🏴پنجم ربیع الاول الحزن شهادت عقیله القریشیه حضرت عُلیا مخدره سیدتی و *مولاتی #سکینه_بنت_الحسین (علیها السلام)*
⚫️ در روز پنجم #ربیع_الاول سال ۱۱۷ حضرت سیدتی و مولاتی سکینه (سلام الله علیها)
۵۶ سال بعد از کربلاء بر اثر سَم توسط کنیزکی از سرکرده های حاکم مدینه خالد بن عبدالملک (لعنة الله عليه) در حُکمرانی امویان بشهادت رسیدند.
حضرتشان دوره امامت ساداتُنا امام باقر و امام صادق (علیهما السَلام) را درک کردند و در مجالس روضه حضراتشان حاضر میشدند و در پشت پرده خطبه خوانی و #مصائب_کربلا را بیان مینمودند و *از ناله های محزون ایشان همه منقلب میشدند.*
*مولا امام صادق (صلوات الله علیه) در اوصافشان فرمودند:*
▪️ـ سُکینه ازنامهای خفیه الهی ست
که براین دخترمعظمه هدیه شد
▪️ـ در وقار وآرامش وسیما شبیه ترین شخص به مادرمان زهرا (سلام الله علیها) است
او حل شد در ذات الهی (جل جلاله) و محو شد در جلالش
▪️- سن شریفشان درکربلا بین ۱۰ تا ۱۱ سال بوده است و پیام آور حلقوم اباعبدالله (سلام الله علیه) و راوی حدیث *شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی...*
▪️- ایشان با جناب عبدالله بن حسن (علیهما السلام) ازدواج نموده وبعد از اسارت و مراجعت به مدینه دیگر با احدی تا آخر زندگی ازدواج نکردند.
▪️- *پنجاه و شش سال دائماً روزها در حال روزه و در حال بُکاء و بیان مصائب کربلا بودند در زیرسایه ای نرفتند، گیسوان شانه نکردند، غذای لذیذ نخوردند، آب خنک ننوشیدند و صندلی برپا نکردند و سرمه نکشیدند و دائم با لباس (مشکی) حاضربودند.* 😭
▪️- ایشان بعد از سیدتی و مولاتی زینب کبری (سلام الله علیها) و غیاب ذوات مقدسه (علیهم السلام) نائب و پاسخگو به سئوالات ومشکلات مؤمنات و مؤمنین بودند و *#محدثه_الاخبار، #نابغه_الفقه، و #حکیمه_الکلام سرآمد علویات و مخدرات بودند.*
▪️- در شِعر و مناقب خوانی آل الله (علیهم السَلام) بین شعُراء حَکَم بودند و بیش از هزار اوراق اشعار را تصحیح مینمودند و به بهترین آنها صله مرحمت مینمودند.
▪️- و بعد از شهادتشان جناب محمد بن عبدالله (نفس زکیه) بر ایشان نماز خواندند و بنابر وصیتشان در #شامات ایشان را کنار عمه مظلومه سیدتی و مولاتی ام کلثوم (سلام الله علیها) با احترام به خاک سپردند.
#فضائل_حضرت_سکینه_بنت_الحسین علیهما السلام
📚بحارالانوار:ج۴۵،ص۴۷
📚العوالم العلوم:ج۱۷،ص۲۹۰
📚ریاحین الشریعه:ج۳،ص۲۸۲
📚العقیله والفواطم:ص۱۸۷
📚منتخب التواریخ،ص۱۷۵
📚السیده السکینه:ص۱۱۲