eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
909 دنبال‌کننده
25هزار عکس
11.4هزار ویدیو
328 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
3.mp3
1.61M
💠قسمت سوم 🌀 روش تحلیل با الگوی رهبری ✍️: دکتر ┄┅┅┅┅❀🌺❀┅┅┅┅┄ ❎ انواع تحلیل: ☑️ تحلیل فردی: فرد در تحلیل فردی، در انتخاب رویکرد و جهت گیری مخیر است... . ☑️ تحلیل حزبی-جناحی: عضو حزب، نمی تواندطوری تحلیل کند که نتیجه آن در چهارچوب جهت گیری کلی حزب نباشد... . ☑️تحلیل حکومتی: تحلیل حکومتی را معمولا حاکمیت انجام می دهد... . 🆔 https://sapp.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔https://rubika.ir/meyar_pb
امروز از آن روزهای خوبست ببین.. بیدار شدی نفس میکشی و باران سلامت می دهد ... همین چند تا دلیل بس است برای ساختن یه روز خوب سه شنبه تون زیباترین 💖 🌹 @samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارتهای کلامی_26.mp3
13.33M
۲۶ ✘ ← همیشه درّندگی زبان، با خنجر پرخاش و تندی نیست! • گاهی زخمِ شوخی‌های زشت و بیهوده، • و یا دست انداختن و تمسخر دیگران، که ظاهراً با خنده و شادی همراهند؛ چنان برّنده‌اند که انسان را از چشم خداوند ساقط می‌کنند. 🎤 @samenfanos110
26 🔻 دریافت خبرهای دروغ و شایعات، اثرات مخربی بر روح و روان مردم دارد، از تزلزل در عقیده گرفته تا تنزل آرامش، همه و همه می‌تواند نتیجه‌ی اعتماد به این فضا باشد. 📌 پذیرش هر حرفی در فضای مجازی می‌تواند انسان را برای برداشتن گام دوم یعنی "تبعیت" آماده کند و تبعیت انسان در هر امری می‌تواند او را تا مرز 'بندگی' و 'تسلیم' بکشاند. لذا اگر باور داشته باشیم که فضای مجازی می‌تواند انسان را به اوج عزت و یا قعر ذلت برساند، با حواسی جمع‌تر از این فضا بهره خواهیم برد. 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. @samenfanos110
❤️پدر و مادر عزیز: برای فرزند خود وقت بگذاریم یعنی: 👨‍👩‍👧‍👦 بخش مهمی از ساعات خود را به او اختصاص دهیم و با او صحبت کنیم؛ گاهی او با شما صحبت کند و گاهی شما با او... ❗️صحبت کردن والدین با فرزند، موجب افزایش احساس امنیت او خواهد شد. @samenfanos110
تخریب ایستگاه های سلامت گروه های جهادی در یک اقدام کاملا مغرضانه،دیشب و امروز عوامل شهرداری منطقه ۱۹ اقدام به جمع آوری و تخریب تمام ایستگاههای سلامت و تجهیزات قرارگاههای جهادی که اقدام به توضیع مواد ضد عفونی ،الکل و ماسک در سطح منطقه می کردند نمود . در شرایطی که بیماری کرونا فراگیر شد و وضعیت تهران به مرحله فوق بحرانی رسید . چرا باید عوامل شهرداری منطقه ۱۹ دست به چنین اقداماتی بزنند ! آیا با مقصران برخورد میشود ؟ @samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 ‼️ طی تجربیات ما در درمان به یک مورد جدید و موثر رسیدیم که بر روی بیماران تست شده و جواب 100 درصدی گرفتیم 🥰 ☑️ 10 واحد گلاب و یک واحد سرکه خانگی ( واحد یعنی پیمانه) را بجوشانید و بیمار را بخور دهید بعد از 3 مرتبه استفاده از این بخور خلط ها از گلو خارج میشه در صورت شدت عفونت حالت تهوع و استفراغ ایجاد شده و تمام خلط و عفونت در ریه تخلیه میشه برای کسانی که احساس سنگینی و درد در قفسه سینه دارند و به نحوی ریه درگیر شده از 5 درصد تا 80 درصد درگیری ریه را درمان می کند... ☑️ خلط های چسبناک گلو را خارج می کند 👌👌👌👌👌👌 @samenfanos110
