eitaa logo
سنگر نوشته 🌹
2.2هزار دنبال‌کننده
85 عکس
126 ویدیو
0 فایل
🕊️اللهم فک کل اسیر اسیر مدافع حرم و وطن محمدرضا نوری (ابوعباس) سنگر نوشته در شبکه ها اجتماعی مختلف 👇🏼: https://zil.ink/sangar_neveshteh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹الحمدلله که عروس ایران شدم🇮🇷 با دیدن این تصاویر و صحنه ها ، کلی اشک ریختیم سفره حضرت ام البنین سلام الله علیها در منطقه ریوند مردمی که اصلا نه ابوعباس را دیده اند و نه او را می شناسند یک جمع از قلب های آسمانی برای محمدرضا مراسم گرفته اند این تصاویر را می دیدم و فقط اشک می ریختم و من مطمئنم ، با رشته درست کردنشون ، رشته ی این ظلم رو از ریشه خواهند کند زیر تیغ آفتاب دعا می کردند و آش هم می زدند نه ببخشید ، یک دنیا محبت و پاکی و بزرگی و وفا بود که هم میخورد ، آش نبود. زیباترین سفره را انداختن با زیباترین نام و مقام حضرت ام البنین سلام الله علیها 💔 چه دل های پاکی مثل این بزرگواران چقدر زیاد هستند این روزها در کنارمان دلهای پاکی که هر روز پیام میدهند و عکس میفرستند از شهرهای مختلف و از نذری ها و سفره ها و قربانی ها که برای آزادی ابوعباس کرده اند چه دلهای زلالی چه نیت های صافی چه مردم با وفایی چه قدر من خوشبختم که عروس چنین سرزمینی شدم که همه چیزش بوی وفای به اهل بیت علیهم السلام میدهد . ابوعباس توی اتاقش در خونه پدری اش ، یک تابلو داره ، خیلی زیباست روش نوشته « شَه باوفاست عباس » محمدرضا خیلی اباالفضلیه خداییش هم خیییییلی باوفاست ویژگی های اربابش حضرت اباالفضل علیه السلام  بخصوص باوفا بودنشون ، در ریز و بزرگ زندگی ابوعباس پیداست. مخصوصا در این ده سال اخیر که کل دار و ندارش را فدا کرد خدایا…این بنده ات را از لبنان ، سرزمین مقاومت و ایستادگی آوردی و قسمتش کردی تا همسر مردی از سرزمین عزت و شرف و وفاداری ، شود ممنونتم ممنونتم برای داشتن این همه باوفایی که بفهمم غربت معنایش دوری از شهر و خانه پدری نیست غربت یعنی بی وفایی غربت یعنی جایی که ٤٤٥ روز جدايي بين من و محمدرضا انداخت غربت يعني جايي که ۱۰ سال از پدر و مادر و فرزند و خانواده بزنی و برای کمکشان بروی ، آخرش ببینی دست در دست دشمن گذاشته و خنجر از پشت میزنند . خلاصه که آقای ابوعباس ، خوشبحالت برای این همه دعایی که پشت سرت هست برای چنین یی با دعای این مردم با وفا و خوش قلب برمیگردی ان شاء الله ، یقین دارم و همیشه به خودت و خودم یادآوری میکنم که مدیون بهترین مردم دنیا هستیم. خدایا به حق خانم حضرت ام البنین سلام الله علیها ، ایران عزیز و مردم پاک و خوش قلب و با وفایش را از شر دشمنان محفوظ بدار ، سایه رهبرش را بر سر این کشور و ملت حفظ کن ظهور حضرت ولیعصر عجل الله فرجه الشریف را برسان ❤️ 🆔 @sangar_neveshteh_313
این روزها اتفاق هایی افتاده که نمیدونم راجع به کدوم‌یکی حرف بزنم از خواهر بزرگ محمدرضا بگم؟ یا از پدرش؟ از مادرش؟ یا بچه‌هاش؟ یا از خود محمدرضا؟ بعد از چندین ماه قرار بود دوشنبه بریم ملاقات محمدرضا ، مدت هاست منتظر ملاقات بودیم با کلی اشکِ ذوق، بی‌قرار ملاقات بودیم مادر محمدرضا هم همراه‌مون بود؛ مادری که از وقتی تک پسرش اسیر شده ، چند بار حمله قلبی کرده و نیاز داشت به دیدن پسرش... میگفت: "ببینمش قلبم خوب میشه قد و بالاشو تماشا کنم حالم خوب میشه" رسیدیم بغداد. شب قبل از ملاقات ، مامان یکدفعه حالش بد شد، اونقدر حالش رو به وخامت رفت که... با اورژانس عتبات حرم کاظمین علیهم السلام بردیمش بیمارستان اکسیژنش خیلی پایین اومده بود و اصلا حال‌ خوبی نداشت بستری اش کردن و برای ملاقات دیگه نتونست بیاد من و بچه ها و خواهرش رو اجبار کرد که شما برید ملاقات محمدرضا. چشم انتظاره بچه ام . پدر هم موند پیش مامان و دنبال بلیط برای برگردوندن فوری مامان به ایران من و خواهر و بچه‌ها رفتیم سمت محل اسارت برای ملاقات همین که دم در رسیدیم، پدر زنگ زد و گفت خواهرش سریع برگرده، بلیط پیدا شده و باید خودمون رو سریع برسونیم به پرواز. اون لحظه رو نمیدونم چطور توصیف کنم خواهرش له شد... میدونی یعنی چی خواهری که مدت‌هاست برادرش رو ندیده و برای دیدنش بی‌قراره میکنه در فاصله چند متری برادرش باشه اما مجبور باشه به خاطر مادر برگرده؟؟ میدونی یعنی چی پدری که مشتاق پسرشه نتونه اونو ببینه؟؟ فقط خدا میدونه الان تو سینه اش چه درد و اندوهیه.. مادرش… با اون قلبش.. ناراحت اینه‌که همرو به زحمت انداخته و نتونسته پسرشو ببینه اونم درحالی که میدونه محمد رضا منتظرش هست، بفهمه چرا نیامده بهم میریزه تا وارد شدیم و ابوعباس همین که دید ما تنها اومدیم ملاقاتش، رنگش زرد شد. گفت "مامان کجاست پس؟" هرچی سعی کردیم ازش پنهون کنیم نشد.. اون از بغض‌مون و از حالت چشمامون فهمید اتفاقی افتاده.. دیگه از ملاقات‌مون نگم که چه حال و هوایی داشت.. فعلا بذارید من میون این همه، قلب مادر رو انتخاب کنم چون پیشِ خدا از هرچیزی عزیزتر و مقدس‌تره اونم قلب یه سادات خانوم مومن قلب بیمارشون قلب نگرانشون قلب دلتنگشون دوستان رسانه‌ای همیشه به ما تاکید کردن که برای همدلی مخاطب، به هیچ وجه صداقت‌مون رو زیر سوال نبریم و همیشه جواب من این بود: این ماجرا اینقدر دراماتیک و دردآوره که نیاز به هیچ‌ شکلی از افسانه‌سازی نداره ! واقعیت داستان ابوعباس کافیه که وجدان هر انسانی رو تکون بده.. فکر مادرش ولی امشب شبیه یه دریای خروشانه که موج میزنه.. موج. امشب توو دلش غوغایی به‌پاست… چهار سال پیش دوران کرونا، مامان وقتی مبتلای ویروس شد، محمد رضا با دل و جون، با تمام وجود، نوکری مادرشو کرد.. محمدرضا الان کجاست؟ کافیه بفهمه مادرش حالش بده و بستری شده ... خدایا ، به داد دلمون برس و همه دشمنان و خائنانی که در این ظلم شریک هستند رو ، به هزار بلا ، بدتر از اینها دچار کن خانم جان یا ام البنین ، حواله ی همه شون به دستان بریده ی پسرت لطفا تا میتونید حمد شفا بخونید بلا نبینید