#زندهباد___الاغ
(خاطرهء زیبا از #دورانجنگگرم
که برای #دورانجنگنرم مفیده)
در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان #الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا #الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، #الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت #دشمن رفت و #اسیر شد!
چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه #الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن #مهمات و #سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.
اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، #الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد #یگان ما شد.
#الاغ زرنگ با کلی #سوغاتی از دست دشمن #فرار کرده بود.
بازم دم #الاغه گرم
تا فهمید اشتباه رفته برگشت
اما بعضی ها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن #سواری میدهند! و قصد #برگشتن هم ندارند!
واقعا قرآن چقدر زیبا فرموده که
بعضیها از چهارپا بدترند
بَل هُم اَضَل
✅ یاعلیعلیهالسلام