«فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَ إِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكى لَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ «28»
لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيها مَتاعٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَكْتُمُونَ «29»
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ «30»
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «31»
ترجمه: پس اگركسى را در خانه نيافتيد، وارد آنجا نشويد تا آنكه (به نحوى) به شما اجازه ورود داده شود واگر به شما گفته شد كه بازگرديد، برگرديد (و ناراحت نشويد). اين براى پاك ماندن شما بهتر است و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. بر شما گناهى نيست كه به مكانهاى (عمومى) غير مسكونى كه در آن كار و استفادهاى داريد وارد شويد وخداوند به آنچه آشكار و يا كتمان مىكنيد، آگاه است. به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را (از نگاه به نامحرم) فروگيرند و دامن خود را حفظ نمايند. اين براى پاك ماندن آنان بهتر است. خداوند به آنچه انجام مىدهند آگاه است. و به زنان با ايمان بگو: از برخى نگاهها چشمپوشى كنند و دامنهاى خود را حفظ نمايند و جز آنچه (به طور طبيعى) ظاهر است، زينتهاى خود را آشكار نكنند و روسرى خود را بر گريبان بيفكنند (تا علاوه بر سر، گردن و سينهى آنان نيز پوشيده باشد) و زينت خود را ظاهر نكنند جز براى شوهر، يا پدر يا پدرشوهر، يا پسر، يا پسرشوهر (كه از همسر ديگر است) يا برادر، يا پسربرادر، يا پسرخواهر، يا زنان (همكيش)، يا آنچه مالك شدهاند (از كنيز و برده)، يا مردان خدمتكار كهتمايل جنسى ندارند، يا كودكانى كه (به سنّ تمييز نرسيده و) بر امور جنسى زنان آگاه نيستند. و پاى خود را به گونهاى به زمين نكوبند كه آنچه از زيور مخفى دارند آشكار شود. اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گرديد و توبه كنيد تا رستگار شويد.
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-3-27-حجت الاسلام بهشتی.mp3
9.93M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_بهشتی
📚 با موضوع : تقوای الهی در قرآن کریم (تقوا در برخورد با مخالف)
🗓 یکشنبه بیست و هفتم خرداد ماه
🗂 حجم : ۹.۵ مگابایت
💠 @samtekhoda3
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین (علیهالسلام) - شرح دعای هفتم
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش : 28-03-97
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
شریعتی: «اللهم وفقنا لما تحب و ترضی و اجعل عاقبة امرنا خیرا» سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای نازنینمان، به سمت خدای امروز خوش آمدید. آخرین روزهای بهار 97 را تجربه میکنیم. انشاءالله دل و جان ما بهاری باشد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز، امیدواریم طاعاتشان قبول باشد. عیدی که گذشت را تبریک میگویم، انشاءالله نورانیت و برکاتی که از این ماه پر خیر و برکت کسب کردند برای همیشه حفظ کنند، انشاءالله خداوند این مهمانی را بر ما مستدام بدارد. روایت زیبایی دیدم که میشود آدم همیشه مهمان خدا باشد، مهمان ویژه باشد، در روایت داریم «أهل طاعتی فی ضیافتی» آنهایی که حرف مرا گوش میدهند همیشه مهمان من هستند. انشاءالله این مهمانی ادامه داشته باشد و همیشه مهمان خدا باشیم.
شریعتی: بحث ما با حاج آقای فرحزاد، فرازهای نورانی و ناب صحیفه سجادیه است. خدا را شکر که امام سجاد به این نازنینی داریم که راه و رسم دعا کردن و خواستن را در قالب این دعاهای نورانی به ما تعلیم و یاد میدهند.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
همانطور که هفته گذشته عرض کردم این دعا، دعای ویژه است که بزرگان ما نقل کردند. شیخ عباس قمی در مفاتیح آورده است. خواندن دعای هفتم سجادیه سجادیه برای مشکلات، سختیها و ناهمواریها، گرههای کور، مشکلات حل نشدنی، تنگی سینه و غم و غصه، فقر شدید، مشکلاتی که افراد با آن دست و پنجه نرم میکنند. خواندن این دعا بسیار موثر است. عرض کردیم بعضی بزرگان در قنوت نماز میخواندند. خیلیها با خواندن این دعا مشکلاتشان حل شده است. انشاءالله با اعتقاد و اخلاص تلاوت کنند خیلی از مشکلات حل میشود و آرام میشوند.
یکی از بزرگان نقل میکردند که محضر یکی از علمای بسیار برجسته بودیم، ایشان فرمودند: اتفاقاً ما در همین شمال تهران منزل داشتیم، خانم آن آقا روضه زنانه ماهیانه داشته است. گفتند: همسایهای داشتیم که زمان قبل از انقلاب حجاب نداشت. ولی بخاطر احترام روضه چادر سر میکرد و به روضه میآمد. خیلی اهل تقید به حجاب و نماز نداشت. تابستان بود، روضه داشتیم، ایشان خیلی محجبه آمدند. پرسیدم: گفت تابستان مشهد رفتم. خیلی اهل دعا و زیارت نبودم، گفتیم: حالا که آمدیم تفریح میکنیم و یکبار هم زیارت امام هشتم میرویم. شب آخر که میخواستم برگردم، در هتل خوابیدم و خواب دیدم که از طرف مشرق که خورشید طلوع کرده، درواقع امام هشتم(ع) تجلی کرده است. یعنی چهره حضرت به قدری روشن است که مثل خورشید طلوع کرده و همه فضا را پر کرده است. خیلی جذابیت فوق العاده داشت. قرآنی در دست امام رضا(ع) بود، وقتی محضر آقا رسیدم به من فرمودند: من این قرآن را هدیه میدهم به کسی که دعای «یا من تحل به عقد المکاره» را حفظ باشد. من اصلاً با دعا و صحیفه سجادیه سر و کار نداشتم. فوری گفتم: من این دعا را حفظ هستم. جلوی حضرت مثل بلبل شروع به خواندن کردم. «يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ» این دعا فرازهای بلندی دارد که خواندن آن به انسان آرامش میدهد. گفت: این عا را خواندم و حفظ هم نبودم و به برکت خود آقا بود که به من القاء کرد. حضرت قرآن را به من تقدیم کردند، از خواب بیدار شدم، زندگی من نورانیت پیدا کرد و وضع من عوض شد. من این دعا را ندیده بودم. تهران آمدم منزل یکی از علمای بزرگ زنگ زدم گفتم: من یک دعایی را میخواهم پشت تلفن بخوانم، میخواهم ببینم چنین چیزی داریم یا نداریم. خواندم گفت: اتفاقاً این دعا در صحیفه سجادیه هست، در مفاتیح هم هست که خواهش میکنم عزیزان حفظ کنند و با توجه بخوانند. در مفاتیح دو سه صفحه بعد از دعای توسل و قبل از «الهی عظم البلاء» است. در فهرست مفاتیح نوشته: دعای «یا من تحل به عقد المکاره».
