هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-5-2-حجت الاسلام حسینی قمی.mp3
12.87M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
📚 با موضوع : سیره حضرت امام رضا علیه السلام
🗓 سه شنبه دوم مرداد ماه
🗂 حجم : ۱۲.۲ مگابایت
💠 @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : انتظارات امام رضا علیهالسلام از شیعیان
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين رفیعی
تاريخ پخش : 03-05-97
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
سلام ای غریب غریبان، سلام *** سلام ای طبیب طبیبان، سلام
سلام ماهتاب شبستان طوس *** علی حضرت نور شمس الشموس
غریبم، من از راه دور آمدم *** به دنبال یک جرعه نور آمدم
شبم، آه یک جرعه ماهم بده *** پناهی ندارم، پناهم بده
ببخشا اگر دور و دیر آمدم *** جوان بودم امروز پیر آمدم
منم زائری خام و بی ادعا *** کبوتر، کبوتر، کبوتر دعا
اگر مست و مسرور و شاد آمدم *** من از سمت باب الجواد آمدم
من از عطر نامت بهاری شدم *** تو را دیدم آینه کاری شدم
تو این خاک را رنگ و بو دادهای *** به ایران من آبرو دادهای
تو را دیدم و روشنایی شدم *** علی بن موسی الرضایی شدم
شریعتی: سلام میکنم به روی ماهتان، عید میلاد حضرت سلطان ابالحسن، علی بن موسی الرضا مبارکتان باشد. از طرف شما و همه دوستان عزیزی که دلشان زیارت امام رضا میخواهد، به حضرت شمس الشموس سلام میکنیم و عرض میکنیم «السلام علیک ایها السلطان ابالحسن علی بن موسی الرضا ایها الامام الرئوف و رحمة الله و برکاته» افتخار داریم در سالروز میلاد با سعادت امام رضا(ع) از مشهد با سمت خدا در خدمت شما و همراه شما باشیم. آقای دکتر رفیعی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای رفیعی: عرض سلام خدمت همه بینندگان عزیز دارم. از کنار حرم امام رضا در خدمت شما هستیم.
شریعتی: به نرم در روز عید ما از شما عیدی بگیریم و چه عیدی بهتر از اینکه شما به ما بگویید که چه کار کنیم امام رضا از ما راضی باشد و حضرت از ما چه توقعی دارد؟
حاج آقای رفیعی: قبل از اینکه سؤال شما را پاسخ بدهم، دو سه جمله در مورد مادر امام رضا بگویم. این بانوی بزرگوار در مدینه غریب است. امروز باید اولین تبریک را به ایشان گفت، چون امام کاظم اولین تبریک را امروز به همسرشان نجمه خاتون گفتند. در روایت داریم نجمه خاتون «من افضل النساء فی عقلها و دینها» برترین زن در زمان خودش از نظر خرد و دینداری بود. ایشان کنیز بود. امام کاظم فرمود: «والله ما اشتریتها هذه الجاریه الا بامر من الله» به خدا قسم من این خانم را انتخاب نکردم مگر به امر الهی. هرکسی نمیتواند مادر امام باشد. امام کاظم بچههایش را جمع کرد. حضرت اولاد بسیاری داشتند. فرمود: «سمعتُ من ابی جعفر بن محمد» بچههای من! از پدرم امام صادق شنیدم «غیر مرة» مکرر شنیدم که پدرم میفرمود: پسرم عالم آل محمد در صُلب توست. «ان عالم آل محمدٍ فی صُلبه» ای کاش من او را ببینم! «لیتنی ادرکته» باز وقتی امروز این بچه به دنیا آمد، امام کاظم(ع) به همسرشان فرمودند: گوارا باد! «کرامة لک من ربک» این یک لطف خداست. «هو بقیة الله فی ارضه» این بقیة الله هست در روی زمین، امام ویژه است و موسی بن جعفر به فرزندانش در جلسهای فرمود: فرزندان من، حرمت این آقا را حفظ کنید و امر ایشان را گوش بدهید. امرش امر من است و سخنش سخن من است.
انتظارات امام رضا از ما چیست؟ ما غالباً انتظارات خودمان را از امام رضا مطرح میکنیم. من یکبار گفتم: دلم میخواهد یکبار مشهد بیایم بگویم: آقا آمدم زیارت کنم برگردم. نیامدم حوائجم را بگویم! ایرادی هم ندارد خودشان گفتند: بیایید حوائجتان را بخواهید. اما من انتظارات امام رضا را فهرستوار بیان میکنم. اولین نکته که در روایات امام رضا روی آن بسیار تأکید شده بحث عقلانیت و خرد است. چندین روایت داریم یکی این است. فرمود: «لاَ يُعْبَأُ بِأَهْلِ اَلدِّينِ مِمَّنْ لاَ عَقْلَ لَهُ» دینداری که عقل نداشته باشد به درد نمیخورد. فرمود: بهترین دوست انسان عقل اوست و دشمن او جهل اوست. فرمود: «یا أبا هاشم العقل هباءٌ من الله» عقل موهبت الهی است. کارهای ما عقلانی باشد. خرافه، سحر و جادو نباشد. با عقل بسنجیم، اگر با عقل سنجیدیم میتوانیم معتقد به خدا باشیم. خداشناسی و امام شناسی عقلی است.
انتظار دوم امام رضا از ما، رفق و مدارا و گره گشایی از کار مردم است. وجود مقدس پیغمبر گرامی اسلام فرمود: همانطور که خدا به من دستور داد نماز بخوانم، دستور داد با مردم مدارا کنم. «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ» (كافي، ج 2، ص 117) فرمود: در روایت دارد «سلامة الدين و الدنيا في مداراة الناس» (غررالحكم، ص445) سلامت دین و دنیا در رفق و مدارا با مردم است. مدارا غیر از سستی است. غیر از مداهنه است. ما بگوییم: بی حجابی عیب ندارد، بی نمازی عیب ندارد، اگر خمس ندادی عیب ندارد، اگر شما نماز کم خواندی عیب ندارد. این بی مبالاتی است. گاهی میخواهیم بگوییم: اسراف بد است، میخواهیم بگوییم: سخاوت خوب است، آن را اسراف میکنیم. از این طرف میافتیم. قناعت خوب است، آن را بخل میکنیم. میخواهیم بگوییم: مدارا خوب است آن را تبدیل به بی مبالاتی میکنیم. رفق و مدارا در سیره امام رضا(ع) موج میزند. ایشان در صحنههای متعدد، در حوادثی که پیش میآمد. تمام وجودشان گره گشایی از مردم بود چه قبل از شهادتشان و چه بعد از شهادتشان.
