🔸شهید حمید باکری: زمانی فرا میرسد كه جنگ تمام میشود و رزمندگان امروز سه دسته میشوند... #کلام_شهدا
@sangareshohadababol
1️⃣تولدزمینی
شهید سیداحمد عبدی
نام پدر : میرشعبان
نام مادر : سیده زهرا کریمی
تاریخ تولد :1346/06/16
تاریخ شهادت : 1365/11/11
محل شهادت : شلمچه
گلزار : شهدای دیوکلا
❤️پدر شهید : بعد از شهادت شهید یکی از همرزمانش آقای قاسم جعفریان به منزل ما آمدند و خاطره ای از شهید برای مان تعریف کردند از این که یکی از سربازان عراقی تیر خورده بود و شهید بلافاصله زخم او را باندپیجی می کندبچه ها به ایشان گفتندکه چرا به سرباز عراقی کمک می کنی؟ شهید در جواب گفت: او هم مثل ما یک انسان است.
پدر شهید :شهید وقتی در دانشگاه قبول شدچون خوابگاه نداشت منهم چون پولی دستم نبود ازکسی قرض گرفتم و خانه ای را برای او اجاره کردم .شهید در آنجا شبها نگهبانی می داد و ماهی 3هزار تومان می گرفت و این پولها را جمع می کرد و بعد از 3ماه که به خانه می آمد پول را به مادرش می داد و میگفت: این پول را به پدر بدهید تا قرضش را ادا کندو مادرش هم گفت: که پدرت خودش این پول را تهیه می کند تو چرا خودت را به زحمت انداختی و این پول را تهیه کردی. شهید بسیار دلسوز بود.
@sangareshohadababol
🌸وصیت نامه شهید سیداحمد عبدی
🌺شهادت آخرین راه پیروزی بر دشمن می باشد و آن را امام سوم شیعیان سالار شهیدان حسین بن علی (ع) به ما آوخت . او با شهادتش در صحرای کربلا این پیام را برای ما به ارمغان آورد که در هر زمانه و عصری حق و باطل در نبردند ... پس یک مسلمان واقعی و پیرو دین محمد رسول الله (ص) می بایست در هر زمان طرفدار حق و حقیقت باشد . پس ای مردم بدانید که حق همیشه پیروز است و باطل به مانند کف روی آب نابود شدنی است . اگر چه در مواقعی ممکن است پیروان باطل به ظاهر از شما قوی تر به نظر برسند و برای مدت زمان کوتاهی بر شما پیروز شوند لیکن شما می توانید با ایثار خون سرختان ، پیروان باطل را در دریای خونتان غرق کرده و پیروزی نهایی را به ارمغان آورید .
🌹ای عزیزان !کمی به خود آیید و در کارها و اعمالتان به دقت بنگرید و دست از نق زدن و مخالفت خود بردارید و چشم هایتان را باز کنید .
برادران گرامی ام ! امیدوارم که شما بعد از این سلاح به خون آغشته ام را به دست بگیرید و در سنگر آزادگی و مردانگی به جنگ با دشمنان اسلام که مصمم شدند این انقلاب را از بین ببرند ، بپردازید .
@sangareshohadababol
2️⃣ تولد زمینی
شهید قربان علی قلیزاده
نام پدر : عباس
نام مادر: زیبا ملکیان
تاریخ تولد :1343/06/16
تاریخ شهادت : 1367/04/22
محل شهادت : فکه
گلزار: شهدای دراز کلا
تصاویری از شهید والامقام قربان علی قلیزاده
@sangareshohadababol
از سمت راست :
1- ؟
2-🌷شهید صمد مهدی پور ( کربلای 4)
3--؟
4-- دکتر علیرضا سفیدچیان
5-حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی
6-آقای یوسف وجیهی
7-؟
کاروان اعزامی گروه 6 لشکر 25 کربلا پانزدهم شهریور 1365 ، چهار ماه آموزش غواصی برای آماده شدن عملیات کربلای چهار
روز اول محرم سال 1365بود
همه پابرهنه اند
@sangareshohadababol
ازراست:
1-🌷شهید صمد مهدی پور
2-آقای مراد اوصیا
3-🌷زنده یاد مرحوم محمدمهدی پور
4-کودک (فاطمه مهدی پور)
5-دکتر علیرضا سفیدچیان
کاروان اعزامی گروه 6 لشکر 25 کربلا پانزدهم شهریور 1365 ، روز اول محرم سال 1365بود.
