✂️ #برش_کتاب
#برخود_مناز
🔰 سعدی در یکی از خاطرات کودکی خود می گوید :
یاد دارم که در ایام کودکی ، اهل عبادت بودم و شب ها بر می خاستم و نماز می گزاردم و به زهد و تقوا رغبت بسیار داشتم . شبی در خدمت پدر نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآنِ گرامی را بر کنار گرفته ، می خواندم "
در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند ، خوابیده اند .
پدر را گفتم : از اینان کسی سر بر نمی دارد که نمازی بخواند . (خواب غفلت) چنان اینان را برده است که گویی نخفته اند ، بلکه مرده اند . پدر گفت : تو نیز اگر می خفتی بهتر از آن بود که در پوستینِ خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی !
📖گلستان سعدی ، حکایت ۷
https://eitaa.com/joinchat/2273116279C9591dc2e27