eitaa logo
🌷سنگر عشق🌷
79 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
860 ویدیو
33 فایل
#معارف اسلامی و #رهبر انقلاب و #شهدا فضای مجازی و اینترنت برای شما سنگری از سنگر های جنگ امروز است . کپی آزاد با ذکر #صلوات مدیر https://eitaa.com/Shahed_zn
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چرا من شهید نمیشم؟! 🇮🇷 رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای نقل میکنند از خاطرات یکی از رزمندگان که یک شب در خواب رفیق شهیدش را میبیند و میگوید دستشو محکم گرفتم گفتم باید به من بگی راهکار این قضیه چیه ؟ این را به من بگو ، چرا من نمیشم ؟ یک نگاهی به من کرد و گفت : راهکارش اشکه اشک 🇮🇷🌹🇮🇷
✾شهید یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه🏡 آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای می‌آید، در خواب با کسی صحبت می‌کرد و می‌گفت، (س) ✾چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمی‌شدند❌ در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم کنم، ناراحت شد😔 به سمت اتاق دیگری🚪 رفت، من نیز پشت سرش رفتم ✾دیدم گوشه‌ای نشست، اسم (س) را صدا می‌زد و از شدت گریه😭 شانه‌هایش می‌لرزد؛ آرام‌تر که شد، به من گفت: چرا بیدارم کردی، داشتم را از بی بی فاطمه(س) می‌گرفتم😭 همسر شهید 🌷 💜 اللهم عجل لولیک الفرج💜
🌹محمدمهدی فرزند «مسلم خیزاب»، هرشب لباس پدرش را به تن می‌کند و می‌خوابد بلکه بوی پدر جواب دلتنگی‌هایش باشد... شبتون شهدایی
~🕊 ^'💜'^ ⚘رمز حرکت ما نام مقدس (ع) بود از صبح تا عصر جستجو کردیم، هفت شهید پیدا شد. گفتیم حتما باید شهید دیگری پیدا شود. رمز حرکت امروز نام مقدس امام هشتم بوده. اما هرچه گشتیم دیگری پیدا نشد. ⚘خسته بودیم و دلشكسته، لحظات غروب بود، گفتند: امام جماعت یکی از مساجد شیعیان در نزدیکی مرز با شما کار دارد! به نقطه مرزی رفتیم. ایشان پیکر شهیدی را پیدا کرده و براى تحویل آورده بود. ⚘لباس بسیجی بر تن شهید بود. با آمدن او هشت شهید روز توسل به امام هشتم کامل شد. اما عجیب تر جمله ای بود که بر لباس شهید نوشته بود. همه با دیدن لباس او اشک می ریختند. بر پشت پیراهنش نوشته بود: "" 📚 کتاب‌ِ شهید گمنام . . ☘☘☘
قبل از عملیات میمک بود ، ‌ دلم آرام نداشت ، عبد الحسین انگار فهمیده بود ، بدون مقدمه گفت : " من با تمام وجود به آیه ی ‌ ‌' و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی '‌ اعتقاد دارم ، تو عملیات ها یقین دارم که خداست که تیر ها رو به اهداف مینشونه .. "‌ ‌ ‌داشتم نگاش می کردم ، پرسید : " قرآن داری تو جیبت .. ؟ " یه قرآن جیبی داشتم ، گفتم : " آره " گفت : " برای اینکه حرفم بهت ثابت بشه همین الان قرآنتو در بیار و باز کن ، اگر این آیه نیومد .. ! " قرآن رو در آوردم ،‌ ‌ بسم الله گفتم و بازش کردم ‌ ' و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی ' ‌ دلم آرام شد .. ‌ « »
