فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صلیاللهعلیکیااباعبدا..
یِکدَماَزیادِتُوفَارِغنَشَوَدخَاطِرِدِل . .
جَایخُوندَررَگمَا،عِشقتُوجریاندارَد
#اربابمـحسینجانـ
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله
مهربون اربابم♥️حسین(ع)
✨روزتون
✨ راهتون و
✨ عاقبت تون حسینی✨
💢یک شهادت عاشقانه!
🔹حسین کرباسی (پدر شهیده معصومه کرباسی) : شهادت دخترم و همسرش، شنبه ده صبح اتفاق افتاد، اما من ساعت هشت و نیم شب متوجه شدم. قطعا همچون یک پدر، غمگین و بدحال شدم، اما به دعای دخترم فکر کردم که همیشه دوست داشت به شهادت برسد. معصومه متولد ۱۳۵۹ بود و پس از ازدواجش یعنی سال ۱۳۸۲ به لبنان رفت؛ چرا که همسرش رضا عواضه، اصالتا لبنانی بود. در همه این سالها در لبنان زندگی میکرد اما به ایران هم رفتوآمد داشت. طبعاً بهخاطر عواطف پدرانهام بارها از معصومه خواسته بودم به دلیل گسترده بودن حملات، به ایران برگردد اما او میگفت مگر خون من رنگینتر از بقیه مردم ضاحیه است؛ باید در کنار همسرم بمانم، حتی حاضر نشد که فرزندانشان را به ایران بفرستد، چون معتقد بودند که خانوادگی باید در کنار مردم لبنان بمانند. دخترم ابتدای ورودشان به لبنان، مشغول به فعالیت بود. اما بعد از مدتی که صاحب فرزند شد، در کنار آنها بود و کمتر کار میکرد. البته فعالیتهای فرهنگی داشت اما معتقد بود که تربیت فرزندانشان مهمتر است. پنج فرزند دارد، مهدی، مهتدی، زهرا، محمد و فاطمه که کوچکترین آنها دو ساله است. هم دخترم و هم همسر ایشان شهیدپرور بودند و در کلام و عمل دوست داشتند که شهید شوند و فرزندانی از این تبار پرورش بدهند. همیشه میگفتند فاصله اخلاقی و رفتاری ما با شهدا زیاد است. هنگامی که سیدحسن نصرالله شهید شدند، بسیار ناراحت بودند، اما محکم و شجاعانه با این موضوع برخورد میکردند. در کل سه ویژگی اخلاقی پررنگ داشت. بهشدت مردمدوست، اهل معاشرت و مراوده بود. نهتنها با خانواده بلکه با دوست، آشنا و مردم، عادی صحبت میکرد و تعامل داشت.
نکته دوم اینکه بسیار اهل مطالعه بود و درباره کتاب با من مشورت میکرد. بدون اغراق از ابتدای سال ۱۴٠۲ تا الان ۳٠ کتاب خواند که آخرین آن درباره شهید حسن طهرانیمقدم بود که نشد درباره آن صحبت کنیم و فکر کنم ناتمام ماند. تربیت فرزند هم برایش مهم بود و میخواست آنها با روحیه مقاومت، شجاعت و شهادت رشد پیدا کنند. و به همینخاطر هم فرزندانشان را به ایران برنگرداندند. اما شنیدن کی بود مانند دیدن. دختر من آنقدر بزرگ بود که رژیم منحوس صهیونیستی نتوانست او را تاب بیاورد و با حمله پهپادی او را به شهادت رساند؛ درحالیکه با همسرش دست در دست هم داشتند. او عاشقانه زندگی کرد و عاشقانه به شهادت رسید. من ۳ بار یتیم شدم، یکبار وقتی پدرم فوت کرد، یکبار دختر ارشدم وقتی برای زندگی به لبنان رفت و بار دیگر وقتی به شهادت رسید، اما خوشحالم در راهی که میخواست قدم گذاشت و به خواستهاش رسید.
🔹زهرا کرباسی (خواهر شهیده معصومه کرباسی) : خواهرم ذاتا شجاع بود، از همان بچگی. اصلا هر کار خطرناک یا خارج از قاعدهای که میخواستیم انجام دهیم او بود که به ما دل و جرأت میداد. این شجاعت با او رشد کرد و هر قدر سنش بالا رفت، با او بزرگ شد. در این سالها که در لبنان زندگی میکرد، بیشتر روی خودش کار کرده بود و فرزندانش را هم به سبک خودش تربیت کرده بود، آنقدر که این بچهها با پیکر مادرشان بدون واهمهای از فرودگاه بیروت در ضاحیه تا تهران آمدهاند و ذرهای بهانهگیری یا گریه نکردهاند. از آغاز حملات رژیم صهیونیستی به غزه تا شهادت سیدحسن نصرالله، بارها از او خواستیم که به ایران بیاید، اما هر بار میگفت که نمیتواند همسرش، آقا رضا را رها کند و به ایران بیاید. میگفت من اصلا نگران خودم نیستم و بیشتر ناراحت شما هستم که نگران من هستید. روز شهادت سیدحسن نصرالله با او تماس داشتم. میگفت خوش به حالش، او الان بهترین حال را دارد و دعا کنید که اگر قرار است همسرم شهید شود، من هم با او شهید شوم. به او میگفتیم پس پنج فرزندت چی؟ میگفت من آنها را به امام زمان(عج) سپردهام و از آنها خیالم راحت است. الان که بچهها آمدهاند ایران، میبینم چقدر آرامشش درست بوده، چون این بچهها محکم و شجاعند. او مدتی پیش برای بسیاری از دوستان و آشنایان نامه نوشته و حلالیت طلبیده بود. ما منتظر شهادت ایشان بودیم و وقتی این اتفاق افتاد، گفتیم که بهترین تصمیم را گرفت که پیش همسرش ماند. شهادت حق خواهرم بود.