این روایت را شنیدید که موسی بن سیار میگوید: آقا را که به سمت ایران میآوردیم، نزدیکی طوس با جنازهای برخورد کردیم. چطور بچه بره در بغل مادرش میرود. اینطور امام رضا این جنازه را در آغوش گرفتند و بعد داخل قبر رفتند و فرمودند: «لا تَخَف» نترس! «ابشر بالجنة» بهشت بر تو گوارا باد. گفتم: مگر شما این جنازه را میشناسی؟ فرمود: اعمال همه شما صبح و شام بر ما ائمه نازل میشود. ما از اعمال شما خبر داریم. ما همیشه فکر میکنیم باید فرافکنی کنیم و بگوییم: دولت باید بکند. کمیته امداد باید بکند. نه! گرهگشایی و انفاق و بار از دوش مردم برداشتند وظیفه همه هست. هرکس به اندازه توانی که دارد. یکوقت یک کسی نزد این آقا آمد و گفت: به اندازه کرمت به من بده! آقا فرمود: نمیشود. کرم ما حدی ندارد. گفت: «اعطنی بقدر مُروَتک» به اندازه جوانمردیات بده! گفت: به اندازه ظرفیت من بده! فرمود: این دویست دینار را بگیر. یک تشکر از مردم مشهد بکنم و یک گله هم بکنم. تشکر بابت این میلیونها جمعیتی است که به این شهر میآیند و مردم این شهر پذیرا هستند و به فضل خدا هیچکس گرسنه نمیماند، موادغذایی فراهم هست. امام رضا فرمود: من به شادی شما حریص هستم. دلم میخواهد مردم و برادران من شاد باشند. فرمود: «والله علی ما نقول وکیل» خدا گواه هست که دوست دارم شما شاد باشید. اما گلهای که دارم این است که ما و شما هم میلاد و شهادت به عتبات رفتیم. مردم عراق وضعی ندارند اما شهادت امام کاظم ما کاظمین بودیم. همینطور قدم به قدم پذیرایی میشد. حتی کسی آمده بود خلال دندان میداد. من دیشب در مشهد دیدم یک بسته آب نبود. امام رضا از اینجا برداشته شود کاسبیها تعطیل است. شما در طول سال دارید از محضر این آقا استفاده میکنید. جنس شما به هوای این آقا فروش میرود. دلتان به هوای این آقا پر میشود. دیشب در این خیابانها مردم تشنه بودند. باید اینقدر شربت و آب باشد که دیگر مردم نخواهند چیزی بگیرند. همه شما بر سر خوان این آقا نشستهاید. آقایی که از گل غذاهای سفره گلچین میکرد و به فقیر میداد. آقایی که پشت در رفت و در دست سائل پول گذاشت. من ضمن تشکری که از مردم این شهر دارم، این گله را هم دارم. جا دارد کسانی که مخصوصاً در این سه چهار خیابان اطراف حرم هستند، پول روی هم بگذارند و انواع میوه و آبمیوه را بدهند.
سومین نکته که امام رضا از ما انتظار دارد، عملگرایی است. گاهی اوقات ما تصورمان به دین فصلی است. یکجایی بودم در یکی از کشورها یک خانمی خیلی بدحجاب بود. من را شناخت و جلو آمد و با من سلام علیک کرد. گفت: شب بیست و یکم در مشهد از منبر شما استفاده کردیم. این فکر میکند که دین و امام رضا برای شب بیست و یکم است و دیگر برای آن طرف مرز نیست. این کولر نیست که زمستان برداری، امام رضا بخاری نیست که زمستان بگذاری. آقایانی که لب دریا میروید، امام رضا لب دریا هم هست. این عملگرایی مهم است. ائمه ما قسم خوردند و فرمودند: ما به هرجا رسیدیم از طاعت خدا رسیدیم. «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» (نجم/39) گروهی از مدینه به دیدن امام رضا آمدند. مدتی امام رضا اینها را نپذیرفت. امام رضا 52 سال مدینه بودند و سه سال ایران بودند و ایامی هم که اینجا بودند مرو بودند، الآن مرو در ترکمنستان است. بعداً اینجا قبر امام رضا شد. خیلی ناراحت شدند که چرا آقا اینها را به حضور نمیپذیرد. آقا پنج علت مطرح کردند برای اینکه اینها را نپذیرفتند. «أنتم فی اکثر اعمالکم له مخالفون» شما میگویید: ما شیعه امیرالمؤمنین هستیم ولی عمل شما با حضرت علی منطبق نیست. «مقصرون فی کثیر من الفرائض» در واجبات کوتاهی میکنید. خمس واجب است، والله زیارت امام رضا مستحب است. نماز واجب است، روزه واجب است. اگر کسی نتوانست به هر دلیلی به زیارت امام رضا بیاید از یک فضیلتی محروم است اما جلوی او را قیامت نمیگیرند. سوم فرمود: در حقوق مردم کوتاهی میکنید. چهارم فرمود: آنجایی که نباید تقیه کنید، تقیه میکنید. غدیر را باید گفت، غدیر را باید فریاد زد. پیامبر فرمود: به پدرها بگویید به بچههایشان بگویند. به شاهدها بگویید به غایبها بگویند. غدیر برای اسلام است. غدیر برای شیعه نیست. غدیر فعل پیغمبر است. فعل پیغمبر سنت میشود. برادران اهل سنت بدانند که آیا غدیر را پیغمبر فرمود: «من کنت مولاه» یا نه؟ اگر فرمود پس فعل و سخن پیغمبر میشود. بعد هم فرمود: آنجایی که باید تقیه را رعایت کنید، رعایت نمیکنید.
چهارمین انتظار امام رضا(ع) از ما که بسیار مهم است مسأله اعتدال است. یک آقایی خدمت امام رضا آمد به نام ابراهیم بن ابی محمود، این روایت در عیون الاخبار الرضا است. گفت: آقا یک روایاتی از شما اهلبیت میرسد در فضایل امیرالمؤمنین که سنگین است. آقا فرمودند: «یأبن ابی محمود، ان مخالفینا وَضعوا اخباراً فی فضائلنا» فرمود: بعضی از مخالفین ما سه جور دربارهی ما به ما ضربه زدند. 1- «الغُلُو» غلو کردند. شما حق نداری بگویی: امام رضا خدای من است. حق نداریم بگوییم: نبی است. غلو است. 2- «التقصیر» بعضی هم دربارهی ما کوتاهی کردند. امام صاحب کرامت است، صاحب علم غیب است، صاحب ولایت تکوینی است. غلو حرام است، تقصیر بدتر است. اخیراً کتابی را دیدم که یکی از آقایان با سواد هم نوشته بود. خیلی متأسف شدم و دیدم ایشان در این کتاب امام صادق را معرفی میکند، میگوید: اما امام صادق تلمذ کردند و درس خواندند نزد پدرشان امام باقر و جدشان امام سجاد، بعد دو سه آدم معمولی را نام برده است. امام حجت خداست! این خیلی بی انصافی است. بعضی اوقات باید گفت: مثلاً امام رضا خوش قول بوده است. خوب است اما این واقعاً فضیلتی برای امام رضا است؟ امام رضا روزی ده جزء قرآن میخواند. این خوب است اما این فضیلتی برای حضرت است؟ شأن امام ولایت تکوینی است.
