🌹تازه وارد دانشکده نیروی هوایی شده بود،یک روز بهم زنگ زد شوهر خواهرش بودم. گفت:« میشه بیای تهران؟کار واجب باهات دارم.نگران شدم.از اداره مرخصی گرفتم و رفتم.دم در دانشکده که رسیدم سراغش را گرفتم. گفتند: «آسایشگاهه»
🌹رفتم آنجا.تا من را دید،آمدطرفم. سلام کرد و احوالپرسی. گفت:«شما مسئول آسایشگاه ما رو میشناسی بی زحمت برو پیشش راضیش کن من را از طبقه دوم بیار طبقه اول» گفتم:«عباس تو مگه چقدر میخوای اینجا بمونی؟ فوق فوقش یه سال.برای چی میخوای همچین کاری بکنی؟نکنه اتفاقی افتاده؟»من و منی کرد و گفت:« راستش طبقه دوم آسایشگاه به آسایشگاه خانم ها دید داره نمیخوام خدایی ناکرده چشمم به اون جا بیفته و گناه کنم.»
🌹رفتم پیش رئیس و خواسته عباس را گفتم. خندید و گفت :«طبقه دوم که طرفدار زیاد داره ولی باش به خاطر شما هم که شده میاریمش طبقه اول»به عباس که خبر دادم گل از گلش شکفت.دنیا را دو دستی میدادند بهش آنقدر خوشحال نمیشد.
راوی:شوهر خواهر شهید
📚منبع: علمدار آسمان،محمدعلی صمدی،انتشارات پیام فاطمیون،صفحه ۲۸
#جهاد_اکبر
#تربیت_نفس
#روی_خط_شهدا
#شهید_عباس_بابایی
@samenfanos110
💌 #ڪــلام_شهـــید
🌹#شهـــید_عباس_بابایی :
🌷┤♥️ !
🌹کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد
یعنی طوری با آنها رفتار کند
که رضایت آنها را جلب نماید
همیشه پیش خداوند عزیز بوده
و در زندگی خوشبخت خواهد بود
#الگوی_خودسازی
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
#کلام_شھـــــید 🌙
نمازش را بسیار با آرامش و خشوع می خواند. در بعضی وقتها که فراغت بیشتری داشت آیه « ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را هفت بار با چشمانی اشکبار تکرار می کرد. به یاد دارم از سن هشت سالگی روزه اش را به طور کامل می گرفت. او به قدری نسبت به #ماه_رمضان مقید و حساس بود که مسافرتها و مأموریتهایش را به گونه ای تنظیم می کرد کوچکترین لطمه ای به روزه اش وارد نشود. او همیشه نمازش را در اول وقت می خواند و ما را نیز به نماز اول وقت تشویق می کرد.
🌷#شهید_عباس_بابایی
🌸شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌸
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110