شفای عاجل حاج فریدون مهدی پور ( برادر شهید صمد مهدی پور ) از جانبازان گرامی عملیات تروریستی در بابل
@sangareshohadababol
عکس از آلبوم شهید سید محمد سیدی رکنی #ایام_سالگردشهادت
نماز جماعت به امامت جانباز شهید حسن غلامپور
در جمع بسیجیان محله حیدرکلا بابل کنار ساحل دریا ، بابلسر
#نمازاول_وقت
#التماس_دعا
@sangareshohadababol
🔸 با کسی نشست و برخاست کنید که همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید به یاد طاعت خدا بیفتید، نه با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز میدارند
🔹 آیتالله بهجت (ره)
#درس_اخلاق
@sangareshohadababol
🌹 تو شلوغيِ اربعين ديدم زني با عباي عربي روبروي حرم سيدالشهدا با لهجه و كلام عربي با ارباب سخن ميگويد.
عربي را ميفهميدم؛ زنِ عرب میگفت:
آبرويم را نبر، به سختي اذن زيارت از شوهرم گرفته ام... بچه هايم را گم كردهام ... اگر با بچه ها به خانه برنگردم شوهرم مرا ميكشد...
گريه مي كرد و با سوزِ نجوايش اطرافيان هم گريه ميكردند.
كم كم لحن صحبتش تند شد:
توخودت دختر داشتي...
جان سه ساله ات كاري بكن...
چند ساعت است گم كردهام بچههايم را.
🌹 كمي به من برخورد كه چرا اينطور دارد با امام حسين(ع) حرف میزند.
ناگهان دو كودك از پشت سر عبايش را گرفتند...
يُمّا يُمّا ميكردند...
زن متعجب شد...
🌹 با خود گفتم لابد بايد الان از ارباب تشكر كند..!
بچه هايش را به او دادند، اما بي خيالِ از بچه هاي تازه پيداشده دوباره روبرويِ حرم ايستاد..
🌹 شدت گريه اش بيشتر شد!!
همه تعجب كرده بوديم!
رفتم جلو و گفتم: خانم چرا هنوز گريه ميكني؟ خدا را شاكر باش!
زن با گريه ي عجيبي گفت:
من از صاحب اين حرم بچه هايِ لالم را كه لال مادرزاد بودند خواسته ام، اما نه تنها بچه هايم را دادند، بلكه شفاي بچه هايم را هم امضا كردند.
@sangareshohadabab
ساقی جبهه سبو، بر لب هر مست نداد .
نوبت به ما که رسید، میکده را بست نداد .
حال خوشی بود کنار شهدا، آه دریغ .
بعد یاران شهید، حال خوشی دست نداد !!!