کسی نزد آیت الله العظمی بروجردی پول زیادی را آورد ولی در مشت گرفته بود. آقا فرمود: برو و نگرفت. اطرافیان گفتند: پول است. فرمود: میدانم، پول را باید با کرامت داد. من نیازی به این پول ندارم. این پول سهم سادات است و ما در راه دین هزینه میکنیم. آقا به کسی فرمود: تشت را بیاور، آب بریز دستم را بشوم. همینطور که آقا دستش را میشست، دید طلا و نقره میریزد! حضرت موسی ید بیضاء داشت. عصا میزد اژدها میشد. ائمه ما از انبیاء غیر از رسول خدا بالاتر هستند. این میگوید: فهمیدم آقا چه میخواهد بگوید. در طواف خانه خدا عبدالملک مروان نزد امام سجاد آمد و گفت: چرا نزد ما نمیآیید؟ ما دنیایمان خوب است و آخرتمان خراب است. به شما پول بدهیم و مخارج بدهیم. آقا عبایش را برداشت و انداخت. یکوقت دیدند حال عبدالملک بد شد. گفتند: چه شد؟ گفت: دیدم پر از طلا و نقره است.
کسی خواستگاری حضرت زهرا آمده بود. به نام عبدالرحمان بن عوف، گفت: من یک خانه ده هزار درهمی مهر حضرت زهرا میکنم. پیغمبر زیر خاک دست برد و بالا آورد و فرمود: «من یقدر علی هذه ذهبا» من که میتوانم این خاک را طلا کنم، ثروت را به رخ میکشی! یکی از دوستان در حرم وارد شد و به شوخی گفت: یا علی بن موسی الرضا به آن مقامی که ما نزد شما داریم، این بدبختان را ببخش! حالا آقا میگوید: دیدم از آب طلا میریزد. 3- فرمودند: «التصریح بمثالب اعدائنا» نسبت به دشمنان ما اگر گاهی میبیند نام بردن یا بعضی مسائل باعث تحریک میشود، به ما ناسزا میگویند.
خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، کنگرهی حضرت خدیجه(س) بود. مؤسسه حضرت خدیجه هم یکی از برکاتی بود که تشکیل شد، چقدر سفر اولی به زیارت امام رضا و کربلا آوردند. دیروز یک جلسهای با آقایان تولیت داشتیم، گفتند: امسال خدام حرم را در خانهها فرستادیم، خانههایی که طرف بخاطر جرایم غیر عمد زندان است. گفتند: بیست میلیارد یا تخفیف گرفتیم یا بانی پیدا کردیم هزار و چهارصد زندانی را آزاد کردیم. الآن هم شماره پیامکی را دادند که به نیت امام هشتم هشت هزار تومان یا هشتاد هزار تومان یا هشتصد هزارتومان کمک کنید، اینها امام رضا را در دلها جای میدهد. امام رضا که محبوب است. حضرت زینب فرمود: ما در دل مردم جای داریم. مقام معظم رهبری مفصل صحبت کردند و فرمودند: من راضی نیستم به همسران پیغمبر توهین شود. این خیلی مهم است. شما بدون تردید میتوانید نقادی کنید جریان مقابله با غدیر را، جریان جنگهای با حضرت امیر را نقادی کنید. منتهی بعضی مراجع در قم هم فرمودند: باید توجه شود و ادبیات ما ادبیات عالمانه باشد. پس یکی دیگر از انتظارات امام رضا معرفت به شأن امام و اعتدال در برخوردهایی است که داریم.
نکته دیگر رعایت رفتارهای اخلاقی در جامعه است که خیلی مهم است. بعضی چیزها ممکن است ساده بیاید. مثلاً طرف نصف سیب را خورد و دور ریخت. امام رضا نگاهش کرد. آقا جلو آمدند و فرمودند: تو نمیدانی که بعضی به همین نصف سیب نیاز دارند؟ رئیس جمهور چین گفته بود اگر روزی یک دانه برنج دور بیاندازیم، یک میلیارد دانه برنج میشود. در کشور ما اسراف زیاد است و شرایط جامعه ما بحرانی شده است. این شرایط بحرانی سه عامل دارد، یک عامل خارجی است. خروج از برجام اثر داشت. یک عامل ناکارآمدی بخشی از تیم دولت است. یک بخشی هم خود ما هستیم. بحث اسراف در جامعه جدی است. امام رضا انتظار دیگری که از ما دارند رعایت مباحث اخلاقی است. به حضرت عبدالعظیم حسنی فرمود: سلام مرا به شیعیان برسانید. بعد حضرت چند توصیه کردند و فرمودند: اینها باعث میشود مردم به ما تقرب پیدا کردند. در دعای کمیل میگوییم: «اللهم انی اتقرب الیک بذکرک» ما با ذکر تو میخواهیم به تو نزدیک شویم. امام رضا فرمود: راست بگویید. یکی اینکه امانتدار باشید. خون شهداء امانت است. وصیتنامهها امانت است. شهدایی که به عنوان مدافع حرم جان دادند، امانت هستند.
در فرودگاه تهران بودم، خانم جوانی اهل اصفهان بود پیش من آمد، بچه سه سالهای هم داشت. گفت: سه ساله بودم که پدرم شهید شد. بچهام هم سه ساله است پدرش شهید شده است. خودم یتیم و بچهام هم یتیم است. ناراحت نیستم اما از یک چیزی ناراحت هستم که به این وصیتنامهها عمل نشود. یک عدهای بیایند این خانهها را نادیده بگیرند. امام رضا هم امانت است. «السلام علی یا أمین الله فی ارضه» این هم یکی از انتظاراتی که رعایت حرمتهای اخلاقی است.
شریعتی: نکات خیلی خوبی را در روز میلاد حضرت رضا شنیدیم. در مورد طرح زائر اولیها یک نکته را عرض کنم که ما از پارسال این قرار را گذاشتیم و الحمدلله خیلی مؤثر هم بود. خیلیها راهی مشهد الرضا و شهر مقدس قم شدند. این محقق نمیشود مگر با مشارکت شما، اگر در اطراف شما کسانی هستند که به مشهد مشرف نشدند حتماً آنها را عازم کنید. اگر کسی را سراغ ندارید یا توانایی ندارید، امروز با حضرت قرار بگذارید که بانی شوید و دلی را به پنجره فولاد حضرت گره بزنید. قطعاً دعای خیر این زائرین میتواند گرههای زیادی را باز کند. نکته دوم در مورد طرح مستأجرین هست که انشاءالله صاحبخانهها به برکت امام رضا(ع) هوای مستأجرین را داشته باشند. چقدر خوب است که ثواب تلاوت آیات امروز را هدیه به روح بلند مادر گرامی امام رضا(ع) بکنیم.
امروز صفحه 391 قرآن کریم، آیات 44 تا 50 سوره مبارکه قصص را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنا إِلى مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ «44»
وَ لكِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً فَتَطاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَ ما كُنْتَ ثاوِياً فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ لكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ «45»
وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَيْنا وَ لكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «46»
وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «47»
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا لَوْ لا أُوتِيَ مِثْلَ ما أُوتِيَ مُوسى أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسى مِنْ قَبْلُ قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا وَ قالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ «48»
قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «49»
فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «50»
ترجمه : و هنگامى كه فرمان (نبوّت) را به موسى داديم، تو در جانب غربى (كوه طور) حضور نداشتى و از شاهدان نبودى. ولى ما (اقوامى را) در اعصار مختلف خلق كرديم، پس زمانهاى طولانى بر آنها گذشت (و آثار انبيا از دلهايشان محو شد، پس تو را با كتاب آسمانى به سوى مردم فرستاديم)، و تو در ميان اهل مَدين اقامت نداشتهاى تا (از وضع آنان آگاه باشى و بتوانى) آيات ما را (پيرامون مردم مَديَن) بر آنان (مردم مكّه) بخوانى، ليكن سنّت ما اين است كه افرادى را براى هدايت مىفرستيم. وآنگاه كه ما (موسى را) ندا داديم، تو در كنار كوه طور نبودى، ليكن (اين وحى و اطلاع از اخبار گذشتگان) رحمتى است از جانب پروردگارت تا تو (به واسطهى آن) قومى را كه پيش از تو هشدار دهندهاى برايشان نيامده بود، هشداردهى، شايد آنان متذكّر شوند. و اگر نبود اينكه هرگاه مصيبتى در اثر عملكردشان به آنان برسد، مىگويند: پروردگارا! (ما كه نمىدانستيم) چرا براى ما پيامبرى نفرستادى تا آيات تو را پيروى كنيم و از ايمانآورندگان باشيم، (ما هرگز پيامبرى به سوى آنان نمىفرستاديم). پس هرگاه از جانب ما (آيات) حقّ براى آنان آمد، گفتند: چرا آنچه (به اين پيامبر) داده شده، شبيه آن چه به موسى داده شده نيست؟ (چرا معجزاتى مثل تبديل عصا به اژدها ويا نزول دفعى كتاب، مثل تورات كه قابل مشاهده باشد ندارد؟! اما) مگر (همين كافران لجوج و بهانهگير) به آنچه قبلًا به موسى داده شده بود، كفر نورزيدند؟ (مگر آنها نبودند كه) گفتند: (اى پيامبر! به آنان) بگو: (اكنون كه منكر هر دو كتاب هستيد) اگر راست مىگوييد، شما كتابى از جانب خداوند بياوريد كه از اين دو (كتاب تورات و قرآن) هدايت بخشتر باشد تا من از آن پيروى كنم. پس اگر (خواسته و پيشنهاد) تو را نپذيرفتند، بدان كه آنان پيرو هوسهاى نفسانى خويشاند و كيست گمراهتر از آن كس كه بدون (پذيرش حقّ و توجّه به) هدايت و رهنمون الهى، از هوس خود پيروى نمايد؟ همانا خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمىكند.
شریعتی:
صحن تو و ضریح تو و بارگاه تو *** هر حاجت نگفته گمانم روا شود
در روز عید میلاد با سعادت امام رضا(ع) از مشهد الرضا در خدمت شما هستیم. خیلیها گرفتاری و مشکلات دارند، قرض دارند، فرزند ندارند و دلشان فرزند صالح میخواهد. خیلیها برای درس و کنکورشان التماس دعا دارند. خیلیها برای عافیت مریضهایشان التماس دعا دارند. هرکسی هر خواستهای دارد، برای ازدواج و اشتغال جوانها، برای حل مشکلات اقتصادی، حتماً اینجا دعا میکنیم. شما هم از حضرت بخواهید که توجه و عنایت و گوشه چشمی به ما بکنند. این هفته قرار گذاشتیم از مرحوم حاج آقای کافی یاد کنیم. اگر نکتهای هست بفرمایید و اشاره قرآنی را بشنویم.
حاج آقای رفیعی: در این صفحه که تلاوت شد، میفرماید: «فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا لَوْ لا أُوتِيَ مِثْلَ ما أُوتِيَ مُوسى» بهانه تراشیهای بعضی را میفرماید. میگوید: وقتی که حق آشکار میشود و از پیامبر معجزه میبینند، میگویند: چرا معجزاتی که قوم موسی دیدند ما نداریم. معجزه مسلمانها قرآن است. پیغمبر معجزه زیاد داشته است. گفتند: شما هم عصایی داشته باشی که مثل حضرت موسی اژدها شود. خدا میفرماید: «أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسى» موسی هم با معجزاتی که آورد انکار میکردند. یعنی بهانه جویی میکنید. یکوقتی رسول خدا بعد از جنگ بدر گفتند: حیف شد نبودیم! جنگ احد شروع شد، حضرت فرمودند: بیایید. گفتند: ما میخواستیم در جنگ بدر باشیم! آیه نازل شد «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون» (صف/2)
یادم هست قبل از انقلاب بیشتر جوانها و نوجوانها ارتباطشان با امام زمان از طریق مرحوم کافی بود. ایشان بود که دعای ندبه را معرفی کرد. ایشان بود که «یأبن الحسن» را با ندای گرمش و اخلاصش بیان کرد. یادم هست از قم جوانها با ضبطهای بزرگ ساعت دو نیمه شب میرفتند تهران که خودشان را به مهدیه برسانند و در دعای ندبه مرحوم کافی شرکت کنند. خیلیها را با یأبن الحسن عوض کرد و رحمت و رضوان خدا بر ایشان باشد.