🌷 ! 🌷داخل کیفش یک دست لباس نظامی عراقی پر از جای ترکش و خون خشک داشت! گفتم: "این لباس به چه کار تو می آید؟" گفت: "من با این لباس کارهای بزرگی انجام میدهم." 🌷عکسی را نشانم داد که با لباس و کلاه عراقی در یک جیپ غنیمتی نشسته بود. تعریف مى كرد: "من با همین لباس ،چند بار به داخل عراقی ها رفتم و با آنها نان و ماست خوردم! با این جیپ هم با بچه ها در منطقه گشت می زنيم. این جیپ را هم از خودشان گرفتم." 🌷....حتی از دوستانش شنیدم در همین شناسایی ها مخفیانه خود را به کربلا رسانده بود! 🌹خاطره اى به ياد سردار على جاويدى 💚 اللهم عجل لولیک الفرج💚
چقدر سخت هست که قصه گوی شب های کودکیت بشود عکس بابا ... مدافع حرم_ خلبان سید روح_الله_عمادی 😔 ❣شبتون شهدایی
💖💐💕🔆 📚داستان واقعی و بسیار جذاب سی و دوم صفحه های گوگول تمام شد و من اشکام پشت سر هم میبارید حاج ابراهیم همت مردی بود که واقعا کل زندگیمو عوض کرد یاد قدیما تداعی شد، پارتی گناه هوس قهقهه های مستانه حالا به کمک یه از همه چی بریدم باید آدرس مزارش پیدا کنم گوشی تلفن برداشتم و شماره خونه زینب گرفتم -الو سلام زینب جان خوبی؟ زینب: ممنون تو خوبی ؟ چرا صدات میلرزه ؟ چی شده ؟ -میای بریم مزار شهدا ؟ زینب : مزارشهدا رفتن مگه گریه داره ؟ -خوب میام میریم تند و زود بیا بریم زینب:باشه ‌‌باشه من تاکسی میگیرم میام گریه نکن تا زينب بیاد حاضر شدم روسریمو لبنانی بستم مانتوی بلندی پوشیدم چادرمو سرم گذاشتم کیف پولم گذاشتم تو کیفم صدای زنگ در بلندشد در که باز کردم نذاشتم زینب بیاد تو زینب: توروخدا چای ،شربتی نیاریا - زینب شوخی نکن حالم خوب نیست بریم زینب :باشه بیا بریم من با ماشین داداش اومدم بیا بریم بازم مثل همیشه رفتیم قطعه سرداران بی پلاک خیلی بی تاب بودم زینب:حنانه چته ؟ باهق هق گفتم :میخام برم ببینم زینب: یعنی چی؟ -آدرس مزارش میخام برام پیداش کن زینب:باشه باشه آروم باش زینب بعداز یک ساعت گفت :بیا پیدا کردم امامزاده شهرضا ، قطعه ۲۴ ردیف۷۷،شماره۲۷ ..... ✍️با ادامه داستان همراه ما باشید .... : بانو....ش
🌷سنگر عشق🌷
💖💐💕🔆 #داستــان_دنبــــاله_دار📚داستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ سی و سوم -پا
💖💐💕🔆 📚داستان واقعی و بسیار جذاب سی و چهارم باهاش حرف میزدم یه نیم ساعت یا چهل پنج دقیقه بعدش زینب اومد بلندم کرد پاشو بسه حنانه همون جا کنار مزارش نشستم گریه کردم دختری که را مرده می نامید و اونا را چهارتا استخوان میدونست و همش تمسخر میکرد حالا کاملا دیدگاهش عوض شده و شهید دستشو گرفته -میخام بمونم پیشش زینب زینب: حنانه میزنمتا -زینب از تنهایی خسته شدم ۲ ساله مامان و بابام ندیدم دلم تنگه آغوش بابامه ززززینب دلم میخاد مامان و بابام همقدمم باشن زینب :درست میشه عزیزم غصه نخور حسین آقا زینب رو صداش کرد زینب رفت و برگشت حنانه بهتره برگردیم تهران توکل بخدا و شهدا کن -باشه زینب همیشه همه جا توی ۲سال کنارم بود اما جای خالی خانواده کنارم معلوم بود برگشتیم خونه زینب رفت خونشون تا کلید در انداختم وارد خونه شدم بازم دلم گرفت و اشکام جاری شد رفتم تو اتاقم همون جوری با گریه خوابم برد .... ✍️با ادامه داستان همراه ما باشید ... : بانو....ش
💖💐💕🔆 📚داستان واقعی و بسیار جذاب سی و چهارم باهاش حرف میزدم یه نیم ساعت یا چهل پنج دقیقه بعدش زینب اومد بلندم کرد پاشو بسه حنانه همون جا کنار مزارش نشستم گریه کردم دختری که را مرده می نامید و اونا را چهارتا استخوان میدونست و همش تمسخر میکرد حالا کاملا دیدگاهش عوض شده و شهید دستشو گرفته -میخام بمونم پیشش زینب زینب: حنانه میزنمتا -زینب از تنهایی خسته شدم ۲ ساله مامان و بابام ندیدم دلم تنگه آغوش بابامه ززززینب دلم میخاد مامان و بابام همقدمم باشن زینب :درست میشه عزیزم غصه نخور حسین آقا زینب رو صداش کرد زینب رفت و برگشت حنانه بهتره برگردیم تهران توکل بخدا و شهدا کن -باشه زینب همیشه همه جا توی ۲سال کنارم بود اما جای خالی خانواده کنارم معلوم بود برگشتیم خونه زینب رفت خونشون تا کلید در انداختم وارد خونه شدم بازم دلم گرفت و اشکام جاری شد رفتم تو اتاقم همون جوری با گریه خوابم برد .... ✍️با ادامه داستان همراه ما باشید ... : بانو....ش
⚘بسم رب الشهداءوالصدیقین⚘ 💠این دنیا، دنیای آزمایش است و همه می‌دانید که هیچ کدام ماندگار نیستیم و همگی خواهیم رفت، فقط مواظب باشیم که پرونده ما سفید باشد. محمود ستوده 🇮🇷🌹🇮🇷
sayyad14_32449.mp3
658.4K
⚘بسم رب الشهداءوالصدیقین⚘ 📢بشنوید| 💠 رفتن در دست خدا هست صیاد شیرازی 🇮🇷🌹🇮🇷
🌷 🌷 .... 🌷در یکی از پایگاههای جنوب بودیم که آقای محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران با بیسیم موضوع محاصره یک لشگر از سپاه را در منطقه عملیاتی نهر جاسم به اطلاع تیمسار بابایی رساند. آقای رضایی از ایشان خواست تا با بمبارانهای پی در پی محاصره را بشکند. 🌷این در حالی بود که شرائط جوی در پایگاه بسیار بد بود و دید کافی برای پرواز هواپیما وجود نداشت. در آن شرائط بابایی به خودش این اجازه را نمی داد که جان هیچ خلبانی را به خطر بیندازد در حالیکه خود را برای پرواز آماده می کرد به مسئولین فنی هواپیما دستور داد تا در اسرع وقت یک فروند F5 با حداکثر مهمات اماده کنند. 🌷با توجه به نامناسب بودن وضعیت هوا همه دوستانی که در آنجا حضور داشتند در تکاپو بودند تا نگذارند تیمسار بابایی پرواز کند. چند تن از خلبانان آماده شدند که به جای ایشان مأموريت را انجام دهند ولی بابایی این اجازه را نمی داد. با تمام تلاشی که دوستان و حتی فرمانده پایگاه انجام دادند نتوانستند او را از تصمیمش منصرف کنند. 🌷....تمام فکر بابایی این بود که بچه ها در خطرند و اگر به موقع نرسد همه قتل عام می شوند. اما این پرواز، پروازی عادی نبود زیرا هر لحظه ممکن بود با شرائط جوی بد و کمی دید، خلبان و هواپیما دچار حادثه شوند. بابایی سوار هواپیما شد. لحظه ای بعد در برابر چشمان ملتمس ما هواپیما را از زمین کند و در آسمان اوج گرفت. 🌷آیا موفق خواهد شد یا نه ؟ همین انتظار باعث شده بود که تمام دوستان بابایی در کنار باند به انتظار آمدنش لحظه شماری کنند. هر کس زیر لب دعایی را برای سلامتی او زمزمه می کرد. پس از بیست دقیقه ناگهان صدای ضعیف هواپیما به گوش رسید و فریادی برخاست: او آمد.... 🌹خاطره اى به ياد تيمسار عباس بابايى : سرهنگ خلیل صراف 📚 کتاب "پرواز تا بی نهایت" 💚 اللهم عجل لولیک الفرج💚 ❤️
