📚📚📚📚
📝 #برشی_از_کتاب "حماسه کاوه":
📍با کسی عقد اخوت نبستم!
محمود گفت: «تو پادگان خیلیها میدونند که او برادر خانم منه.»
گفتم: «اینکه دلیل نمیشه چون برادر خانم فرمانده تیپه، مرخصی اضطراری نره!»😕
گفت: «چند روز دیگه عملیات داریم. اگر رفت و کارش طول کشید و به عملیات نرسید، ممکنه تو ذهن بعضیها این پیش بیاد که کاوه، موقع عملیات، برادر خانمش رو فرستاد مرخصی تا سالم بمونه.»😞
خواستم یکجوری راضیاش کنم تا اجازه دهد حسن برود و زود برگردد: برای همین گفتم: «خودم ضمانتش رو میکنم که به عملیات برسه.»❗️
ناراحت گفت: «من با کسی عقد اخوت نبستم! دوست هم ندارم که اعتقاداتم به خاطر همچین کارهایی دچار لغزش بشه.»✅
#معرفی_کتاب
#حماسه_کاوه
#نویسنده_حمیدرضاصدوقی
@samensaadatmand342