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. 🔺شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که قبل از شهادت محل دفن خود را به خانواده‌اش نشان داد ▪️◾️▪️ 🔻مادر شهید مدافع حرم احمد مکیان از دوران کودکی فرزندش با ذوقی وصف‌ناشدنی می‌گوید: " از همان سه‌سالگی بدون هیچ‌گونه آموزشی، تنها با شنیدن صدای پدر در هنگام اقامه نماز، قادر به خواندن نماز بود، باهوش خارق‌العاده‌اش مصمم به یادگیری و حفظ کلام‌الله مجید و روایات اهل‌بیت (ع) بود؛ او تنها حافظ نبود، چنان غرق در مفاهیم آیات و روایات می‌شد که با گذر زمان عقل و دینش نیز کامل‌تر شد." 🔺احمد مکیان محل دفن خود و یکی از دوستانش را نشان خانواده‌اش داد و گفت دوست دارد در کنار شهدای اتباع افغانی دفن شود، چراکه آن‌ها نیز همانند ما ایرانی‌ها مدافع حریم حرم اهل‌بیت (ع) شده‌اند و جان‌برکف وصال جانان را برگزیدند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شياكوه لرزيد اما انشایی نلرزيد ▪️◾️▪️ 🔻شهید عبدالحميد انشایی ديدبان منطقه شياكوه بود. جايی كه برای آزادی‌اش ايثارها شده، تمام حركات دشمن را زير نظر داشت. منطقه شياكوه ارتفاعاتي در منطقه مرزی است که تسلط بر آن برای دو طرف درگير در جنگ حائز اهميت بود. 🔸عبدالحميد انشایی گرای دشمن را به توپخانه ارسال می‌کرد و با بی‌سيم موقعيت دشمن را اطلاع می‌داد و توپخانه نيز انجام وظيفه می‌کرد. در مدتی که در گيلان غرب حضور داشت دو نامه به خانواده نوشت، در هر كدام مقداری پول از حقوق سربازی خود گذاشت و سفارش كرد كه به فقرای محل بدهند. 🔺در لحظات آخر ناگهان بیسيم به صدا در می‌آید، بله صدای عبدالحميد است: « از قول من به امام و مادرم بگوييد شياكوه لرزيد ولي انشایی نلرزيد»، ديگر صدا قطع شد. فرمانده پشت بی‌سيم صدا زد: انشایی، انشایی، جواب بده ! اما ديگر صدایی نيامد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | آخرین دیدار پدر و فرزند 🍃🌹🍃 🔻سجاد مرادی قبل از رفتن دخترش را آماده پذیرفتن شهادت کرده بود و در تربیت فرزندش مفاهیمی مثل شهادت را گنجانده بود؛ وقتی روز موعود فرا رسید، خودش دخترش را آماده رفتن به مدرسه کرد و او را سوار بر سرویس کرد. 🔺وقتی‌که دختر ۸ ساله‌اش گفته بود " بابا خودت بعد از مدرسه میای دنبالم؟" گفت: بله؛ اما پس از فرستادن دخترش به مدرسه چون می‌دانست برگشتی در کار نیست در آسانسور ساختمان بغضش ترکید و گریه کرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | حکایت یک جمله ناب ۲۸ روز قبل از شهادت 🍃🌹🍃 🔻" شهید محمود‌رضا بیضایی " نام مستعار «حسین نصرتی» را در سپاه برای خود انتخاب كرده بود كه به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولای خود حسین بن علی (ع) و كنایه از لبیك به این ندا بود. 🔺محمود‌رضا بیضایی جمله‌ای را بیست ‌و هشت روز قبل از شهادتش به یکی از دوستانش گفته بود، جمله این بود: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة». یعنی: «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | می‌ترسم خوبی‌ات تو را از من بگیرد 🍃🌹🍃 🔻دختر شهید عباسی با اشاره به جانبازی پدر در دوران هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: " ایشان جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی بود. ریه‌هایش مشکل داشت و دندان ها و موهایش ریخته بود. عاشق جبهه بود. همین عشقش او را به سوریه کشاند. یک بار به او گفتم می دانم اگر به سوریه بروی بر نمی‌گردی، گفت شهادت دُر گرانبهایی است که به هر کسی نمی‌دهند. گفتم تو آنقدر خوبی که می‌ترسم این خوبی‌ات تو را از من بگیرد. 🔺شهید منصور عباسی در فکر رفتن به سوریه نبود؛ اما یک خواب باعث شد، برود. خواب دیده بود راه سبزی جلویش هست که انتهای آن حرم حضرت زینب (س) قرار دارد، دوستان شهیدش را در خواب دیده بود که گفته بودند حاج منصور مراقب باش جا نمانی. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷﷽🇵🇸 📝 | بخشی از خاطرات همسر شهید رضا حاجی زاده 🍃🌹🍃 🔹همسر شهید حاجی‌زاده می‌گوید: " می‌دانست طاقت دوری اش را ندارم، همسرم بی­‌نهایت صبور بود. وقتی بحثمان می‌شد من نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غر می‌زدم و با عصبانیت می‌گفتم تو مقصری، تو باعث این اتفاق شدی. او اصلا حرفی نمی‌زد، وقتی هم می‌دید من آرام نمی‌شوم می­‌رفت سمت در چون می‌دانست طاقت دوری اش را ندارم. آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظه ای از من دور باشد. حتی جلوی مسجد رفتنش را می‌­گرفتم. او هم نقطه ضعفم را می­‌دانست و از من دور می­‌شد تا آرام شوم. روی پله جلوی در می­‌نشست و می­‌گفت هر وقت آرام شدی بگو من بیام داخل. اصلا داد زدن بلد نبود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb