eitaa logo
سمت خدا حب خدا
494 دنبال‌کننده
31.5هزار عکس
7.4هزار ویدیو
202 فایل
@babaali8 خادم کانال ⬆⬆⬆ تبادل نداریم 🌷کپی با ذکر صلوات به روح شهدای گمنام حلال🌷 نبوده،نیست‌ونَخوآهدبود...! عزیزترازتوکسی‌برآیِ‌من‌:))❤️‍🩹 اباعبدالله السلام‌علیک‌یا‌‌ابا‌عبدالله ♥️ حسین‌جانم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
آن سوره‌ی لبخند نمی‌آید ...آه! از پیش خداوند نمی‌آید ... آه! سردار! چه کرده‌ای شما با دل ما دل تنگیمان بند نمی‌آید ... آه! 🔸شاعر: مرضیه شهیدی https://eitaa.com/samtekhodababaali ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
حاج قاسم! تو فرمانده قلب ملتی بودی! ما بیش از دیدن هر وزیر و وکیل و رئیسی از دیدن تو خوشحال می‌شدیم. مخصوصاً وقتی با آن لبخند و تواضع و صلابت به رهبر عزیزمان عرض ادب می‌کردی. ممنون که اینقدر بزرگ بودی که دلمان به شما قرص بود، با شما بود که از داعش نترسیدیم! از فدا شدن حججی‌ها بالیدیم چون تو وعده انتقام دادی... درود بر تو ای سردار صادق ما ... ممنون که این قدر خوب و محبوب زیستی که به ما هم جرأت می‌دهی بخواهیم مثل تو باشیم. https://eitaa.com/samtekhodababaali ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
چهل روز گذشت💔 امّا هنوز دل محزون ما، تسلی نگرفته است😭 سردار قهرمان من جایت خالیست😔🥀 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
۲۰ اسفند، سالروز ولادت ست گرامی میداریم این روز را، که امسال متقارن شد با سالروز وفات (س) روز ولادت مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام گرامی باد ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ https://eitaa.com/samtekhodababaali
شهادت شمع است و شهيد پروانه‌اي خود از جنس آتش، شهيد ذبيح عشق است، شهيد علمدار کاروان نجات است، شهيد روح تاريخ حيات است و شهيد نبض آفرينش است. سخنی از شهید حاج محمد ابراهيم همت💚 https://eitaa.com/samtekhodababaali ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
♦️شهید : «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجان‌زده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟ 🔸حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن؟ 🔸عجله داشت. می‌خواست برود. یک بار دیگر چهره‌ درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم. 🔸رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه‌‌ كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم. 🔸گفت: بنویس: سلام، ‌من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زین‌الدین. 🔸نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند! 🔸از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!» 📚منبع: کتاب «تنها زیر باران» شادی روح پاک امام و شهدا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/samtekhodahobekhoda