eitaa logo
سمت خدا حب خدا
501 دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
169 فایل
@babaali8 خادم کانال ⬆⬆⬆ تبادل نداریم 🌷کپی با ذکر صلوات به روح شهدای گمنام حلال🌷 #حسین_جانم🌺 عقیده‌ی همه یاران به اتفاق این است که اشک شور بیاد حسین شیرین است کنار قتلگه او به گریه جان دادن ز وعده‌ها که به خود داده‌ام یکی این است ❣
مشاهده در ایتا
دانلود
یک متن بسیار خوب ولی بلند (دو بخشی) می‌خوام بگذارم. روایت یکی از کسانی است که در روزهای ابتدایی اغتشاشات در میان جوانان رفته و با آن‌ها صحبت کرده ... توصیه میکنم و بخوانید 👇👇👇
🔴 من هم مقصرم... روایت میدانی (۱) روز چهارشنبه ٣٠ شهریور است، صبح زود است که راهی صدا و سیما می‌شوم، حراست ورودی کارت ملی می‌خواهد، تقدیم می‌کنم، بعد بررسی سیستمی، می‌گوید ساختمان معاونت سیما را بلد هستی؟ می‌گویم نه. آدرس می‌دهد و بعد می گوید: لطفا حقیقت را بگو! لحظه‌ای به فکر فرو می‌روم که یعنی چی که بوق ماشین عقبی بسمت جلو هلم می‌دهد. به استودیو ١١ میرسم، هماهنگی با مجری و ارکان دیگر برنامه انجام می‌شود و ٧:٣٠ روی آنتن. از همان اول فضای بحث متفاوت است و مجری محترم مشخص است که نمودارهای ذهنی‌اش بهم ریخته، اما همراهی می‌کند و جایگاه دفاع مقدس را در جامعه امروز و نحوه رجوع به آن را می‌گویم و ثقل بحث اینجاست که : "برای برداشتن گام‌های درست در آینده باید گذشته را به درستی شناخت وگرنه آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار می‌گیرد" برنامه تمام می شود، راهی محل کار می‌شوم، به کارهای پیشرفت منطقه‌ای و... می‌پردازم، خبر شلوغی‌ها بالا گرفته است، عصر شده و به سرم می‌زند بروم کف میدان شاید بشود با این دهه هشتادی‌ها که می‌گویند آتش بیار معرکه شده‌اند صحبت کرد، تجربه ٨٨ تا ٩٨ هست، آنجایی که وقت می‌گذاشتیم قبل از شلوغ شدن و تاریکی بعضی‌ها رها می‌کردند و برمی‌گشتند! می روم خ.حجاب و به سمت کشاورز قدم می‌زنم، تیپ ضایع پیراهن دوجیب با شلوار کتان جلب توجه می‌کند و همان اول مقداری متلک چیزدار نصیبم می‌شود، همین اول می‌فهمم این‌ها کلماتشان هم متفاوت است. کشاورز را رد می‌کنم، به تقاطع وصال-ایتالیا می‌رسم، جمعیتی که شعار می‌دهند در حال بیشتر شدن هستند، سراغ یک گروه مشترک دختر و پسر می روم، به شانه یکی از پسرها می‌زنم، برمی‌گردد: - یا علی ریشو؟ - محمد هستم و دست دراز می کنم. - دست می دهد، ارسلان هستم. - کجا بسلامتی؟ - مأموری؟ اسلحه داری؟ دست‌بند؟ - نه هیچکدام. می‌خوام باهاتون بیام - ما داریم میریم انتقام بگیریم، به قیافت نمیاد - چرا اتفاقاً منم میخوام انتقام بگیرم - دختر بدون روسری با رنگ سبز فانتزی: بابا حاجی به قیافت نمیاد ما رو اسکل نکن - نه به جان مسیح علینژاد، منم دنبال انتقامم؟ -ععع ایول مسیح رو میشناشی؟ حالا دیگر همراهشان شده‌ام. من بینشان هستم. این اولین بار است که اینگونه بین دختر و پسرها هستم. - آره، می‌شناسم، ولی به من یکی دیگه گفته بیام برای انتقام؟ - کی؟ - - کیه؟ - از مسیح باحال‌تره؟ اصلاً مسیح فقط زر میزنه؟ - درست حرف بزن! مسیح خط قرمز ماست! - یکی‌شان سریع دارد در گوگل سرچ می‌کند و با دو تا فحش رکیک به مسئولان می‌گوید: قطعه لامصب ببینم حسین علم الهدی کیه؟ - گفتم که باحالتره!اصلا حسین ما آدم کشته و بدجوری انتقام گرفته! - دمش گرم از حکومتی‌ها زده؟ - آره از اون بالایی‌ها؟ - حاجی عکسش رو نداری؟ - محمد هستم - ما بگیم ممد؟ - بفرما ادامه دارد ... ┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅ https://eitaa.com/samtekhodababaali
🔴 من هم مقصرم... روایت میدانی (۲) - یه خانم می‌آید جلویم، گوشی بدست، از حسین که حکومتی زده بگو، میخوام با صدایت پادکست درست کنم برای مبارزه! - اینطوری نمیشه بیایید یه گوشه. می‌پیچیم تو یه فرعی کنار جوب می‌شینیم! به چشم ١٠ نفر میشن، خیلی مهربون و توی هم نشستن و هنوز ننشسته سیگارها تعارف می‌شود، به من هم تعارف می‌کنند، میگم تو ترکم، می‌خندن - ارسلان: بگو می‌خوایم بریم - شروع می‌کنم و خاطرات مبارزه و کشتن ساواکی‌ها در کرمان و... را برایشان می‌گویم، آرام آرام چهره‌ها متفاوت می‌شود، یکی‌شان بلند می‌شود و دوتا فحش خاردار می‌دهد و می‌رود. اما بقیه نشسته‌اند و من داغ‌تر حرف می‌زنم تا شهادت حسین علم الهدی زیر شنی‌های تانک. - یکی از دخترها شالش را سرش می‌کند، پسری دارد با ته سیگارش با زمین بازی می‌کند که ناگهان چند نفر دنبال چند زن و مرد هستن که مشخص است حرفه‌ای هستند هر دوطرف، با صدای این اتفاق همه حساس می‌شویم. - یکی از دنبال‌کننده‌ها که با لباس عملیات مشکی s313 هست تا ما را می‌بیند جلو می‌آید، چه غلطی می‌کنید اینجا؟ سرم را بلند می‌کنم : من مسئولشان هستم. - شما؟ - دوست شما! - پاشید متفرق شید بزن بزن شروع شده - دختر و پسرها و من بلند می‌شویم، یکی‌شان جلو می‌آید خیلی نزدیک، لباس s313 کنار من است، ممد آقا اینو رد کن بره وگرنه درگیر میشیم - دست برادر s313 را می‌گیرم، کنارش می‌کشم، حرف می‌زنم و میگم دنبال چی هستم! دنبال اینکه قبل شدت گرفتن درگیری‌ها و تاریکی ولو یک نفر شده را رد کنم برود خانه! - به من نگاه می‌کند: بخدا تازه از اربعین و موکب داری آمده‌ام، خسته و داغان، خدا خیرت بدهد، هر گلی زدی به سر خودت زدی... و میرود - برمی‌گردم، از جمعیت ١٠ نفره دختر و پسرها، ٧ نفر مانده‌اند. - می‌گویم: نمی‌خواید برید تظاهرات مگه؟ - با مدل مسیح بریم یا حسین؟ -انتخاب با خودتان؟ - سر دوراهی گیر افتاده‌اند! دخترها بیشتر تو فکر هستن - یه جمله میگم و خداحافظی می‌کنم: حسین قبل اینکه شما بیایید خودش رو براتون فدا کرده و جون داده اما مسیح اون طرف نشسته و من و شما رو انداخته به جون هم - یکی از پسرها: بس که این مسیح فلان فلانه... خداحافظی می‌کنم که بروم، سه نفرشان با من می‌آیند، نزدیک فسلطین هستیم، دیگر حریف سوال‌هایشان در مورد حسین علم الهدی نیستم، مسیر را می‌برم سمت کتابفروشی سر میدان فلسطین، سه جلد"سفر سرخ"می‌خرم، یکی برای دختر خانم، دوتا برای پسرها می گویم: این شما و این حسین ... - می‌زنیم بیرون، می‌خواهم جدا بشوم، دختر خانم جلو می‌آید: - اسمم فاطمه است، تو گروه مینا صدایم می‌کنند. - عکس فاطمه خودم را نشان می‌دهم که منم یک فاطمه دارم. - بغضش می‌ترکد، خوشبحال فاطمه که بابایی مثل تو دارد... می‌خواهد حرف بزند، نمی‌تواند. پسرها سرشان پایین است... - دیگر وقت گذشته و هوا دم تاریکی است، میگم چه می‌کنید؟ - هر سه می‌گویند برمی‌گردیم خانه حسین بخوانیم. اما فاطمه یا همان مینا حالش فرق می‌کند. شماره می‌خواهند، می‌دهم ... - خداحافظی می‌کنیم، حالا اول طالقانی بسمت ایرانشهر هستم، اشک‌هایم می‌ریزد که چقدر کم‌کاری کرده‌ام برای این دهه هشتادی‌ها، حرف فاطمه (مینا) مثل پتک در مغزم کوبش دارد ... یک جواب دارم فعلا: در کنار همه دشمنان و ... من هم مقصرم ... و یک جمع‌بندی: فردا زودتر بیایم شاید بتوانم بیشتر اثرگذار باشم ... روایت از محمد علیان ┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅ https://eitaa.com/samtekhodababaali
چقدر فرمایشات دیروز خاص و دلگرم‌کننده بود. ما درگیر چه هستیم و افق نگاه رهبری کجاست ... با دقت بخوانیم؛ 👈 علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا می‌کند، نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد. 👈 نقش ما، ما ایرانی‌ها، جایگاه ما ایرانی‌ها در این نظم جدید چیست؟ این سئوال مهم است. نمی‌شود به دقت گفت که نظم این‌ چنینی است اما می‌شود یک خطوطی را ترسیم کرد، یک خطوط اساسی هست که این نظم جدید مطمئناً این خطوط اساسی در آن هست. 👈 یکی از آن خطوط عبارت است از ، در نظم جدید جهانی آمریکا منزوی خواهد بود بر خلافی آنی که ۱۰، ۲۰ سال پیش بوشِ پدر گفت، امروز تنها قدرت مسلط دنیا آمریکاست. 👈 خط اساسی دوم، انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتی علمی از غرب به آسیا؛ آسیا خواهد شد ، مرکز اقتصاد، مرکز قدرت سیاسی، مرکز قدرت نظامی. 👈 خط اساسی سوم، و جبهه‌ی مقاومت گسترش خواهد یافت که مبتکرش جمهوری اسلامی است. فکر مقاومتِ در مقابل زورگویی. ✅ إن‌شاءالله قریباً 🤲🤲 ┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅ https://eitaa.com/samtekhodababaali
✅چند توصیه؛ 👈 این روزها فضا هیجانی هست و در فضای هیجانی نمیشه از افراد توقع منطق و همراهی داشت. بگذاریم به وقتش با هم درباره این روزها هم صحبت می‌کنیم. 👈 قبلاً هم عرض کردم که باید تمام تلاش‌مون رو بکنیم رابطه‌مون با دیگران به هم نخوره. اگر خط ارتباط ما قطع بشه، دیگه ترمیمش به این سادگی نیست. اصلاً چه ضرورتی داره الآن توی جمع‌های خانوادگی در مورد مسائل سیاسیِ روز صحبت کنیم؟! ولو طرف مقابل هم این کار رو می‌کنه ازش بخوایم الآن که پیش هم هستیم، ضرورتی نداره اوقات‌مون با هم تلخ بشه. 