1️⃣ تولد زمینی
شهیدیوسف پورتقی
نام پدر :محمد حسن
تاریخ تولد :1346/10/07
تاریخ شهادت : 1362/07/29
محل شهادت :مریوان
گلزار:شهدای معتمدی
🌷برادرشهید: ما برای ثبت نام در بسیج هر3برادر اقدام کردیم .سال 58بودیم در اداره بسیج دانش آموزی بابل رفته بودیم برای ثبت نام که ازما عکس خواستند.پدرمان درسال 56 از ماخانوادگی در عکاسی عکس گرفت و ما مجبور بودیم به خاطرشرایطی که بودعکسهای مان را جدا قیچی کنیم و رفتیم بسیج ثبت نام کردیم که آموزش آن توسط شهید امامی که آن زمان پاسدار بود انجام شد.
❤️مادرشهید:شهید دوست داشت برودکنار دریا ماهی بگیرد من آن زمان که فریدونکناربودم یه چندمتری رودخانه بود که به دریا وصل می شد. شهید میخواست برود بیرون من در را قفل کردم تا بیرون نرود من یکروز یادم رفت در را قفل کنم و شهید رفت کنار رودخانه بر روی یک نی چیزی بست که ماهی بگیرد کنار رودخانه او را سر می دهند و او به رودخانه می افتد تا قسمتی از بدنش در آب فرو می رود یک ماهیگیر آن جا نشسته بود متوجه شد یک چیز بالا و پایین می رود رفت و شهید را نجات داد و او را به خانه آورد.
شهید یوسف پورتقی و آزاده سردار علی فردوس
@sangareshohadababol
4️⃣ تولد زمینی
شهید یوسف شریفی جلودار
نام پدر : عبدالله
تاریخ تولد :1347/10/07
تاریخ شهادت : 1362/09/03
محل شهادت : قله کماسی
گلزار: پایین گتاب
🌷برادر شهید : شهید وابستگی عجیبی به پدر و مادر داشت شب ها که می خوابید حتماً باید دست مادرم در دستش می بود تا او می خوابید وقتی بچه بود یک شب خانه ی عمویم ماند نصف شب بهانه مادر را گرفت . عمویم ساعت 3 نصف شب او را به خانه آورد و رفت تا این حد وابسته بود به پدر و مادربود
❤️پدر شهید : یوسف رضا و برادرش هر دو در یک اتاق می خوابیدند و یوسف رضا تقریباً 10 ساله بود به آن ها گفتم صبح برای نماز شب شما را بیدار می کنم اگر بیدار نشوید کتک می خورید وقتی موقع نماز آنها را صدا زدم شهید سریع گفتند حاجی من بیدارم و از همان بچگی به نماز اهمیت می دادند و یک خاطره دیگر این که من تفنگی داشتم که در گوشه اتاق بود وقتی من بیرون بودم شهید تفنگ را برداشت و دستش را روی ماشه قرار داد و تیر در رفت و سقف را سوراخ کرد و تیر به خانه همسایه بغلی رفت وقتی به من گفتند چیزی به ایشان نگفتم .
@sangareshohadababol
5️⃣ تولدزمینی
شهید سیدكمال ملكوتی
نام پدر : سید جمال
تاریخ تولد :1343/10/07
تاریخ شهادت : 1367/03/04
محل شهادت : شلمچه
گلزار: شهدای گله محله
🌷خاطرات کوتاه از شهید سید کمال ملکوتی
🌺 معنویتش زبان زد بود و همیشه دست خیر داشت. هر وقت ازش کمکی میخواستند دست میکرد توی جیبش و هر چقدر بود میداد. وقتی توی تاریکی آخر هیأت خادمین هیأت شروع میکردن به جمع آوری کمک سیدکمال هم دست میکرد توی جیبش هر چی بود رو توی کیسه انداخت
حتی یک شب ساعتشو هم داده بود
🌹یک شب خادمین کیسه رو خالی کردند دیدن یه تیکه کاغذی رو پیدا کردند که روش چیزی نوشته بود تعجب کردند, یکی گفت این مال سید کمال ملکوتیه احتمالا دست برد توی جیبش و بدون اینکه ببینه فکر کرده پوله , اونم انداخته توی کیسه.
✍️ احمد مهام
ازراست:
1-🌷شهید سیدکمال ملکوتی
2-آقای محمود احمدنژاد
3-آقای علی خاتمی
@sangareshohadababol
خاطره 🍀
دیدبان تیزبین لشکر ۲۵ کربلا مازندران ،شهید کربلای ۴
وقتی پس از شهادت شهید به خدمت مادرش رفتیم
🌷او ضمن بیان خاطرات وزحماتی که برای شهید کشید افزود:
درطول دورانی که او از جبهه به مرخصی ۱۵ روزه می آمد در طی این مدت، برای اینکه درنبود او من دچار مشکل هرینه زندگی نباشم
همه اش می رفت سرمزرعه وزمین مردم کار می کرد وپولش را به من می داد تا ماه بعدی که حضور ندارد مشکلی نداشته باشم
🌹اما این آرزو در دلم ماند که یکبار بشود تا من پولی داشته باشم و به او بدهم چون من مادر بودم ومادر دوست دارد به بچه پول بدهد نه اینکه از اوپول بگیرد ، این برای یک مادر( یا پدر) سخت است.
