🌹با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
🌹وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند!
بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟
امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد
"شهید محمد حسین یوسف الهی"
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
🌹جلوه اخلاص در سیمای روحانیت است
هر کجا نور است آنجا جای روحانیت است
با لباس علم جان دادن به محراب نماز
شاخص شخصیت بالای روحانیت است
⭐️🌙
شادی روح شهید والا مقام
" روحانی شهید حجتالاسلام اصلانی
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
🌹"درود بر امام امت، نایب بر حق امام زمان (عج) حضرت امام خمینی که هرچه داریم از وجود با برکت ایشان است که اسلام و امت اسلامی را بعد از هزاروچهارصدسال دوباره زنده نمود. قدر امام را بدانید و خالصانه پیروش باشید، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی امانت الهی هستند وظیفة همه ما پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن است. صلاح دنیا و آخرت ما در پیروی از ولایت فقیه می باشد.فعالانه در مسائل انقلاب و اجتماع شرکت نمایید. حضور گسترده و آگاهانة مردم ضامن انقلاب و اصول آن است. در نماز جمعه شرکت کنید و شعائراسلام را زنده تر کنید".
شهید مجید پازوکی"
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
❣ #عند_ربهم_یرزقون
🌹شهید جهاد مغنیه
جوان بسیار باحیایی بود، همیشه وقتی میرفتیم بیرون سرش پایین بود، سریع هم کارش را انجام میداد که برویم و زیاد در این فضاها نمی ماند؛ مهمانی که میرفتیم یا در جمعی اگر حضور داشت لبخند بر لب هاش بود اما با همان چهره مهربان و خندان دینش را حفظ میکرد، گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفی ناشایست میشنید با همان خنده اش متذکر میشد به آن ها.
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهیدانه
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم بهشت زهرا "سلام الله علیها "
اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم؛ بعد می رفتیم سر مزار شهدا.
می گفت : " این جا رو نیگا کن ، اصلا احساس می کنی که این شهدا مرده ان ؟ این جا همون حسی رو داری که تو قطعه ی اموات داری ؟ "
بالا سر مزار بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.
می گفت : " اینایی که می بینی ، همه نوزده ، بیست ساله بودن. ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده ؛ اصلا تو کتم نمی ره که بخوان ما رو قطعه مرده ها دفن کنن ".
از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست حسرت شهادت رو به دل داره
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
#شهیدانه
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
🌹همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند، هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود، همیشه با وضو بود، به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمیکرد، در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
🌹گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود، احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت، پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند، شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد، اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد، هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم، خیلی صبور بود.
"شهید مسلم نصر"
روای: همسر شهید
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
چندتا نکته از زندگی شهید حاج آقا #اصلانی بگم براتون، ایشون پدر دوست بنده بودند و از نزدیک میشناسم ایشون رو:
1⃣ ایشون برادر دو شهید، رزمنده دفاع مقدس بودند؛ سالها مجاهدت در محرومیت زدایی داشتند و مبلّغ موفقی بودند؛ تازه از راهیان نور اومده بودند ولی باز شب و روز پیگیر مشکلات مردم بودند!
2⃣ ایشون هیبت خاصی داشتند ولی همیشه لبخند به لب بودند؛ معمولا آنقدر کار میکردند که بهشدت خسته میشدند، ولی وقتی میومدند خونه استراحت مختصر و شروع به عبادت و مطالعه و برنامهریزی تو اتاقشون میکردند!
3⃣ ایشون یه مبلغ ساده نبود؛
تکفیریها (اعم از سنی متعصب و وهابی!) از دستشون خیلی عصبانی بودن تا اونجا که چندین بار تهدیدهای شدیدی کردن (تهدید به مرگ خانواده، و آتیش زدن خونه و مسجد محل و...) اقداماتی هم انجام دادن که با لطف خدا و هوشیاری ایشون مسائل جمع شد؛
❗️ خیلی گمنام برای حذف عقائد تکفیری و سلفی از حاشیه مشهد مقدس تلاش میکردن، چه آزار ها و بدن درد و بیخوابیایی که نکشیدند...