@sangareshohadababol
از سمت راست:
1-🌷جانباز شهید حسن غلامپور
2-🌷شهید رحمت الله محسنیان
3-آقای محمد مصلحی
سال 1359 ، آبادان
محفل انس و رفاقت با شهدا و رزمندگان
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@sangareshohadababol
از سمت راست :
1-🌷شهید رحمت الله محسنیان ( بیت المقدس )
2-آقای محمد مصلحی
3-آقای هادی اسماعیل زاده
سال 1359 ، آبادان
محفل انس و رفاقت با شهدا و رزمندگان
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@sangareshohadababol
از سمت راست :
1-🌷زنده یاد جانباز محمد تهرانی
2-آزاده سردار علی فردوس
3-🌷شهید جواد کاظمی ( عملیات رمضان )
سال 1360 ، گیلانغرب ، تپه ابرویی
محفل انس و رفاقت با شهدا و رزمندگان
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@sangareshohadababol
از سمت راست :
1-آقای مجید رمضان نژاد
2-آقای مهدی کردانی
3-آقای خلیل احمد نتاج
4-🌷جاویدالاثر شهید مهدی نیاطبری ( جفیر ، شناسایی )
5-آقای سعید خانپور
محفل انس و رفاقت با شهدا و رزمندگان
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@sangareshohadababol
ساقی جبهه سبو، بر لب هر مست نداد
نوبت به ما که رسید، میکده را بست نداد
حال خوشی بود کنار شهدا، آه دریغ
بعد یاران شهید، حال خوشی دست نداد !!!
ازسمت راست:
1-🌷شهید کاظم سرخپر (مطلع الفجر)
2-🌷شهید سید حسن سید عشقیان ( فتح المبین )
3-🌷شهید جواد شعبانزاده ( ترور در بابل )
4-آقای احمد سرخپر
5-آقای سید بیژن هاشمی
6-🌷جاویدالاثر شهید مهدی نیاطبری( جفیر ، شناسایی1362)
7-آقای احمد داودی
8-آفای علی اسدالله زاده
9-؟
🌹این عکس در سال 1359 از نیروهای رزمی سپاه بابل که به فرودگاه سنندج برای حفاظت این مکان اعزام شده بودند به یادگار گرفته شده است.
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺
🆔 @sangareshohadababol
جمعه خونین
آن روز، روز جمعه خونین بود
روزی که شهر یکسره آتش شد
تاریخ سرخ ِهفده شهریور ...
در ذهن روزگار، مشوش شد
خون میچکید از در و از دیوار
یک جمعه سیاه و پر از نفرت
از لابهلای فاجعه و آتش
تاریخ مینوشت: همه حیرت
با هر گلوله گُل به زمین میریخت
یعنی گلولهها به هدف خوردند
بیشک هوا هوای شهادت بود...
گلها که با گلوله نمیمردند!
آن شب وطن سیاه به تن کرد و
مادر در انتظار پسر دق کرد
شهری که در عزای عزیزان بود
تا وقت صبح یکسره هقهق کرد
میدان "ژاله" یک شبه مادر شد
یک دشت غرق لاله به بار آورد
وقتی که نام او "شهدا" میشد...
بغضی هزار ساله به بار آورد
آن جمعه سیاه ِمصیبتبار
آغاز روشنایی ِفردا شد ...
خورشید ِانقلابِ بزرگ ِقرن
از پشتِ کوهِ حادثه پیدا شد
تاریخ سرخِ هفده شهریور
در هم شکست سلطه شیطان را
خون آمد و دوباره محقق کرد...
آن وعدههای صادق ِ قرآن را
به نام خدا ، صبحتون زیبا ، یاد کنیم از شهدا🌹
یاد و خاطره شهدای جمعه خونین 17 شهریور سال 1357 گرامی باد🌺
دوشنبه 17 شهریور 1399.
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺
🆔 @sangareshohadababol
🔴امام على(ع)فرمودند:
♦️جاهِدوا فى سَبيلِ اللّهِ بَأَيديكُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِأَلسِنَتِكُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِقُلوبِكُم؛
♦️در راه خدا با دستهاى خود جهاد كنيد، اگر نتوانستيد با زبانهاى خود و اگر باز هم نتوانستيد با قلب خود جهاد كنيد.
📚بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۴۹، ح۲۳
🆔 @sangareshohadababol
1️⃣سالروز عروج ملکوتی
شهید کریم صالح طبری
نام پدر:غلامحسین
نام مادر:بانو سلطان علمدار فلاح
تاریخ تولد:1334/1/7
تاریخ شهادت:1357/6/17
محل شهادت:میدان شهدای تهران
گلزار:بهشت زهرا س تهران
نخستین شهید شهرستان بابل در روز ۱۷ شهریور
🌺در پی اتفاقات روز سیزدهم شهریور راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضد حکومت شاهنشاهی شد و به دنبال این تظاهرات، ناآرامیهای دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع پیوست تا اینکه در پی بیانیههای علامه یحیی نوری مبارزان انقلابی در نخستین ساعات جمعه ۱۷ شهریور برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه به امامت علامه یحیی نوری راهی میدان ژاله شدند.
شهید بزرگوار نیز در روز شانزدهم در راهپیمایی میدان قیطریه شرکت کرده بود در روز ۱۷ شهریور خود را به میدان ژاله رساند که با اعلام حکومت نظامی و تیراندازی ماموران ساواک گلوله به پاهای شهید اصابت کرد و به علت خونریزی شدید پیش از رساندن شهید به بیمارستان یا مکان امن به شهادت رسید.
شهید کریم صالحطبری در ردیف ۵۸ قطعه ۱۷ بهشت زهرا توسط ماموران امنیتی رژیم پهلوی بهصورت گمنام به خاک سپرده شد.
@sangareshohadababol
تولد و کودکی
🌹شهید کریم صالحطبری فرزند غلامحسین و بانو سلطان علمدارفلاح در هفتم فروردین سال ۱۳۳۴ در بابل و در خانوادهای پرجمعیت به همراه برادر دوقلویش شهید رحیم صالحطبری دیده به جهان گشود، این دو برادر در همان گهواره بیماری سختی گرفتند به طوری که دکترها از معالجهشان ناامید شدند و خانواده امیدی به زنده ماندن این دو کودک نداشتند اما در سرنوشت این دو شهادت نوشته شده بود که در کمال تعجب خانواده و به صورت معجزهوار بهبود یافتند.
این دو برادر که از کودکی باهوش و مودب بودند، دوشادوش یکدیگر سالهای تحصیل و پرشیطنت کودکی را پشت سر گذاشتند و از همان دوران گرایشات مذهبی در آنان شکل گرفت و بدین شکل پای ثابت جلسات قرآنی و مذهبی شده بودند، جلساتی که زمینهساز تحولات روحی عظیمی در دو برادر شد.
فعالیتهای سیاسی مذهبی در دوران خدمت سربازی
🌹وی در زمان تحصیل لحظهای از فراگیری مسائل دینی غافل نبود تا به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه جزوهها و کتب اسلامی نشان داد.
با حضور مداوم در جلسات قرآنی هفتگی که افراد شاخص مذهبی شهرستان بابل میگرفتند اندیشه اسلامی در شهید پرورش یافت و بدینگونه به ماهیت حقیقی رژیم طاغوت پهلوی پیبرد به همین دلیل از هرگونه خدمت به این دستگاه طاغوتی سرباز میزد به گونهای که ماموران ساواک به علت نرفتن به خدمت سربازی ایشان را دستگیر کردند اما وی از اتاق پلیسراه ساری پا به فرار گذاشت، ماموران ساواک که از ایستادگی و فرار شهید به شدت عصبانی بودند منزل پدری شهید را در بابل تفتیش کرده و به علت شباهت برادر دوقلویش شهید رحیم صالحطبری را به باد کتک میگیرند که بعدا متوجه میشوند اشتباه کردند.
کریم صالحطبری حتی در دوران خدمت سربازی دست از مبارزات خود برنداشت و با پخش اعلامیههای امامخمینی سعی در آگاهی همخدمتیها و مردم داشت.
در سال ۵۵ ماموران ساواک در تهران متوجه میشوند که شهید در حال پخش اعلامیه امامخمینی است که وی اینبار هم از دست ماموران ساواک فرار کرد و پس از سه روز مخفی شدن در جایی نامعلوم با موتور تا بابل میآید.