♡•⚘•عاشقانه شهدا•⚘•♡ در زدند ، پیك بود نامہ آورده بود قلبم ریخت فکر کردم شده وصیت نامہ اش را آورده اند نامہ را گرفتم باز کردم یك انگشتر عقیق برایم فرستاده بود از نوشته بود این انگشتر را فرستادم بہ پاس صبرها و تحمل هاے تو بہ پاس زحمت‌هایے کہ کشیده اے این را بہ تو هدیہ کردم آرام شـدم♥️ صیاد شیرازے⚘🍃
اومد بہ‌ گـفت : حلالمون‌ کُـن پشت‌ سـرت‌ حرف مے‌زدیم خـندید! بآ همون‌ خنـده‌ بهش‌ گفت : شما هرموقع‌ دلـتون‌ گرفت‌ پشت‌ سَرِ من حـرف‌ بزنید تآ دلـتون‌ باز شہ... :)))♥️ ابومهدے المهندس⚘🍃
بسمه تعالی فرق بین مرد دیپلم مات و ، فقط آنجا که در سال ۹۴ بعد از فاجعه تعمدی منا و شهادت هزاران حاجی مسلمان، آل سعود ملعون حتی اجازه ورود ظریف به خاک عربستان را هم نداد!!! پیکر شهدای مان را هم نمی خواستند پس بدهند! ظریفمان رفته بود جلوی پای امیر کویت زانو زده و التماس کنان ، خواستار وساطت او بین خودش و عادل الجبیر بود!! 👈🏻اما گاوها ، همچنان لگد می پراندند! تا اینکه بزرگمان، به آمد و خطاب به آل سعود فرمود: «امکانات ما از خیلی ها قوی تر است! اگر بنا شد عکس‌العمل نشان بدهیم، عکس‌العمل‌های ما خشن هم خواهد بود، هم خواهد بود.» بلافاصله پس از این بیانات، گاوهای سعودی، وحشت زده ، ماستها را کیسه کردند و مقدمات سفر وزیر بهداشت به عربستان و انتقال پیکر شهدا را فی الفور فراهم نمودند!! 📛 را اگر با التماس و لبخند ذلت بار، توأم نمیکردند، امروز ناچار نبودند ، بی عرضگی ۸ ساله شان را با حمله به مردترین مردان این دیار ، لاپوشانی کنند!!! کاش هر چه زودتر محو شوید از تارک این دیار پرور اسلامی! ✍🏻بنده خدا
محسن حججی نماد یک انسان عاشورایی در جامعه امروز می باشد . عليرغم همه هجمه های دشمن در فضای مجازی و حقیقی  رويش  شهدایی مانند محسن حججی نشان دهنده اين است كه در همه زمان ها امكان ظهور و بروز دارد و جوانانی هستند که آمادگی قرار گرفتن در اين ميدان وسيع معرفت عاشورایی را دارند. 🌹
🔸بارها شنیده بودم که ، از این حرف که می گفتند: فقط میریم جبهه برای شهید شدن🕊 و... اصلا خوشش نمی آمد😕 🔹به دوستانش میگفت: همیشه بگید ما تا لحظه آخر تا جایی که نفس داریم برای خدمت می کنیم، اگر خدا خواست و نمره ی ما بیست شد✅ آن وقت شویم 🔸ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم👥 باید برای اسلام مبارزه کنیم. میگفت: باید اینقدر با این کار کنیم، اینقدر در راه خدا فعالیت کنیم که وقتی خودش صلاح دید، پای کارنامه ما را امضا کند📝 و . 🔹اما ممکن هم هست که شهید شدن را با رفتار یا کردار بد از ما گرفته شود😔 یاد شهدا با صلوات
🌷چقدر بابام گفت نرو! 🌷__یکبار از سر بیکاری روی چهار تكه كاغذ، كلمات ، ، ، را نوشتند، هر كس یكی را برداشت. فردی که کلمه «سالم» را برداشته بود، گفت: «بله، اگر قرار باشد ما هم شهید شویم، چه كسی از كیان اسلامی محافظت كند؟ معلوم است ما برای خدا مهم هستیم، شاید هم باید در خلیج‌ فارس، آمریكا را سرجایش بنشانیم.» 🌷__شخصی كه كلمه «اسیر» به او افتاده بود مرتب می‌گفت: «به جون شما، من چاه‌كن بودم، نمی‌دونستم اونا كه كندم سنگره و برادران مظلوم بعثی را از آنجا می‌زنند.» 🌷__شخصی كه قرار بود زخمی باشد در حالی كه با دست روی پایش می‌زد، گفت: «غیر ممكن است، ننه‌ام قبول نمی‌كنه! می‌گوید بچه‌ام را صحیح و سالم تحویل دادم، همان‌طور هم تحویل می‌گیرم.» 🌷__نفر آخر كه كلمه‌ «شهید» را برداشته بود، سرش را روی دیوار گذاشته بود و با حالتی شبیه به گریه می‌گفت: «چقدر بابام گفت جبهه نرو، من گوش نكردم، حالا اگر شهید بشوم، بابام مرا می‌کشد.>> "شهدای گمنام.