🔴 درمان رایگان و 100 درصد تضمینی آنفلوانزا که بهش میگن تا مردم رو با استرس و ترس به بیمارستان بکشانند و بعد بکشن ✅ این آنفولانزا جدید به 5 قسمت حمله می کنه که با مهار این 5 نقطه درمان قطعی در یک روز اتفاق میفته ☑️ دم کرده کندر و زعفران و گلپر برای تقویت ( افراد فشار خونی زعفران نخورند) ☑️ دم کرده مرزنجوش ختمی زیرفون بابونه زوفا و... برای پاکسازی ☑️ دم کرده بادرنجبویه و بهارنارنج برای تقویت قلب و کاهش استرس و تپش قلب ☑️ روغن مالی کلیه ها با روغن بادام تلخ برای تقویت که باعث درمان بدن درد میشه ☑️ نقطه پنجم معده هست که خود به خود با دم نوش ها حل میشه 🔶 نکته: دم نوش ها را صبح و ظهر و شب بخورید ☑️ و حال داروی امام کاظم علیه السلام که برای همه موارد بالا مفید است 🥰 ☑️ آویشن و جوش شیرین رو بجوشانید بخور کنید روزی 3 نوبت برای نفس تنگی ☑️ 10 واحد گلاب و یک واحد سرکه خانگی را بجوشانید و بخور کنید برای خارج کردن عفونت ها از ریه ❌❌❌❌❌❌ @samenfanos110
🦋🦋 ✨ ✨ ☀️بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ☀️ اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ✨الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ✨اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی ✨السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ✨الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ✨یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ ✨مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین. 🦋🦋 « یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک َ» برای ظهور امام مهربان و هم چنین رهایی از بیماری کرونا و شفای بیماران دعا میکنیم🤲 الهی آمین💓 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 @samenfanos110
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
#بخش_دهم ازکرونا تابهشت زندگی سخت وتلخ وگزنده شده بود,همه سردرگم بودیم ,یک ماهی از مستقرشدنمان در
از کرونا تابهشت هرچه که صف جلوتر میرفت,زانوهای من شل تر میشد.....تااینکه من وبچه هایم رسیدیم....به مقصداصلیمان رسیدیم,قبل ازاینکه من بر سرمزار سردار زانوبزنم,حسن وحسین خودشان را روی سنگ مزار انداختندوبا زبان عربی وعبارتهای کودکانه با سردار درد دل میکردند,یکی میگفت عمو,داداش عباس رابردند,یکی میگفت عمو چرا نموندی تا پیداش کنی,زهرا محجوبانه چادرش رابرسرکشیده بود وبالای مزار با هق هق گریه میکردوحرف میزد اما نمیدانستم چه میگوید,ناگاه یاد خوابم افتادم وعباس... بچه ها رااز مزار بلند کردم وگفتم:سردار خوب میدونی دل از وطنم نمیکندم...فقط وفقط برای خاطر شما امدم,سردار ,پسرم عباس ازت کمک خواسته...ای علمدار دنیای من,جان علمدارکربلا,نشانی، خبری از عباسم به من بده...سردار پسرانم رانذر وجودت کردم,نذر راهت کردم,نذر مرام ومکتبت کردم,سردار من نه , این بچه ها را ناامید نکن....عباسم....