#عناصر_انتظار #جلسه_چهل_و_سوم قسمت اول ❣بسم الله الرحمن الرحیم❣ و بهی نستعین و هو خیر ناصر و معین و صلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین . با عرض سلام و ارادت خدمت شما و با آرزوی قبولی عبادات وروزه داری های شما عزیزان در این ماه مبارک و آرزوی صحت و سلامتی برای تک تک شما اعضای محترم 🙏 درس چهل و سوم عناصر انتظار را خدمتتان ارائه میکنیم تا اینجا گفتیم که 👇👇👇 اطبا میگن بین الطلوعین این‌جوریه، اطبا میگن نیمروز، نمی خواد بگید خواب قیلوله . حاج آقا گفت نیمروز بخوابید مستحبه، بعد از ناهار ظهر بخوابید مستحبه، بگید که اطبا گفتن، من تو اخبار شنیدم می گفت یک ساعت خواب نیمروز، به اندازه هشت ساعت خواب شبه . تا وقتی که بیدار می تونه باشه ، بیداره بعد می‌گیره می خوابه. ⛔️⛔️ آقا یه نظمی به زندگیت بده. 👉 می بینه توانش رو نداره، کوه نمیره، چی‌کار پس داره می کنه؟ ⁉️⁉️⁉️ 💠 زندگی مومنان تو این سیر یه سری سختی ها رو به خودش تحمیل می کنه. در مقام عمل برنامه زندگی رو باید تغییر داد. نمی شه با این برنامه های یللی تللی آدم بخواد به جایی برسه. ❗️❗️❗️ غذاهای خودش رو باید تغییر بده، نحوه غذا خوردنشو تغییر بده . واقعا لقمه آخر غذا رو نخوره، دودمان فکر انسان رو بر باد خواهد داد. ♨️♨️ 👈👈👈باید توجه کنه ، غذای خودشو از چه جور غذاهایی انتخاب بکنه، به لقمه حلال و حرام دقت بکنه.✅ اینا اموری است که به شدت در مقام عمل یه منتظر، اثر داره .✅ پوتین محکم، بند پوتینشو بسته، یک آدم آماده ست یک‌منتظر . یکی از هم حجره ای های حضرت امام و یکی از بستگانشون این مطلب رو می گفت ، یعنی یکی از بستگان هم حجره ای حضرت امام که آیت اللهی بودن مرحوم شدن تو ساوه زندگی می کردند . امام هم خیلی به ایشون لطف داشتند اومده بودند ایران ، فرستاده بودند فلانی رو بیارید من باید ببینمشون، 👈 ایشون حق استادی به گردن من داره. داستان عجیبی داره ایشون، خاطراتی ایشون نقل کرده که من جایی نشنیدم. تو خاطرات اون و خاطرات اطرافیان امام نیست. می گفت ایشون می فرمودن که من هیچ وقت حضرت امام رو بدون جوراب ندیدم. 😳 سحر بلند می شدم می دیدم امام وضوشو گرفته تا می بینه کسی تو حجره بیداره جورابشو می پوشید و همیشه آنکارد کرده بوده حضرت امام. ✅ هیچ وقت من ایشون رو شلخته توی حجره ندیدم با اینکه ما همین دو تا بودیم. زندگی رو باید ترتیب داد. ✅💯 ✍ می‌بینی دست خط مقام معظم رهبری خوب نیست، مقام معظم رهبری از چهل و خورده ای سال به بعد از دست چپ شروع کردن به نوشتن ، انصافا ببینید از چهل و خورده ای سال به بعد کسی بخواد با دست خط از چپ شروع بکنه دست خطش از دست خط بعضی از ماها بهتر نیست؟ ⁉️⁉️ حوصله نداریم ولمون کن بابا.🙃😏 از کنار همه چی می گذریم، هیچ کاری رو نمی خوایم زیبا انجام بدیم . ⭕️⭕️ دقت در همین زندگی، دقت در جزییات همین زندگی. https://eitaa.com/samtekhodababaali

