eitaa logo
سمت بصیرت
108 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3هزار ویدیو
139 فایل
با ما همراه باشید مطالب این کانال از منابع موثق می باشد. آیدی کانال جهت ارتباط، انتقادات و پیشنهادات👇👇 @yazaljalal
مشاهده در ایتا
دانلود
@nargesyare: ✍️ 💠 به محض فرود هلی‌کوپترها، عباس از پله‌های ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر را به یوسف برساند. به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالی‌که تنها یک بطری آب و بسته‌ای آذوقه سهم‌شان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت. 💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زن‌عمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند. من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجره‌اش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!» 💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه امشب هم نمیشه!» عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«ان‌شاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر را به چشم دیده بود که جواب خوش‌بینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزاده‌ها انقدر تجهیزات از پادگان‌های و جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلی‌کوپترها سالم نشستن!» 💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، چطور جرأت کردن با هلی‌کوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمی‌شد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش می‌گفتن و همه دورش بودن، یکی از فرمانده‌های ایرانه. من که نمی‌شناختمش ولی بچه‌ها می‌گفتن !» لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :« ایران فرمانده‌هاشو برای کمک به ما فرستاده !» تا آن لحظه نام را نشنیده بودم و باورم نمی‌شد ایرانی‌ها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رسانده‌اند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟» 💠 حال عباس هنوز از که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمی‌دونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو داعش حتماً یه نقشه‌ای دارن!» حیدر هم امروز وعده آغاز را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم می‌خواهد با آمرلی صحبت کند. 💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمی‌دانستیم کلام این فرمانده ایرانی می‌کند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لوله‌ها را سر هم کردند. غریبه‌ها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لوله‌ها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشی‌ها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو می‌بریم همون سمت و با می‌کوبیم‌شون!» 💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط کن!» احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمی‌ترسید و برایشان خط و نشان هم می‌کشید، ولی دل من هنوز از داعش و کابوس عدنان می‌لرزید و می‌ترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم. 💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با ده‌ها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب می‌شد از خواب می‌پریدیم و هر روز غرّش گلوله‌های تانک را می‌شنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز را می‌کوبید، اما دل‌مان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه بر بام همه خانه‌ها پرچم‌های سبز و سرخ نصب کرده بودیم. حتی بر فراز گنبد سفید مقام (علیه‌السلام) پرچم سرخ افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم. 💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل حیدر را نمی‌دانستم که دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه می‌سوختم. 💠 چشمان و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بی‌صدا می‌بارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را بگذاریم. ساعتی به مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
✖️بایدن: مستحق مرگ بود 🔻بازخوانی بیانیه در شب شهادت مظلومانه سردار قاسم سلیمانی: هیچ آمریکایی ای در مرگ قاسم سلیمانی عزاداری نمی کند. او مستحق بود برای جنایاتش علیه نیروهای آمریکایی و هزاران بی گناه منطقه در برابر قانون بایستد. @samtebasirat99
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 صدای مکالمه بیسیم شهید حاج در اولین لحظات پس از ورود به بوکمال سوریه و شکست آخرین مواضع داعش 🔻سالگرد فتح بوکمال و پایان حکومت داعش 🍃🌷 @samtebasirat99
26.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 شماره: 286 💠 پشت صحنه تحریف مکتب حاج قاسم 🎙 کارشناس برنامه: دکتر یدالله جوانی @samtebasirat99
قهرمان مادران شهدا راز شهادت گفتند راویان حرم امن روایت گفتند رهرو راه علی راه عدالت پوید از صفا گوید و از عشق و بصیرت گوید صبح جمعه نشده که خبری می آید خبر لاله بی بال و پری می آید کربلا، بار دگر کرب و بلا و تکرار روضه ی دست شده باز مجسم انگار دست تو دیدم و خونین بدن پاک تو را دست، انگشتری و پیکر صد چاک تو را زین شهادت به خدا داغ دگر زنده شده هرکه زد سنگ در این معرکه بازنده شده مرد میدان عمل بودی و در جنگ دلیر دشمنت بود ز دیدار تو سردار حقیر مرد حق بودی و راه تو ره جانبازی هدفت بود ز سرداری خود سربازی یاور خون شهیدان دلاور بودی به هواخواهیشان همدم و یاور بودی کودکان را تو پناه و همه یاور بودی بال پرواز همه بودی و شهپر بودی یار مظلوم تو بودی و عزیز ضعفا از تو خوشنود خدای تو و جمع علما عشق و اخلاص و عمل بود تو را ای سردار تابع رهبری و معنی عشق و ایثار گریه های شب تو مایه ی آرامش دل خوش بود اشک بریزی همه بر خواهش دل با دعاهای شبت راه عدالت رفتی با شجاعت به خدا راه شهادت رفتی راه اخلاص که راهیست عظیم و پربار به تو دادست خداوند کریم و قهار رهرو پیر جماران و شفیق رهبر بوده ای در بر خوبان تو رفیق رهبر دشمن از نام تو هر جا به خدا داشت هراس جبهه از نام سلیمانی ما پا برجاست حاج قاسم نرود یاد تو و ایثارت آن سخن های تو از داعش و آن گفتارت داعش از دست تو نابود به تاریخ و زمان نتوان داد از این کار شما شرح و بیان دشمنان تو زبون و همگی خوار شدند ز دعای شب تو جمله گرفتار شدند چو مدافع به حرم بودی و گشتی تو شهید قامت سرو ز ایثار تو ای مرد خمید رهبری گریه به هنگام نمازت سردار که تو بودی به خدا مرد جهاد و ایثار ملت قدس بنازد به تو ای مرد رشید که غریبانه و مظلوم بگشتی تو شهید روضه خوانند به یاد مه رخسار شما از نظرها نرود سیره و رفتار شما انتقام تو بگیریم که رهبر فرمود سخت گیریم که سرور فرمود ما دلیریم و شجاع و بی باک اهرمن در نظر ما چو خسی و خاشاک ما به آزادی قدسیم همه پا برجا همه خوانیم نمازی به امامتش آنجا تو شهیدی و شهادت به تو باد ارزانی راه این عشق،سلیمان زمان، می مانی مکتب و راه سلیمانی ما پا بر جاست چو سلیمان زمان جایگهش در دل هاست ✍علی محمد اسدی @samtebasirat99
1.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلاس تاریخ حاج قاسم 🔹این فیلم سخنرانی حاج قاسم با اینکه کمتر از دو دقیقه است ولی به اندازه ماه‌ها حضور مستمر در کلاس‌های تخصصی تاریخ معاصر، جامعه شناسی و... درس و نکته دارد. ✍شب قدر با شهدا همراه شویم... @samtebasirat99