eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
928 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
12.2هزار ویدیو
331 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی الّلهُمَ اِستَعمَلنی بِما خَلَقتَنی لَه خدایامرا بخاطر هر انچه خلق نمودی خرج نما ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی در جوار حرم حرم امامان عسکریین
✍تو یه جمعی دور حاج قاسم حلقه نشسته بودیم. یکی از بچه ها از عمو پرسید، چیکار کنیم که موقع ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، تو سپاه حضرت باشیم و به قولی از رکابشون جا نمونیم؟ چه توصیه ای دارید برامون؟ عمو با همون لبخند همیشگی زیبایی که داشت گفت: یه جا برای خودت پیدا کن که جا نمونی..
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
پروانه ای دردام عنکبوت #بخش_شصت_وهشت من:ببین علی یه چی هست ذهنم را مشغول کرده,این اسراییلا که یهود
پروانه ای دردام عنکبوت خسته وکوفته برگشتیم هتل,قبل از برگشتن ،علی دوتا گوشی لمسی خرید,قیمتهاشون خیلی پایین بود ومتوجه شدم اینااهدایی کشورهای خبیثی هست که این رژیم را علم کردند وهمه نوع امکاناتی باکمترین قیمت ویا مجانی دراختیارشون قرارمیدن تا بکشن وغارت کنن واب هم تودلشون تکون نخوره. این ناجنسها همه چی راغارت میکنن مثلابیرون هتل فلافل خود عراق رابه اسم فلافل مخصوص تل آویو به خوردمان دادند. خسته از یک روز پرماجرا,نماز را به جماعت اقامون خوندیم ومیخواستم بخوابم که یادم امد تورات زیر تشکه,درسته توراتش ,تورات واقعی نبود وهرکسی رسیده یه چی ازش کم کرده ,یااضافه کرده وتحریف شده بود اما بازم اسم خدا وپیامبرش داخلش بود,اززیرتشک برش داشتم وگذاشتم لب پنجره واومدم بخوابم ,دیدم علی مثل یک بچه ی کوچلو توخودش جمع شده ومثل فرشته ها خوابیده. این مدتی که باعلی بودم,میدونستم ,شبها زود میخوابه ویک ساعت قبل از اذان صبح پامیشه ونمازشب میخونه وتا اذان باخدا مناجات میکنه وهمیشه به من هم توصیه میکنه ,نماز شبم رابخوانم والبته که منم اغلب اوقات میخوانم,تمام نمازها لذت خاص خودش را دارد اما نمازشب یه چیز دیگه است,خیلی خوشمزه است. اولین طلوع خورشید را درسرزمینهای اشغالی باهم دیدیم وراهی اداره مهاجرت شدیم,تاببینیم چی پیش میاد. وارد ادره شدیم واز نگهبان ورودی ,اتاق مسوول مورد نظرمون را پرسیدیم. وارد اتاق شدیم,یا ما زود امده بودیم ,یا واقعا اینجا خلوت بود,کسی جزما نبود. علی مدارکمون را روی میز گذاشت وسلام کرد,اقایی که پشت میزبود از زیر عینکش نگاهی کردسرش رابه علامت علیک سلام تکان دادوگفت:کارت موقت لطفا... یه ربع با مدارک ما ور رفت وبعد رو به علی کرد وگفت:اینطوری که معلومه,شما درستون را دررشته ی شیمی هسته ای تمام کردید وخانومتان دررشته ی پزشکی ناتمام... ببینید اینجا دیگه مملکت شماست وبرای خودش قانونهایی داره,برای مثال تمام افرادی دراین کشور زندگی میکنند وبالای ۱۸سال دارند باید سربازی بروند ,اقایون ۲سال وهشت ماه وخانومها دو سال وشما ازاین قانون مستثنی نیستید. وای این چی داشت میگفت,یعنی من وعلی………؟؟!! نا خوداگاه از دهنم پرید,سربازی؟؟ علی خیلی با طمانینه یه نگاه بهم کرد,یعنی اروم باش وروبه اقاهه گفت:اما یه جاهایی استثنا قایل میشن دیگه,مگه نه؟؟ اقاهه:اون که بله,مثلا اگر خانمتون بخوان درسشون را ادامه بدهند یاخودتون بخواین مدارج بالاتر راطی کنید ,بارعایت یک سری,شرط وشروط ازسربازی معاف میشید. نفس راحتی کشیدم که اقاهه ادامه داد:یه موضوع دیگه هم هست,اینجا تمام افرادش,کوچک وبزرگ فرق نمیکنه از همون ابتدایی باید زبان عربی وفارسی رامثل زبان مادری بلد باشند,شما که عربید,ایا فارسی هم بلدید؟ علی:نه متاسفانه,حالا چکارباید کنیم. اقاهه :خوب باید ازهمین فردا شروع کنید یک نامه براتون مینویسم ومعرفیتون میکنم به دانشگاه شیعه شناسی تل آویو وهمزمان با ادامه تحصیل دررشته ی تخصصیتون یا کارتون ,باید به این دانشگاه هم برید که هم زبان فارسی را یاد بگیرید هم از,اصول ودین شیعه سردربیارین,اینم جز قوانین اینجاست وبعد از داخل کشو,دوتا سیم کارت دراورد وگفت.اگر سیمکارت دیگه ای دارید ,کناربگذارید واز امروز ازاین دوتا سیمکارت استفاده کنید . درضمن باید جواب ازمایشاتتان بیاد تا بتونیم کارت دایم براتون صادرکنیم,هروقت این مراحل انجام شد وکارت دایم صادرشد ,باتماس به شماره همین سیمکارتها به شما اطلاع میدیم تا برای دریافت کارت اینجا تشریف بیارید. دیگه کاری نداشتیم ,هرچی میباید بدونیم را گفت,پس خداحافظی کردیم وامدیم بیرون. علی:حالا باید بریم دانشگاه تا مدارک تو یعنی هانیه ومن را با مدارک اینجا مطابقت بدهند تا ببینیم چی چی میگن وچطوری باید ادامه تحصیل بدهیم. همینجور که به خاطر شنیده هام گیج ومنگ بودم,باعلی به طرف دانشگاه رفتیم. ادامه دارد... @fanos25
پروانه ای دردام عنکبوت یکهفته از مستقر شدنمان دراسراییل میگذرد,یکهفته ای که همه چیز وهمه کس باعث تعجبم میشد ,اما الان کم کم برایم عادی شده ,اخه متوجه شدم که اسراییل,فقط وفقط بنا شده تا بااسلام ناب محمدی که همان اسلام شیعی هست ,مبارزه کند,بنا شده که در اخرالزمان حزبی باشد تا جلوی حزب الله بایستد وروز معلوم که درقران امده(روز معلوم اشاره به روزی دارد که شیطان توسط حجت زنده ی خدا ازبین میرود واین اشاره درقران امده است)را به عقب بیاندازد یعنی برای ابلیس وقت بخرد. حالا میدانم چرا برای یک بچه ی اسراییلی واجب است اصول شیعه رابداند,واجب است که زبان عربی وفارسی رایاد بگیرد چون در روایات تلمود برای بنی اسراییل این است که:شما توسط حزب خدا درزمین که زبانشان رانمیفهمید ,نابود میشوید واینها میخواهند زبان مارا بفهمند تاازنابودی بگریزند اما نمیدانند که از قانون الهی که همان نابودی ظالم است,نمی توان گریخت. من قرارشد ازفردا به دانشگاه طب بروم وهمزمان زبان فارسی رایاد بگیرم,به علی هم گفته اند که باید کارشناش خبره شیعه شناسی شود وانگار قراراست از وجودش بعدازاموزش استفاده ها کنند,نمیدانم کارمن سحت ترخواهد بود یاازعلی ,علی میگوید خودت رااماده کن چون چیزهایی میبینی که هرکدامش برای ازبین بردن روحیه ات کفایت میکند. اما من توکل کردم به خدایم ومیدانم به گفته ی قران,سست ترین خانه ها,خانه ی عنکبوت است. قرار داد خانه هم با گرفتن,کارت دایم ,نوشتیم والان درراه رفتن به منزلمان هستیم. برای اینکه درخانه جدید راحت باشیم,تورات هانیه را که حاوی میکروفن وردیاب بود در پنجره ی هتل ,مصلحتی جا گذاشتم ,تا بتوانم به راحتی باعلی,صحبت کنم ,اما علی میگوید خانه جدید را باید پاکسازی کند. یادم رفتم بگم,دیروز علی چندساعتی غیبش زد ,دلم به شور افتاد ووقتی که بالاخره پیدایش شد,متوجه شدم یک کتاب مشکوک همراهش بود که فقط شکلش کتاب بودو. این کتابه فقط جلدش یک کتاب زرق وبرق دار بود وقتی درش رابازمیکردیم ,چندتا دستگاه فوق پیشرفته برای ارتباط گیری وپاکسازی محل از ابزار جاسوسی واستراق سمع بود که علی کار کردشان را بلد بود وطبق قراری که درعراق با ابوصالح ونیروهایش گذاشته بودند,دیروز یک مبارز,فلسطینی با پوشش یهودی درمکانی که علی میدانست, به دستش رسانده بود البته ابوصالح سوغات برای من هم یادش نرفته بود وکتابچه ای دست نویس برام فرستاده بود که میبایست بخوانم وبعدازاینکه خوب حفظشان کردم,سربه نیستش کنم. به من خیلی سفارش شده بود که خودم رایهودی متعصبی نشان دهم که حاضرم برای بقای اسراییل هرکاری بکنم ویک سری فرمولها و...