#عناصر_انتظار #جلسه_چهل_و_سوم قسمت دوم حضرت امام زیر جامشون رو اتو می کردن تو خونه می پوشیدن. ما به خانه که برسیم حالا دیگه شما متاهل نیستید لحظه رهایی خودمونه ، یا تو خوابگاه های دانشجویی که می ریم آقا اینجا راحت باش. 🚷🚷 آخه راحت باش یعنی چی؟ 😬 به سود کی من راحت باشم ؟😳 به سود خودم ؟به سود جامعه من؟ من رو شلخته ببینن؟ ⁉️⁉️⁉️ 💠 یکی از علما شب جمعه از دنیا رفته بودن، دیدن که یکی از دستاش ناخن گرفته س یکی از دستاش ناخن نگرفته. 😳 از اطرافیان پرسیدند ، گفتند چون هم روایت داریم عصر پنجشنبه مستحبه و هم صبح جمعه ، ایشون ناخن یکی از دستاشو عصر پنجشنبه می گرفت یکی از دستاش رو صبح جمعه. حالا دیگه این‌جوری وسط راه از دنیا رفته یکی از دست‌ها این‌جوری باقی مونده. ⁉️⁉️ چرا خدا به این چیزا گیر میده ؟خدا بیکاره وقت برای ناخن گرفتن ما مشخص می کنه؟ می ترسه ما یادمون بره؟ من واقعا از شما می پرسم واقعا چرا خدا پا درمیونی می کنه؟!!! ⁉️⁉️ خدایا احترام خودتو حفظ کن، 🙂 خودتو قاطی نکن با این چیزها ، من بالاخره مامانم یه جوری یادم میده دیگه که چه جوری ناخن هامو بگیرم. چرا خدا خودشو قاطی می کنه؟!!!! ❓❓❓❓ اومده بودند با حضرت امام مصاحبه بکنند فرموده بود صبح جمعه موقع غسل صبح جمعه است و موقع ناخن گرفتن ، وقت این چیزا نیست. امام ول کن حالا...، امام : من چرا ول کنم؟ من باید درست زندگی کنم. ✅💯 گفتند شبی که بنی صدر در رفته بود ، مسئولین تراز اول کشور دورحضرت امام جمع شده بودند ، یکی از این مسئولین می فرماید که ما دیگه حرفامون رو زدیم به امام، عرضه داشتیم. امام یه دفعه ای بلند شدن. ما گفتیم الان امام یکی از اطلاعیه های بت شکنانه خودشو محکم می نویسه و مشکلات مملکت را حل خواهد کرد. ✅✅ جنگ بود، انتخابات ریاست جمهوری بود، مشکلات زیاد بود . دیدم امام رفت تشکشو انداخت وسط اتاق ، فرمودند بلندشید ساعت یازده هست وقت خوابیدن منه. ما تا ساعت یازده وقت داریم برای خدا کار بکنیم، خدا خودشم می دونه من اگه الان بیشتر بیدار بمونم دیگه به برنامه فردام نمی رسم. ❗️❗️❗️ ایشون میگه من به امام گفتم که امام حالا امشب دیرتر بخوابید موقعیت حساسه، امام یه نگاه کردن بعد فهمیدم چه حرفی زدم به امام. من دارم به امام میگم موقعیت حساسه. 🌀 یکی از طلبه ها میاد تو نجف عرضه می دارد به امام ، من بیماری داشتم دکتر گفته چون شما کار علمی می کنید باید ورزش بکنید و الا فردا دچار این بیماری ها میشید. 🏸🏓⚽️ امام شما هم می‌خواین بیست دقیقه در روز پیاده روی کنید؟ امام فرمودن کار خوبیه، دکتر درست گفتن منم ورزش می کنم. ✅ میگه پس آقا، من برم ماشین تهیه کنم و ببینم اطراف نجف اشرف کجا می تونیم پیاده روی بکنیم ، یه منطقه ای رو شناسایی بکنم از فردا بریم برای پیاده روی؟ امام می فرمایند شما بررسی کنید ما هم بررسی می کنیم. ✅💯 میگه فردا من رفتم خدمت امام ماشین بردم گفتم امام بالاخره شما مرجع تقلیدید بریم یه جا بیرون شهر پیاده روی. امام فرمودند من صبح بیدار شدم دیدم محل پیاده روی پشت بام جای خوبیه، پیاده روی بیست دقیقه مو ، نیم ساعتمو انجام دادم. تا آخر عمر یه روزم ترک نشد. به آدم یه با رحرف می زنن. چند بار حرف می زنن؟ به آدم یه بار حرف می زنن. ✅🔰✅🔰 دوستان عزیز و یاران همراه مبحث امروز خیلی مهم و حیاتی بود ✅✅✅ #ماه_بندگی https://eitaa.com/samtekhodababaali