میثم می‌گفت تمام دارایی‌ و بچه‌هایم را فدای آقا و انقلاب و اسلام می‌کنم؛ اوج روزهای فتنه ۸۸ همسر من خانه نبود، ما هم از او خبر نداشتیم، بعد از حدود ۱۰روز خانه آمد و ما متوجه شدیم که به دلیل موضوع فتنه در مأموریت بودند. خط قرمز تمام شهدا رهبری بوده است، به ما سفارش می‌کرد که گوش‌مان به صحبت‌های آقا باشد، بسیار بر این موضوع تأکید داشت، خصوصا در روزهای آخری که می‌خواست اعزام شود، می‌گفت گوش به فرمان حضرت آقا باش، هر چه گفتند باید اطاعت کنید، حواستان به تنهایی آقا باشد. میثم مدواری 📎 به روایت همسر شهید 🥀🕊🥀🕊🥀🕊
🌷 شهید همت: 🌿 ، زیباترین و بالنده ترین کلام در تاریخ بشریت است. شهادت بهترین و روشن ترین معنی حقیقی است و تاریخ تشیع، خونین‌ترین و گویاترین تابلو نمایانگر شکوه و عظمت است.
خدایا..! سال‌ها و ماه‌هاست که به دنبالِ دست یافتن به وصاݪِ خویش شهرها و آبادی‌ها و کوه‌ها و دشت‌ها و بیابان‌ها را پشت سر گذاشته‌ام ولی هنوز خود را نشناخته‌ام با کاروانی از دوستان و عزیزان حرکت کردم در هر مسیری بر سر هر کوی و برزنی یکی یکی از عاشقان و مخلصان تو جدا گشتم یک یکشان به سوی تو پرواز کردند و شهد شهادت را نوشیدند و این من بودم که از قافله جامانده‌ام.. حجت‌الله‌رحیمی
📕دفترچه گناهان یک ۱۶ ساله‼️ ❣در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد✍ ❌گناهان یک هفته او اینها بود ؛ شنبه : بدون وضو خوابیدم .😴 یکشنبه : خنده بلند در جمع 😆 دوشنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم . سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم . چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .🗣 پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .☝️ جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات .😔 📝راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد : ⁉️ دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... ⁉️ما چی⁉️ ❓کجای کاریم حرفامون شده رساله توجیه المسائل‼️ 1⃣غيبت… تو روشم ميگم🗣 2⃣تهمت… همه ميگن🔕 3⃣دروغ… مصلحتي📛 4⃣رشوه... شيريني🍭 5⃣ماهواره... شبکه هاي علمي📡 6⃣مال حرام ... پيش سه هزار ميليارد هیچه💵 7⃣ربا...💸 همه ميخورن ديگه🚫 8⃣نگاه به نامحرم...🙈 يه نظر حلاله👀 9⃣موسيقي حرام...🎼 ارامش بخش🔇 🔟مجلس حرام... يه شب که هزار شب نميشه❌ 1⃣1⃣بخل... اگه خدا ميخواست بهش ميداد 💰 🌷شهدا شرمنده ایم که بجای باتقوا بودن فقط شرمنده ایم ... اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
شهید مهدی زین الدین: هر کس شهدا را شب جمعه یاد کند، شهدا او را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند شادی روح شهدا الفاتحة مع الصلوات
یه جوری خوب باش که وقتی دیدنت بگن : این زمیني نیست قطعا میشه...
