eitaa logo
سَمتِ بِهِشت
2.5هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
7هزار ویدیو
217 فایل
‌ فعالیتها سایت www.samtebehesht.ir ویسگون http://www.wisgoon.com/samte_behesht پیام ناشناس http://harfeto.timefriend.net/16074218476816 ارتباط @Amirmehrab56
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁▂▂🍂🍁🍂▂▂🍁 خوشبختے از آن كسےاست که در فضاے شکرگزاری زندگی كند 🍁چہ دنيا به كامش باشد وچہ نباشد چہ آن زمان كه گامے برنداشته خود را در مقصد مےبيند خوشبختے چيزے جز آرامش نيست 🍁▂▂🍂🍁🍁▂▂🍁
#اربعین یعنی ✨بازگشت به سوی امام هر زمان #اربعین دراین زمان یعنی لبیک #یامهدی #اربعین یعنی 🌼🍃اجتماع قلوب برای یاری امام غریب #اربعین یعنی #اللهم_عجل_لولـیکـــ_الفرج ✨الهی آمین.....
✅۳روز‌تا اربعین 💔دلم هوایی نجف تا به کرببلاست 💔که هرقدمش به عشق بنت خون خداست ♦️به عشق سه ساله ای کوله میبندم 💔که اربعین باز دلش زیارت پدر میخواست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جانم اباالفضل ...💘 ❣لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ ❣فرمود: کیست لقمان که خدای ادبش می نامند... ❣مقتدای همه ی با ادبان عباس است...
📜 هفدهم صفر 📜 🔘 #بخش_اول 🔰در کنار فرات دو تن را دیدم، یکی پیرمردی تکیده و نابینا با محاسنی سپید، دیگری جوانی رشید••• 🔹خواستم به نزدشان روم و با آنان هم سخن شوم🔹 ~ ابتدا با خود گفتم: "شاید از مخالفین باشند،" 🔹اما طاقت نیاوردم، عاقبت سوی شان رفتم🔹 •••هر دو را می شناختم••• ✔️پیرمرد، از اصحاب نبی بود و یار علی، در هجده غزوه همراه نبی بود و راوی سنت او، و در صفین در خدمت علی••• ✔️و مرد جوان، از اصحاب علی••• 🔺نام پیرمرد، جابر بن عبدالله انصاری، و مرد جوان عطیّۀ عوفی🔻 ~ با خود گفتم: "نزدیک نرو، دور بایست،" "ببین که این تربیت یافتۀ آل نبی، در زیارتِ حسین چه می کند." •••جابر تن به آب زد و غُسلی کرد••• 🔰و سپس مُحرِم شد، همچو حاجیان که به شوق طواف کعبه به مکه می روند، همیان گشود و خود را به بوی خوش معطر کرد، ذکر گویان به راه افتاد••• 🔺حمد کرد خدا را و ثنا گفت او را، تا به قبر سالار شهیدان رسید.🔻 •••لحظه ای ایستاد، نفسی تازه کرد••• 🔹نابینا بود، اما تو گویی می دانست قبر حسین در این نزدیکی است.🔹 + به عطیّه گفت: "دست مرا بگیر و بگذار روی قبر." 🔸عطیّه دستش را روی قبر گذاشت، جابر صیحه ای زد و از هوش رفت🔸 🔺عطیّه ترسید، دست و پایش را گم کرد🔻 •••آب مَشک را بر او پاشید••• 🔴جابر به هوش آمد••• + پیاپی گفت: "یاحسین! یاحسین! یاحسین!" ○لحظه ای ساکت ماند○ •••سکوت بود و سکوت••• •••صدایی نشنید••• ✔️ ادامه دارد • • • ● ۳ روز تا #اربعین ● #روایت_کاروان_عشق #روزشمار_محرم #مجتبی_فرآورده
سَمتِ بِهِشت
📜 هفدهم صفر 📜 🔘 •••جابر گریست••• + گفت: "حبیب من، چرا جواب دوست را نمی دهی؟" •••لحظه ای ساکت ماند••• + و سپس با خود گفت: "این چه تمنّایی است جابر، حسین در خون خُفته و بین سر و بدنش جدایی افتاده." 🔷مویه کرد و به شدت گریست••• 🔸عطیّه در کنار جابر نشست و با هم، هم ناله شدند.🔸 •••سیلاب اشک بر صورت جابر بارید••• + گفت: "گواهی می دهم که تو فرزند بهترین پیامبران و فرزند بزرگِ مومنینی،" "تو فرزند سلالۀ هدایت و تقوا و پنجمینِ از اصحاب کسایی،" "تو فرزند بزرگِ نقیبان و فرزند فاطمه سیدۀ بانوانی،" "چرا چنین نباشد، دست سیدالمرسلین ترا غذا داده و در دامن پرهیزکاران پرورش یافته ای،" "از پستان ایمان شیر خورده ای، پاک زیسته ای و پاک رفته ای،" "و دلهای مومنین را در فراق خود اندوهگین کرده ای،" "سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طریقه رفته ای که برادرت یحیی شهید شد." "سلام بر شما ارواحی که در کنار حسین نزول کرده و آرمیده اید،" "گواهی می دهم که شما نماز را بپا داشته و زکوه را ادا نموده اید،" "به معروف امر، از منکر نهی، و با ملحدین و کفار جهاد کرده اید،" "و تا هنگام مرگ خدا را عبادت کرده اید." "به آن خدایی که پیامبر را به حق مبعوث کرد،" "ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شدید شریک هستیم!" 🔸عطیّه یکباره سر سوی او چرخاند و لحظه ای به جابر خیره ماند🔸 - گفت: "جابر! این چه حرفی است؟ ما که کاری نکرده ایم! اینها شهید شده اند." + جابر گفت: * "از حبیبم رسول خدا شنیدم که گفت: 《هر که گروهی را دوست داشته باشد با همانان محشور می شود، و هر که عمل جماعتی را دوست داشته باشد، در عمل آنان شریک خواهد بود!》" ● ۳ روز تا
Banifatemeh-Zohr 17 Safar1397-003.mp3
3.06M
●ستون به ستون می روم● ● بانوای: #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه #زمینه #هفدهم_صفر
Banifatemeh-Zohr 17 Safar1397-002.mp3
2.17M
●نگفتی من دل دارم رفتی● ● بانوای: #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه #روضه #هفدهم_صفر
🌹 #خبرنگار_افتخاری : (کریم زاده از #خوزستان ) خاطرات خود از #اربعین را باما به اشتراک بگذارید••• #محرم #خاطرات_اربعین #اربعین ۱۳۹۸