eitaa logo
سَـنـْگَـرِ شُــهَــدا
20 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1هزار ویدیو
44 فایل
✅ لطفا کانال رو به بقیه معرفی کنید... ✅هدف ما از ایجاد کانال گذاشتن پست های مذهبی و خشنودی آقا...🌼🌼
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✅دلسوزی ملک الموت برای دو نفر ✍روزی رسول خدا (ص) نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر (ص) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان‏ها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آن‏ها دلت برای کسی رحم آمد؟ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:اولی روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‏ ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت. دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستون‏ها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد. در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ، 💥در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‏دهیم ولی آن‏ها را رها نمی‏کنیم 📚جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه 330 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @sangar_shohada_99
⚫️دعای با عظمت شب جمعه...
نصرت الله تاجیک فعال اصلاح طلب در روزنامه آرمان مدعی شده : مذاکره غیر مستقیم با آمریکا به نفع ما نیست! ✅ نمی دانم ایشان در هشت سال گذشته کجا بودند؟ همه ی دنیا فهمیدند که ایران با آمریکا مستقیم مذاکره کرد ولی به هیچ جایی نرسید. فقط یک راه وجود داره درباره ایشان که این حرف ها را زده . مگر آدم هشت سال در کما بوده باشه که چنین حرفی بزنه!!! ✍️ سعید میرزایی [ : آنچه یڪ تحلیلگر بایست بداند ] ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔺اگر تحلیل راهبردے میخوانید 🔻اگر سرخط تحلیلے میخواهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢قهرمان موتور کراس رشته اصلی پژمان تک تیرانداز بود، اما بعد ازشهادت پژمان متوجه شدم، که در سوریه هم، بین دوستانش به آچار فرانسه معروف بوده است. دوستانش می‌گفتند: از پست که برمی‌گشت می‌گفت: خُب، بگید چکارهست من انجام بدهم. می‌گفتیم: بابا پست بودی خسته‌ای برو استراحت کن. می‌گفت: نه، وقت برای استراحت زیاده، فعلاً وقت کار است. هر روز مشکلات فنی قرارگاه را درست می‌کرد و کار بچه‌ها را راه می‌انداخت، شب دستانش را به‌هم میزد و با خوشحالی می‌گفت: خوب خدا را شکر امروز مفید بودم. روز عملیات آزادسازی دوشهر شیعه‌نشین نبل و الزهرا درگیری شدید بود و نیروها در محاصره بودند. کمبود مهمات داشتند پژمان مأموریتش تمام شده بود و قراربود به ایران برگردد. وقتی متوجه می‌شود همرزمانش محاصره شدند از برگشت صرف‌نظر می‌کند و با مهارتی که در امر موتورسواری داشته از بین زمین‌های کشاورزی زیتون مهمات را به دست همرزمانش می‌رساند، اما نمی‌توانست با موتور، حجم زیادی از مهمات را حمل کند. راننده ماشینی که قرار بود مهمات و آب و غذا را به بچه‌ها برساند به خاطر درگیری شدید نتوانسته بود.پژمان با اجازه فرمانده می‌نشیند پشت فرمان و چون مسیر را رفته با مهارت از بین زمین‌های کشاورزی رد می‌شود و مهمات و غذا را به‌دست همرزمانش می‌رساند.هنگام برگشت با اصابت ترکش خمپاره و از قفا و با لب تشنه سر در دامن ارباب گذاشت _____________________ ___________________ جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
