eitaa logo
♡سنگر دل♡
174 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
973 ویدیو
44 فایل
به نام خدا ♡السلام علیک ياصاحب الزمان(عج) سلام رفیق خوش آمدید😍 کپی مطالب به شرط🪐 "صلوات جهت تعجیل درفرج ونثارروح شهدا" مطالب رو بخونید 🗞️ و دوستانتون رو دعوت کنید😇💬 تبادل وتبلیغات نداریم❌ حرفی دارید؟ 🤍https://daigo.ir/secret/530045877
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 حاج آقا فاطمی نیا؛ ✍🏻حديث داريم كه اگر كسي پشت سربرادر مؤمنش جمله اي بگويد كه احترام او پايين بيايد، از ولايت الله خارج ميشود! خارج شدن از ولايت خدا شوخي نيست، ميفرمايد از ولايت الله خارج ميشود! پناه بر خدا ميبرم! آن وقت ما انقدر راحت پشت سريكديگر صحبت مي كنيم! تهمت ميزنيم! عيوب يكديگر را فاش ميكنيم! آبرو ميبريم! پناه بر خدا ميبرم! بسيار بايد حواسمان به اعمال و گفتارمان باشد؛ اين زبان را بايد كنترل كنيم. 🔰 حداکثری با شما ‌‌
🔆 🔹‌در منزل دوستی که پسرش دانش‌آموز ابتدایی بود و داشت تکالیف درسی‌اش را انجام می‌داد، بودم. 🔸زنگ منزل را زدند و پدربزرگ خانواده از راه رسید. 🔹پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مدادرنگی به نوه‌اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ ۲۰ نقاشی‌ات. 🔸پسر ۱۰ ساله، جعبۀ مدادرنگی را گرفت و تشکر کرد و چند لحظه بعد گفت: بابابزرگ! باز هم که از این جنس‌های ارزون‌قیمت خریدی، الان مدادرنگی‌های خارجی هست که ۱۰ برابر این کیفیت داره. 🔹مادر بچه گفت: می‌بینید آقاجون؟ بچه‌های این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند. اصلا نمی‌شه گولشون‌ زد و سرشون کلاه گذاشت. 🔸پدربزرگ چیزی نگفت. 🔹برایشان توضیح دادم که این رفتار پسربچه نشانۀ هوشمندی نیست، همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوه‌اش نیست. 🔸و این داستان را برایشان تعریف کردم؛ 🔹آن زمان که من دانش‌آموز ابتدایی بودم، خانم‌بزرگ گاهی به دیدنمان می‌آمد و به بچه‌های فامیل هدیه می‌داد، بیشتر وقت‌ها هدیه‌اش تکه‌های کوچک قند بود. 🔸بار اول که به من تکه قندی داد، یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست. 🔹پدرم اخم کرد و گفت: خانم‌بزرگ شما را دوست دارد، هرچه برایتان بیاورد هدیه است. 🔸وقتی خانم‌بزرگ رفت، پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچه‌ها آرزو می‌کردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند. 🔹خانم‌بزرگ هنوز هم خیال می‌کند که قند، چیز خیلی مهمی است. بعد گفت: ببین پسرم قندان خانه پر از قند است اما این تکه قند که مادرجان داده با آن‌ها فرق دارد، چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست. این تکه قند معنا دارد، آن قندهای توی قندان فقط شیرین هستند اما مهربان نیستند. 🔸وقتی کسی به ما هدیه می‌دهد، منظورش این نیست که ما نمی‌توانیم مانند آن هدیه را بخریم، منظورش کمک کردن به ما هم نیست. او می‌خواهد علاقه‌اش را به ما نشان بدهد، می‌خواهد بگوید که ما را دوست دارد و این، خیلی باارزش است. 🔹این چیزی است که در هیچ بازاری نیست و در هیچ مغازه‌ای آن را نمی‌فروشند. 🔸۴۰ سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم‌بزرگ و تکه قندهای مهربانش می‌افتم، دهانم شیرین می‌شود، کامم شیرین می‌شود، جانم شیرین می‌شود. 🔹ﻫﻤﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ. 🔸ﻫﻤﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ "ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ" ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ. 🔹ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ.