👈 روی اشتراکات‌مون و خاطرات خوشی که در گذشته با هم داشتیم تمرکز کنیم. این برای همه‌مون بهتره. 👈 خودمون رو قوی کنیم که با دیدن دو تا کلیپ و عکس‌نوشته، نظام برامون سقوط نکنه! طبیعی هست وقتی در بحث‌ها وارد مصادیق با هر کسی بشیم هیچ دستاوردی نداره. چون هر دو طرف تا صبح هم صحبت کنیم، باز یه مصداق جدید رو میکنن برای کوبیدن طرف مقابل و این‌ها فقط دل‌های ما رو نسبت به هم کِدر می‌کنه و مسئله‌دار 👈 تردید نکنیم الآن دشمن از هر حربه‌ای برای ایجاد دوقطبی و افتراق توی جامعه استفاده میکنه و اگر خدای ناخواسته ما متوجه این موضوع نباشیم، یکدفعه می‌بینیم برای دفاع از حق، شدیم سرباز بی‌جیره و مواجب دشمن!! یعنی همون کاری رو می‌کنیم که اون طراحی کرده. بدون تردید الآن خوب نبودن حال ما و کوچک شدن جامعه ارتباطی افراد مدافع نظام یک راهبرد جدی برای دشمن هست. ❗ما در جنگ شناختی و جنگ نرم هستیم و طبیعتاً این روزها وظایف متفاوتی داریم. بگردیم اون‌ها رو پیدا کنیم https://eitaa.com/samtekhodababaali
امروز با تمام پوست و گوشت و خون‌مان این جمله منتسب به آیت‌الله مدرس را درک می‌کنیم: «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست» شاید - به خیال برخی - یک زمانی دیانت صرفاً در نماز خواندن، نماز اول وقت خواندن، روزه گرفتن، قرآن خواندن و ... خلاصه می‌شد، اما امروز تدیّن و دین‌داری تنها در انجام احکام فردی نیست بلکه در چیزی بالاتر که همانا حراست و حفاظت از و دین خداست می‌باشد. امروز دفاع از نظام اسلامی عین دینداری است و شاید هیچ‌گونه سکوت، کنار نشستن و کمکاری پذیرفته نباشد. 👈 دقت کنیم ما از اصلِ نظام دفاع می‌کنیم وگرنه جریان انقلابی، اول منتقدِ رفتار و گفتارِ غلطِ برخی مسئولین، اول منتقدِ گردش کارهای غلط و بروکراسی اداری، اول منتقدِ تبعیضات، اول منتقدِ حل نشدن مسئله‌ها و ایرادات موجود است. امروز، مسئله اصل نظام است و اینکه هنوز عده‌ای متوجه نشده‌اند محل سوال است! متوجه نشده‌اند یا توهّم وضعیت دیگری برای نظام کرده‌اند؟! https://eitaa.com/samtekhodababaali
🔴 این سه تصویر متعلق به کیست؟! سه شهیدی که در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به دستور محمد رضا شاه پهلوی در دانشگاه تهران با شلیک تیر مستقیم جنگی کشته شدند. این‌ها به روابطِ ایرانِ بعد از کودتا با انگلیس و آمریکا معترض بودند ... حالا ۱۶ آذر شده و ربع پهلوی، مردم را با حمایت همه جانبه انگلیس و آمریکا به خیابان‌ها فرامی‌خواند! 👈 دانشجوی عزیز حداقل بدان که ۱۶ آذر یک روز کاملاً ضد استکباری و ضد سلطنت است! شادی روح پاک امام و شهدا https://eitaa.com/samtekhodababaali
