#ممنونم_خدا 🙏
❄️ وقتی هوا سرد میشه؛
- عضلاتم رو منقبض میکنی که رگها تنگ بشن و حرارت کمتری به سطح بدنم بیاد تا دمای مرکزیِ بدنم حفظ بشه...
- فعالیت غدههای تولیدکنندهٔ عرق رو متوقف میکنی تا پوستم یخ نکنه..
- عضلههایی که به موهای ریز پوستم چسبیدن رو منقبض میکنی تا موهام راست بشن و دور بدنم یه لایه هوای ساکن و گرم رو به دام بندازن..
- بیشتر که سردم بشه، بدنم رو میلرزونی تا با اصطکاک و سوخت و ساز گرما تولید کنن..
✦ همهٔ این کارها رو، بدون اینکه من حواسم باشه، انجام میدی تا کمتر احساس سرما کنم، تا گرم بمونم..
ممنونم ازت خدا... 🙏
https://eitaa.com/samtekhodababaali
#ممنونم_خدا 🙏
🤕 وقتی که زخمی میشم ؛
- رگهای خونیِ اطراف زخمم رو باریک میکنی تا خون کمتری از دست بدم.
- پلاکتها رو کنار هم میچسبونی تا لخته بشن، شکاف رگها رو ببندن و خونریزی رو متوقف کنن.
- حالا رگها رو بازتر میکنی تا خون تازه به همراه مواد مغذی به جای آسیبدیده برسن.
- التهابِ محل زخم نشونۀ اینه که سربازهای ایمنی بدنم یعنی گلبولهای سفید دارن با سلولهای مرده، باکتریها و عوامل بیماریزا مبارزه میکنن؛ تو اونها رو مأمور پاکسازیِ بافت آسیبدیده میکنی.
- حالا زمان بازسازیه و تو سلولهای پوست و بافتهای زیرش رو، بدون اینکه دردی احساس کنم، تکثیر میکنی؛
و اندازۀ زخم روزبهروز کوچیک و کوچیکتر میشه.
🔸همۀ اینها را بدون اینکه ذرهای به اونها آگاه باشم یا ارادهم در اونها نقشی داشته باشه انجام میدی تا از من مراقبت کنی.
ممنونم ازت خدا... 🙏
#ممنونم_خدا 🙏
🖐 به انگشتام نگاه میکنم،
و به این فکر میکنم که اگه ناخن نداشتم چطوری میتونستم چیزهای ریز رو بردارم یا گرهی رو باز کنم..
- بدون ناخن حتی برای خاروندن بدنم هم درمونده میشدم..
- سرانگشتام برای انجام دادن کارهای مختلف به تکیهگاه نیاز دارن و تو پشتشون ناخنها رو گذاشتی...
- وقتی مشغول کاری هستم با همین ناخنها از بافت نرم انگشتام محافظت کنی..
- تو اونها رو بدون حس خلق کردی تا هم بتونم کارهای سختتر رو بدون احساس درد انجام بدم و هم اینکه وقتی اونها بزرگ میشن بتونم بهراحتی کوتاهشون کنم..
✨راستی اگه ناخنهام حس داشتن باید چیکار میکردم؟!
ممنونم ازت خدا...🙏
https://eitaa.com/samtekhodababaali
#ممنونم_خدا 🙏
👃وقتی گرد و غبار وارد بینیم میشه؛
- تو با تحریکِ سیستم عصبیم ،
موهای ریز بینیم رو تکون میدی...
- بلافاصله، با یه نفس عمیق هوای زیادی رو میاری داخل ریههام و تا جایی که ممکنه اونو فشرده میکنی
- برای اینکه بتونم هوای فشرده شده رو توی سینه نگه دارم ؛ زبونم رو میچسبونی به سقف دهانم تا راه گلوم رو ببندی.
- حالا وقتشه که اینهمه هوا رو یکدفعه آزاد کنی تا عامل مزاحم به بیرون پرتاب بشه..