🌼دستگیریهای مداوم و تحت تعقیب بودن هم او را از ادامه مسیر ناامید نساخت و بارها برای فرار از دست ماموران ساواک جهت رساندن اعلامیهها از قم به تهران و بابل فرار کرد تا بالاخره پس از پایان دوره آموزشی به پادگان حشمتیه گارد ویژه رژیم پهلوی اعزام شد تا تحت کنترل باشد اما او در یک روز زمستانی از پادگان فرار کرد و در راه آمدن به بابل در جاده هراز تصادف میکند و به علت جراحت شدید چشم چپ ۶۰ درصد دید خود را از دست داد و از ادامه خدمت سربازی معاف شد.
اگرچه کریم صالحطبری در راه مبارزات خود چندین بار مرگ را به چشم دید اما به ثمر رسیدن تفکرات انقلابی را ارجح بر جان خود دانست، در همان سال ۵۷ و تنها سه ماه قبل از شهادت هنگامی که در اداره مخابرات تهران مشغول بود در راه پخش اعلامیه به بابل در جاده هراز دوباره تصادف شدیدی داشته که منجر به شکستگی صورت و فک شد تا اینکه باصلاحدید پزشکان دو ماه استراحت پزشکی به ایشان دادند اما وی سه روز بعد با همان وضعیت بیماری در روز ۱۷ شهریور با حضور در راهپیمایی این روز همقدم با مبارزان انقلابی به آرزوی دیرینه خود رسید و پس از سالها مبارزه آرام گرفت.
@sangareshohadababol
شهید بزرگوار همواره بر حفظ حجاب تاکید داشت
🌺علیاکبر صالحطبری برادر بزرگتر این شهید در گفتوگو با بلاغ اظهار کرد: شهید کریم صالحطبری دوره ابتدایی خود را در مدرسه سعدی محله سرحمام در بابل و دوران متوسطه را در دبیرستان امامخمینی فعلی گذراند، در همان دوران به دلیل حضور مداوم در جلسات قرآنی و هفتگی در منزل حاجعباس مهدوی مبارزات انقلابی را آغاز کرد و تحصیل را ادامه نداد.
وی افزود: البته فعالیتهای انقلابی شهید مخفیانه بود و حتی افراد خانواده را از فعالیتهای خود مطلع نمیساختند اما به دلیل پخش اعلامیهها و ارتباط با افراد متدین همواره مورد تعقیب ماموران ساواک قرار داشتند و من تا حدودی از فعالیتهای ایشان اطلاع داشتم که نمونه آن فعالیتش در انجمن مکتبالهادی در قیطریه بود که توسط خانواده شهید آیتالله غفاری اداره میشد.
برادر شهیدان صالحطبری با اشاره به استعداد بالای او تصریح کرد: اگرچه شهید تحصیلات خود را ادامه نداد اما در آزمون استخدامی اداره مخابرات تهران شرکت کرد و با کسب رتبه بالا و با موفقیت در آزمونها به عنوان مسئول اپراتور ۱۱۸ در استان تهران استخدام شد و سپس تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد.
وی ادامه داد: کریم هیچگاه دست از اعتقادات خود برنداشت و بخش اعظم خاطرات خانواده ما و بنده فعالیت ایشان برای پخش اعلامیههای امام خمینی(ره) به وسیله موتور شخصی است که دائما در مسیر شهرهای تهران، قم و بابل در حرکت بود همچنین ایشان همواره بر حجاب تاکید داشت و به خواهران خود توصیه میکرد که حجاب خود را حفظ کنند.
صالحطبری در پایان گفت: خانواده در روز نوزدهم شهریور مطلع شد که برادرمان شهید شد اما ایشان را که اولین شهید ۱۷ شهریور بود توسط ماموران ساواک به صورت گمنام در آرامگاه بهشت زهرا دفن کردند و ما یک هفته پس از شهادت توانستیم بر مزار غریب ایشان حاضر شویم.