🟢پ.ن: متن بالا برشیست از گفتگو با خانواده شهیده معصومه کرباسی در روزنامه همشهری
📎لینک مطلب:
https://B2n.ir/j59839
#بدون_مرز
#معصومه_کرباسی
#لبنان
#ادبیات_بیداری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ رهبر انقلاب: دائماً رزمندگان حزبالله را دعا میکنم / گفتوگوی فرزند شهیدان کرباسی و غواصه با رهبر انقلاب
🔹فرزند شهید: در لبنان، رزمندهها و مقاومت واقعاً دعای شما را میخواهند. اگر ما در اندازه این مسئولیّت و این امتحان نبودیم، قطعاً خدا اینطوری ما را امتحان نمیکرد.
🔹رهبر انقلاب: دائماً دعایشان میکنم. خدا میدانست وسع شما به اندازه تحمل هست امّا ثواب خدا بالاتر از این حرفها است. انشاءالله ثواب الهی شامل حال شما و مادر باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️مراسم استقبال از پیکر شهیده مقاومت، معصومه کرباسی در فرودگاه شیراز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️پاهای کوچکی که تاب راه رفتن ندارند!
🔹دختر بچه فلسطینی که به دلیل خونریزی پاهای خود، میگوید توان راه رفتن ندارد و نمیداند که به کجامیرود.
🔹در حالی که کودکان بیگناه فلسطینی و لبنانی هر روز در پیش روی چشمان رسانههای دنیا پرپر میشوند؛ اما هنوز عدهای مزدور و خائن میگویند که اسرائیلیها فقط با حماس کار دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستانی زیبا از عنایت امام حسین علیهالسلام به فاضل دربندی
꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی قشنگه...گوش جان بفرمایید
قصه ترس از گردو...
دنیا مثل گردو بدون مغزه ....
꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
چه شفا بدی مریضم_۲۰۲۴_۱۰_۲۴_۱۰_۲۶_۲۸_۹۹۴.mp3
4.21M
چه شفا بدی مریضم
کربلایی سید مهدی حسینی
#شبزیارتیامامحسینعلیهالسلام
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
30.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♨️ فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگرهی ملی بزرگداشت شهدای استان کرمانشاه.
#خاطره
ما با خانواده شهید طهرانی مقدم همسایه ایم
خانمشون بعد از شهادت ایشون تعریف کردند خیلی برام جالب بود
شهید طهرانی بدون وقت قبلی هر موقع شبانه روز میتونستند برن دیدار آقا و موضوعات و مشکلات رو با ایشون در میون بزارن
یه روز برگه ای توی جیبشون بود و شدیدا تو فکربودن
پرسیدم چیزی شده گفتند به مسأله مهمی برخوردم که حلش از عهده من بر نمیاد گفتم چه مسأله ای ؟برگه رو از جیبشون در آوردن مثل مسأله فیزیک و ریاضی بود گفتم کسی هست علمش در حد این مسائل باشه گفتند میرم پیش آقا ببینم چه راهی به فکرشون میرسه این مسأله رو توی ایران نمیشه حل کرد اگرم حل نشه امور موشکی ابتر میمونه
رفتند محضر آقا
چند روز بعد برگشتند منزل
ما هر هفته ۲ یا ۳ بار منزل رو مجبور بودیم عوض کنیم و جای دیگه مستقر بشیم
ایشون خودشون تماس میگرفتند و هماهنگ میکردند ما با افرادی بریم آدرس جدید
رفتیم ایشون خودشون جلوتر از ما اونجا بودند
حال خوشی داشتند و انگار شادی توی صورتشون معلوم بود
پرسیدم چقدر خوشحال به نظر میاین
گفتند اون مسأله حل شد
گفتم میشه منم برگه رو ببینم
کدوم دانشمند حلش کرد
گفتند نه الان نمیشه
شاید بعدا براتون آوردمش
اصرار کردم چطور حل شد
گفتند رفتم پیش حضرت آقا
هنوز چیزی نگفته بودم برگه رو گرفتند گفتند نگران نباش حل میشه
خودشون با برگه رفتند داخل اتاق
حدود ۱۵ دقیقه بعد منو صدا زدند رفتم توی اتاق
فقط آقا بودند و سجاده پهن
برگه رو دادند به من
جوابش زیر برگه نوشته بود
مبهوت موندم
چک کردم و در ناباوری حل شده بود
اما یه نکته اون نوشته دست خط آقا نبود و مطمئنم آقا صاحب الزمان عج حلش کرده بودند.