حضرت فرمودند: «أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ» خدایا تو در امور مهم خوانده میشوی، «وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ» در سختیها و گرفتاریها تو پناهگاه مردم هستی. «لا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلا مَا دَفَعْتَ» چیزی از بلاها محال است دفع شود مگر اینکه تو دفع کنی. «وَ لا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلا مَا كَشَفْتَ» ما اعتقاد راسخ باید داشته باشیم که هیچ بلایی و گرفتاری بدون اذن خدا و خواست خدا برداشته نمیشود. «وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ» خدایا بر من چیزی وارد شده که سنگینی آن مرا به رنج انداخته است و مرا به درد نشانده و به دشواری انداخته است. «وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ» هیچ چیزی در عالم بدون قضا و قدر خدا و خواست خدا محال است اتفاق بیافتد. اگر پیشامدی شود تو با قدرت خودت بر من وارد کردی. «وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَه إِلَيَّ» چون سلطه بر چیزها داری، سلطنت تو الآن متوجه من شده است. «فَلا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ» چیزی که تو وارد کنی باید خودت برطرف کنی. «وَ لا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ» تو اگر چیزی متوجه من کردی خودت باید برگردانی. «وَ لا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ» چیزی که تو ببندی غیر از خودت نمیتواند کسی باز کند. اگر خدا به کار کسی گره بیاندازد، باز کننده خودش است. «وَ لا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ» اگر گرهای را باز کنی همه عالم جمع شوند و بخواهند ببندند نمیتوانند. داستانهای قرآنی در این زمینه خیلی داریم. از اول تا آخر قرآن درس توحید و خداشناسی است. ما باید یاد بگیریم که واقعاً همه وجود ما توجه و تعلق ما به خدای متعال باشد.
داستانهای انبیاء که خدا نمیخواهد قصه بگوید و ما را خواب کند، میخواهد ما را بیدار کند.
بیشترین داستانی که در قرآن تکرار شده، داستان حضرت موسی(ع) است. ولی برای حضرت موسی(ع) در مقاطع مختلف و شکلهای مختلف است. خیلی فراز و نشیب دارد و آثار قدرت خدا درونش پیداست. اصلاً بدو تولدش میخواهد متولد شود به فرعون خبر میدهند بچههای بنی اسرائیل را نابود میکند که یکوقت چنین بچهای متولد نشود. ولی «خدا خواهد آنجا که کشتی برد، وگر ناخدا جامه بر تن درد» خدای متعال حملش را مخفی میکند، به قابله یک صبری میدهد که سر نگهدار باشد. مادرش، خواهرش، فامیلهایش و این بچه را وقتی متولد میشود نمیتوانند نگه دارند چون جاسوسها خبر میدهند. خدا امر میکند در صندوق بگذارند و در رود نیل بیاندازند، به امان خدا برود. فرعون با همسرش صندوق را میبینند، درمیآورند و در دامن فرعون به عنوان پسرخوانده فرعون بزرگ میشود. فرعونی که در به در دنبال قاتلش بود که نابودش کند، به دست خودش قاتلش پرورش پیدا میکند. همه کاره خداست!
سر هزاران طفل سر بگریده شد *** تا کلیم الله صاحب دیده شد
بعد هم نزد حضرت شعیب میرود و ده سال چوپانی میکند و بعد بنی اسرائیل را نجات میدهد. روبرو آب رود نیل است. پشت سر لشگر فرعون است. ولی میگوید: «إِنَ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ» (شعرا/62) خدا با من است. همه درها بسته، پشت سر فرعون و لشگریانش و روبه رو هم آب است ولی خدا میتواند راه را باز کند. به آب فرمان میدهد راه باز شود، آن طرف رود نیل بروند و بعد فرعون و لشگرش بیایند غرق شوند. تمام امپراطوری مصر بسیج شدند حضرت موسی و بنی اسرائیل را ریشه کن کنند و نابود کنند ولی خدا میخواهد اینها را زنده نگه دارد و وارث کند. قبول کنیم که همه کاره خداست.
داستان حضرت ابراهیم(ع) که بتهای نمرود را شکست، چون ادعای خدایی میکردند. همه بسیج شدند و آتشی برافروختند که پرندهها نمیتوانستند پرواز کنند. ولی او را در آتش انداختند. خدا آتش را برای او برد و سلام قرار داد. خیلی جاها خدا ما را به بن بست برده است. جایی که درها از همه طرف بسته شده است. درهای آسمان، درهای زمین، خدا میخواهد قدرت خودش را نشان بدهد. اضطرار یعنی اینکه آدم مضطر میشود، از همه جا میبرد، آنجا خدا بروز و ظهور دارد. یکی از ادلهی محکم توحید همین است. هرکس که میگوید: من چیزی را قبول ندارم ولی در شداید و سختیها، ناخودآگاه فطرت و توحید او بروز و ظهور میکند. روایتی در کافی شریف است. یک نفر از ملحدین و منکرین خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: برای من خدایی که میگویی هست را ثابت کن. حضرت فرمودند: تا به حال سوار کشتی شدی؟ گفت: بله، شده که کشتی در گرداب بیافتد؟ طوفانی شود و از همه جا قطع امید کنی؟ گفت: شده. گفت: آن زمان که از همهجا نا امید هستی و راه به جایی نداری، چطور؟ گفت: چرا، آن موقع متوجه شدم که قدرتی هست که میتواند مرا نجات بدهد. گفت: همان خداست. همان کمونیست که در هواپیما مینشیند و همه درها بسته میشود، میگویند: اعلام خطر، وضعیت قرمز، ناخودآگاه یکی را صدا میزند. اسمش را هرچه میخواهی بگذار. «فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» (عنکبوت/65) ولی وقتی کشتی به ساحل نجات میرسد «إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ» راه شرک را در پیش میگیرند و خدا را فراموش میکنند. در خوشی و ناخوشی خدا را یاد کنیم. بعضی فقط در گرفتاری خدا را صدا میزنند، این اشتباه است.
یا داستان حضرت یوسف(ع) نکتههای توحیدی بسیار زیادی دارد. همه جمع شدند حضرت یوسف را نابود کنند، در چاه انداختند، به بردگی فروختند. آلوده به گناهش کنند، در زندان انداختند. همه جمع شدند او را زمین بزنند، ولی خدا خواست او را عزیز کند. روایت نورانی که در نهجالبلاغه هست، امیرالمؤمنین میفرماید: «مَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ» (كافى، ج 8، ص 307) اگر رابطه با خدا محکم شود، خدا هم بین او و مردم اصلاح ایجاد میکند و از چیزی ترس ندارد.
شریعتی: یکی از مشکلات ما این است که در مشکلات نگاهمان به خودمان است و به توانایی خودمان تکیه میکنیم.
حاج آقای فرحزاد: اعتماد به نفس خوب است ولی اعتماد به نفسی که نفسمان را از خدا بدانیم. حافظهای که خدا داده، هوش و استعدادی که خدا داده، دست و بازویی که خدا داده است. علت زمین خوردن ما این است که یا به خودمان منهای خدا تکیه میکنیم یا به مردم، پدر و مادر، دوست و رفیق، معلم و مربی، کتاب و حافظه، دکتر مرا خوب کرد. دارو مرا خوب کرد. باید بگوییم: خدا به وسیله پزشک و دارو مرا خوب کرد. یعنی خدا را در همه جا ببینیم و بیابیم و به او نسبت بدهیم. همه خوبیها را به او نسبت بدهیم. همه حوادث به اذن خداست.
ملا عبدالله مکتوبهای زیبایی دارد، مرحوم فیض کاشانی دویست مکتوب را جمع آوری کرده است. شاید بیش از هزار نامه دارد. نامههای ناب را مرحوم فیض جمع کرده است و چاپ هم شده است. آیت الله امامی کاشانی مراسم مفصلی برای فیض کاشانی گرفتند و این کتاب را چاپ کردند. «مکاتیب ملا عبدالله» ایشان یک جمله خیلی زیبایی دارد میگوید: الآن ظلم که میگوییم، ظالم فوری به ذهن ما میرسد کسی که مال مردم را میخورد، سیلی به کسی میزند، پای کسی را لگد میکند. اختلاس میکند و رشوه میگیرد ظلم است. همه ظلمهایی که به افراد میشود، بد اخلاقی میکند ، آبروی کسی را میبرد، تعدی به جان و مال مردم همه ظلم است. ولی ایشان میفرماید: فاحشترین ظلمها و بدترین ظلمها که خدا میگوید: «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» (لقمان/13) پایمال کردن حق خدا بالاترین ظلمهاست. با خدا درگیر شدن، خدا را نشناختن و ندیدن، خدا را کنار گذاشتن، ظلمی از این بالاتر نمیتواند تجلی کند. ظلم بزرگی که خدا میفرماید: من هر گناهی را میبخشم ولی شرک را نمیبخشم. برای من شریک قائل نشو ، من همه را میبخشم، ولی این را نمیبخشم! این گناه را توجه نداریم. این گناه بدترین گناه است. «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» خدای بزرگ که برایش گناه مهم نیست ولی میگوید: شرک گناه بزرگی است. شرک جلی که آدم به خدای دیگر اعتقاد داشته باشد یا شرک خفی که همه مبتلا هستیم و غیر خدا را مؤثر میدانیم. الآن ما پول را حلال مشکلات میدانیم. ریاست حلال مشکلات است. مدرک و اسم و رسم است. حلال مشکلات خداست. پول و دکتر و مقام و پست وسیله است. این دعا میگوید: همه کاره خداست.
ملا عبدالله میگوید: خدا در قرآن برای ایمان و مؤمن یک شرط گذاشته است. «الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» (انعام/82) چه کنیم به آرامش برسیم؟ چه کنیم به هدایت کامل برسیم؟ مهتدی غیر از مهدی است. مهدی یعنی هدایت شده، مهتدی کسی است که هدایت در او مستقر شده و کامل شده است. میفرماید: آنهایی که ایمان میآورند و الله میگویند: ولی کنار خدا «لا شریک له» میگویند. «ایاک نعبد» چرا در نماز امام زمان میتوانست بسم الله را صد بار بگوید. آیات دیگر هم هست ولی آیهای که مغز توحید است، اوج آیات که بین خدا و بنده است «ایاک نعبد و ایاک نستعین» است. خدایا من فقط و فقط تو را پرستش میکنم. دویست بار در دو رکعت نماز این را تکرار میکند. فقط و فقط از تو کمک میگیرم. ما باید دنبال اسباب و وسایل برویم، دنبال همسر و ازدواج و زندگی باید برویم، ولی همه جا توجه ما «مسبب الاسباب و تسبب بلطفک الاسباب» اسباب را تو ردیف میکنی. همه اینها را در دایره قدرت خدا ببینیم.
اینهایی که ایمان میآورند و ایمانشان را با ظلم آمیخته نمیکنند، یعنی با شرک اینها به آرامش کامل میرسند. یعنی هدایت کامل پیدا کردند. تا بقیه را کنار نزنی، الله نمیآید. قبل از الله شرک زدایی است. انبیاء از روز اول دست بلند کردند. فهم و درکشان بالا بود. آگاهی و نورانیتشان زیاد بود. روز اول گفتند: خدایا همه کاره خودت هستی. همه چیز دست توست. ولی ما باید هزار بار سرمان به دیوار بخورد و هی به بن بست برسیم، هی به این دعا و امثال اینها متوسل شویم تا توحید در ما بروز کند. آدم عاقل از اول میفهمد همه کاره خداست، همه چیز دست خداست. ملا عبدالله میگوید: ظلم بزرگ خدا را ندیدن است. ظلم بزرگ پوشاندن پیدا و پیدا نمودن آنکه پوشیده است. میگوید: خلق از خودشان چیزی ندارند. موجودات از خودشان چیزی ندارند. پوشیدهای هستند که پیدا شدنی نیستند. خدا پیدایی است که پوشیدنی نیست. ظلم بزرگ این است که پوشیده را پنهان کنیم و پنهان را پیدا کنیم. یعنی خدا پیدایی است که قابل پوشیدن نیست.
با صد هزار جلوه برون آمدی که من *** با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
غیر خدا مگر کسی هست؟ حضرت امیر میفرماید: من چیزی را ندیدم مگر قبل از او، با او و بعد از او، خدا را دیدم. خدایی که همه جا باید او را ببینیم و همه کاره بدانیم پوشاندیم و نمیبینیم، نه او را رزاق میدانیم، نه حاضر و ناظر و پشتیبان میدانیم، نه حامی و نه ناصر میدانیم. ولی به پول جیبمان، به پول بانکمان، به پدر و مادرمان، به ادارهمان بیشتر اطمینان داریم. اینقدر که به اسباب تکیه داریم به خدا تکیه نداریم. خدا در قرآن میفرماید: «وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ» (یونس/106) قرآن به چه چیزی ظلم میگوید؟ حق الناس بلا شک ظلم است. ولی بالاترین ظلمها پایمال کردن حق خدای بزرگ است. اگر این را ادا کنیم بقیه هم ادا خواهد شد. اگر خدا را حاضر و ناظر ببینیم، فکر ظلم به مردم هم در سر ما نمیآید. مشکل ما این است که اتصال ما به مبدأ ضعیف شده است.
دعای «یا من تحل» ما را به توحید کامل میبرد. «وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ» غیر خدا را نخوان، فریاد نزن که نه برایت نفعی دارد و نه ضرری دارد. «فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ» اگر غیر خدا را داد زدی و التماس کردی، تو هم جزء ظالمین هستی. «وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ» (انعام/17) اگر خدا بخواهد یک بلا و ضرر و مریضی به تو بفرستد ، غیر از خدا چه کسی میتواند بردارد؟ «وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ» (یونس/107) هیچکسی نمیتواند جلوی خیر خدا را بگیرد. خدا خیر الرازقین است و اراده کرده یک کسی را روزی فراوان بدهد. همه عالم جمع شوند زمین میخورند، او روزیاش بالا میرود. خدا اراده کرده فقر را برای کسی بریده است. روی حکمت و مصلحت است یا دستاورد خودش است ولی بریده شده است. همه عالم جمع شوند نمیتوانند کاری کنند. «وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاء» (آلعمران/26) به هرکس بخواهد عزت و به هرکس بخواهد ذلت میدهد.
شیخ جعفر شوشتری(ره) گفته بود: چیزی که در مردم میبینم این است که خدا را قاطی کارهایشان نمیکنند. گفته بود: همه انبیاء و امامان آمدند و گفتند: فقط خدا، من میگویم: خدا را یک مقدار در زندگیتان قاطی کنید. دست خودم، بازوی خودم، حافظه خودم! نگاه قارونی و فرعونی دارد. میفرماید: «فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ» خدایا دری که تو ببندی، غیر تو نمیتواند باز کند. اگر تو در را باز کنی، غیر از تو کسی نمیتواند ببندد. «وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ» اگر تو آسان کنی کسی نمیتواند سخت کند. «وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ» کسی که تو خوار کنی و زمین بزنی، هیچکسی در عالم نمیتواند یاورش باشد. بعد حضرت درود میفرستد که یکی از شرایط اجابت دعا صلوات بر محمد و آل محمد است. چون واسطه همه فیوضات هستند و بدون اینها محال است به کسی فیض برسد. «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ» ای خدای من باب گشایش و فرج را به فضل و کرمت به ما مرحمت کن. «وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ» خدایا این سلطنت غم و غصه، بعضی مواقع دیدید همه درها بسته میشود و طرف میگوید: مرا در دریای غم رها کردی. نه حال مناجات دارد، نه حال دعا دارد، نه حال کار دارد. خُلقش تنگ است! میگوید: خدایا این سلطنت غم و غصه را تو به لطف خودت در هم بکوب و بشکن.
«وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ» ما دو شکایت داریم. شکایت از خدا، شکایت به خدا، شکایت از خدا خیلی بد است و بیجا است. خدایا چرا چنین کردی، چرا چنان کردی؟ نسبت ناروا و سوء ظن به خدا که خدا مرا چنین کرده، چنان کرده، شکایت از خدا، یا نزد خلق از خدا شکایت کنیم یا به خدا از خدا شکایت کردن خوب نیست. ولی شکایت از خودمان و افراد، شکایت از نفس اماره، اوضاع و احوال ما به هم ریخته، ناتوان و ضعیف هستیم، فقیر و درمانده هستیم، به خدا شکایت کنیم و پناه ببریم. مثل فراز پایانی دعای افتتاح که میگوییم: «اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا غیبة ولینا» خدایا فتنهها زیاده شده، دشمن به ما حمله میکند. شکایت از اوضاع و احوال به خدا که گره گشاست، این خوب و قشنگ است.
در اینجا میفرماید: خدایا، به من حسن نظری بده که شکایتهایی که به تو میکنم، بفهمی که گلایهها بیجا نیست و نظر تو به من مساعد است. یعنی در این گرفتاریها میخواهی مرا رشد بدهی. «وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ» خدایا شیرینی کاری که با من میکنی، گاهی کار آدم پیچ و گره میخورد. گاهی به مو میرسد و پاره نمیشود. بعد میبینی یک گشایشی میشود و میگوید: چقدر خوب شد این کار نشد. این شیرینی کار قشنگی که برای من اجام دادی، شیرینیاش را به من بچشان. «وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً» خدایا از طرف خودت به من رحمتی ببخشا و گشایش و فرجی که گوارای وجود من باشد. «وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً» خدایا از طرف خودت راه خروج از این بن بست برای من هموار کن و قرار بده. انشاءالله این دعا را حفظ کنند و بخوانند و در معانی آن تأمل کنند. چیزی که موقع مردن به آن میرسیم. موقع مردن همه حضرت علی را میبینند. منافق، کافر، ملحد و بت پرست، بعد هم خدا را میبینند. چون حضرت علی واسطه خداست. چون موقع مردن تمام اسباب و وسایل منقطع میشود. تمام پردهها کنار میرود.
دعای خیلی زیبایی است برای مناجات ماه شعبان که حضرت امام این جمله را زیاد میفرمودند: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک» خدایا به ما ببخش کمال منقطع و بریده شدن به سوی خودت. یک زمان این جمله را یکی از دوستان ما برای آیت الله بهاءالدینی خواندند. ایشان فرمودند: شاید من دو هفته در این جمله دعا غرق شدم. موقع مردن کمال انقطاع حاصل میشود و آدم خدا و پیغمبر و امام را میبیند، حجاب کنار میرود. ولی این هنر نیست، آنجا دیگر اضطراری همه میبینند. هنر این است که الآن ببینیم. «وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ» خدایا مرا کمک کن این گرههایی که به کار من انداختی باعث نشود واجبات را انجام ندهم. دچار غفلت نشوم. خدای مرا مشغول نکن از این گرفتاری که پیش آمده، از اینکه معاهده واجبات را کم بگذارم یا مستحبات را کنار بگذارم. «فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً» خدایا من در تنگنا قرار گرفتم «وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً» یعنی وجود من از غم و غصه پر شده است. خدایا در این درماندگی مرا نجات بده. «وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ» تو قدت داری بر آنچه مبتلا شدم را دفع کنی. «وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ» و آنچه در او واقع شدم تو میتوانی دفع کنی. «فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ» خدایا این کار را انجام بده. «وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ» ولو اینکه من مستحق نیستم. «يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» ای خدایی که صاحب عرش بزرگ هستی گره از کار ما باز کن.
شریعتی: این دعا، چه دعای بی نظیری است. انشاءالله دوستان مراجعه کنند هم در صحیفه سجادیه و هم در مفاتیح این دعا هست. دوستان ما هم در کانال برنامه قرار خواهند داد. امروز صفحه 354 قرآن کریم، آیات 32 تا 36 سوره مبارکه نور را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ «32»
وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِي آتاكُمْ وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ «33»
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ مَثَلًا مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ «34»
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «35»
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ «36»
ترجمه : پسران و دختران بىهمسر و غلامان و كنيزان شايسته (ازدواج) خود را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بى نيازشان مىگرداند و خداوند، گشايشگر داناست. و كسانى كه (وسيلهى) ازدواج نمىيابند، پاكدامنى و عفت پيشه كنند، تا آن كه خداوند از كرم خويش، آنان را بىنياز نمايد. و هر كدام از غلامان و كنيزان شما كه خواهان بازخريد و آزادى (تدريجى) خود باشند، اگر در آنان خير و شايستگى ديديد، تقاضاى آنان را بپذيريد و (براى كمك به آزاد شدن آنان) از مالى كه خدا به شما داده به آنان بدهيد، و كنيزان خود را كه تصميم بر پاكدامنى دارند، به خاطر رسيدن به مال دنيا به فحشا وادار نكنيد، و هر كس آنان را مجبور كند، همانا خداوند براى آنان كه به اكراه وادار گشتهاند، بخشندهى مهربان است. همانا ما به سوى شما آياتى روشنگر فرستاديم و از كسانى كه قبل از شما بودند نمونههايى برجسته و پندى براى پرهيزكاران فرستاديم. خداوند، نور آسمانها وزمين است. مَثَل نور او همچون چراغدانى است كه در آن چراغى (پر فروغ) باشد. آن چراغ در ميان حبابى شيشهاى و آن شيشه همچون ستارهاى تابان و درخشان، چراغ از روغن درخت پر بركت زيتونى بر افروخته شده، كه نه شرقى است و نه غربى. (روغنش به قدرى صاف و شفّاف است) كه بدون تماس آتش نزديك است (شعلهور شود و) روشنى دهد. نورى است بر فراز نور ديگر. هر كس را خداوند بخواهد به نور خويش هدايت مىكند، و خداوند براى مردم مَثَلها مىزند و خداوند به هر چيزى آگاه است. (اين نور هدايت) در خانههايى است كه خدا اذن داده رفعت يابند و نام او در آنها ذكر شود. در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبيح گويند.
شریعتی: اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: انشاءالله دعاهایمان را با صلوات شروع و ختم کنیم. روایت داریم پیغمبر ما فرمود: دعایی مستجاب نمیشود مگر همراه دعا صلوات بر محمد و آل محمد بفرستیم. قطعاً خدای متعال با دعا به ما نظر خواهد کرد، اگر آن مشکل مصلحت نیست حل شود، خدا یک آرامش و وسعت نظر، یک حس و حال خوب به ما میدهد که خدا را شکر میکند. برای انبیائ هم همینطور بوده و همه جور حل نمیشده ولی خواستشان تأمین میشده و طور دیگری خدا تأمین میکرده است. این هفته چون از علامه بحرالعلوم که از علمای بینظیر بودند، عالم برجستهای که مکرر خدمت امام زمان شرفیاب میشده است، در حالات ایشان نوشتند یک موقع ایشان سجده شکر به جا آوردند. گفتند: چرا سجده شکر؟ فرمود: الآن به قلبم مراجعه کردم، دیدم الحمدلله یک ذره حسادت در وجود من نیست. حسادت یعنی تیم مقابل اگر برد ما الحمدلله بگوییم. یعنی رقیب ما زمین خورد ناراحت شویم. کسی که خیر دیگران را خیر خودش بداند. گفت: اگر رقیب من جلو بیافتد من ناراحت نمیشوم. الحمدلله هیچ حسادتی ندارم. هیچ غرور بیجا ندارم. این سینه پاک است که توفیق پیدا میکند و از ایشان پرسیدند: مگر میشود خدمت آقا رسید؟ فرمودند: چطور نشود، کسی که امام زمان(ع) او را به سینه خودش چسبانده است. خیر همه را بخواهد نه خیر خودش را!
شریعتی: رحمت و رضوان خدا بر همه اولیاء و کسانی که بر گردن ما حق دارند. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای فرحزاد: خدایا تو را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک بگردان. همه ما را از بهترین یارانش تربیت بفرما. خدایا به حق محمد و آل محمد همه مریضها، مریضهای مد نظر شفای عاجل عنایت بفرما. عزیزان کنکوری را موفق بدار. خدایا ورزشکارهای ما را به بهترین نحو به پیروزی کامل برسان. به حق محمد و آل محمد آنهایی که شغل ندارند، مسکن ندارند، فرزند ندارند، همسر ندارند به آنها مرحمت بفرما. با سلام بر امام حسین و صلوات بر محمد و آل محمد.
شریعتی: «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-3-28-حجت الاسلام فرحزاد.mp3
10.83M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_فرحزاد
📚 با موضوع سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام (شرح دعای هفتم)
🗓 دوشنبه بیست و هشتم خرداد ماه
🗂 حجم : ۱۰.۳ مگابایت
💠 @samtekhoda3
🔸 برنامه سمت خدا
📝 موضوع برنامه : #نامه_های_اهلبیت_علیهم_السلام - #نامه_68_نهج_البلاغه_به_سلمان_فارسی
👤 كارشناس : #حجت_الاسلام_والمسلمين_نظری_منفرد
🗓 تاريخ پخش : بیست و نهم خرداد ماه
🔻🔻🔻
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه : نامههای اهلبیت (علیهم السلام) - نامه 68 نهجالبلاغه به سلمان فارسی
كارشناس : حجت الاسلام والمسلمين نظری منفرد
تاريخ پخش: 29- 03-97
بسم الله الرحمن الرحیم، و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین.
از ابرها بپرسید احوال ماه ما را *** ای کاش دیده باشد از دور آه ما را
یک ماه با نگاهش شب تا سحر نشستیم *** رفت و به خون نشانده حالا نگاه ما را
یک ماه با لبی خشک افطار گریه کردیم *** ای کاش شسته باشد باران گناه ما را
شبهای قدر مویش، یلدای عاشقی بود *** صبحی نبود ای کاش، شام سیاه ما را
در عید فطر چشمش از توبه، توبه کردیم *** خط هلال ابروش، کج کرد راه ما را
عشقش سپید کرد و معنای تازهای داد *** بخت سیاه ما را، عمر تباه ما را
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندههای خوب و نازنینمان، به همه شنوندههای عزیز و گرانقدرمان، ایام مبارکتان باشد. خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز، انشاءالله هرجا هستید خدای متعال پشت و پناه شما باشد. خیلی خوشحالیم در این لحظات و دقایق در خدمت شما هستیم. حاج آقای نظری منفرد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای نظری منفرد: سلام علیکم و رحمة الله. به همه بینندگان عزیز سلام میکنم. حلول ماه شوال و عید فطر را به همه روزهداران و مسلمانها تبریک میگویم.
شریعتی: امروز برای ما چه به ارمغان آوردهاید.
حاج آقای نظری منفرد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین.
نامهی 68 نهجالبلاغه، نامهای است که امیرالمؤمنین(ع) خطاب به سلمان فارسی نوشته است. سلمان، سلمان محمدی است. پیغمبر خدا فرمود: «سلمان منا اهلالبیت» سلمان شخصیتی است که ولو دوران کوتاهی با رسول خدا بودند، ما حضور سلمان را در جنگ خندق میبینیم. جنگ خندق سال پنجم و سال ششم هجرت اتفاق افتاد. پنج سال به آخر عمر مبارک پیامبر سلمان محضر پیامبر اکرم آمد. در این پنج سال چه تحولی در او به وجود آمده که از بعضی از روایات که عامه و خاصه این روایت را نقل کردند، پیغمبر خدا فرمود: «إِنَّ الْجَنَّةَ تَشْتَاقُ إِلَي أَرْبَعَةٍ مِنْ أُمَّتِي» (اليقين، ص 147) بهشت مشتاق چهار نفر است. یکی از آنها سلمان است. یکوقت انسان به بهشت میرود، یکوقت بهشت مشتاق اوست. سلمان از آن افراد هست و ابوذر و مقداد و امیرالمؤمنین(ع).
در یک حدیث دیگری هست که پیغمبر خدا فرمود: «إن الله عز و جل أمرني بحب أربعة من أصحابي و أخبرني أنه يحبهم» (خصال صدوق،ج1، ص254) خداوند مرا امر کرده چهار نفر را اختصاصاً دوست داشته باشم. پیامبر همه مسلمانها را دوست میداشت. اما فرمودند که خداوند مرا امر کرده که این چهار نفر را دوست داشته باشم و به من خبر داده این چهار نفر را دوست دارد، یکی از آن چهار نفر سلمان است. ابوذر و مقداد است. در حدیثی که در صحیح بخاری آمده پیغمبر خدا فرمودند که: من فردا عَلَم را به دست کسی خواهم داد که خدا او را دوست دارد و پیامبر هم او را دوست دارد. او هم خدا را دوست دارد و پیامبر را دوست دارد و آن امیرالمؤمنین(ع) است. سلمان محبوب خداست و افتخار ما ایرانیهاست. سلمان فارسی، کسی که از ایران زمین برای رسیدن به حق و پیروی از حق مسافتهایی را طی کرده است. به مناطق مختلفی رفته و بعد از شامات به مدینه آمده و سختیهایی را تحمل کرده تا به محضر پیامبر خدا رسیده و ایشان حیاتش ادامه داشته تا اواخر حکومت سوم، به زمان خلافت امیرالمؤمنین نرسید و در آنجا بوده و در همانجا از دنیا رفته و قبر سلمان در مدائن است. قبر حُذیفه هم در مدائن است. این دو کنار هم مدفون هستند.
این نامه را امیرالمؤمنین(ع) برای سلمان نوشتند و سلمان قبل از خلافت حضرت از دنیا رفتند. همان ایامی که در مدائن بودند. سلمان که از دنیا رفت، امیرالمؤمنین به مدائن آمدند و سلمان را در مدائن غسل دادند. «کتب علی حاشیة کفن سلمان» دو بیت شعر بر حاشیه کفن سلمان نوشتند. این شعر خیلی امیدوار کننده است.
وَ فَدْتُ عَلَی الْکَریمِ بِغَیْرِ زادٍ *** مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّلیمِ
وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ *** اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَریمِ
خوب است آدم این شعر را به کفن خودش بنویسد. معنیاش این است: من وارد شدم بر کریم یعنی خدای متعال، هیچ زاد و توشهای ندارم. از حسنات و قلب سلیم که خدای متعال اینها را خریدار است. هیچکدام از اینها را ندارد. بعد در بیت دوم امیرالمؤمنین میفرماید: انسان نزد کریم که میرود نباید زیاد با خودش ببرد. او کریم است «وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ، اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَریمِ» یکوقت انسان نزد کسی میرود که چیزی ندارد، باید با دست پر برود. ولی وقتی کریم باشد، دست خالی باشد چه اشکالی دارد. خدای کریم لطفش کریم است و معامله کریمانه با بندگانش میکند.
در نامه 68 نهجالبلاغه، حضرت مینویسند: «اما بعد» برای اینکه انسان فریب نخورد. بعضی چیزها هست در دنیا انسان را فریب میدهد. در روایات هم هست. یکی سلامتی است. انسان تصور میکند سلامتی همیشه هست. دائم در همین حال هست. یکی قوت و نیرو است. انسان خیال میکند همیشه این توان و نیرو و قوت را دارد. اینطور نیست. قرآن مجید میفرماید: شما ابتدا طفل بودی، ضعیف و ناتوان بودی، توانمند شدی. مجدداً به ناتوانی برمیگردید. اینها یک چیزهایی هست که انسان باید به آن توجه کند چون یک واقعیتهایی است که در زندگی ما اینها مطرح هست. توجه به این امور باعث میشود انسان نگاهش منفی نباشد. انسان را میسازد، نیکوکار میشود. خدمتگزار میشود. دیگران را مورد توجه قرار میدهد. از این دید باید به این امور نگاه کند. در آیات قرآن مجید هست که «فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» (لقمان/33) یکی از چیزها دنیاست. انسان تصور میکند همیشه در دنیا ماندگار است. اما اینطور نیست. یکوقت اموری هست که ممکن است در زندگی اتفاق بیافتد و انسان به اینها توجه نمیکند. همیشه بنا را میگذارد بر اینکه این حادثه اتفاق نمیافتد اما یک چیزهایی است که قطعی اتفاق میافتد. پیری در زندگی این دنیا قطعی است. ناتوانی و مرگ قطعی است. اینکه برای انسان این دنیا ماندگار نیست، این قطعی است. انسان از این دنیا جدا میشود.
روایتی هست که جبرئیل خدمت پیامبر اکرم آمد و به ایشان عرض کرد: خدای متعال میفرماید: به سه چیز توجه کن. «عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ» (فقیه/ج1/ص471) هرچه زندگی کنی بالاخره باید بمیری. پیغمبر هم مثل همه انسانها از این دنیا رفتنی است. قرآن میفرماید: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» (زمر/30) اساساً خدای متعال این نظام دنیوی را یک نظامی قرار نداده که انسان در آن ماندگار باشد. میفرماید: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ» (انبیاء/34) ای پیامبر، ما هیچ بشری قبل از تو را جاویدانه در این دنیا قرار ندادیم. تو هم از دنیا میروی و دیگران هم همین سرنوشت را خواهند داشت.
در این نامه امیرالمؤمنین میفرماید: «فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ» مثل دنیا مَثل مار میماند. مار خیلی نرم است، وقتی انسان دست میزند، «لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا» دست کشیدن به او نرم است اما سمّ مار کشنده است. یادم افتاد یک بیتی را که خیلی زیباست. میگوید:
مخور گول خط و خال خوش دهر فریبا را
که گر خوش خط و خالی حُسن باشد، مار هم دارد
اگر بالا نشستی ناز بر افتاده کمتر کن
که این کردار را خار سر دیوار هم دارد
دنیا همینطور است. عیش و سرور و خوشی دنیا پایدار نیست. در بعضی از فرمایشات امیرالمؤمنین(ع) هست، ناگهان میبینی سرور دنیا تبدیل به عزا میشود. این یک فرمایش است میفرماید: «فَأَعْرِضْ عَمَّا يُعْجِبُكَ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكَ مِنْهَا» اگر دنیا تو را به شگفتی آورد، خیلی تعجب کردی. گاهی مال به انسان اقبال میکند و انسان را غرور میگیرد. گاهی علم به انسان رو میکند، غرور او را میگیرد. گاهی جوانی و توانمندی به انسان اقبال میکند، انسان را غرور میگیرد. گاهی مقام انسان را مغرور میکند.
یکی از اُمرا استاندار بود، خیلی محبوب شخصی بود که قدرت بالاتر بود و پادشاه بود. نشسته بود با عدهای از دوستان غذا میخورد. نگهبان دم در آمد به او گفت: یک پیکی آمده است و میخواهد داخل بیاید. گفت: الآن نمیشود. ما الآن مشغول غذا خوردن هستیم. باشد بعد! رفت و برگشت و گفت: من از طرف ملک آمدم. باید بلافاصله این پیک و این رسالت را برسانم. گفت: بگویید داخل شود. آمد داخل و نامه را درآورد و دست این آقا داد. چهرهاش درهم شد. گفتند: چه شد؟ گفت: قدرت اینطور است، سر سفرهاش یک عده مینشینند. سر شام و ناهار یک عده مینشینند. عوض میشود! اینکه قرآن میفرماید: «وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ» (آلعمران/140) گفتند: این چه بود؟ گفت: این حکم عزل من بود. گاهی سر سفره غذا یک کسی که دارای پستی است، بلافاصله برکنار میشود. سایر امور هم باید همینطور نگاه کنیم. ماندگار نبینیم. باید انسان به امور ماندگار دل خوش کند. امور ماندگار را قرآن بیان کرده است. امور ماندگار کارهایی است که انسان برای خدا میکند. قرآن میفرماید: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» (نحل/96) هرچه نزد شماست، از شما گرفته میشود. جبرئیل خدمت پیامبر آمد، عرض کرد خدای متعال میفرماید: سه چیز را توجه کن. پیامبر فرمود: آن سه چیز چیست؟ جبرئیل عرض کرد: خدای متعال میفرماید: «عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ» هرچه میخواهی زندگی کن، آخر باید بمیری. «وَ أَحْبِبْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مُفَارِقُهُ» هرچه را میخواهی دوست داشته باشی، دوست داشته باش از آن جدا میشوی. سوم هم فرمود: «وَ اعْمَلْ مَا شِئْت» هرکاری دوست داری انجام بده، «فَإِنَّكَ مُلَاقِيهِ» آن با تو خواهد بود. یک روز به خودت برمیگردد. فرمودند: «فَأَعْرِضْ عَمَّا يُعْجِبُكَ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكَ مِنْهَا» اعراض کن و روی برگردان از چیزی که تو را به شگفتی میآورد و تعجب میکنی به قدرت، به مال، به مقام، به توانمندی، به هنر، خیلی اندک تو با آن همراه خواهی بود. مال از تو گرفته میشود. مقام از تو گرفته میشود. جوانی و سلامتی از تو گرفته میشود.
نکته دیگر برای کسانی که در زندگی افسرده هستند، جالب است. ما داریم افرادی که گرفتار افسردگی میشوند. یا بیماری آنها را افسرده میکند یا تهی دستی آنها را افسرده میکند. یا مقام که از آنها گرفته شده، آنها را افسرده میکند. یا کسی بوده کارمند بوده الآن که بازنشسته شده، این بازنشستگی باعث افسردگی او میشود. حضرت میفرماید: «وَ ضَعْ عَنْكَ هُمُومَهَا» غمها را از دلت بیرون کن. اندوهناک نباش. افسرده نباش. چرا؟ «لِمَا أَيْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا» وقتی از دنیا جدا میشوی، انسان برای چه غصه بخورد؟ این باور به انسان کمک میکند و انسان را از افسردگی بیرون میآورد. بیماری برای انسان همیشه نمیماند. پیری برای انسان نمیماند. تهیدستی برای انسان همیشه ماندگار نیست. انسان وقتی اینها را موقت ببیند، غم از دل انسان زدوده میشود. این یک راهکاری است برای اینکه انسان همیشه محبوب و افسرده و اندوهناک نباشد. گاهی انسان داغ میبیند، آنها هم دچار همین هم و ناراحتی میشوند.
یک غنیای از جایی عبور میکرد، دیدند ایستاده دارد نگاه میکند. گفتند: چرا نگاه میکنی؟ گفت: من یک جملهای را اینجا نوشتم به آن جمله در گذشته نگاه میکنم. من یک روز تهیدست بودم و خیلی گرفتار بودم. از اینجا عبور میکردم، نوشتم: این نیز بگذرد. الآن که غنی شدم آمدم آن جمله را نگاه میکنم، میخواهم بنویسم باز این نیز بگذرد! یعنی خوشی دنیا و تلخی دنیا همه در حال گذشتن است و ماندگار نیست.
یک حکیمی بود که حکومت آنوقت بر او خشم گرفت و او را زندان کرد. بعضی گفتند: بزرگمهر بوده همان بوذرجُمهر، خیلی او را در سختی و تنگنا قرار دادند. آمدند در زندان دیدند ناراحت نیست. گفتند: چرا ناراحت نیستی؟ گفت: معلوم نیست ناراحتی من ماندگار باشد. از این ستون به آن ستون فرج است. بنابراین انسان نباید خودش را اندوهناک نگه دارد. شاید خداوند متعال برای او فرجی بفرستد. خوب است عزیزان گاهی سوره مبارکه طلاق را مرور کنند. خصوصاً بعضی خانمهایی که از همسرشان طلاق گرفتند. گاهی نگران آیندهشان هستند. سوره مبارکه طلاق عجیب است. آیات آخر سوره طلاق مربوط به «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» (طلاق/2) «من بعد عسرٍ یسرا» انسان در زندگی نگران نباشد. انسان امیدوار باشد به اینکه خداوند متعال برای او راه باز میکند. از این جمله امیرالمؤمنین استفاده میشود که انسان نباید بنشیند و غم بخورد. انسان نباید غم فردا را بخورد. میگویند: روز از نو و روزی از نو! امروز خدای متعال مرا در این حال قرار میدهد و شاید فردا اگر مشکلی داشته باشم برای من فرجی فراهم کند. «وَ ضَعْ عَنْكَ هُمُومَهَا» هموم و غمها را از خودت دور کن. «لِمَا أَيْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا» از این دنیایی که تو در آن غمناک و اندوهناک هستی، جدا خواهی شد. «وَ تَصَرُّفِ حَالاتِهَا» حالات دنیا اینطور نیست که ماندگار باشد. گاهی برخی از افراد را میبینید که بیماری داشتند که از درمان نا امید شدند. اتفاقاً یک فرجی حاصل شده است. مولانا میگوید:
گر تو کوری نیست بر اعمی حَرج *** ور نرو از صبر مفتاح الفرج
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً،إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (انشراح/6) «وَ كُنْ آنَسَ مَا تَكُونُ بِهَا أَحْذَرَ مَا تَكُونُ مِنْهَا» مبادا دلت را به این دنیا خوش کن. دل خوش کردن به دنیایی که به آن خو گرفتی، ممکن است از همان جدا شوی. چون انسان از یک لحظه بعد از خودش خبر ندارد. در آیه آخر سوره مبارکه لقمان، خداوند متعال چند علم را ذکر کرده است. یکی علم الساعة است. «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ» (لقمان/34) علم ساعت نزد خداست. یعنی علم قیامت! هیچکس نمیداند قیامت کی برپا میشود. یکی از علومی که خدای متعال از بشر پنهان کرده، این علم است. «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً» (لقمان/34) هیچکس نمیداند فردا چه اتفاقی میافتد. گاهی در زندگی اتفاق افتاده که انسان عزمش را جزم کرده فردا یک کاری را انجام دهد، یک حادثه اتفاق افتاده و نشده است. انسان نمیداند فردا چه میکند. «وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» (لقمان/34) انسان نمیداند روی چه زمینی میمیرد.
بعد حضرت به ایشان میفرماید: «أَوْ إِلَي إِينَاسٍ أَزَالَتْهُ عَنْهُ إِلَي إِيحَاشٍ» (نهجالبلاغه، نامه 68) هرگاه به دنیا انس گرفت و آسوده شد، ناگاه گرفتار وحشت میشود. یعنی دنیا یک وضعیت ثابتی ندارد. یعنی برای کسانی که به خوشی دنیا دلخوش کردند، نه آن کسانی که به ناخوشی دنیا ناراحت هستند. معلوم نیست چه میشود. انسان نمیتواند به دنیا اتکا کند. اتکاء انسان در زندگی باید به خدای متعال باشد.
شریعتی: یعنی اگر خودت را وصل به دنیا کردی، چون حال دنیا متغیر است، حال تو هم متغیر خواهد بود.
حاج آقای نظری منفرد: «الدنیا دُوَل» دنیا تغییر پذیر است. حضرت علی فرمودند: «الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ» (نهجالبلاغه، حكمت 396) روزی با تو است و روزی علیه توست.
چنین است آئین چرخ درشت *** گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
اگر انسان میخواهد یک تکیهگاه محکمی در زندگی برای خودش قرار بدهد، نباید دنیا باشد، مال دنیا باشد، مقام دنیا باشد بلکه باید خدای متعال باشد. این کسی که حیّ لا یموت است و همه چیز در اختیار اوست، به او تکیه کند. به قول مرحوم حاج ملا هادی سبزواری، ایشان اول کتاب منظومه فلسفهاش میگوید: «ازمة الامور طراً بیده و الکل مستمدة من مدده» ازمه جمع زمام است. زمام و مهار امور همه دست خداست. همه از مدد او مدد میگیرند. انسان باید به خدا تکیه کند. این به خدا تکیه کردن باعث آرامش انسان میشود. به خدا تکیه کنید. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ» (رعد/28) به این اموری که تغییر پذیر است تکیه نکنید. «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه» این ما حصل فرمایش آقا امیرالمؤمنین(ع) هست.
شریعتی: این کلمات نورانی و نصایح شما به دل و جان ما مینشیند. انشاءالله خداوند به همه ما توفیق بدهد که این باور در وجود ما مستقر شود. امروز صفحه 355 قرآن کریم، آیات 37 تا 43 سوره مبارکه نور را تلاوت خواهیم کرد.
«رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ «37»
لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ «38»
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ «39»
أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ «40»
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ «41»
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ «42»
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ «43»
ترجمه : مردانى كه هيچ تجارت و معاملهاى، آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زكات، به خود مشغول نمىسازد، آنها از روزى كه در آن، دلها و چشمها دگرگون مىشود، بيمناكند. اعمال كسانى كه كافر شدند همچون سرابى است در بيابان هموار كه تشنه، آن را آب مىپندارد، تا آن هنگام كه به سراغ آن مىآيد آن را چيزى نمىيابد، و خدا را نزد خويش مىيابد كه حساب او را بىكم و كاست دهد و خداوند به سرعت به حسابها مىرسد. يا همچون ظلماتى است در درياى عميق و متلاطم موجى بزرگ آن را مىپوشاند، كه روى آن، موج ديگرى است و بالاى آن ابرى، ظلماتى است تو در تو (كه كافر در آنها غرق شده است) هرگاه دست خود را برآورد، آن را نمىبيند و براى هر كس كه خداوند نورى قرار ندهد، هيچ نورى براى او نخواهد بود. آيا نديدى كه هر كه در آسمانها و زمين است و پرندگان بال گشوده (در حال پرواز) براى خدا تسبيح مىگويند، و هر يك نيايش و تسبيح خود را مىداند؟ و خداوند به آنچه مىكنند، داناست. و فرمانروايى آسمانها و زمين، مخصوص خداست. و بازگشت (همه) به سوى اوست. آيا نديدى كه خداوند ابرها را به آرامى مىراند. سپس بين آنها پيوند برقرار مىكند. آنگاه آن را متراكم مىسازد. پس مىبينى كه باران از ميان آن بيرون مىآيد و (همچنين) از آسمان از كوههايى كه در آنجاست، تگرگ فرو مىفرستد. پس آن را به هر كس بخواهد مىرساند و از هر كس بخواهد باز مىدارد. نزديك است درخشندگى برقش، چشمها را كور كند.
شریعتی: حاج آقای نظری منفرد عزیز برای ما از علامه بحرالعلوم بگویند.
حاج آقای نظری منفرد: مرحوم علامه بحرالعلوم، علامه سید مهدی طباطبایی، یک شخصیت جامعی بود با اینکه عمر ایشان زیاد نبود، کمتر از شصت سال عمر کردند اما در عرصه فقاهت ایشان یک شخصیت فوقالعاده برجستهای هست، ایشان تمام فقه را به شعر درآورد. منظومه فقه دارد و خیلی روان مسائل فقهی و احکام فقهی را در قالب نظم عربی بیان کردند با اینکه ایشان ایرانی هستند. یک بیت در مورد تشییع جنازه دارند، «و اوکد التشییع للجنائزی و الافضل المشی لغیر العاجزی» تشییع جنازه تأکید شده و افضل این است که انسان با پای پیاده برای کسی که عاجز نیست، مؤمن را تشییع کند. یک شخصیت جامعی بوده، فقیه بزرگواری بوده، رجالی بزرگواری بوده است. ایشان فواید رجالیه دارد، در علم رجال تخصص داشته است. شاعر توانایی هم بوده است. ایشان نه تنها منظومه فقه دارد، برای ائمه اشعاری را گفته است و در مصیبت امام حسین(ع) اشعار بسیار زیبایی دارد. در همه عرصهها یک شخصیت برجستهای است و انسان بزرگواری بوده است. جدای از اینکه بخاطر روحیه خاصی که داشته و تقوایی که داشته مورد توجه بوده و تشرفاتی خدمت امام زمان(عج) داشته است که در کتابها مذکور است. امیدواریم خداوند متعال به ما هم توفیق بدهد رهرو راه این عزیزان باشیم. این بزرگان دینی که اینها چشم و چراغ ما هستند و تاریخ تشیع به وجود یک چنین شخصیتهایی نورانی هست.
شریعتی: امروز آخرین جلسهای است که ما در این فصل در خدمت حاج آقای نظری هستیم. شاید قریب به یک سال است که از محضر پر فیض ایشان استفاده میکنیم. خیلی از وجود ایشان بهره بردیم. یک لوحی را برای ایشان در گروه معارف شبکه سوم آماده کردند که من متن آن را میخوانم.
«بسم الله الرحمن الرحیم، سرور گرامی و دانشمند معظم جناب حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد سلام علیکم! فرصت شنیدن نامههای گرانقدر اهلبیت(علیهم السلام) و توصیههای ارزشمند آن بزرگواران به یاران و موالیانشان توفیقی بود که در حضور یک ساله حضرتعالی در برنامه سمت خدا نصیب بینندگان و شنوندگان این برنامه دینی در ایران و سایر نقاط جهان گردید. در زمانی که دین مبین اسلام و معارف حق پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت بزرگوارشان از هر طرف مورد هجوم بدخواهان قرار دارد، شنیدن نکات دقیق و ناب از لسان این بزرگواران در تبیین حقیقت این دین مبین و تعالیم عالیه آن از حضرتعالی که بحمدلله مسلط به شناخت دقیق روایات اهلبیت، مبانی و اصول فقه آل محمد(ص) و متبهر در بیان تاریخ اسلام و سیره اولیای الهی هستید، کمک بزرگی به زدودن غبار جهل و خرافه و نشان دادن هویت اسلام ناب محمدی به شیفتگان معارف الهی نمود. مخاطبین و دستاندرکاران برنامه سمت خدا ضمن تشکر وافر از حضور حضرتعالی تقاضا دارند که انشاءالله در فرصتی دیگر نیز مهمان این برنامه باشید و ما را با گوشهی دیگر از معارف اهلبیت آشنا سازید. با تقدیم احترام و آرزوی دیدار دوباره، گروه فرهنگ و معارف شبکه سه سیما»
حاج آقای نظری منفرد: من هم از دستاندرکاران برنامه سمت خدا تشکر میکنم که برنامه بسیار خوبی هست. عذرخواه هستم از بینندگان و شنوندگان محترم که اگر در طول این یک سال وقتشان را تضییع کردم. امیدوارم توانسته باشم گوشهای از معارف اهلبیت(علیهم السلام) را برای عزیزان بیان کنم و اگر حیاتی باقی باشم بتوانم در آینده در خدمت عزیزان باشم. امیدوارم از عزیزان دیگر که همگی خوب هستند، بهره کافی را ببرند.
شریعتی: خیلی زحمت کشیدید علیرغم مشغلههای فراوان و تدریس، مسافت قم تا تهران را هر هفته قبول زحمت کردید که ما از محضر شما استفاده کنیم و انتخاب نامههای ارزنده و ارزشمند، انشاءالله باز هم شاهد حضور شما باشیم. از اینکه این مدت شما را اذیت کردیم حلالیت میطلبیم، انشاءالله خداوند شما را حفظ کند.
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
97-3-29-حجت الاسلام نظری منفرد.mp3
10.63M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_نظری_منفرد
📚 با موضوع نامه های اهلبیت علیهم السلام (نامه ۶۸ نهج البلاغه به سلمان فارسی)
🗓 سه شنبه بیست و نهم خرداد ماه
🗂 حجم : ۱۰.۱ مگابایت
💠 @samtekhoda3