شریعتی: از همه اساتید و علما یاد کنیم، حاج آقای کافی، مرحوم مهندسی، حاج آقای انصاریان که صلوات خاصه ایشان را مکرر شنیدیم. همه کسانی که پارسال بودند و امسال در جمع ما نیستند. انشاءالله همه آنها مهمان سفره امام رضا(ع) باشند. در مورد طرح زائر اولیها جزئیاتی را گفتیم. امروز قرار بگذاریم انشاءالله زائرینی که تا به حال به مشهدالرضا مشرف نشدند را راهی کنیم. جمع بندی فرمایشات آقای دکتر رفیعی را بشنویم.
حاج آقای رفیعی: در ادامه انتظاراتی که امام رضا(ع) دارند روایت حضرت عبدالعظیم را مطرح کردیم. حضرت عبدالعظیم محضر امام رضا را درک کرده است. امام کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادی را درک کرده است. امام رضا به حضرت عبدالعظیم فرمود: به مردم بگو: «أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ» خدا گناهان شما را میبخشد و مهربان است و به شما محبت میکند. مگر سه گروه، سه گروه را امام رضا استثناء کرده است. «إِلا مَنْ أَشْرَكَ بِي» کسی که مشرک به خدا شود. خدا میفرماید: من شرک را نمیبخشم. کسی مشرک بمیرد آمرزیده نیست. «أَوْ آذَي وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي» کسی که ولی از اولیای ما را اذیت کند. یکوقت اذیت با زبان است. مثل تهمت زدن به کسی، یکوقت اذیت با زدن است. یکوقت اذیت روحی است. الآن شرایط جامعه ما به شکلی هست که عدهای قدرت خریدشان نصف شده است. قبلاً سه تا نان میخریده الآن یکی میخرد اما در اجاره مسکن نمیتواند. یک آقایی در حرم به من گفت: من فرهنگی هستم. اجاره من هشتصد تومان بوده و بعد از این اوضاع یک میلیون و چهارصد هزار تومان شده است. چطور ششصد تومان روی این بگذارم. ما یک انتظاری از دولت داریم که یک فکری بکند. یک انتظاری از وزارت آموزش و پرورش داریم. یک انتظاری هم از خودمان داریم. شما که زیرزمین خانهات خالی بوده و من هم مستأجر شما هستم، شما میتوانی از من اجاره نگیری! خدا برکت میدهد.
امیرالمؤمنین از جلوی قصابی رد می شد. قصاب گوشت کمی به یک خانم داده بود. در قم مؤسسه خدیجه گاهی گوسفند میکشد و شهرستانها میدهد. به خانوادههایی گوشت میدهیم میگویند: ما ماه به ماه نمیتوانیم گوشت بخریم. امیرالمؤمنین دیدند خانم به قصاب التماس میکند که یک خرده بیشتر بده. قصاب میگوید: با پولی که دادی همین قدر میشود. حضرت جلو آمد و فرمود: بیشتر بریز که خدا برکت میدهد. ما در شرایطی که باید همکاری بیشتر کنیم با مردم گرانتر برخورد میکنیم. بلیط هواپیمای معمولی که باید ارزانتر شود دو سه برابر شده است. امام رضا فرمود: خدا سه گروه را نمیآمرزد. یکی آنکه شرک بورزد. یکی آنکه ولی مرا اذیت کند. اذیت کردن اولیای خدا اذیت کردن خداست. سومین مورد اینکه کسی که به مردم بدگمان باشد. بدگمانی و سوء ظن به مردم از گناهانی است که فرمود: خدا نمیآمرزد.
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای رفیعی: یکی از اصحاب امام رضا به نام یونس بن یعقوب خدمت امام رضا آمد و گفت: به من دعای کوتاهی یاد بده. در آخر مفاتیح هست. آقا این دعا را به او یاد دادند. فرمودند: بگو «يَا مَنْ دَلَّنِي عَلَى نَفْسِهِ وَ ذَلَّلَ قَلْبِي بِتَصْدِيقِهِ أَسْأَلُكَ اَلْأَمْنَ وَ اَلْإِيمَانَ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ» خیلی دعای مهمی است. خدایی که خودت، خودت را به ما شناساندی. ما از تو دو چیز میخواهیم. یکی امنیت و یکی ایمان! انشاءالله خداوند در ظهور آقایمان همان آقایی که امام رضا به نامش دست روی سر میگذاشت و قیام میکرد، تعجیل بفرماید.
شریعتی: یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم، لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم.
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل الطاهرین»
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-5-3-حجت الاسلام رفیعی.mp3
13.31M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_رفیعی
📚 با موضوع : انتظارات امام رضا علیه السلام از شیعیان
✨ در جوار حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام
🗓 چهارشنبه سوم مرداد ماه
🗂 حجم : ۱۲.۶ مگابایت
💠 @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
کارشناس : حجت الاسلام والمسلمین عالی
موضوع برنامه : شب اول قبر
زمان پخش : 04-05-97 (بازپخش 02-05-90)
سوال- چکار کنیم که در روز قیامت برهنه محشور نشویم؟
پاسخ – مسئله ی عریان بودن در قیامت و نه در برزخ در روایات بسیار زیادی مطرح شده است. در روایتی داریم که یکی از همسران پیامبر همین سوال را از پیامبر اکرم (ص) پرسید. پیغمبر (ص) فرمود: آنجا هر کسی به فکر خود است و وحشت بسیاری وجود دارد. این مسئله آنقدر افراد را از یکدیگر باز می دارد که مانند نظام دنیا چشم چرانی و نگاه وجود ندارد. اما نکته ی مهمتر این است که در روایات داریم که شیعیان و مومنین خالص که ولایت اهل بیت (ع) را دارند مستور هستند. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که فرمود: شیعیان علی (ع) کسانی هستند که با لباس های سفید در قیامت از قبر ها برانگیخته می شوند. این لباس های سفید یا همان کفن ها است ویا اینکه به قدری نور آنها را فرا گرفته که بدن آنها قابل دیدن نیست. درروایت دیگری از امام صادق (ع) داریم که شیعیان ما از قبور برانگیخته می شوند در حالی که بدن آنها مستور و پوشیده هستند. بنابراین باید ولایت خود نسبت به اهل بیت (ع) را تقویت کنیم و جزو همین شیعیانی باشیم که مستور هستند.
