eitaa logo
ســنگـــــــــ☆ و شیـشه
2.8هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
6 فایل
بر آن هستیم مطالب مورد نیاز در زمینه های مختلف بیان شود شما هم میتوانید مطالب و کلیپ های زیبای خود را برای ما ارسال کنید تا با نام خودتان در کانال قرار داده بشود ارتباط با مدیر @hessam133
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5769194754264797418.mp3
10.22M
🔊 | 📝 الگوی حجاب و اسوه ادبم... 🖤 ویژه شهادت @sang_shishah
هیچوقت نمی توانی چیزی را که قرار است از دست بدهی، نگه داری تو فقط قادر هستی چیزی را که داری، قبل از آنکه از دستت برود عاشقانه دوست داشته باشی. @sang_shishah
روح زندگے را، در حیاط قدیمے کنار حوض کاشے آبے حوالے شمعدانیها کنار سماور مادربزرگ جا گذاشتیم ... کاش نمی گذاشتیم دیوارها جاے درها را بگیرند! @sang_shishah
آدمها همیشه نیاز به نصیحت ندارند  گاهی تنها محتاجند که : ✔ دستی دست آنها را بگیرد ، ✔ گوشی حرف آنها را بشنود ، ✔ قلبے آنها را درڪ ڪند ... @sang_shishah
صور محشر.mp3
6.12M
🔊 | تنظیم 👤 کربلایی‌سجاد 🖤 ویژه شهادت ؛ ۱۴۰۱ @sang_shishah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⊰✾﷽✾⊱ بِسمِ رَبِ نـٰآمَتْـ ڪِھ اِعجٰاز میڪُنَد... یـٰااُمٰــاهْ ••🖤 سلام، روزتون‌ معطر‌ به‌ نام حضرت‌زینب(سلام‌الله‌علیها)🥀🍂 •♥•➺ ❥@sang_shishah
💝به نام خداوند بخشنده مهربان 💚کزو ماندگار، این زمین و زمان 💝که با نام او راست گشت آسمان 💚که با عشق او شد دنیا، بی کران 💝به نام دنیا بخش پاک آفرین 💚به راهش بود، مردم راستین   @sang_shishah
امروز دوشنبه ◾️مصادف با رحلت حضرت زینب سلام الله علیها ◾️ ⚪️اعمال روز دوشنبه 🔹دعای روز دوشنبه 🔹زیارت امام حسن و امام حسین(ع) 🔹ذکر یاقاضی الحاجات 100 مرتبه @sang_shishah
🏴 ▪️بازهم روضه ی زینب همه جا ریخت بهم ▪️حال و روز همه ی اهل سما ریخت بهم... ▪️بازهم پیرهنی را به سر و روش کشید ▪️آسمان تیره شد و حال هوا ریخت بهم... 🥀آه،ای ام المصائب، تمام داغ ها و سوگ ها، در حضور مصیبت های تو رنگ می بازد و از یاد می روند.🥀 🏴وفات شهادت گونه‌ی سلام الله علیها را به محضر مولایمان عجل الله و منتظران حضرتش تسلیت می گوییم. @sang_shishah
نقل ‌است‌ که : دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد شادمان گوشه های دامن را گره زده و میرفت و در راه با پرودرگار خود سخن میگفت : ای گشاینده گره های ناگشوده ، گره از گره های زندگی ما بگشای. در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت. او با ناراحتی گفت : من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز؟ آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود؟ و نشست تا گندمها را از زمین جمع کند که در کمال ناباوری دید ، دانه های گندم بر روی ظرفی از طلا ریخته است! ندا آمد که : تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه.. راه ، همراه لحظه لحظه هایتان باد💞 @sang_shishah