🌷 شهید آیت الله مدنی با گریه دردناک در پشت تریبون به روحانیون در سال 59 گفت: آقایان! نکند در محشر و قیامت محمدرضا پهلوی جلوی ما را بگیرد و بگوید .....
📎
🇮🇷 @sangareshohadababol
#یک_عکس
عکسی از ژنرال "آرچیبالد ویول" (نفر وسط تصویر) فرمانده قوای انگلیسی در هندوستان در جلسه با وینستون چرچیل نخست وزیر و دریادار "جیمز سامرویل" در می ۱۹۴۳ میلادی.
۷۵ سال قبل در سال 1320 شمسی نخست وزیر انگلیس در پیامی به ژنرال ویول که در هند به سر می برد به او اطلاع داد که حمله نظامي به ايران قطعي است و واحدهاي لشكر ۹ هندوستان بايد تا ده روز ديگر به بصره برسند. یک ماه پس از این دستور نیروهای انگلیسی به فرماندهی او از سه جهت ايران را مورد تجاوز و اشغال قرار دادند.
ارتش بزرگی که رضاخان پزش را میداد در مقابل این هجوم بدون هیچ مقاومتی شکست خورد!
@sangareshohadababol
🔵 نوکری محمدرضا پهلوی برای آمریکا در ظفار
#محمدرضاپهلوی
#جنگ_ظفار
#عمان
نبرد ظفار به نبرد بین مارکسیست های عمانی با حکومت سلطنتی این کشور در استان ظفار واقع در جنوب غربی عمان گفته می شود.
از آذر ۱۳۵۱ و با امضای یک پیمان میان ایران و عمان، اولین یگان نظامی ایران وارد عمان شد؛ هرچند حضور نیروهای ایرانی تا ۱۳۵۳ رسما اعلام نشد. هویدا نخستوزیر رژیم پهلوی در دادگاه فروردین ۵۸ در این باره گفت: «وقتی قشون ایران به ظفار رفت، من یک ماه و نیم بعد مطلع شدم و آن هم بهوسیله یک سفیر خارجی صورت گرفت.»
از تعداد نیروهای اعزامی اطلاعی در دست نیست، اما در گزارشهای مختلف تا ۱۴۷۰۰ نفر برآورد میشود. همچنین بیش از ۵۰ هلکوپتر و ۱۳ هواپیمای جنگی نیز ذکر شده. این عملیات سه سال طول کشید و اگرچه آمار کشته شدگان هیچ وقت رسما اعلام نشد اما منابع مختلف تخمین زدهاند که بین ۲۰۰ تا ۷۰۰ نفر از نیروهای ارتش شاهنشاهی کشته و بین ۷۰۰ تا ۱۴۰۰ نفر نیز زخمی شدند. در ۱۳۵۲/۱۰/۱۸ عدهای از زنان و بستگان افسران و سربازن نیروهای اعزامی در مقابل ستاد ارتش اجتماع کرده و خواستار تحویل اجساد عزیزان خود شدند.
اعزام نیروهای ایرانی با دخالت انگلستان بود و آمریکا نیز عقیده داشت که با تجهیز ارتشهای ایران و عربستان، نیازی به کشته شدن سربازان آمریکایی در خاک عمان - که در آن موقع جز بلوک غرب بود - نیست.
@sangareshohadababol
اسامی جاسوسان آمریکایی در ایران
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در سالگرد تسخیر لانه جاسوسی، اسامی جاسوسان #آمریکا در ایران و چند کشور دیگر را افشا کردند.
@sangareshohadababol
🔵 وضعیت اسفباری که اسدالله علم شاهدش بود
«سواری زیبایی بود. آرزو کردم ای کاش تنها نبودم. دو کامیون در جاده فرح آباد تصادف کرده بودند و ترافیک را حسابی بند آورده بودند. صبر کردم و در این فاصله نگاهی به زندگانی مردم این بخش تهران انداختم. تمام خیابان هایی که به بزرگراه میخورند کثیف و خاکی هستند... صبح زود بود و پلیس راهنمایی هنوز سر کار نیامده بود ولی یک پلیس تنها که پی در پی سیگار می کشید باد در غبغب انداخته بود و چنان با مردم رفتار میکرد که گویی پادشاهی است در حضور رعایایش. چند مرد و زن چادری با بغچه های زیر بغل از حمام عازم خانه بودند ... گروهی بچه دور هم جمع بودند. دخترها همگی چادر بر سر داشتند. طبقات بالای جامعه ما هرگز چنین ساعتی از خواب بیدار نمی شوند، دخترهایشان هم چادر سرشان نمی کنند. مردم دور چرخ لبوفروشی ازدحام کرده بودند. در گوشهی خیابان چند سگ ولگرد و چند بچه لخت و عور لابلای زبالهها میلولیدند...سربازان وظیفه با سرهای تراشیده، شلوارهای بدقواره و پوتین های بیریخت در کنار خیابان قدم می زدند و ظاهرا از تعطیل صبح جمعه شان لذت می بردند»
علم پسر از تشریح کامل آن چه دیده است مینویسد « هم کسالت آور بود و هم غم انگیز؛ صحنهای از جامعه رو به توسعه ... هیچ مقدار خوشبینی، زندگی را در این خیابانها تغییر نمیدهد.»
📚 گفت و گوهای من و شاه/ جلد یک/ صفحه 178 و 179
@sangareshohadababol
وقتی که #شعبان_بی_مخ از #شاه لوح تقدیر می گیرد !
سردسته ارازل و اوباش تهران که نقش مهمی در سرکوب مخالفان و اجرای کودتا داشت
@sangareshohadababol
🕗 #وقت_سلام
اى ضامن هرچه نیاز و اى امام رئوف
ما خود را به پنجره نگاه تو آویختهایم
و چشمهاى آغشته به رازمان رابه ضریح تو دوختهایم....
ما را از سقاخانه لطفت سیراب کن...
#سلام_آقا 🤚
🆔 @sangareshohadababol
📷 #فاطمیون_و_حاج_قاسم (6)/
سپهبد شهید سلیمانی در کنار سردار شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده و موسس فاطمیون، و شهید محمدرضا خاوری (حجت) فرمانده گردان الزهرا(س) لشکر #فاطمیون
🇮🇷 @sangareshohadababol
📷 محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه در جمع مسئولین تیپ 44 قمر بنی هاشم(ع)
⏳ دوران #دفاع_مقدس
🆔 @sangareshohadababol
🔹به روایت سردار #محسن_رضایی
درعملیات بیتالمقدس، دو « احمد» داشتیم که فرمانده بودند و صدای آنها از شبکههای بیسیم مرتب شنیده میشد.«احمد متوسلیان» فرمانده لشگر محمد رسولالله و«احمد کاظمی» فرمانده لشکر نجف اشرف. در تماسهای بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرماندههان و رزمندگان از لهجههای آنها متوجه می شدند که این «احمد» کدام «احمد» است. اما جالبتر زمانی بود که دو «احمد» با هم کار داشتند. در مرحلهی دوم عملیات که بچههای لشگرمحمد رسول الله در دژ شمالی خرمشهر با لشگر۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند وکارشان به اسیر دادن واسیر گرفتن هم کشیده شده و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت میکرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان اینگونه تماس میگرفت: احمَد احمَد ،احمَد احمِد، احمَد احمِد.
او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجهی تهرانی میگفت اما اسم خودش را با لهجهی نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظتر بیان میکرد، به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایهی خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بیسیم میشنیدند فراهم میکرد.
🆔 @sangareshohadababol