سوال – شب اول قبر چیست؟ در شب اول قبر چه اتفاقی می افتد که همه ازآن وحشت دارند؟ آیا اصولاً در آن زمان شب و روز مفهومی دارد یا خیر؟
پاسخ – هر مسلمان معتقدی می داند که در آینده ی دور یا نزدیک با چنین شبی روبرو خواهد بود. ما در روایات داریم که کلمه ی قبر همان عالم برزخ است. این قبری که حفره ای است در قبرستان و بدن مادی را در داخل آن قرار می دهند. دیگر با این بدن دنیایی کاری ندارند و نظام دنیا برچیده می شود. یک نظام کامل تری بعنوان عالم برزخ افتتاح می شود. و با این بدن تا قیامت کاری نیست. بنابراین اگر گفته می شود فشار قبر، سوال اول قبر، وحشت قبر و تعبیراتی از این قبیل، مراد برزخ است. از همان زمان مرگ که فرد از عالم دنیا مفارقت می کند و روح از بدن جدا می شود شخص وارد برزخ می شود. از امام صادق (ع) سوال کردند که برزخ چیست فرمود: برزخ همان قبر است، از هنگام مرگ تا قیامت. این فاصله ی زمانی از زمان مرگ تا قیامت، زندگی برزخی است. آن ساعات اولیه ای که روح از بدن مفارقت کرده و جدا می شود، ساعات عجیبی است و حتی روزهای اولیه که روح انسان از بدن جدا شده و فرد می میرد روزهای عجیبی است. از این جهت که در عین حالی که شخص از دنیا رفته هنوز به این خاطر که انس با آن عالم و موجودات برزخی نگرفته و سالها با این بدن و نظام دنیوی انس گرفته، آنچنان تحیر و سردرگمی و ابهامی دارد که درست نمی تواند دریابد که کیست. یعنی هنوز فکر می کند همان بدن خاکی است که در داخل حفره می گذارند. با اینکه از آن بدن جدا شده اما به این خاطر که درست خود را نیافته گمان می کند که همان بدن است. باید زمان بگذرد تا کم کم با عالم برزخ انس پیدا کرده و از این عالم دنیا دور شده و بداند که دیگر جدا شده است. در دین و توصیه های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه ی میت را بکنید. که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید. توصیه های دینی چقدر زیبا شما را پیش برده تا آن میت بتواند خود را بیابد و درک کند که کجا است. در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می کند که همان بدن است. چه بسا زمانی که می خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می شود. او مانند تنه ی درخت نیست که هرکاری خواستند بکنند و آب داغ بر روی او بریزند. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که خدا غضب می کند بر کسی که با مومن ضعیفی مدارا نمی کند. این میت الان مومن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از او بر نمی آید بنابراین باید مراعات او را کرد. درقدم بعدی گفته شده وقتی او را تشییع می کنید و به سمت قبر می برید، آهسته آهسته ببرید. با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید. چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود. امام صادق(ع) در روایتی فرمود که میت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید، چند لحظه صبر کنید. بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید. باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کاررا تکرار کنید. در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید، چون قبر وحشت های زیادی دارد. بگذارید آمادگی پیدا کند. برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید. چقدر خوب است افرادی که این آداب را می دانند و می خواهند این کارها را بکنند در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانند. یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود. ما نمی دانیم ارتباط آن چیست ولی فقط می دانیم که ذکر به میت کمک می کند که زودتر خود را بیابد. در قدم سوم گفته شده که وقتی او را داخل قبر می گذارید تلقین همراه با تکان دادن بکنید. یعنی شخصی که وارد قبر می شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است. به او بگوید توجه داشته باش، حواس خود را جمع کن و نترس. وقتی که دو ملک می آیند و از تو سوال می کنند به آنها این جواب ها را بده. چون میت گیج است فوق العاده این مسائل به درد او می خورد. در قدم چهارم گفته شده که وقتی روی قبر را پوشاندند، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آنها انس داشته و صدای آنها برای او آشنا است در کنار او بمانند. یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند. حضرت زهرا(س) در وصیت خود به امیرالمومنین (ع) فرمودند که بعد از مرگ من بالای سر من بنشین. بدرستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند. یک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند.
متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می کنند. درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی تابی کنند ولی این بی تابی کردن ها در آن زمان باید به گونه ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد. یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند. چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند. این کارها قدم به قدم باعث می شود که فرد متوفی انس بگیرد. او فریادهایی دارد که ما نمی شنویم. مرحوم آیت الله انصاری همدانی رضوان اله که استاد شهید دستغیب بودند می گفتند یک بار در همدان در حال تشییع شخصی بودند که من او را با بدن برزخی بالای جنازه دیدم. البته کسی او را نمی دید. می دیدم که او را به سمت تاریکی عمیق و مبهمی می برند. می خواست فریاد بزند که خدایا من را نجات بده اما زبان او به سمت کلمه ی خدا نمی چرخید. من او را می شناختم که فرد بسیار ستمگر و از حکام آن زمان بود. زبان او به خدا و کمک از خدا خواستن نمی چرخید. او به مردم التماس می کرد که من را نبرید. واقعاً یک حالاتی است که ما نمی شنویم. بنابراین حالات اولیه، حالات تحیر و ترس است. شب اول قبر همان شبی است که فرد را دفن کرده اند. عالم برزخ بر خلاف قیامت شب و روز دارد. در قیامت خورشید و ماه و شب و روز برچیده می شود. اما در برزخ هنوز شب و روز وجود دارد. در قرآن در رابطه با فرعونیان داریم که آنها صبح و شام بر آتش عرضه می شوند. امام صادق (ع) فرمود: این آیه مربوط به برزخ است که صبح و شام گفته است، چون قیامت روز و شب ندارد. در برزخ چون اولین شبی است که فرد با یک عالم ناشناخته و موجودات ناشناخته برخورد می کند و شب بودن نیز مزید بر علت است. آیا کسی می تواند به سادگی یک شب را در قبرستان بخوابد ؟ معمولاً افراد از این کار وحشت دارند. حالا این فرد از یک طرف در عالم نامأنوس و ناشناخته و با دیدن چهره های عجیب و غریب از طرف دیگر که برخی از چهره های برزخی بسیار وحشتناک هستند وتنهایی و دلتنگی از کسانی که با آنها مأنوس بوده از طرف سوم، در یک تحیر و ترس و اضطراب شدیدی فرو می رود. لذا پیامبراکرم(ص) فرمود: شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است. این همان شب اولی است که او را دفن می کنند. اما چون تحیری دارد که هنوز خود را نیافته و نمی خواهد در آن قبر زندگی کند ترس دارد. البته تعلق روح به بدن تعلق تدبیری نیست به آن معنا که بدن را مدیریت کرده و بتواند حرکت کند. اما انسی که از قبل بوده برقرار است. لذا کسانی که به زیارت قبر متوفی می آیند، میت متوجه می شود و با آنها انس دارد.