- اما چشمام ممکنه تحمل این حجم فشار رو نداشته باشن و آسیب ببینن ؛ پس تو اونا رو محکم میبندی،
- و همزمان راه گلوم رو باز میکنی؛ و من عطسه میکنم..
✖️ارادۀ من هرگز نمیتونه مثل تو با چنین سرعتی از سلامتیم مواظبت کنه..
✨بیدلیل نیست که بهمون یاد دادی بعد هر عطسه بگیم ؛ الحمدلله..
ممنونم ازت خدا...🙏
https://eitaa.com/samtekhodababaali
#ممنونم_خدا 🙏
🦠وقتی که بدنم عفونت میکنه؛
- با اینکه دمای بدنم رو بالا میبری، اما رگهای کوچیک پوستم رو میبندی تا عرق نکنم؛
و با این تب و حرارت، جلوی رشد عفونت رو توی بدنم میگیری.
- همزمان گلبولهای سفید خونم رو زیاد میکنی و میفرستیشون تا با عوامل مزاحم بجنگن.
- توی این درگیری، ضربان قلبم رو هم بالا میبری تا خون بیشتری به اندامهای حیاتیم برسونی و اونها رو امن نگه داری..
- وقتی این مبارزه به پایان میرسه و عفونت از بین میره، رگهای کوچیک پوستم رو باز میکنی تا عرق روی تنم بشینه و حرارتم بیاد پایین؛
📍تو همهچی رو دوباره برمیگردونی به حالت عادی.
🌟وقتی که بدنم عفونی میشه ، من ناراحتم که تب میکنم ، اما در حقیقت تو داری از بدنم مراقبت میکنی...
ممنونم ازت خدا...🙏
https://eitaa.com/samtekhodababaali
#ممنونم_خدا 🙏
🥘 وقتی غذا میخورم ؛
- تو اون رو وارد یه عضو لوبیاییشکل به اسم معده میکنی..
- جایی که پر شده از آنزیمهای گوارشی و یه اسید قوی که میشه باهاش حتی فلز «روی» رو هم حل کرد!
- اما تو اجازه نمیدی ذرهای به بافتهای بدنم آسیب برسه ؛ چون سلولهای سطح معدهم رو با مادهای ضد اسیدی پوشش دادی و ازشون محافظت میکنی.
- برای اینکه غذام کاملاً هضم بشه ؛ در روز حداقل ۱ لیتر از این اسید رو ذرهذره میریزی توی معدهم و طی چند ساعت حرکات ماهیچهای مختلف ، غذا رو به شکل یک تکه خمیر در میاری..
✓ درسته که معدهم حرکات خیلی قوی و زیادی داره ؛ اما نه میذاری صداش رو بشنوم و نه حرکاتش رو احساس کنم تا بتونم در آرامش به کارهای روزانهم برسم.
ممنونم ازت خدا...🙏
#ممنونم_خدا 🙏
👂وقتی میخوام به صدایی گوش بدم
- تو با لالۀ گوشم صداها رو جمع میکنی و میفرستیشون توی یک لولۀ باریک و از اونجا با فشار هوا ، هُلشون میدی تا میانۀ گوشم.
- حالا برای هر نوع صدایی یک لرزش خاص میسازی ؛ و بعد این لرزشها رو به انتهاییترین قسمت گوشم منتقل میکنی.
- اونجا رو از مایع پر کردی و یک عالمه مژکهای ریز شناور داخلش قرار دادی و با هر نوع لرزشی ، مژکهای خاصی رو به رقص در میاری تا عصب شنواییم رو لمس کنن.
- اینجوری صداهای مختلف رو به مغزم میرسونی و من میتونم اونا رو درک کنم.
- دارم فکر میکنم ؛ در طول گوش دادن به یک موسیقی ،
💫این واکنشهای بینقص رو چندبار و با چه سرعتی برام انجام میدی!!؟
ممنونم ازت خدا...🙏
https://eitaa.com/samtekhodababaali
#ممنونم_خدا #دعای_حضرت_مادر🌸
خدایا من به اینها احتیاج دارم؛
ـ که راه و چاه نشانم دهی!
