فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
اللهم ارزقنا کربلا♥️
#کربلا😭
یک نفر گفت حسین ؛ اشکِ همہ درآمد
نمکِ نام تو دلبر ؛ چه زیاد است .. زیاد :)😔💔🖐🏻🍃!
AUD-20220616-WA0008.mp3
4.14M
•🖤🎧•
خسته شدم ارباب😭
آقـا غلط کردم (:"💔
ولی نیاوردی بہروم کہ چقده نامَردَم 😭😔
آقا غلط کردم (:"💔
آقا غلط کردم (:"💔😭😭
••¦⇢ #کربلاییپیامکیانی
بسم الله الرحمن الرحیم ❤️
السلام علیک یا اباعبدالله 🏴
السلام علیک ياصاحب الزمان عج💚
#السلام_علیک_یا_بقیة_الله ✋
بوی نرگس میدهد هر صبح انگاری که یار
هر سحر از کوچهی دلتنگیام رد میشود
هرکه می خواند فرج را تا سر آید انتظار
شامل الطاف بی پایان ایزد میشود.
#بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج🤲
#تلنگر_و_تفکر
✨لغویات...
لغو آن چیزی است که وقتی شما حرفی زدید،کاری کردید
اگر از شما بپرسند چرا این حرف را زدی؟
چرا این کار را کردی؟
چرا این فکر کردی؟
👈 شما در جواب بگویید: هیچ!
بیهوده حرف زدم، بیهوده این کار را کردم!
مومنِ تزکیه شده اینطور نیست.
✔امام زمانیها لغویات را ترک میکنند✔😉
#ترک_گناه_به_نیت_لبخندمولا
#امام_زمان
تو تمومِ سختیا و کم آوردنایی که زندگی برامون رقم میزنه، هیچوقت اسیرِ عظمت درد و غم نباشید که خدایِ ما از هر چی دلتون رو آزرده کرده، خیلی بزرگتره✨
#تلنگـــــر💥
خـۅشبختۍ یعنے↯
واقفبودݩ بہ اینڪہ ھرچہداریم
از رحمٺ خـ♡ـداسٺ
ھرچہنداریم از حڪمٺخـ♡ـدا
احساس خوشبختۍ یعنے همیݩ!
خوشبختێ رسیدݩ بہ خواستہھا نیسٺ
بلڪہ لذٺبردݩ ازداشتہھاست
•🚗🖇•
#اخلاق_شهدایی
ده سال با محمد زندگی کردم ،
هیچوقت یاد ندارم بی وضو باشه ، به نماز اول وقت فوق العاده اهمیت می داد ،
مسافرت که می رفتیم تا صدای اذان رو می شنید ، توی بیابون هم بود می ایستاد ،
بارها بهش می گفتم ،
مقصد که نزدیکه ، نمازتون رو شکسته نخونین ، بذارین برسیم خونه ، نمازتون رو کامل و با خیال راحت بخونین.
ولی محمد می گفت ،
شاید توی همین راه کوتاه ، عمرمون تموم شد و به خونه نرسیدیم ؛ الان می خونم تا تکلیفم رو انجام داده باشم (:"✨
#سردار_شهید_محمّد_بروجردی🌹
••¦⇢ #نماز_اول_وقت
••¦⇢ #خودسازی
#بشیم_مثل_شهدا 😍
◾◾◾
🏴 #داستان
بزرگی تعریف میکرد👇
🏴 پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
💢 در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست 🧐
( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )🏴😍
🤔بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
💢روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم
👈 که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود
👈و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم
👈 ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست !!!
👈وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
👈 در جوانی چند روز مانده به ازدواجم
👈گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم
👈و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم
👈و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است
👈لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده
👈طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
🥺از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
😣 من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
👈 حسین آقا قربان اسمت ،
🧐با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت
👈 الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است
👈 و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
🤔من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم
👈و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟
🧐 کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
👈بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ،
😊 بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
👈گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم
👈حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
👈آمدم خانه خیلی گریه کردم
👈 و برای اولین بار برای زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
👈وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده
👈 زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
👈و گفت : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود
👈حاجی فهمید که ما هم فقیریم ،
👈 شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت
👈 و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم
👈 و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم
👈 پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
👈 حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
👈لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
👈هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ،
👈بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
👈و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
👈وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم
👈فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده
👈 دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
👈همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده...
🏴او یک حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمةالحسين عليه السلام في الدنيا و شفاعه فی الآخره🤲
#محرم
#شایدتلنگر
#نشربدید
عَجِبتُ لمَن يَرى أنّهُ يُنقَصُ كلَّ يَومٍ في نفسِهِ وعُمرِهِ وهُو لا يَتَأهَّبُ للمَوتِ ..!
در شگفتم از كسى كه مى بيند هر روز از جان و عمر او كاسته مى شود و با اين حال براى مرگ آماده نمى شود..
[ علیعلیهالسلام ]
#تلنگر_و_تفکر
•🚗🖇•
💥موقع گناه
زود به عواقبش فکر کن...به عاقبتش فکر کن...به پشیمونی بعدش...به باطن ترسناکش فکر کن...
به نگاه خدا و امام زمان فکر کن تا نفست بترسه و منصرف بشه🏃🏼♂💔
نفس ادمیزاد نفهمه....بقول امام علی کوره از عاقبت کارش....عقل باید با یاداوری این چیزا بترسونتش و منصرفش کنه💪
ببین...
خودتو ندی دسته نفسِتا‼️
اون مغزی که خدا بهت داده دکوری نیست....
ازش استفاد کن برا مقابله با نفس👊🏼
راحته...نگراننباش!💥
••¦⇢ #مبارزه_با_نفس
••¦⇢ #ترک_گناه
──┅┅┅📕🔗┅┅┅──
.•| 𝑗𝑜𝑖𝑛↝@Sarbazan_emam_12