4⃣ همه کارها و تلاشهایی که نقل میکنن فقط ظاهر ماجراست؛
چقدر از نظر عقیدتی و امنیتی تلاش کردن... باب معضلات حاشیه شهر مشهد خیلی گستردهست و ایشون از نقشهای اصلی حلش بودند، هرکاری میکردن اسمی ازشون نباشه حتی تو کارهای خیر به مردم منطقه که دامنهش گسترده بود، خیلی تلاش کردن برای مردم محل، خیلی... اما غالباً هیچکس نمیفهمید کار ایشونه!
چه معاملهای با خدا کردند که اینطور شهید شدند، الله اعلم!
#یادشھداباذڪرصلوات
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
#بهار_قرآن_با_شهدا
🌹یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم: منصور جان، مگه جا قحطیه که میای میایستی وسط بچهها نماز؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.
🌹تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت: این کار فلسفه داره. من جلوی اینها نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن.مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشان بگم بیایین نماز بخونین!؟
🌹قرآن هم که میخواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضانها بعد از سحر کنار بچهها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند. همه دورش جمع میشدیم. من هم قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او میخواندم.
اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم.
"شهید منصور ستاری"
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
#گوشهایازخاطراتشهیدحججی
من کاری نکردم که !
#شهید_محسن_حججی
#کتابسربلند
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
🌹🕊🌹🕊🌹
نباید تردید کنیم که شهدا مثل اولیاءالهی دارای اعجازند اینکه به قبور آنها توسل میکنیم واستمداد میطلبیم برای این است که آنها مثل قطره ای به دریا وصل وجزئی از ائمه شده اند.(1395/2/14)
"شهید قاسم سلیمانی"
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
#بهار_قرآن_با_شهدا
🌹ای امت بیدار و خصوصاً جوانان و ای پاکدلان تقویت کنید دوستی اهل بیت علیهم السلام را در قلبتان،و مزین کنید قلب خود را با نور قرآن، و تفکر نمایید در آیات نجات بخش اش، و مطالعه کنید این بزرگ ترین منبع فضایل اخلاقی و والاترین رحمت الهی را، تا تسخیر ناپذیر شود جهان بینی و افکارتان از اندیشه غیر الله، در رابطه با هر پدیده و جریان درونی و خارجی که قرار می گیریم.
"شهید سید حمید میرافضلی"
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof
#بهار_قرآن_با_شهدا
🌹حسنعلی شاکری در دوران کودکی به دنبال فعالیتهای مذهبی بود و مدرسه را در نیمه راه رها کرد به حوزه علمیه رفت با آغاز جنگ درست در زمان عمامهگذاری حوزه را رها و به جبهه رفت. به او گفتم: چرا لباس امام حسین(ع) را به تن نکردی گفت: مادر جان اکنون زمان دفاع از دین، میهن و ناموس است.
🌹شهید حسنعلی شاکری علاقه زیادی به قرآن کریم داشت و در محل برای بچهها جلسه قرآن برپا میکرد. در مسجد هم کارهای فرهنگی و قرآنی میکرد. او هیأتی راهاندازی کرده بود و در مسجد محل به بچهها درس قرآن میداد. در منطقه هم جلسه قرآن برپا میکرد. و با جعبه مهمات رحل قرآن درست کرده بود و به رزمندگان آموزش میداد.
🌹پدر این شهید عزیز کاسب بود و همیشه توجه زیادی به لقمه حلال داشت. و اهل خمس و زکات بود و اگر میفهمید کسی از اقوام خمس مالش را نمیدهد به منزل او نمیرفت و نمیگذاشت بچهها از لقمه چنین افرادی بخورند. باید بگویم لقمه حلال این پدر سبب شد تا فرزندانش گام در راه اسلام بگذارند و به شهادت برسند.
🌹حسنعلی سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.
"شهید حسنعلی شاکری"
#یادشھداباذڪرصلوات
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
💠 کانال جامع ساموف(Samof)
📌
https://eitaa.com/samoof