همینجور که گریه وزاری میکردیم,دوتا خانم که از خدام مزار سرداربودند زیربازویمان را گرفتند ومن وبچه ها را روی نیمکتی کنار مزار نشاندند. شربتی برایمان اوردند. یک ارامشی تمام وجودم را گرفته بود ,بچه هاهم ارام شده بودند ,انگار اینجا مامن ارامش وسکینه است... طوری برنامه ریزی کرده بودم که شب برگردم,چون به علی,قول دادم,سریع برگردم,بلیط برگشتمان,برای ساعت یک شب بود,الان هم نزدیک غروب,نمیدانستم کجا برویم که درهمین حین اقایی امد به طرفمان.. یک اقا باظاهری مذهبی وسربه زیرامد نزدیک من وبچه ها وگفت:ببخشیدشما ایرانی هستید؟ ومن با لهجه ی عربی اما زبان فارسی گفتم:خیر,مال ایران نیستیم. اون اقا اشاره به درخروجی کرد وگفت:من از خدام مزار سردارهستم,ما کرمانیها میهمان نوازیم,بفرمایید جلوی درخروجی گلزار سوارماشین بشوید... من:ممنون ,امشب ساعت یک, پرواز داریم,ماندنی نیستیم.. اقاهه:هنوز تا وقت پروازتان خیلی مانده,شما میهمان حاج قاسم هستید,بفرمایید.... نمیدانستم چی بگم اما دوست نداشتم باهاش بروم,اخه باید احتیاط میکردم... اون اقاهه انگار فکر من راخوانده باشد گفت:منزل شخصی نمیبرمتان,همانطورکه گفتم ,میهمان سردار هستید,الان ایام شهادت حضرت زهراست ,حاج قاسم همیشه ,این ایام درکرمان ومنزلشان اقامت میکردواقامه عزا برای مادرشان فاطمه زهراس مینمود,منزلشان تبدیل به بیت الزهراشده وامشب هم مراسم عزاداری برای حضرت زهراست,همانطور که سرش پایین بود,اشک چشمانش راپاک کردوادامه داد:اما امسال سعادت حضورسردار رانداریم,امسال اولین سال است که بدون حضورش,فاطمیه برپا کردیم.... یازهرا.....یازهرا....چه دل نشین...خانه ی حاج قاسم....روضه ی زهرا... بااون اقا به منزل سردار یاهمون بیت الزهرا رفتیم,واون اقا که خودش را اقای حسن پور معرفی کرد,شماره اش را داد,تا هروقت مراسم تمام شد وخواستیم بریم فرودگاه,بهش زنگ بزنم. با بچه ها داخل بیت الزهرا شدیم،خدای من چه جمعیتی....اما چهره تک تک افراد را غمی بزرگ پوشانیده بود. وقتی رسیدیم که نمازجماعت بود,نمازمان را همراه جمعیت خواندیم. گوشه ی خانه ضریح سبز کوچکی بود که بررویش حک شده بود شهدای گمنام,دست بچه ها راگرفتم وکنار ضریح شهدا نشستیم,معنویت شدیدی برفضا حکم فرما بود,گویی اینجا گوشه ای از بهشت آسمانیست,گویی اینجا جای قدمهای ملکوتیان است... هنوز روضه ومصیبت نخوانده بودند,اما هرکس گوشه ای نشسته بود واشک میریخت,انگار بعداز گذشتن چندهفته از عروج سردار,زخم نبودنش هنوز التیام نیافته بود,هنوز هیچ کس رفتنش راباور نداشت. شماره ای راکه اقای حسن پور روی کاغذ به من داده بود را بیرون اوردم تا داخل گوشی ذخیره اش کنم.. صفحه گوشی که روشن شد ...اوه خدای من بیست تماس بی پاسخ...همه هم از علی...چندپیام...وای کلا فراموش کردم براش پیامک بزارم یازنگ بزنم. شماره علی راگرفتم... ادامه دارد.... @samenfanos110
از کرونا تابهشت اولین بوق را که خورد صدای وحشت زده علی توگوشی پیچید:الو.... من:سلام علی ببخ... نگذاشت ادامه بدهم وبا تندی وتغییری بی سابقه به پروپایم پیچید,کجا بودی؟چرا خبری ندادی؟چرا پیامهام راجواب نمیدی؟چرا گوشیت راجواب نمیدی؟داشتم از غصه دق میکردم ,ای زن بی فکر چرا فکر من بیچاره رانکردی... علی اصلا مهلتی به من نمیداد حرف بزنم,منم گذاشتم خوب عقده هاش راریخت و.. علی:حالاچرا جواب نمیدی؟الان کدام گوری هستی هاا؟؟ خیلی ارام بهش گفتم:علی اقا ازشما بعیده,حالمان خوبه,الان هم کرمان, درمنزل سردارسلیمانی میهمانیم،ساعت یک شب پرواز داریم.... تااین حرف را زدم ,انگار تمام بادعلی خوابید خیلی اروم وبابغض گفت:خوشابه سعادتتان,التماس دعا وقطع کرد... چه حال وهوایی داشت...از پهلوی شکسته ی زهراس شروع شدوبه پیکر اربن اربای حاج قاسم عزیز رسید وانگار غریبی وغربت مهرحک شده ایست برجبین شیعه واین مهر تاظهور حجت حق باقیست.... شیعه یعنی پیرو اهل ولا شیعه یعنی جان،فدای مرتضی شیعه یعنی خوردن خون جگر شیعه یعنی اتش ومسمار در شیعه یعنی ,تسلیت سیلی شود شیعه یعنی صورتی نیلی شود شیعه یعنی غنچه ای همسنگر مادرشود شیعه یعنی,شش ماهه گلی پرپرشود شیعه یعنی,کوثر ناز رسول شیعه یعنی,صدیقه,زهرابتول شیعه یعنی, حاج قاسم,سرداردلم پاسبان این حرم ,یا ان حرم شیعه یعنی از برای مظلومی باشی سپر شیعه یعنی پاگذاری درمیدان پرخطر.... الانم هم که به اون سفرکوتاهم فکرمیکنم,باز مملواز مهروسرشاراز ارادت به محضرحاج قاسم میشوم. قبل از اذان صبح به منزلمان رسیدیم. هنوز صبح نزده علی با شور وشوقی وصف ناپذیر زنگ زد وگفت:سلماا رسیدین؟ من:اره عزیزم,سفر پر باری بود علی:معلومه که پربار بوده,خدای من ,سردار معجزه میکنه,الان از عراق زنگ زدن,نت را وصل کن ,یه پیام مجازی داری,خودت گوش کن... ازلحن علی فهمیدم که اتفاق خارق العاده ای افتاده,دیگه از بقیه ی حرفهای علی چیزی نفهمیدم فقط میخواستم زود قطع کند. نت راوصل کردم,یک ویس خیلی کوتاه برام اومده بود... قلبم درتلاطم بود ,نمیدانستم چی قراره بشنوم اما میدونستم هرچی که هست عنایت سردار هست. دانلودشد:ان اوهن البیوت ,لبیت العنکبوت...خدای من صدای عباس بود,به خدا خودش بود پسرک شیرین زبان وباهوشم,درسته, داره به من میگه بردنش اسراییل ,چون همیشه من از اسراییل به نام عنکبوت یاد میکردم.... ناخوداگاه گوشی را غرق بوسه کردم...حالا میدونستم عباسم زنده است....میدونستم کجاست...پس امیدی هست که پیداش کنیم.. از,صدای شوق وگریه من بچه ها پریدند,به سمتشان دویدم ویکی یکی غرق بوسه شان کردم....بچه ها...عباس زنده است.....گوش کنید براتون پیام داده وصدای زیبای عباس را براشون گذاشتم. بچه ها باهیاهوبه بالاوپایین میپریدندوزهرا گفت:میدونستم,عمو پیداش میکنه حالم خیلی خوش بود,اما هرچه که میگذشت ,نگرانیم بیشتر میشد,وای من ,عباس پیش کیه؟اگه بکشنش...اگه مثل هزاران بچه دیگه بااعضای بدنش تجارت کنند چه....وای خداااا... شب قراربود علی بیاد...حالم دم به دم خرابتر میشد ,گاهی قران میخوندم....خسته که میشدم سرخودم را باظرف ولباس وجارو گرم میکردم,اما نه....ارام نمیشدم....خدا.... وضوگرفتم دورکعت نماز هدیه به روح سردار خوندم وناله کردم...ضجه زدم....به حق ابوالفضل قسمش دادم که اتش درونم را خاموش کند ونام عباس ع...کارخودش راکرد و... ادامه دارد... @samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂سلام ای آوای خوش قافیه‌ها دفتـــر شعـــرم یڪــی در میان پر است از صفحه‌هاۍ انتظــــــار بیا و برگ هاۍ دفتر شعرم را وصال ڪن... اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🍃 📎صبحت بخیر آقا @samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡️سالروز آزادسازی ، شهرعاشقان شهادت گرامی باد.( ۲۶ آبان ) ✨ @samenfanos110