شهید 14 ساله تاریخ تولد: 12 / 11 / 1345 تاریخ شهادت: 28 / 7 / 1359 محل شهادت: بهنام در تاریخ 12 بهمن 1345 در منزل پدر بزرگش در به دنیا آمد ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار. شهریور 59 بود که شایعه حمله عراقی ها به خرمشهر قوت گرفته بود خیلی ها داشتند شهر را ترک می کردند. بهنام تصمیم گرفت بماند بمباران هم که می شد بهنام 13 ساله بود که می دوید و به مجروحین می رسید. از دست آه می کشید که چرا وعده سر خرمن میدهد مدافعین شهر با کوکتل مولوتف و چند قبضه سلاح (کلاش و ژ3) مقابل عراقی ها ایستاده بودند بعد رئیس جمهور گفته بود که سلاح مهمات به خرمشهر ندهید بهنام میرفت شناسایی چند بارکه اسیر شد بهنام گفته بود ((دنبال مامانم می گردم گمش کردم)) عراقی ها فکر نمی کردند بچه 13 ساله برود شناسایی رهایش میکردند .یکبار رفته بود شناسایی عراقی ها گیرش انداختند و چند تا سیلی به او زدند جای دست سنگین مامور عراقی روی صورت بهنام مانده بود؟ هیچ چیز نمی گفت فقط به بچه ها اشاره می کرد عراقی ها کجا هستند. یک اسلحه به غنیمت گرفته بود با همان اسلحه 7 عراقی را اسیر کرده بود می گفت به شرطی اسلحه را تحویل می دهم که به من حداقل یک نارنجک بدهید به او یک نارنجک دادند. با همان نارنجک دخل یک جاسوس نفوذی را آورد. خودش را خاکی می کرد موهایش را آشفته می کرد و گریه کنان می گشت خانه هایی را که پر از عراقی بود به خاطر می سپرد عراقی ها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند گاه می رفت داخل خانه ها پیش عراقی ها می نشست مثل کرولال ها. همیشه یک کاغذ و مداد در جیبش داشت که نتیجه شناسایی را یادداشت می کرد پیش فرمانده که میرفت اول یک نارنجک سهم خودش از غنایم را بر می داشت بعد بقیه را به فرمانده می داد . زیر رگبار گلوله بهنام کاسه آب را تا کنار لب هر کدام بالا می برد تا بچه ها گلویی تازه کنند. او کار خودش را می کرد کنار مدرسه (شهید ) اوضاع خیلی سخت شده بود ناگهان بچه ها متوجه شدند که بهنام گوشه ای افتاده است و از سر و سینه اش خون می جوشید و چند روز قبل از سقوط خرمشهر شیر بچه دلاور بالاخره در 28 مهر 1359 شهید شد. بهنام در قطعه شهدای شهرستان شهر اجدادش دفن شد و سال 94 بدون نبش قبر به تپه شهدا منتقل شد اولین نوجوان دفاع مقدس شهید بهنام محمدی از بچه ها می خواهم را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند . به خدا کنند . پدر و مادرها فرزندان خود را اهل و در راه خدا بار بیاورید... جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
عالی ترین جلوه رفاقت .mp3
8.98M
۲ 🏳 اربعین کلاسی است که در آن، انسان‌ها رفاقت و مهربانیِ فارغ از هر دین، نژاد و اختلاف را تمرین می‌کنند. 🔺آزمون این تمرینِ رفاقت کی برگزار می‌شود؟ ممکن است در این آزمون رفوزه شویم؟ 🎤 💠@sangar_shohada_99
✨﷽✨ ✅حکایت‌های پندآموز ✍روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد... 📜روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که: 💥 دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد💥 📚مجموعه شهرحکایات ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @sangar_shohada_99
همسفرانه 🦋🍃 من‌ از تو دل‌ کندم تا بتونم‌ نوکری‌ حضرت‌ زینب [سلام‌ الله‌ علیها] رو بہ‌ دست‌ بیارم‌ و آرزو دارم‌ خدا تو این‌ سفر بهم‌ نگاه‌ کنہ، خیلے دوستتون‌ دارم‌‌ ....♥️ مواظب‌ خودتون‌ باشید‌ و سعے کنید یہ‌ جوری‌ زندگی کنید کہ‌ خدا عاشقت‌ بشہ‌... اگہ‌ خدا عاشقت‌ بشہ، خوب‌ تو رو خریداری‌ میکنہ.😍 ❀❀ رفیق شهیدم 🕊 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بزرگداشت با بیش از سه هزار برنامه فرهنگی، برگزاری نمایشگاه، رونمایی از کتاب و جشنواره تئاتر در بسته 🦋🇮🇷✌️
محمد (ص) نور عالمتاب هستی است وجودش روشنی بخش زمان است... به هر قلبی نماید رخنه و جا خدا داند که قلب او جوان است... ❀❀ رفیق شهیدم 🕊 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