درعین حال چاره نداشتم که پول زحمت کشیده او را بپذیرم
البته او هم انتظار کمک از من را نداشت ومی دانست که توانایی ندارم
اما درپیش خودم این آرزو در دلم ماند تا برای راحتی دلم به پسرم
جیب خرجی دهم.
( خاطره مادر شهید علی نیا در جمع همرزمانش، سیدعلی ابراهیمیان،علی کاتبی، حسن شعبانپور)
عملیات فاوازراست :
برادران جانبازسیدعلی ابراهیمیان،
علی کاتبی امیری،
شهید عملیات کربلای 4 نقی علی نیا فیروزجایی،
🌺شادی روح این مادر و شهیدش صلوات
@sangareshohadababol
عشق گفتی کربلا آمد به یاد
هيبت خون خدا آمد به ياد
عشق گفتی نينوا آمد به ياد
عصمت آلاله‌ها آمد به ياد
اهواز دیماه 1365چند روز قبل از عملیات کربلای پنج
از راست:
1-🌷شهید علی قانعی
2-🌷شهید سید قاسم پورصادق #سالگردشهادت
3-دکتر حسین عباس زاده
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر صلوات 🌺
🆔 @sangareshohadababol
تا مِس ناقابل خود را بَدَل سازد به زر
در رگ دل جوهری از کیمیا دارد شهید
پیکر عریان او در خاک و خون افتاده است
از شرف بر جسم خود،خونین قبا دارد شهید
به نام خدا ، صبحتون زیبا ، یاد کنیم از شهدا🌹
نفراول از سمت چپ شهید علی اصغر رستم زاده #تولدروز
ازشهدای عملیات کربلای پنج ومدت 9سال مفقود
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر صلوات 🌺
🆔 @sangareshohadababol
یادواره ۶۰۰ شهید جامعه ورزش استان مازندران با محوریت #شهیدشاخص ورزش استان در سال ۹۸ #سردار_شهید_یوسف_سجودی و گرامیداشت #حماسه۹دی
✅سخنران سردار #باران_چشمه مشاور ورزشی فرماندهی محترم ستاد کل نیروهای مسلح کشور
✅زمان : دوشنبه ۹۸/۱۰/۹ ساعت ۱۵:۰۰
✅مکان : شهرستان تنکابن سالن ورزشی امام رضا( ع )
🆔 @sangareshohadababol
خاطره از #شهید_شکری از زبان آقای علی #رحیمایی
🌷شهید غلامرضا شکری علی رغم اختلاف سن در جنب مغازه پدری ما، در تزئینات آرامکو موکت و کاغذ دیواری در ساختمان قدیمی خیابان آیت الله سعیدی که الان مجتمع عطر زیستان شده مشغول بکار بودند و لذا اکثر روزها بویژه عصرها با این شهید بزرگوار دورهمی داشتیم .
جوان بسیار با انرژی و پرکاری بود.
نحوه شهادت ایشان هم در محله بحرارم غربی که ظاهراً منزل پدری ایشان بود بر اثر اصابت گلوله مامورین ساواک اتفاق افتاد.
البته آقایان هاشمی پور و شفیعیان که از دوستان مشترک ما هستند اطلاعات کاملتری از نحوه و لحظه شهادت ایشان دارند.
خدا این دوستی قدیمی را رحمت کند.
🔹آقای صمد صالح طبری خبرنگار متعهد و قدیمی بابل:
آقای شفیعیان در مراسم تشییع و تدفین او هم حضور داشت و مسائلی را گفت که حضور ذهن ندارم حتی می گفت روستائیان نمی خواستند با توجه به جوّ آن دوران شهید را در روستای زادگاهش دفن کنند. این شهید برادر خانم احمد نصراللهی استاد نقاشی هم هست.