در باب دانش‌آموزان من نه چیزی می‌دانم و نه می‌دانم ریشه‌اش چیست و نه ... (هر چند برخی مسئله را کامل حل کرده‌اند!!) اما یک چیز را خوب می‌دانم! مثل همیشه تا وقتی مشکل در شهرستان‌ها بود، برای رفقای رسانه‌دار و خیلی‌های دیگر!! اهمیت آنچنانی نداشت اما تا پایش به تهران باز شد، همه دنبال حل کردن مشکل افتاده‌اند! آیا وقتش نیست این مهجوریت شهرستان‌ها نسبت به تهران برطرف شود؟! وقتی برق و آب هم در ساعات مختصری در تهران قطع می‌شود، همه فریادشان در آسمان بلند است در حالی که شاید ساعات به مراتب بیشتری و روزهای خیلی خیلی بیشتری در برخی شهرستان‌ها این مشکل برقرار بوده اما کسی صدایش در نیامده! در مورد گاز هم همین مشکل بود، برخی شهرها با مشکل قطع گاز مواجه بودند اما افت فشار گاز در تهران رسانه‌ای می‌شد ... 👈 این موضوعی است که در مواجهه با هر پدیده‌ای می‌توانیم مشاهده کنیم https://eitaa.com/samtekhodababaali
🔴 به جا مانده از مناظره اول! 🔴 جلیلی نایستاد امروز دوازدهم تیرماه است، روزی که ناوگان آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی حمله کرد و تمام ۲۹۱ سرنشین هواپیما شهید شدند. عجیب است که هنوز عده‌ای بحث می‌کنن آیا آمریکا در این حادثه مقصر بوده یا نه؟! جالب است که در آن زمان که محور مقاومتی وجود نداشت! آمریکا هشت سال مستقیماً به بعثی‌ها کمک کرد و‌ جلوی کمک به ایران رو گرفت. آن موقع نیز محور مقاومتی وجود نداشت! آمریکا سال‌ها ما را به بهانه نقض حقوق بشر تحریم کرد، در حالی که خودش بزرگ‌ترین ناقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت در عراق و افغانستان و گوانتانامو بود! آمریکا ما را تحریم دارویی کرد و جان بیماران بی‌گناه را بر خلاف تمام قواعد بین‌المللی که از قضا خودش در نوشتن آن‌ها نقش داشته، به خطر انداخت. آمریکا، آمریکاست. دموکرات و جمهوری‌خواه هم ندارد! هر دو به دنبال فشار به مردم ایران هستند‌، با شیوه‌های متفاوت. این را باید به عنوان یک واقعیت فهم کرد و برایش کرد! نه آنکه اجازه دهی هر روز این فشار را بیشتر کند ... روی عجیب ماجرا اینجاست که هنوز بعضی‌ها بحث می‌کنند که آیا آمریکا ماست یا نه؟! و با قیافه حق به جانب و به عنوان صدای مردم، دنبال سفیدشوییِ تمام جنایت‌های آمریکا در تمام این سال‌ها هستند. جلیلی دیشب در بخش‌هایی از مناظره در حال بود و پزشکیان در حال محاکمه! محاکمه نظامی که خودش در آن نقش داشته و امروز خدمات خودش را هم مثل برخی پیرمردهای توی پارک فراموش کرده و جلیلی می‌بایست از همه نظام اسلامی دفاع می کرد. از تا امروز ... جلیلی مثل یک بچه حزب‌اللهیِ مظلومِ مؤدب که در مهمانی‌های خانوادگی دوره‌اش می‌کنند، بود که باید پاسخگوی همه نارسایی‌ها و خطاها باشد! و جالب اینکه او مثل آن جوان دلسوز و باورمند به نظام و شهدا سعی کرد از نظام و خدماتش دفاع کند، از خباثت آمریکایی‌ها بگوید، از شهید رییسی دفاع کند، از حاج قاسم دفاع کند و ... جلیلی نایستاد ... https://eitaa.com/samtekhodahobekhoda