سوال – چکار می توان کرد که از این ترس و وحشت کاسته شود؟
پاسخ – در همین روایتی که پیامبر(ص) فرمود: سخت ترین ساعات شب اول قبر است. فرمود بر اموات خود رحم کنید اولاً با صدقه دادن در آن هنگام و بعد اگر نتوانستید دو رکعت نماز هدیه کنید. این دورکعت نماز به غیر از آن دو رکعت نماز لیلة الدفن است. دو رکعت نماز به کیفیت نماز صبح است که آن را هدیه می کنیم. پیامبر(ص) در روایتی فرمود: این دو رکعت نماز که شما کوچک می شمارید، نمی دانید برای او چکار می کند. و البته نماز لیلة الدفن که باید خوانده شود. و از همه مهمتر در این دنیا انس با خداوند داشته باشید. یا انیس من لا انیس له که در تنهایی های ما در همیشه ی زندگی و پس از مرگ، خدا است.
سوال – لطفاً درخصوص آیات 62 تا 74 سوره ی کهف توضیح بفرمایید.
پاسخ – در این صفحه و صفحه ی بعدا داستان حضرت موسی و خضر که یکی از داستان های بسیار زیبا و پر رمز و راز قرآنی است بیان شده. مرحوم علامه طباطبایی در المیزان فرمودند که سوره ی کهف برای بیان سه داستان آمده است. یکی داستان موسی و خضر، یکی داستان اصحاب کهف و سوم داستان ذوالقرنین است که آنقدر اهمیت داشته که یک سوره برای آن آمده است. این داستان حضرت موسی و خضر یک داستان به هم پیوسته است که اگر قرار باشد کل نکات آن بیان شود باید کل داستان مطرح شود. در آیه ی شصت و پنج و شصت و شش آداب استادی و شاگردی و آداب تعلم و تعلیم بیان شده است. آیه ی شصت و پنج ویژگی های استاد را بیان می کند. اینکه استاد کسی است که باید عبد باشد. مهمترین خصلت حضرت خضر که موسی را برای شاگردی او فرستادند تا چیزهایی را به موسی بیاموزد عبد بودن او بود. به خاطر همین خصلت او است که خداوند فرمود: ما رحمت هم به او داده بودیم و علم هم به او داده بودیم. عبودیت درس اصلی است که باید محور همه ی درس های استاد باشد. حضرت موسی وقتی که درخواست کرد اجازه می دهید یک مدت من از شما استفاده کنم ؟ تعبیر حضرت موسی این است که اجازه می دهید من از علم شما در مسیر رشد استفاده کنم ؟ یعنی تعلم و یادگیری باید در مسیر رشد باشد. اگر غیر از این باشد تعلم ارزشی ندارد.
کلاً در ارتباط با زندگی برزخی دست ما کوتاه است و تا زمانی که ما به آنجا نرویم نمی توانیم آن را درک کنیم. مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی نقل می کنند که استاد ایشان آیت اله سید احمد کربلایی که از عرفا بود زمانی که از دنیا رفت در یک حالتی ایشان را دید ( ظاهراً در حالت خواب بوده است ) دست ایشان را گرفت و گفت ازآن طرف چه خبر دارید؟ او با یک حالتی دست خود را کشید و گفت باید اینجا بیایی تا ببینی چه خبر است. شبیه همین مطلب را نیز مرحوم آیت الله گلپایگانی که از مراجع بزرگ تقلید و همزمان با آیت الله بروجردی بود نقل می کنند. ایشان مرحوم میرزای نائینی را در حالتی دید و از ایشان پرسید از عالم برزخ چه خبر؟ مرحوم نائینی فرمودند: یک چیزی می گوییم، یک چیزی می شنوید و یک چیزی می شنویم. باید آن را ببینید. این واقعیت مسئله است. اما آن چیزی که از اهل بیت به ما رسیده و ما به غیر از این سند دیگری نداریم این است که بعد از مرگ زندگی برزخی به این شکل شروع می شود که روح که تا به حال با این بدن سنگین، خاکی و گوشتی و استخوانی کار می کرد، زندگی خود را با یک بدن سبک آغاز می کند. بدن سبک همان بدن برزخی است که به آن بدن مثالی هم می گویند. چون شکل و مثل این بدن است. از امام صادق (ع) پرسیدند که بعد از مرگ چطور زندگی می کنیم ؟ حضرت در یک روایتی فرمودند: در یک بدن هایی مثل بدن های دنیایی. بهترین مثال شبیه همان چیزی است که در خواب می بینیم. در خواب بدن گوشتی زیر لحاف است و هیچ تحرکی ندارد، اما آن بدن را می بینیم که کاملاً فعال است، حرکت می کند، می فهمد، می خورد، می آشامد، درد می کشد و لذت می برد. البته بدنی که با آن در برزخ هستیم این بدن که ما در خواب می بینیم نیست. هزاران بار متکامل تر از این بدن است چون بدن در خواب هنوز متعلق به عالم دنیا است. اما بدن برزخی، ما از عالم دنیا بیرون رفته ایم و به عالم کامل تری رسیده ایم.