علمی بود به قدری باهوش بود که در۱۳سالگی به راحتی انگلیسی حرف می‌زد درجبهه آموزش زبان مۍ‌داد والفجر۸ شد و در۱۷سالگی به رسید محمود تاج‌ الدین
لای لای ای جبهه لرین یورقونو ای خسته جوانلار لای لای ای شهدِ شهادتدن ایچیب، کامه چاتانلار لای لای اروند کنارینده قیزیل قانه باتانلار خوش یاتیب یاخشی یاتیب سیز یاخشی دونیانی آتیب سیز...😔😔😔 🌷🇮🇷🌷
🔺درهر کشوری اگر ماجرایی مانند آن دختر دانشجوی بیمار رخ می‌داد قبل از برخورد با او با آن فرد بیمار که فیلم را منتشر کرد برخورد می‌شد اما اینجا چون امنیت روانی جامعه متولی و مسئول ندارد طبیعتا هیچ مرجعی به روی مبارک نمی‌آورد. ‏🔺حضرت‌آقا طی دو سال ۳ مرتبه نسبت به امنیت روانی تذکر دادند. نفوذ🚨🚨🚨 فضای مجازی یله و رها در دست دشمنی که به خون ما تشنه است‼️ و فقط با یک جنگ روانی ممکنه بتونه بر نیروهای جان برکف نظامی وسلاح های بومی و مستحکم ما پیروز بشه‼️🚨 بهوش باش🚨 🚨پروژه اندلس‌سازی مهساکومله۲ با اینا حواستون رو از مسأله اصلی پرت نکنند‼️ مطالبه ملت سوخت واقعی موشکهاست✅ خون تورا میخواند... اینبار فقط محو اسرائیل✌️ اسرائیل که نابود بشه مزدورانش هیچ مهساکومله جدیدی درست نمیکنند✌️
حقا که شجاعت از ایثارگری است که تربیت چنین فرزندی را به‌بهترین نحو و با معیارهای اسلامی و به‌نکویی انجام داده و به‌عهده داشته است و هم‌چنین، صبوری و تلاش‌های همسران شهدای گرانقدر را که با ایثارگری‌هایشان و هم‌چنین با قبول مسئولیت، سرپرستی و تربیت یادگاران آن عزیزان، دفاع از کشورمان را به‌شایستگی انجام دادند ارج می‌نهیم. آری، مادران و همسران شهدا، الگوی صبر، مقاومت و ایستادگی بوده و یادگاران گهرباری هستند که همواره شایسته تقدیر و سپاسگزاری‌ جامعه بوده و خواهند بود. بی‌تردید خلوص و تلاش‌هایشان، الگویی برای نسل جوان کشورمان بوده و امید است که با تکریم و احترام به آنان، بتوان یاد عزیزانشان را گرامی داشته و در راستای ترویج فرهنگ و تلاش نماییم. ان‌شاءالله. 🏴🏴🏴