چون اون مسأله ای نبود که به ۱۵ دقیقه حل بشه حتی یه دانشمند هم باید روزها روش کار میکرد.
من اینو با گوش خودم شنیدم
خانم شهید طهرانی می گفتند حواستونو به رهبر بدین که ایشون رابطه مستقیم با آقا صاحب الزمان عج دارند.
ما نمیتونیم منکر این رابطه بشیم.
#شهید_طهرانی_مقدم
꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
هدایت شده از علی
《 بسم الله الرحمن الرحیم 》
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
لینک صلوات شمار به مناسبت شهادت شهدا ی حرم آقا احمد بن موسی ( علیه السلام )
https://eitaabot.ir/counter/2wnam
مداحی آنلاین - نماهنگ دورت بگردم - مجتبی رمضانی.mp3
5.03M
دور سرت بگردم
خیلی وقته تو حرمت
سینهزنی نکردم
#استودیویی🔊
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#مجتبی_رمضانی🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ شب زیارتی امام حسین علیه السلام
꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
#قسمت_هفتم
#افق
دو ساعتی گذشت، محمد رضا به بخش منتقل شد من هم در راهرو بیمارستان🏨 راه می رفتم دستانم را بهم می فشردم عرق صورتم را پاک می کردم تمام حواسم به در ورودی بود که ماموری👮🏻♂ وارد نشود .
که ناگهان چشم من به فردی افتاد که کت شلوار سیاه🧑🏻✈️ به تن داشت با چنان صلابتی راه می رفت خودش را به سمت اتاق محمد رضا رساند
نگاه خیره کنند ای به او کردم چاره ای ندیدم باید فکر نجات محمد رضا بودم اما چگونه ؟
فقط چند ثانیه فرصت تصمیم گیری داشتم چند قدم به عقب رفتم از در پشتی خارج شدم
مامور ساواک وقتی واکنش من را دید قدم هایش را تند کرد به دنبال من آمد.
من هم از راهرو خارج شدم، از پله به سمت طبقه پایین دویدم در حالی نفس نفس می زدم وارد راهرویی تاریک شدم در انتهای راهروی اتاقی تاریک وجود داشت.
صدای پای مامور از راه پله ها می آمد وارد اتاق شدم نفسم بند آمده بود نگاهی به اطراف کردم
فضایی تاریک زمانی که چشمانم به تاریکی عادت کرد ،با صحنه ای مواجه شدم🥺 .....
نویسنده :تمنا 🥺👌🏻
#قسمت_هشتم
#افق
صدای پا نزدیک نزدیک تر می شد دهانم خشک شده بود قلبم تند تند می زد در به آرامی باز شد ،کمی جلو آمد در فضای تاریک روشن آنجا متوجه شدم خانم پرستاری با لباس سفید و کلاه کوچکی که به سر وارد سردخانه شد
سرش را به سمت من چرخاند با لحن پرسش گرایانه🤔
اینجا چه می کنید ؟!!
من من ! راستش ماموران دنبالم هستند نمی دانم چه شد که کل ماجرا را برای پرستار بازگو کردم پرستار چند لحظه سکوت کرد به آرامی
ماشین حمل زباله نیم ساعت دیگر برای بردن زباله های بیمارستان داخل حیاط می آید
سوار ماشین بشوید از بیمارستان بروید
پله های سمت چپ مسیر خروج را به شما نشان می دهد خروج اضطراری هست، خیالتون از دوستون راحت باشد .
من ساعت هفت شب شیفتم تمام می شود شما نشانی منزل را برای من بنویسید .
پرستار تکه کاغذی از برگه هایی که دردستش بود جدا کرد ، به دستم داد با خودکار قرمز رنگ در آن فضای گرفته شروع نوشتن نشانی خانه محمد رضا کردم امید خاصی در دلم جوانه زده بود احساس می کردم خدا نجاتم در دستان این پرستار قرار داده است .
وقت را تلف نکردم از پرستار 👩🏻⚕بابت این لطف بزرگ تشکر کردم ، در سردخانه را با احتیاط باز کردم به سمت خروج اضطراری رفتم با دقت از پله های کوچک آهنی پایین رفتم بعد از چند دقیقه خودم را در حیاط دیدم.
نویسنده :تمنا 🌱🙃
نشان به اینکه شب جمعہ اشك و آهے بود
ببخش روز حسابم اگر گناهے بود
تویے ڪه بوده نگاهٺ همیشہ و هرجا
بہ من، منے ڪه دلم با تو، گاه گاهے بود
#شب_جمعه
#شبزیارتیآقااباعبداللهالحسین
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
📆جمعــــه......۱۴۰۳/۰۸/۰۴
#ربیع_الثانی
☘ 🪴 ☘ 🪴
https://eitaa.com/joinchat/183173121Ceb7539d574
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجایی آقا....😔
تو غربتن تموم شیعیان کجایی؟
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع