eitaa logo
سمت خدا حب خدا
495 دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
169 فایل
@babaali8 خادم کانال ⬆⬆⬆ تبادل نداریم 🌷کپی با ذکر صلوات به روح شهدای گمنام حلال🌷 #حسین_جانم🌺 عقیده‌ی همه یاران به اتفاق این است که اشک شور بیاد حسین شیرین است کنار قتلگه او به گریه جان دادن ز وعده‌ها که به خود داده‌ام یکی این است ❣
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏 ❄️ وقتی هوا سرد میشه؛ - عضلاتم رو منقبض می‌کنی که رگ‌ها تنگ بشن و حرارت کمتری به سطح بدنم بیاد تا دمای مرکزیِ بدنم حفظ بشه... - فعالیت غده‌های تولیدکنندهٔ عرق رو متوقف می‌کنی تا پوستم یخ نکنه.. - عضله‌هایی که به موهای ریز پوستم چسبیدن رو منقبض می‌کنی تا موهام راست بشن و دور بدنم یه لایه هوای ساکن و گرم رو به دام بندازن.. - بیشتر که سردم بشه، بدنم رو می‌لرزونی تا با اصطکاک و سوخت و ساز گرما تولید کنن.. ✦ همهٔ این کارها رو، بدون اینکه من حواسم باشه، انجام میدی تا کمتر احساس سرما کنم، تا گرم بمونم.. ممنونم ازت خدا... 🙏 https://eitaa.com/samtekhodababaali
🙏 🤕 وقتی که زخمی می‌شم ؛ - رگ‌های خونیِ اطراف زخمم رو باریک می‌کنی تا خون کمتری از دست بدم. - پلاکت‌ها رو کنار هم میچسبونی تا لخته بشن، شکاف رگ‌ها رو ببندن و خونریزی رو متوقف کنن. - حالا رگ‌ها رو بازتر می‌کنی تا خون تازه به همراه مواد مغذی به جای آسیب‌دیده برسن. - التهابِ محل زخم نشونۀ اینه که سربازهای ایمنی بدنم یعنی گلبول‌های سفید دارن با سلول‌های مرده، باکتری‌ها و عوامل بیماری‌زا مبارزه می‌کنن؛ تو اون‌ها رو مأمور پاک‌سازیِ بافت آسیب‌دیده می‌کنی. - حالا زمان بازسازیه و تو سلول‌های پوست و بافت‌های زیرش رو، بدون اینکه دردی احساس کنم، تکثیر می‌کنی؛ و اندازۀ زخم روزبه‌روز کوچیک و کوچیک‌تر می‌شه. 🔸همۀ این‌ها را بدون اینکه ذره‌ای به اون‌ها آگاه باشم یا اراده‌م در اون‌ها نقشی داشته باشه انجام می‌دی تا از من مراقبت کنی. ممنونم ازت خدا... 🙏
🙏 🖐 به انگشتام نگاه می‌کنم، و به این فکر می‌کنم که اگه ناخن نداشتم چطوری می‌تونستم چیزهای ریز رو بردارم یا گرهی رو باز کنم.. - بدون ناخن حتی برای خاروندن بدنم هم درمونده می‌شدم.. - سرانگشتام برای انجام دادن کارهای مختلف به تکیه‌گاه نیاز دارن و تو پشتشون ناخن‌ها رو گذاشتی... - وقتی مشغول کاری هستم با همین ناخن‌ها از بافت نرم انگشتام محافظت کنی.. - تو اون‌ها رو بدون حس خلق کردی تا هم بتونم کارهای سخت‌تر رو بدون احساس درد انجام بدم و هم اینکه وقتی اون‌ها بزرگ میشن بتونم به‌راحتی کوتاهشون کنم.. ✨راستی اگه ناخن‌هام حس داشتن باید چی‌کار می‌کردم؟! ممنونم ازت خدا...🙏 https://eitaa.com/samtekhodababaali
🙏 👃وقتی گرد و غبار وارد بینی‌م میشه؛ - تو با تحریکِ سیستم عصبی‌م ، موهای ریز بینی‌م رو تکون میدی... - بلافاصله، با یه نفس عمیق هوای زیادی رو میاری داخل ریه‌هام و تا جایی که ممکنه اونو فشرده می‌کنی - برای اینکه بتونم هوای فشرده شده رو توی سینه نگه دارم ؛ زبونم رو می‌چسبونی به سقف دهانم تا راه گلوم رو ببندی. - حالا وقتشه که این‌همه هوا رو یک‌دفعه آزاد کنی تا عامل مزاحم به بیرون پرتاب بشه.. - اما چشمام ممکنه تحمل این حجم فشار رو نداشته باشن و آسیب ببینن ؛ پس تو اونا رو محکم می‌بندی، - و هم‌زمان راه گلوم رو باز می‌کنی؛ و من عطسه می‌کنم.. ✖️ارادۀ من هرگز نمی‌تونه مثل تو با چنین سرعتی از سلامتیم مواظبت کنه.. ✨بی‌دلیل نیست که بهمون یاد دادی بعد هر عطسه بگیم ؛ الحمدلله.. ممنونم ازت خدا...🙏 https://eitaa.com/samtekhodababaali
🙏 🦠وقتی که بدنم عفونت می‌کنه؛ - با اینکه دمای بدنم رو بالا می‌بری، اما رگ‌های کوچیک پوستم رو می‌بندی تا عرق نکنم؛ و با این تب و حرارت، جلوی رشد عفونت رو توی بدنم می‌گیری. - هم‌زمان گلبول‌های سفید خونم رو زیاد می‌کنی و میفرستی‌شون تا با عوامل مزاحم بجنگن. - توی این درگیری، ضربان قلبم رو هم بالا می‌بری تا خون بیشتری به اندام‌های حیاتیم برسونی و اونها رو امن نگه داری.. - وقتی این مبارزه به پایان می‌رسه و عفونت از بین میره، رگ‌های کوچیک پوستم رو باز می‌کنی تا عرق روی تنم بشینه و حرارتم بیاد پایین؛ 📍تو همه‌چی رو دوباره برمی‌گردونی به حالت عادی. 🌟وقتی که بدنم عفونی می‌شه ، من ناراحتم که تب می‌کنم ، اما در حقیقت تو داری از بدنم مراقبت می‌کنی... ممنونم ازت خدا...🙏 https://eitaa.com/samtekhodababaali
🙏 🥘 وقتی غذا میخورم ؛ - تو اون رو وارد یه عضو لوبیایی‌شکل به اسم معده می‌کنی.. - جایی که پر شده از آنزیم‌های گوارشی و یه اسید قوی که می‌شه باهاش حتی فلز «روی» رو هم حل کرد! - اما تو اجازه نمی‌دی ذره‌ای به بافت‌های بدنم آسیب برسه ؛ چون سلول‌های سطح معده‌م رو با ماده‌ای ضد اسیدی پوشش دادی و ازشون محافظت می‌کنی. - برای اینکه غذام کاملاً هضم بشه ؛ در روز حداقل ۱ لیتر از این اسید رو ذره‌ذره می‌ریزی توی معده‌م و طی چند ساعت حرکات ماهیچه‌ای مختلف ، غذا رو به شکل یک تکه خمیر در میاری.. ✓ درسته که معده‌م حرکات خیلی قوی و زیادی داره ؛ اما نه می‌ذاری صداش رو بشنوم و نه حرکاتش رو احساس کنم تا بتونم در آرامش به کارهای روزانه‌م برسم. ممنونم ازت خدا...🙏
🙏 👂وقتی میخوام به صدایی گوش بدم - تو با لالۀ گوشم صداها رو جمع می‌کنی و می‌فرستیشون توی یک لولۀ باریک و از اونجا با فشار هوا ، هُلشون میدی تا میانۀ گوشم. - حالا برای هر نوع صدایی یک لرزش خاص می‌سازی ؛ و بعد این لرزش‌ها رو به انتهایی‌ترین قسمت گوشم منتقل می‌کنی. - اونجا رو از مایع پر کردی و یک عالمه مژک‌های ریز شناور داخلش قرار دادی و با هر نوع لرزشی ، مژک‌های خاصی رو به رقص در میاری تا عصب شنواییم رو لمس کنن. - اینجوری صداهای مختلف رو به مغزم می‌رسونی و من می‌تونم اونا رو درک کنم. - دارم فکر میکنم ؛ در طول گوش دادن به یک موسیقی ، 💫این واکنش‌های بی‌نقص رو چندبار و با چه سرعتی برام انجام میدی!!؟ ممنونم ازت خدا...🙏 https://eitaa.com/samtekhodababaali
🌸 خدایا من به اینها احتیاج دارم؛ ـ که راه و چاه نشانم دهی! ـ که یاریم کنی در مدیریتِ خودم ، تا روحم را آلوده نکنم ، و از غیر تو بی‌نیاز باشم! و همان چیزی از من صادر شود ، که تو دوستش داری و راضی‌ات می‌کند! خدایا من به اینها احتیاج دارم؛ که ضعف مرا از دریچه‌ی قوت خودت ، که فقر مرا از دریچه‌ی بی‌نیازی خودت ، که جهل مرا از دریچه‌ی صبوری و علم خودت، پُر کنی ! خدایا بر محمّد و‌ آلش درود فرست من به یاری تو احتیاج دارم که ؛ ، شکرت کنم، ، یادت کنم، ، جز در مسیر باید و نبایدها و عاشقی‌ات ، نروم! من به تو احتیاج دارم چون از هـمـــــه مهربان‌تری💕
🙏 🥛وقتی خواستی اولین غذای منو تدارک ببینی؛ - از پروتئین و قند و چربیِ خون مادرم، شیر گرم و خوشمزه‌ای برام درست کردی... - چیزی که ما بهش می‌گیم آغوز یا طلای مایع، این اولین غذایی بود که باهاش وقت به دنیا اومدنم، از من پذیرایی کردی. - تو اونو از چند ماه قبلِ تولدم، آماده کرده بودی که اگه زودتر از وقتم به دنیا اومدم، گرسنه نمونم... - یه شیر پر از مواد معدنی، ویتامین، گلبول سفید و پادتن‌هایی که سیستم ایمنی منو قوی می‌کرد؛ یعنی یه واکسیناسیون طبیعی برای زندگی تو دنیا ... 💫 و تو ... همۀ این کارها رو در حالی برام انجام دادی که من هنوز پا به دنیا، نذاشته بودم. ممنونم ازت خدا...🙏 https://eitaa.com/samtekhodababaali
🙏 ▪️وقتی بغضم می‌گیره؛ - تو بلافاصله سیستم عصبیم رو فعال می‌کنی و می‌فرستی‌شون سراغ غده‌های اشکیِ چشمام! - این‌جوری اون غده‌ها رو راه می‌ندازی تا اشک بیشتری تولید کنن، - وقتی بغض از حد تحملم فراتر میره، تو دریچۀ غده‌ها رو باز می‌کنی تا اشک‌هام جاری بشن. - هم‌زمان، تو با آزادکردنِ هورمون شادی‌آور و آرامش‌بخش، دلتنگی‌هام رو کم می‌کنی، - و از طرفی با گریه کردن، به خارج شدن سموم بدنم هم کمک می‌کنی و جسمم رو به تعادل می‌رسونی. - همزمان با همه‌ی این اتفاق‌ها، با افزایش سرعت تنفسم، اکسیژن بیشتری وارد بدنم می‌کنی تا مغزم رو خنک کنی. - حالا یواش‌یواش حالم بهتر میشه و احساس سبکی بهم دست میده... ※ شاید من گریه‌کردن رو دوست نداشته باشم، اما تو این سیستم عظیم رو برای تخلیۀ احساسات من و رسیدنم به تعادل و آرامش قرار دادی... 💞 ممنونم ازت خدا 🙏 https://eitaa.com/samtekhodababaali
🙏 توی ازدحام جمعیت؛ - برای اینکه به بدنم آسیبی وارد نشه تو با حصار محکمِ استخوان‌های دنده‌ام، از دستگاه تنفس و قلبم محافظت می‌کنی. - تو این ۱۲ استخوان رو برجسته و قوس‌دار خلق کردی تا نقش محافظتی‌شون چندین برابر بشه. توی فشار جمعیت، ماهیچه‌های بین اونا رو منقبض میکنی، دنده‌هام بالا میان، حجم قفسه سینه‌ام رو زیاد می‌کنی و اینجوری هوا وارد شش‌هام می‌شه. اگه این استخوان‌های متقارن رو به‌من نداده بودی؛ مثل یک بی مهره، با اولین فشار روی سینه‌ام، می‌مردم... ممنونم ازت خدا... 🙏 https://eitaa.com/samtekhodababaali