آنانکه گفتند الله
و بر این ایمان پایدار ماندند
حاضر نشدند بنده ی غیر خدا شوند
مزار نورانی شهید غلامرضا شکری ،روستای نوشیروانکلا
@sangareshohadababol
❇️ روایتی از حساسیت امام خمینی به برابری مردم و مسئولین
🔹آیت‌الله غلامحسین جمی، از مبارزان نهضت اسلامی در آبادان و نماینده امام خمینی در این شهر، در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، درباره حساسیت ویژه امام خمینی نسبت به برابری مردم و مسئولین می‌گوید: روزی به همراه دو نفر ديگر از روحانيون براى ديدار امام به جماران رفتيم. صبح زود به جماران رسيديم. از راه دور آمده بوديم و گرسنه هم بوديم. در همان محله جماران قهوه‌خانه‌اى بود. قرار شد براى خوردن صبحانه به آن‌جا برويم. يكى از همراهانمان را فرستاديم كه از نانوايى نانى بگيرد و در قهوه‌خانه بياورد تا صبحانه بخوريم. نان را گرفت و آورد اما با يك حالت تعجب! گفتيم: چه شده؟ گفت: اين امام چطور آدمى است؟ گفتيم: مگر چه شده؟
🔹گفت: وقتى رفتيم كه نان بگيريم، نانوا خودش برايمان تعريف كرد كه آقا از وقتى كه به جماران آمدند، نان منزلش را از اين‌جا مى‌گيرند. امروز اول وقت كسى آمد و به من گفت: براى منزل آقا از اين‌جا نان مى‌خرند؟ گفتم: بله. گفت: من از طرف امام آمده‌ام، آقا مرا فرستاده‌اند كه به شما بگويم، مراقب باش. همان نانى كه به تمام مردم عادى اين جماران مى‌دهى، همان نان را به خانواده و منزل ما بده و اگر من متوجه بشوم كه براى ما در نان دادن امتيازى قائل شده‌اى و نان‌هاى بهترى از ديگران به ما داده‌اى، مى‌گويم كه ديگر از شما نان نخرند و ديگر اين‌جا نيايند. نانوا مى‌گفت: ما ديگر اينطورش را نديده بوديم. خيلى تعجب كرده بود. ما كه اين چيزها را مى‌فهميديم، ارادتمان نسبت به امام بيشتر مى‌شد.
🗓 8 دی 1387؛ درگذشت آیت‌الله جمی
@sangareshohadababol
1️⃣ تولد زمینی
شهید احسان ابراهیمی
نام پدر : ربیع
تاریخ تولد :1346/10/08
تاریخ شهادت : 1362/12/05
محل شهادت :جزیره مجنون
گلزار:امین اباد(11سال مفقود )
🌹درشهريورسال 1373یعنی 11/5 پس از تاريخ شهادت احسان می گذرد که خبر پیدا شدن پیکر مطهرش به خانواده و مردم روستا می رسد.خانواده برای شناسایی شهر ساری میروند جدای از پلاک شهید که مهمترین سند شناسایی اوست برای اطمینان خانواده،پیکر احسان که پس از11سال جز اسکلت و استخوان چیزی از او نمانده است توسط پدر و خواهر شناسایی میشود.یکی از دندانهای احسان سیاه بود و جورابی که برادر بزرگترش از دوران سربازی اش درسال 1360برایش آورده بود تا حدودی درپوتین احسان سالم مانده بود.
🌷بهرحال انتظار به پایان میرسد و خانواده مطمئن از شهادت فرزند.پیکر مطهرش سوار بر دستان مردم شهرهای مازندران تشییع و سپس در زادگاهش ایمن آباد بابل تشییع میشودو در مزارشهدای روستا و با نبش قبر کردن مزارش که تا این زمان تعدادی از لباسهایش را در آن دفن کرده بودند، به خاک سپرده و دوباره مراسم گرامیداشت به یاد رشادتها و جوانمردیهای احسان در دفاع از آب و خاک کشورش،در مسجد جامع برپا می شود.
@sangareshohadababol
2️⃣ تولد زمینی
شهید علی اصغر رستم زاده گنجی (نفروسط)
نام پدر : علی اکبر
تاریخ تولد :1333/10/08
تاریخ شهادت : 1365/10/20
محل شهادت : شلمچه
گلزار: گنج افروز(9سال مفقود)
🌺برای اجرای عدالت و قانون الهی به نبرد حق علیه باطل رفته ام و بسیار خوشحالم که دراین راه قدم برداشته ام چون راهم راه سرخ حسین (ع) است ودفاع از دین و آیین او اسلام عزیز درجهان غریب است،فریادمظلومانه رهبر کبیر انقلاب ما مانند جدش امام حسین (ع) بلند است.آیا میشودکه ادعای مسلمانی کرد وخودرا پیرو امام حسین (ع) دانست،در مقابل دشمنان اسلام ساکت نشست و بی تفاوت بود. اگر امروز اسلام را یاری نکنیم و خدای ناکرده اسلام شکست بخورد، فردای قیامت درپیشگاه خدا چه جوابی داریم.
🌷پیامی که برای مردم شهید پرور دارم این است که پشت جبهه را خالی نکنند،به جبهه بروند و نگذاردخدای ناکرده خون شهیدان پایمال بشود. حسین زمانتان، امام خمینی،را تنها نگذارید،زیرا او سفیرحضرت مهدی (عج) می باشد.پشتیبان ولایت فقیه و روحانیت متعهد باشید.دعای کمیل و نمازجمعه را هرچه باشکوهتربرگزارکنید.
@sangareshohadababol