ـ که یاریم کنی در مدیریتِ خودم ، تا روحم را آلوده نکنم ، و از غیر تو بینیاز باشم!
و همان چیزی از من صادر شود ، که تو دوستش داری و راضیات میکند!
خدایا من به اینها احتیاج دارم؛
که ضعف مرا از دریچهی قوت خودت ،
که فقر مرا از دریچهی بینیازی خودت ،
که جهل مرا از دریچهی صبوری و علم خودت، پُر کنی !
خدایا بر محمّد و آلش درود فرست
من به یاری تو احتیاج دارم که ؛
#یادم_باشه ، شکرت کنم،
#یادم_باشه ، یادت کنم،
#یادم_باشه ، جز در مسیر باید و نبایدها و عاشقیات ، نروم!
من به تو احتیاج دارم چون از هـمـــــه مهربانتری💕
#شب_بخیر
#ممنونم_خدا 🙏
🥛وقتی خواستی اولین غذای منو تدارک ببینی؛
- از پروتئین و قند و چربیِ خون مادرم، شیر گرم و خوشمزهای برام درست کردی...
- چیزی که ما بهش میگیم آغوز یا طلای مایع،
این اولین غذایی بود که باهاش وقت به دنیا اومدنم، از من پذیرایی کردی.
- تو اونو از چند ماه قبلِ تولدم، آماده کرده بودی که اگه زودتر از وقتم به دنیا اومدم، گرسنه نمونم...
- یه شیر پر از مواد معدنی، ویتامین، گلبول سفید و پادتنهایی که سیستم ایمنی منو قوی میکرد؛ یعنی یه واکسیناسیون طبیعی برای زندگی تو دنیا ...
💫 و تو ...
همۀ این کارها رو در حالی برام انجام دادی که من هنوز پا به دنیا، نذاشته بودم.
ممنونم ازت خدا...🙏
https://eitaa.com/samtekhodababaali
#ممنونم_خدا 🙏
▪️وقتی بغضم میگیره؛
- تو بلافاصله سیستم عصبیم رو فعال میکنی و میفرستیشون سراغ غدههای اشکیِ چشمام!
- اینجوری اون غدهها رو راه میندازی تا اشک بیشتری تولید کنن،
- وقتی بغض از حد تحملم فراتر میره، تو دریچۀ غدهها رو باز میکنی تا اشکهام جاری بشن.
- همزمان، تو با آزادکردنِ هورمون شادیآور و آرامشبخش، دلتنگیهام رو کم میکنی،
- و از طرفی با گریه کردن، به خارج شدن سموم بدنم هم کمک میکنی و جسمم رو به تعادل میرسونی.
- همزمان با همهی این اتفاقها، با افزایش سرعت تنفسم، اکسیژن بیشتری وارد بدنم میکنی تا مغزم رو خنک کنی.
- حالا یواشیواش حالم بهتر میشه و احساس سبکی بهم دست میده...
※ شاید من گریهکردن رو دوست نداشته باشم، اما تو این سیستم عظیم رو برای تخلیۀ احساسات من و رسیدنم به تعادل و آرامش قرار دادی... 💞
ممنونم ازت خدا 🙏
https://eitaa.com/samtekhodababaali
#ممنونم_خدا 🙏
توی ازدحام جمعیت؛
- برای اینکه به بدنم آسیبی وارد نشه
تو با حصار محکمِ استخوانهای دندهام، از دستگاه تنفس و قلبم محافظت میکنی.
- تو این ۱۲ استخوان رو برجسته و قوسدار خلق کردی تا نقش محافظتیشون چندین برابر بشه.
توی فشار جمعیت، ماهیچههای بین اونا رو منقبض میکنی، دندههام بالا میان، حجم قفسه سینهام رو زیاد میکنی و اینجوری هوا وارد ششهام میشه.
اگه این استخوانهای متقارن رو بهمن نداده بودی؛ مثل یک بی مهره، با اولین فشار روی سینهام، میمردم...
ممنونم ازت خدا... 🙏
https://eitaa.com/samtekhodababaali