eitaa logo
سنگر کتاب اصفهان
918 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
152 ویدیو
3 فایل
اینجا سنگر کتاب، خانه ی کتاب های خوب فروش کتاب با تخفیف ویژه معرفی کتاب 📚 نذر فرهنگی مسابقه و ... ارتباط با ادمین 👇 @sangar_ketab_esfahan آدرس کانال 👇 @sangar_ketabesfahan آدرس کانال رضایت های خریداران کتاب👇 @sangar_ketab_rezayat
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️ 🔰دعوت حوادث 📨 تمام توان و سعى من به اندازه خود من است، نه به اندازه راه و مقصد من. 📨 به خاطر همين، وقتى با تمام سعىِ خود و با همه ظرفيت خود حركت مى ‏كنم. 📨 كسانى كه در حد اولياء حق ايثار كردند، مزد نخواستند، سپاس هم نخواستند، ولى مايى كه منتظريم تا صدامان بزنند، وضعيتمان مشخص است. 📨 ما دعوت حوادث را نمى ‏فهميم. 📨 بعضى وقت ‏ها كه با رفقا دور هم جمع هستيم، وقتى كسى را مى ‏بينم كه پايش به استكانى و يا آشغالى مى ‏خورد و بدون توجه عبور مى ‏كند و آن را بر نمى ‏دارد، اين معنا به ذهنم خطور مى ‏كند كه وقتى امروز دعوت اين حوادث كوچك را نديده مى ‏گيريم و اين استكان و يا آشغال را برنمى ‏داريم، قطعاً در فرداى ديگر، دعوت حوادث بزرگ را هم نديده خواهيم گرفت. 📨 اگر فردا پيش ما صدها شكم را هم پاره كنند، بى ‏تفاوت خواهيم بود، اگر هم دعوت حوادث را شنيديم و اقدامى كرديم، منتظريم تا مزدى و ترفيعى بدهند و يا لااقل سپاسى بكنند! 📨 آيا ما با كسانى كه بناى تبعيّت از آنها را داريم و سنگ ولايت آنها را به سينه مى ‏زنيم، برابريم؟ آيا در مسير راه آنها هستيم؟ ❛❛ عین‌صاد 📖 کتاب اخبات 👤علی صفایی حائری #⃣ @sangar_ketabesfahan
سنگر کتاب اصفهان
#معرفی_کتاب 📚قصه ننه علی 📌کتاب «قصه ننه علی» روایتی پر فراز و نشیب از زندگی دختری که مادر دو شهی
همه را به فحش کشید و برگشت خانه😣. تازه دست‌ و پای کبودم داشت خوب می‌شد که دوباره بساط دعواهای شبانه پهن شد. شب و روزم را به‌ هم دوخته بود. تا مدت‌ها از ترس اذیت‌هایش جرئت نداشتم وضو بگیرم و نماز صبح بخوانم😭. وقت‌ و بی‌وقت با کمربند و چوب به جانم می‌افتاد. بچه‌ها در خواب زهره‌شان می‌ترکید😔. 😭صدای اذان که از بلندگوی مسجد پخش می‌شد، بغض می‌کردم و پتو را روی سرم می‌کشیدم. بدون وضو ذکرهای نماز را زیر لب می‌گفتم و با خدا حرف می‌زدم: 🥺😭 «این نماز کم و ناقص رو خودت از زهرا قبول کن.» چاره‌ای نداشتم جز این‌که دندان روی جگر بگذارم. ╔ᰔᩚ═❀🌸 @sangar_ketabesfahan 🌸❀═ᰔᩚ╝ 📩بفرستید برای دوستان اهل کتابتون👈