شهید کریم صالحطبری بسیار مردمدوست بود
🌸نرگس صالحطبری خواهر کوچکتر این شهید اظهار کرد: برادرم کریم بسیار مردمدوست بود و قلبی رئوف داشت، من که خواهرش کوچکش بودم همواره مورد محبت خود قرار میداد و از سفرهایش حتما سوغاتی برایم میخرید.
وی افزود: متاسفانه چون من کوچکتر از برادرم بود از دوران کودکی و نحوه مبارزات ایشان خاطرات زیادی ندارم و بخش اعظم خاطرات من مهربانیهای خالصانه اوست.
این خواهر شهید تصریح کرد: سه روز قبل از شهادتش بود که تصادف سختی داشت، فکش شکست و تمام دندانهایش سیمکشی شد برای همین باید با نی به ایشان غذا میدادیم و تصویر لحظاتی که سوپ به برادرم میدادم از خاطرم نمیرد.
وی ادامه داد: ما اعضای خانواده چندین روز بود که از ایشان بیخبر و همگی نگران بودیم تا اینکه مطلع شدیم غریبانه ایشان را دفن کردند.
نرگس صالحطبری در پایان گفت: آرزوی دیدار دوباره با برادر عزیزم لحظهای رهایم نمیکند ای کاش دوباره میتوانستم ببینمش و بگویم چیزی در دنیا به اندازه برادر برای خواهرش ارزش ندارد حیف که نداریمت.
به گزارش بلاغ، در آن جمعه سیاه و خونین جوانان بسیاری از جمله شهید کریم صالحطبری جان خود را فدا کردند و در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از جان خود گذاشتند، خون این شهیدان از خاطره این ملت هرگز پاک نخواهد شد.
این راه و انقلابی که با خون آنان به نتیجه رسید ادامه دارد و جوانان انقلابی باید به تبعیت از این شهیدان گوش به فرمان ولی امرشان رهبر مسلمین جهان آیتالله خامنهای(دامت برکاته) ایستادگی کنند که انقلاب یادگار این شهید و شهیدانی از این دست باشکوه و استوار باقی بماند تا به صاحب اصلیاش امام زمان(عج) برسد.
منبع :خبرگزاری بلاغ
@sangareshohadababol
برادران دوقلوی شهیدصالح طبری که کریم در روز17شهریور و برادرش رحیم در زمان جنگ تحمیلی بعنوان خادم الشهدا در یک تصادف درحال ماموریت به شهادت رسید
@sangareshohadababol
2️⃣ سالروز عروج ملکوتی
شهید غضنفر تاری درونکلایی
نام پدر : محمدعلی
نام مادر : مهربانو نصیری
تاریخ تولد :1347/0/0
تاریخ شهادت : 1363/6/17
محل شهادت : مریوان،سرواباد
گلزار : درونکلا شرقی
@sangareshohadababol
🌹هفده شهریور، از ایام الله است...
♦️یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم. ۱۷شهریور از «ایّام الله» است. و باید یادمان نرود این را. آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم...
( امام خمینی(ره) | ۱۷ شهریور ۵۸ )
◼️به مناسبت جنایت رژیم پهلوی در به خاک و خون کشیدن مردم در روز ۱۷ شهریور ۵۷
♦️عارف آقابابایی از شرکت کنندگان بابلی در این راهپیمایی و از شاهدان عینی که همراه با شهید کریم صالح طبری در این راهپیمایی شرکت کرده بود می گوید ساعت 6/5 صبح تجمع راهپیمایان درخیابان ژاله شروع شده بود و بخاطر اینکه یکی از سربازان خودش را کشته بود تا مجبور به شلیک گلوله به سمت مردم نشود مردم شعار می دادند "برای حفظ قرآن سرباز خودکشی کرد " اما تیرباری که به سمت مردم آماده شلیک بوده حدودا ساعت 7 صبح شروع به شلیک با فاصله بیست متری با مردم و شهید صالح طبری سمت راست جمعیت نشسته بود از اولین شهدایی بود که مورد اصابت گلوله نفربرهای رژیم دژخیم پهلوی قرار گرفت .
@sangareshohadababol