#کاروان_اسرا_در_شام
خدا بخیر کند باز ازدحام شده
زمان روضه جانسوز شهر شام شده...
دارد مهیا میشود ، اَلشّام اَلشّام
بزمی که برپا میشود، اَلشّام اَلشّام😭😭
سجاد دائم در سجود است؟ یا که قدّش
ازغصه ها تامیشود،اَلشّام اَلشّام😭😭
در پاسخ اینکه: کجاها سخت تر بود؟
بغض لبش وا میشود:اَلشّام اَلشّام😭😭
بعداز مصیبت های پشت درب ساعات
دروازه ها وا میشود،اَلشّام اَلشّام😭😭
وجارچی تا جار زد؛ آل علی اند
از کینه غوغا میشود،اَلشّام اَلشّام😭😭
بغض علی وکوچه ي تنگ یهودي
اینجاست معنا میشود:«اَلشّام اَلشّام»😭😭
زینب که حتی سایه اش را کس نمیدید
دارد تماشا میشود ، اَلشّام اَلشّام😭😭
برروی نیزه چشم های زخم عباس
ازاشک دریا میشود،اَلشّام اَلشّام😭😭
#دل_جامانده ..
اربعیݩ پاے پیاده #حرم_شش گوشہ
بوےسیبُ #شب_جمعہ بخدا مےچسبد
برسد #یوسف_زهرا وسط سینہ زنے
ندبہ #بیݩالحرمیݩ روضہ، بہ ما مےچسبد 😭
.
#شانه_بر_گیسوی_زینب_بزنُ_اشک_بریز
گر به دروازۀ ساعات بیفتد گذرت ..
دیگر از #چوبُ_لب_خشک_نگویم سخنی
بیش از این نیست روا تا که بسوزد جگرت😭
#حسـین_عشـق_منی
"بارالها گریہڪنهای حسـینم را ببخش" ..
این #دعای_مادرٺ_را_دوسٺ_میدارم_حسین
https://eitaa.com/samtekhodababaali
#شعر_مهدوی
#یوسف_زهرا💗
من به خون لَبَت ای دوست گِرفتار شدم
حال سَجّاد تو را دیدم و بیمار شدم
در حُسینیه ارباب شَبی خوابَم بُرد
صُبح پشت در یک میکده بیدار شدم
چه شبی بود که از بین دو انگشت شما
ناگهان با خبر از عالَم اَسرار شُدم
شال خوشبوی تو سَبز و عَلم دوش تو سَبز
دام همرنگ زمین بود گِرفتار شُدم
بچه بودم که اباالفَضل شَفا داد مرا
تا قیامَت به اباالفَضل(ع) بدهکار شدم
خَلق در روضه گرفتند بَرات عَتَبات
من بیچاره ولی دیر خَبَر دار شدم
رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو
هر شب آواره هر کوچه و بازار شدم
کَربَلا اوج عَزا بود ولی چون زِینَب(س)
از بلایای پس از شام عَزادار شُدم
من از آن روز که در بند توأم آزادم
نوکر فاطِمه و حِیدَر کَرّار شدم
🌷 #اللهم_عجل_لولـیکـــ_الفرج 🌷
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
https://eitaa.com/samtekhodababaali
#اربعین پاے پیاده #حرم_شش گوشہ
بوےسیب و #شب_جمعہ بخدا مےچسبد
برسد #یوسف_زهرا وسط سینہ زنے
ندبہ، #بیݩالحرمیݩ روضہ، بہ ما مےچسبد
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
https://eitaa.com/samtekhodababaali