✍️ علامه جعفری 🌱روزی طلبه فلسفه‌خوانی نزد من آمد تا برخی سوال بپرسد. ديدم جوان مستعدی است كه استاد خوبی نداشته است. 🌹ذهن نقاد و سوالات بديعی داشت كه بی‌پاسخ مانده بود. پاسخ‌ها را كه می‌شنيد، مثل تشنه‌ای بود كه آب خنکی يافته باشد. 🌱خواهش كرد برايش درسی بگويم و من كه ارزش اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. 🌹چندی كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتی يافته بودم كه برايش خطر داشت. 🌱هرچه كردم، اين حالت در او كاسته نشد. می‌دانستم اين شيفتگی، به استقلال فكرش صدمه می‌زند. تصميم گرفتم فرصت تعليم را قربانی استقلال ضميرش كنم. 🌹روزی كه قرار بود برای درس بيايد، در خانه را نيمه‌باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركات كودكانه كردم. 🌱ديدمش كه سر ساعت آمد. از كنار در، دقايقی با شگفتی مرا نگريست. با هيجان، بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بی يک كلمه، رفت كه رفت. 🌹اينجا كه رسيد، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدمات فكری و فرهنگی به اسلام، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، اميد دارم. يكی همين دوچرخه‌بازی آن روز است! 🌱درس استاد آن شب آن بود كه دنبال آدم‌های بزرگ بگرديد و سعی كنيد دركشان كرده و از وجودشان توشه برگيريد اما مريد و واله كسی نشويد. 🌹شما انسانيد و ارزشتان به ادراک و استقلال عقلتان است. عقلتان را تعطيل و تسليم كسی نكنيد. آدم كسی نشويد، هر چقدر هم طرف بزرگ باشد. کن رفیق😉
🔆 🔹آدم‌ها مثل کتابند! 🔸از روی بعضی‌ها باید مشق نوشت و آموخت، 🔹از روی بعضی‌ها باید جریمه نوشت و عبرت گرفت، 🔸بعضی‌ها را باید نخوانده کنار گذاشت، 🔹و بعضی‌ها را باید چند بار خواند تا معنیشان را فهمید...
✅فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو که گناه کمتر کنم. 💥بهلول گفت: بدان وقتی گناه می‌کنی، یا نمی‌بینی که خدا تو را می‌بیند، پس کافری. 💥 یا می‌بینی که تو را می‌بیند و گناه می‌کنی، پس او را نشناخته‌ای و او را نزد خود حقیر و کوچک می‌شماری. 💠پس بدان شهادت به الله‌اکبر، زمانی واقعی است که گناه نمی‌کنی. چون کسی که خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب می‌نشیند و دست از پا خطا نمی‌کند.☝️ گرفتی چیشد رفیق😉
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تو‌اوقات‌بیڪاری‌‌بہ‌جاے‌پرسہ‌ الڪی‌تو‌فضاےمجازے یکم‌وقت‌بزاردرباره‌یِ‌امام‌ها‌و‌نحوه‌شھادت ‌و‌زندگی‌نامشون‌واخلاق‌و‌رفتار و ...مطالعه‌ڪن تو‌زندگیت‌ازشون‌استفاده‌ڪن فقط‌مداحی‌گوش‌دادن‌ڪافی‌نیست ...! بچہ‌مذهبی‌باید‌اینطوری‌باشہ :) ❤️
🔆 ✍ صلوات به‌جای کرونا 🔹عزیزی می‌گفت: با خودم حساب کردم، دیدم از ۸۰میلیون ایرانی حداقل ۵۰میلیون نفر روزانه ۲۰ بار از کرونا حرف می‌زنن یا می‌شنون. 🔸کرونا زیاد شده، کرونا کم شده، فلانی کرونا گرفته و.... 🔹فکر کردم اگر هر کدوم روزی ۲۰ بار گفت‌وشنود کرونایی داشته باشند، می‌شود روزی یک‌میلیارد. 🔸اگه به جای کلمه کرونا، هر کدوم نام منجی عالم، مولا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رو تلفظ می‌کردند، چه می‌شد؟ 🔹حرفش خیلی به دلم نشست و دیدم عجب! دردی شده این دل‌مشغولی کرونا. 🔸با خودم فکر کردم و گفتم: امام زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صاحب و مولای ماست. خودش فرموده به واسطه من بلا از شما دور می‌شود. 🔹ای کاش به‌جای یک‌میلیارد کرونا گفتن، به نیت تعجیل در امر فرج امام زمان صلوات می‌فرستادیم. 🔸اصلا بیاید باهم قراری بذاریم، هر جا اسم کرونا اومد، برای سلامتی و تعجیل در امر ظهور منجی عالم امام زمان صلوات بفرستیم. 🔹امام معصوم ما، هم بی‌نهایت مهربان است و هم بی‌نهایت کریم؛ خیالتان راحت! زیر دِین کسی نمی‌ماند. 💚 https://eitaa.com/sangaradel
🔆 ✍ پوششی که باعث می‌شود دیگران را نبینیم 🔹جوان ثروتمندی نزد خردمندی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. 🔸خردمند او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می‌بینی؟ 🔹جوان جواب داد: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد. 🔸بعد خردمند آینۀ بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟ 🔹جوان جواب داد: خودم را می‌بینم. 🔸خردمند گفت: دیگر دیگران را نمی‌بینی! آینه و پنجره هر دو از یک مادۀ اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایۀ نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. 🔹این دو شیء شیشه‌ای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آن‌ها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می‌بیند. 🔸تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
✅دور از گناه باش! ✍در صحرا هیزم های بزرگ را با هیزم های کوچک و ریز روشن می کنند. گناهان بزرگ هم با گناهان کوچک شروع می شوند. به همین خاطر است که قرآن کریم روی گناهان ریز و کوچک حساسیت نشان داده و می گوید: اگر به سراغ شرّ و شرارت بروید هر چند کم و ناچیز نتیجه آن را خواهید دید: مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ شَرّاً یَرَه؛ و هر كه هموزن ذرّه‏ اى بدى كند [نتيجه‏] آن را خواهد ديد.
اگر ذائقه کسی از محبت دنیا پر شود...🍃
🔆 ✍ قدر هر لحظهٔ زندگی را بدانیم 🔹ارزش یک خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد. 🔸ارزش یک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده است. 🔹ارزش یک دقیقه را، از کسی بپرس که به پرواز هواپیما نرسیده است.  🔸ارزش یک ثانیه را، از کسی بپرس که از حادثه‌ای جان سالم به در برده است.  🔹ارزش یک میلی‌ثانیه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپیک، مدال نقره برده است. 🔻زمان برای هیچ‌کس صبر نمی‌کند، قدر هر لحظه خود را بدانید
✨﷽✨ ✅اندازه قلبت را بسنج ✍می‌گویند قلب هرکس به اندازهٔ مشت بستهٔ اوست. اما من قلب‌هایی را دیده‌ام که به اندازهٔ دنیایی از «محبت» عمیقند. دل‌های بزرگی که هیچ‌وقت در مشت‌های بسته جای نمی‌گیرند و مثل غنچه‌ای با هر تپش شکفته می‌شوند. دل‌های بزرگی که مانند کویر نامحدودند و تشنه، تا اینکه ابر محبت ببارد. در عوض دل‌هایی هم هستند که حتی از یک مشت بسته هم کوچک‌ترند. دل‌هایی که شاید بتوانند وسیع باشند، اما بیش از یک بند انگشت هم عمق ندارند. و تو هر وقت خواستی بدانی قلبت چقدر بزرگ است، به دستت نگاه کن، وقتی که مهربانی را به دیگران تعارف می‌کنی... ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✨﷽✨ ✨ 💕خوب تا کنیم !! مادر بزرگ می گفت: خدا نگاه می کنه ببینه تو با بنده هاش چه جوری تا میکنی تا همونجوری باهات تا کنه پس خوب تا کنیم ...
✨﷽✨ ✨ 🌱زندگی را می گویم: اگر بخواهی از آن لذت ببری، همه چیزش لذت بردنی است و اگر بخواهی از آن رنج ببری همه چیزش رنج بردنی است، کلید لذت و رنج دست توست !
✅یاد بگیریم وقتی اشتباهی ازمون سر زد عذرخواهی کنیم و یاد بگیریم وقتی کسی از ما عذر خواهی کرده بهش احترام بگذاریم! عذر خواهی نشانه ضعف نیست، نشانه ی شعوره
✨﷽✨ ✍ پرنده‌ات را آزاد کن! ‌‌‌‌‌‌‌ 🔹پسربچه‌ای پرنده زيبايی داشت و به آن پر‌نده بسيار دلبسته بود. 🔸حتی شب‌ها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش می‌گذاشت و می‌خوابید. 🔹اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر بودند، از پسرک حسابی كار می‌كشیدند. 🔸هر وقت پسرک از كار خسته می‌شد و نمی‌خواست كاری را انجام دهد، او را تهديد می‌کردند كه الان پرنده‌اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرک با التماس می‌گفت: نه، كاری به پرنده‌ام نداشته باشيد، هر كاری گفتيد انجام می‌دهم. 🔹تا اينکه یک روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختی و كسالت گفت: خسته‌ام و خوابم می‌آید. 🔸برادرش گفت: الان پرنده‌ات را از قفس رها می‌کنم. 🔹پسرک آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم، كه با آزادی اون خودم هم آزاد شدم. 🔸اين حكايت همه ماست. تنها فرق ما، در نوع پرنده‌ای است كه به آن دلبسته‌ایم. 🔹پرنده بسياری پولشان، بعضی قدرتشان، برخی موقعيتشان، پاره‌ای زيبایی و جمالشان، عده‌ای مدرک و عنوان آكادمیک و خلاصه شيطان و نفس، هركسی را به چيزی بسته‌اند و ترس از رهاشدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهی نفس خودمان از ما بيگاری كشيده و ما را رها نكنند. 🔸پرنده‌ات را آزاد کن! ‌‌‌‌‌‌‌☝️ 🌿
هدایت شده از 
👈🏻وقتی آنکس که دوستش داریم بیمار میشود، میگوییم امتحان الهی است... ولی هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار می‌شود، میگوییم عقوبت الهیست!! 👈🏻وقتی آنکس که دوستش داریم دچار مصیبتی میشود، میگوییم از بس که خوب بود...و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم، دچار مصیبت می‌شود، میگوییم از بس که ظالم بود!! ⛔مراقب باشیم، قضا و قدر الهی را آن طور که پسندمان هست تقسیم نکنیم ‼️ ⚠️همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا، که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردنهای ما از شدت خجالت خم میشد... 🚫پس عیب جویی نکنیم، در حالی که عیوب زیادی در وجودمان جاریست! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
✨﷽✨ ✨ بیشتر آدما با چنان عجله و شتابی به سمت داشتن زندگی خوب حركت می كنن كه از كنارش رد می شن. زندگی پر از فرصت هاست، فرصت ها را ازدست ندهید۰
✨﷽✨ 🔴همیشه با خدا بمون ﺑﺰﺭگواری می‌ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ بشین! ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: ﭼﻪ‌ﺟﻮﺭی؟ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ‌ﺟﻮﺭی ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻳﻪ ﻧﻔﺮ می‌شی؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﻭقتی ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ می‌ﺯﻧﻢ. ﺯﻳﺎﺩ می‌رﻡ ﻭ ﻣﻴﺎﻡ. ﮔﻔﺖ: ﺁﻓﺮﻳﻦ، ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ! ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ‌ﻭﺁﻣﺪ ﮐﻦ. ﻭقتی ﺩﻟﺖ با ﺧﺪﺍست، بذاﺭ ﻫﺮﮐﺲ می‌خواد ﺩلتو بشکنه. خدا خریدار دل شکسته‌ست. دل شکسته قیمتی‌تره. ﻭقتی ﺗﻮﮐﻠﺖ به خداست، بذار ﻫﺮ ﭼﻘﺪر می‌خوان ﺑﺎ ﺗﻮ بی‌ﺍﻧﺼﺎفی کنن. هر چقدر می‌خوان پشت‌سرت حرف بزنن. ﻭقتی ﺍﻣﻴﺪﺕ به ﺧﺪﺍست، بذار ﻫﺮ ﭼﻘﺪر می‌خوان ﻧﺎﺍﻣﻴﺪﺕ کنن. بذار امیدت فقط خدا باشه. ﻭقتی ﻳﺎﺭﺕ ﺧﺪﺍست، بذار ﻫﺮ ﭼﻘﺪر می‌خوان ﻧﺎﺭﻓﻴﻖ بشن. ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ بمون. ﭼﺘﺮ خدا، ﺑﺰﺭگ‌ترین ﭼﺘﺮ ﺩﻧﻴﺎست.