در روایت دیگری امام صادق(ع) فرمود که وقتی بعد از مرگ ما وارد عالم برخ می شویم در یک شکل و قالبی مانند همین قالب دنیا هستیم. پس شکل و صورت دارد اما جرم و سنگینی ندارد. بدن برزخی می خورد، می آشامد، لذت می برد و درک و فهم دارد. لذت و عذاب او یا درک و فهم او به مراتب قوی تر از درک و فهم و لذت و عذاب هایی است که در عالم دنیا می برد چون کامل تر بوده و حجاب هایی دنیایی برداشته شده است. شخصی از امام صادق (ع) پرسید که بعد از مرگ ارواح کجا می روند ؟ امام صادق (ع) فرمود: ارواح مومنین در یک اتاق هایی مربوط به بهشت برزخی از غذاهای آنجا می خورند. از نوشیدنی های آنجا می آشامند. البته خوردن و آشامیدن در بهشت مانند دنیا فقط تأمین غریزه نیست، آنجا قرب می آورد. در این دنیا بدن ما نیاز دارد و یک تأمین غریزه است. حیوانات نیز می خورند و می آشامند. اما در آن جا خوردن برای شخص قرب به همراه می آورد. بعد حضرت فرمودند: مومنین در برزخ یکدیگر را می بینند، می شناسند و با یکدیگر انس داشته و مراوده دارند. شخصی که از دنیا می رود اگر بهشتی باشد به دور او جمع می شوند. از او سوال کرده و راجع به فامیل می پرسند. البته نظام زندگی برزخی اجتماعی نیست و نظام فردی است. زندگی ما در عالم دنیا اجتماعی است. در جامعه همه به یکدیگر احتیاج داریم. ما به مشاغل مختلف احتیاج داریم و به تنهایی نمی توانیم نیازهای خود را برآورده کنیم. احتیاج به نانوا، قصاب، پزشک و.. داریم. اما آنجا دیگر اینگونه نیست. آنجا زندگی هر نفر فردی است. یعنی هر کسی در گرو اخلاقیات، عقاید و اعمال خود است. زندگی اجتماعی به این معنا که به یکدیگر وابسته بوده و به هم کمک کنیم وجود ندارد. اما می تواند به صورت جمعی بوده و در کنار هم جمع شویم و یکدیگر را ببینیم. یعنی خانواده ها می توانند یکدیگر را ببینند. جزو لذت های بهشت برزخی این است که افراد یکدیگر را دیده و با هم انس بگیرند. این یک لذتی است که شامل حال مومن می شود. از طرف دیگر شخصی که دچار جهنم و عذاب برزخی می شود هم خوردن و آشامیدن دارد اما این خوردن و آشامیدن برای او عذاب است. درزندگی برزخی تکامل و رشد وجود دارد. اما تکامل برزخی، تکامل عملی نیست. یعنی آنگونه نیست که ما آنجا بتوانیم اعمال انجام دهیم یعنی خیرات کرده، نماز بخوانیم و بتوانیم کارهای خود را جبران کنیم. یعنی دار عمل و مزرعه همین دنیا است. اما تکامل معرفتی و علمی است. یعنی مرحله به مرحله حجاب ها کنار رفته و اسراری برای فرد کشف می شود. افرادی که اهل بهشت هستند با دیدن و فهمیدن لذت آنها بیشتر می شود. افرادی که اهل عذاب هستند، حسرت و عذاب آنها بیشتر می شود. در روایتی از امام موسی ابن جعفر(ع) در جلد دوم اصول کافی است که حضرت به یکی از افرادی که در کنار ایشان نشسته بودند فرمودند که دوست دارید در دنیا عمر شما طولانی شود ؟ آن شخص گفت بله. حضرت فرمود به چه دلیل؟ گفت خیلی سوره ی قل هو الله احد را دوست دارم و دوست دارم که این سوره را زیاد بخوانم. امام چند لحظه سکوت کردند و بعد فرمودند: شخصی از مومنین که از دنیا برود اگر دردنیا قرآن را نیاموخته باشد (البته به شرطی که برای آموختن کوتاهی نکرده باشد) در عالم قبر به او تعلیم می دهند. بنابراین تعلیم و رشد علمی درآنجا وجود دارد. بعد حضرت فرمود: به این خاطر که درجه ی او را بالا ببرند. چون درجات بهشت به اندازه ی آیاتی است که خوانده اید و بر جان شما نشسته است، به شما می گویند بخوانید و بالا بروید. لذا در آن دنیا به او تعلیم می دهند. درروایاتی است که بچه ها ی کوچکی که هنوز بالغ نشده و از دنیا می روند و یا حتی سقط شده و از دنیا رفته اند در یک روایت است که حضرت ابراهیم (ع) آنها را در عالم برزخ تربیت کرده و از جهت معرفتی آنها را رشد می دهد. پیامبر فرمود: من در معراج دیدم که بچه های زیادی به دور او نشسته بودند. در روایت دیگری است که امام صادق (ع) فرمود: اطفال شیعیان ما که از دنیا می روند حضرت زهرا (س) تربیت می کند. اینها همه تکامل های برزخی است. به همین خاطر است که شما در دعاها صلوات برای اهل بیت فرستاده و ترفیع درجه برای آنها می خواهید. در تشهد نماز شما می گویید که خدایا درجه ی پیامبر را بالا ببر. دعا برای ترفیع درجه نشان می دهد که درجات هنوز وجود دارد.
سوال – در بهشت برزخی این رشد و تکامل می تواند وجود داشته باشد، آیا در جهنم برزخی نیز ممکن است رشد و تکاملی بوجود بیاید که فرد دیگر بعد از برزخ وارد جهنم نشود؟
پاسخ – کسانی که حداقل های شرایط ورود به بهشت را دارند یعنی اصل ایمان را دارند اما در دنیا گناهان زیادی مرتکب شده اند. کسانی که اصل ایمان، اعتقاد به پیامبر و ولایت اهل بیت را دارند یعنی عقائد را دارند ولی عمل نداشته یا معصیت زیاد دارند، باید در مراحلی پاک شده و کفاره ی اعمال بدی را که انجام داده اند ببینند. این پاک شدن یا در فشار هنگام مرگ است، یا شب اول قبر است و یا در مراحل برزخ است. لذا درروایتی داریم که عذاب های برزخ برای مومنین کفاره ی گناهان است تا پاک شده و به بهشت بروند. اما برای کافران و کسانی که اعتقادات نداشته و با حضرت حق عناد دارند. یعنی مستضعف فکری نبوده اند که حق به آنها نرسیده، رسیده اما قبول نکرده اند. این افراد در جهنم برزخی هستند و تکامل آنها به سمت غضب خدا است. یعنی مرحله به مرحله درکات آنها بالا رفته و بیشتر به باتلاق فرو می روند. هرچه قدر حجاب ها بیشتر برداشته شود حسرت و پشیمانی آنها بیشتر می شود. خیلی از افراد می پرسند برزخ کجا است ؟ فکر می کنند برزخ در آسمان ها است. یعنی یک گمان عوامانه ای در اذهان شکل می گیرد که گویی برزخ در آسمان ها و کهکشان ها است. به هیچ وجه اینگونه نیست. تمام آسمان ها و کهکشان ها که با ملیاردها سال نوری با ما فاصله داشته باشند هنوز در عالم دنیا هستند. فاصله ی عالم برزخ با ما فاصله ی مکانی نیست. فاصله ی زمانی هم نیست که چند میلیون سال دیگر به آن برسیم. فاصله ی رتبی است. مثلاً اگر الان یک حیوانی دریک مکان و یک زمان کنار ما باشد، ما چیزهایی می فهمیم که او نمی فهمد. چون رتبه ی ما متفاوت است. پس الان رتبه ی ما پایین تر از برزخ است که نمی توانیم بشنویم و درک کنیم. همین الان اینجا برزخ است. یعنی در باطن این عالم برزخ وجود دارد اما نباید به سراغ بعد زمانی و مکانی برویم. و اگر بخواهیم باطن را بفهمیم اینگونه است که ما موقع خواب ظاهر را از دست داده و به سراغ باطن می رویم.
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-5-4-حجت الاسلام عالی.mp3
9.9M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_عالی
📚 با موضوع : یاد مرگ (شب اول قبر و زندگی برزخی)
🗓 پنجشنبه چهارم مرداد ماه
🗂 حجم : ۹.۴ مگابایت
💠 @samtekhoda3