دراختیارم گذاشته بودند تا برای اینکه نظرشان راجلب کنم به انها ارایه دهم تا هم اعتمادشان را بدست بیاورم وهم اینکه به عنوان نخبه درکارهای سرریشان از من هم استفاده کنند وبه امیدخدا بتوانم اطلاعات خوبی از عملکرد این ابلیسان به جهان شیعه عرضه کنم. علی میگوید تومیتوانی ,چون دختر نوزده ساله ای که خودش رامادر عمادجازده وباعث فریب افعی داعشی وسعودی مثل ام فیصل شده,قادراست یک لشکریهودی خبیث را دور بزند. علی درخانه رابازکرد ومثل همیشه تاکمر خم شدوگفت:بفرمایید ماه بانو,نزول اجلال فرمایید برمنزل این مرد عاشق ودلخسته ودوراز وطن که همه ی آمالش رادرچشمان بانویش میجوید خنده ای زدم وداخل شدم,عجب حیاط,باصفایی,کنکاشم را از روی حیاط شروع کردم, یه درخت پرتقال داخل باغچه کوچکش بود,گوشه ی حیاط هم دسشویی وحمام قرارداشت,داخل حمام,سکویی به سبک قدیم طراحی شده بود که طرف نشسته استحمام کند. من:علی ,یعنی اینجا دوتاسرویس و حمام داره؟؟ علی:چرا میپرسی؟مگه تو دسشویی اختصاصی میخواهی بانو؟؟من قول میدم قبل ازاینکه بیام خونه,بیرون میرونا دسشویی برم, واینجا متعلق به شما باشد ومن تجاوزی به متعلقات بانوننمایم خخ من:عه بیمزه ,منظورم این بود ,چون یه سرویس وحمام بیرون داشت میگم حتما یکی هم داخل داره دیگه. علی:خوب نگو دیگه,مگه بهت نگفتم اینا تو رعایت چیزایی که باسلامتیشون درارتباطه ازماها, مسلمان ترن ,پس معماری خانه هایشان هم به سبک اسلامی ست,تواسلام سفارش شده,حمام ودسشویی که مرکز تمام کثیفیها وبیماریهاست ,خارج از ساختمان باید باشد. این خبیثها حمام ودسشویی داخل خانه را مدل روشنفکری جاانداختند وتوجوامع ما رواج دادند وخودشون سبک اسلامی کارمیکنند. داخل خانه شدیم,خونه مبله کرایه کرده بودیم,هال ,یه اتاق خواب,اشپزخانه هم یک طرف جدااز بقیه ی خانه که پنجره ای بزرگ روبه حیاط داشت مثل ما جهان سومیها هم اوپن نبود ودیگه لازم نبودبه خودم زحمت پرسیدن بدهم چون میفهمیدم احتمال صددرصد این مدل هم از معماری,اسلامیست واون چیزی که ما داریم دنباله روی کورکورانه از غرب هست. چمدانها راگذاشتیم داخل اتاق ,علی دستگاه ضدجاسوسیش را که اندازه یه قاشق غذاخوری بود ,دراورد وشروع به بررسی خونه کرد که. @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برآنیم در این بهار دلها ... دل نو عروسی رو با کمک های پر مهرمون شاد کنیم 😍 و به برکت این ماه دلامون و به دل هم پیوند بزنیم💕 شماره حساب گروه جهادی پایگاه شهید بهشتی 👇👇👇👇👇👇 ۶۲۷۳_۸۱۷۰_۱۰۰۶_۴۱۴۹ به نام گروه جهادی شهید امامی❤️ @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا طلوع صبح امامت مبارکت برمسند امامت ، اقامت مبارکت این قلبها همه به هوای تو می تپد بر قلبهای شیعه زعامت مبارکت این واژهء امام که میراث مرتضاست گردید اضافه اول نامت مبارکت سینه به سینه گشت و کرامت به تو رسید میراث عشق و لطف و کرامت مبارکت دنیای تارِ چشم مرا پر ز نور کن عجِل علی ظهورکَ آقا ظهور کن سالروز آغاز به امامت رسیدن آقا امام زمان (عج) بر شیعیان جهان مبارک باد . @fanos25