✍ زندگی همچون کوهستان است 🔹جوانی با دوچرخه‌اش به پیرزنی برخورد کرد. 🔸به‌جای عذرخواهی و کمک‌کردن به پیرزن شروع کرد به خندیدن و مسخره‌کردن. سپس راهش را ادامه داد و رفت. 🔹پیرزن صدایش زد و گفت: چیزی از تو افتاده است. 🔸جوان به سرعت برگشت و شروع به جست‌وجو کرد. 🔹پیرزن به او گفت: مروت و مردانگی‌ات به زمین افتاد. هرگز آن را نخواهی یافت! 🔸زندگی اگر خالی از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هیچ ارزشی ندارد. 🔹زندگی حکایت قدیمی کوهستان است! صدا می‌کنی و می‌شنوی. پس به نیکی صدا کن، تا به نیکی به تو پاسخ دهد. ‎‎‌‌‎‎
خوشبختۍ زمانیست ڪہ وجودت بہ دیگران آرامش میدهد هرزمان احساس ڪردۍ دیگران درڪنارت آرامش دارند بدان ڪہ خوشبختۍ چون خودت آرامۍ ڪہ میتوانۍ دیڪَران را آرام ڪنی❤️
. 🔹رفتارهای زیر جاذبه شما را کم میکند: حتما به خاطر بسپارید 🌻 ۱. نصیحت تکراری ۲. تذکر مداوم ۳. سرزنش ۴. منت گذاشتن ۵. مقایسه کردن ۶. جرو بحث کردن ۷. برچسب منفی زدن ۸.  نفوس بد زدن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔅 🪴 🌺 ✍🏻 جوونی اومد پیشم. حالش خیلی عجیب بود. فهمیدم با بقیه فرق می‌کنه! 💢 گفت: حاج‌آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه. 🔹گفتم: اگه جوابشو بدونم خوشحال می‌شم بتونم کمکتون کنم. 🔸گفت: من رفتنی‌ام! 🔹گفتم: یعنی چی؟ 🔸گفت: دارم می‌میرم! 🔹گفتم: دکتر دیگه‌ای، خارج از کشور؟ 🔸گفت: نه، همه اتفاق‌نظر دارن. گفتن خارج هم کاری نمی‌شه کرد! 🔹گفتم: خدا کریمه، ان‌شاءالله که بهت سلامتی می‌ده. 🔸با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟ 🔹فهمیدم آدم فهمیده‌ایه و نمی‌شه گولش زد. 🔸گفتم: راست می‌گی، حالا سوالت چیه؟ 🔹گفت: من از وقتی فهمیدم دارم می‌میرم خیلی ناراحت شدم. از خونه بیرون نمیومدم. کارم شده بود تو اتاق‌موندن و غصه‌خوردن. 🔸تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم!؟ خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون و مثل همه شروع به کار کردم. 🔹اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت. خیلی مهربون شدم. دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمی‌کرد! 🔸با خودم می‌گفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن! آخه من رفتنی‌ام و اونا انگار نه! 🔹سرتونو درد نیارم. من کار می‌کردم، اما حرص نداشتم. بین مردم بودم، اما بهشون ظلم نمی‌کردم و دوستشون داشتم. 🔸ماشین عروس که می‌دیدم از ته دل شاد می‌شدم و دعا می‌کردم. گدا که می‌دیدم از ته دل غصه می‌خوردم و بدون اینکه حساب‌کتاب کنم، کمک می‌کردم. مثل پیرمردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی می‌کردم. 🔹خلاصه اینکه این ماجرا منو آدم خوب و مهربونی کرد. 🔸حالا سوالم اینه که من به‌خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب‌شدن رو قبول می‌کنه؟ 🔹گفتم: بله، اون‌جور که من یاد گرفتم و به نظرم می‌رسه آدما تا دم رفتن خوب‌شدنشون واسه خدا عزیزه. 🔸آرا‌م‌آرام خداحافظی کرد و تشکر. 🔹داشت می‌رفت که گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟ 🔸گفت: معلوم نیست. بین یک روز تا چندهزار روز! 🔹یه چرتکه انداختم، دیدم منم تقریباً همین‌قدرا وقت دارم! 🔸با تعجب گفتم: مگه بیماری‌ات چیه؟ 🔹گفت: بیمار نیستم! 🔸هم کفرم داشت درمیومد و هم از تعجب داشتم شاخ درمیاوردم. 🔹گفتم: پس چی؟ 🔸گفت: فهمیدم مردنی‌ام. رفتم دکتر گفتم: می‌تونید کاری کنید که نمیرم؟ گفتن: نه! گفتم: خارج چی؟ و باز گفتن: نه! 💯 خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم. کِی‌اش فرقی داره مگه!! ..
✨﷽✨ ✨ هوای یکدیگر را داشته باشید دل نشکنید قضاوت نکنید هنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنید به غم کسی نخندید به راحتی ازیکدیگر گذر نکنید آدم ها !!دنیا دو روز است هوای دلتان راداشته باشید....
✨﷽✨ ✍ گذشته درگذشته 🔹من برای گذشته هیچ‌کاری نمی‌توانم بکنم. 🔸اگر شما تمام علم و علمای جهان را هم جمع کنید، حتی نمی‌توانید لباسی را که دیشب در مهمانی پوشیده بودید، عوض کنید و یک لباس دیگر بپوشید. 🔹تمام شد و رفت! 🔸وقتی هیچ‌کس نمی‌تواند هیچ‌کاری برای گذشته بکند چرا آدم باید در گذشته بماند؟ 🔹از گذشته باید آموخت، نباید به آن آویخت. گذشته برای آموزش است، نه برای سرزنش. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @sangaradel