eitaa logo
سنگر شهدا
2.3هزار دنبال‌کننده
91.3هزار عکس
6.8هزار ویدیو
79 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
سردار شهیدفریدون (عبدالله) بختیاری (قائم مقام فرماندهی لشکر 25 کربلا) 🌷شهید در شهر رهنان به دنیا آمد. در دوران ستم شاهی در مبارزه فردی شاخص بود و بارها از طرف عمال رژیم مورد تهدید قرار گرفت. از جمله فعالیت های او شرکت در پایین آوردن مجسمه ی شاه بود که نقش او بر همگان مشخص بود.همچنین در به آتش کشیدن چندین بانک و مرکز فساد مشارکت داشت. 🌹با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و از سبز پوشان امام زمان (عج) گردید. او به امام امت عشق می ورزید. برای رسیدگی و کمک به محرومان و رساندن ندای سبز انقلاب و مبارزه با دشمنان خدا و دین و مملکت اسلامی و کمک به مردم سیستان و بلوچستان به آن منطقه شتافت. با شروع جنگ به جبهه ها رفت و تا زمان شهادت همواره به عنوان فردی شاخص و فرمانده ای دلیر و با لیاقت زبانزد بود. به دنیا و تعلقات آن پشت پا زده بود و فکر و ذکر او خدمت به اسلام و مسلمین بود. در عملیات کربلای 5 قائم مقام لشکر 25 کربلا بود و به آرزوی دیرینه ی خود که شهادت بود رسید. پیکر پاکش همراه با شهید خرازی تشییع شد و در گلزار شهدای رهنان به خاک سپرده شد. @sangareshohadababol
🌹سردار شهید فریدون (عبدالله) بختیاری 🌷قبل از عملیات کربلای چهار بود، حدوداً یک و نیم بعد از ظهر در پایگاه شهید بهشتی اهواز شهید گلگون ، شهید سبزعلی خداداد فرمانده گردان‌های انصارالحسین علیه‌السلام [یک و دو] را صدا زد و به اطاق مخابرات برد تا «خداداد» با حاج مرتضی قربانی فرمانده لشگر ویژه بیست و پنج کربلا تلفنی صحبتی داشته باشند. 🔹 بعد از پایان مکالمه «خداداد» دستور داد به طرف هفت تپه بروم و سفارش‌های دیگری هم به من نمود که ... و این آخرین دیدارم با «سبزعلی خداداد» بود. حدوداً ساعت پنج به هفت تپه رسیدم ، پیک لشگر به چادر فرماندهی گردان انصار آمد و به من ابلاغ نمود فوراً به پایگاه شهید بهشتی اهواز برگردم، مجدّداً برگشتم برادر «فریدون بختیاری» را دیدم، با آستین‌های بالا زده و تازه وضو ساخته بود، گفتم برادر عبدالله (فریدون بختیاری بین برادران لشگر عبدالله معروف بود به این نام صدایش می کردند.) چه خبر؟ چرا آقا مرتضی مرا احضار کرد. گفت بریم اطاق فرماندهی پیش آقا مرتضی... با هم داخل اطاق شدیم با آقا مرتضی سلام و علیک کردیم. 🌷( لازم است یادآوری کنم ، عبدالله بختیاری از جمله نیروهای مخلص و شجاع لشگر امام حسین علیه‌السلام بود و آقا مرتضی ایشان و شهید امانی را بعد از عملیات بدر به لشگر ویژه 25 کربلا آورده بود. حقیر در عملیات خیبر و بدر در لشگر امام حسین علیه‌السلام شرکت داشتم و عبدالله را از آن‌جا نامش را از برادران رهنان شنیدم ولی توفیق زیارت از نزدیک را با ایشان نداشتم ) در اطاق آقا مرتضی از وضعیت و آمادگی نیروهای گردان سئوال کرد. جواب دادم: مگر برادر خداداد به شما گزارش نمی دهد؟ امروز هم که تلفنی با هم صحبت کردید و قرار بود آخرین شناسایی را با هم بروید و... برادر مرتضی نگاهی به عبدالله بختیاری انداخت و گفت عبدالله بگو برادر عبدالله گفت : امام فرمود هر سرداری که پرچمش بر زمین می‌افتد سردار دیگری باید آن را بردارد؛ و بلا فاصله برادر مرتضی ادامه داد: برو بالا سر گردان‌هایت و کار خداداد را ادامه بده، فردا صبح «حاج بصیر» می‌آید صبحگاه گردان و تو را معرفی می کند، ضمناً تو هم چند دقیقه صحبت کن و در میان صحبت‌هایت بگو خداداد در شناسایی میمک شهید شد. (این تاکتیک به این خاطر بود که دشمن متوجه منطقه عملیات نشود.) 🔹بغض گلویم را گرفت، تازه فهمیدم خداداد به آرزویش رسید، با چشم اشک‌بار شخصی را معرفی کردم و گفتم او که در گردان هست، این مسئولیت را به او بدهید، ناگهان لحن آقا مرتضی قدری تند شد و با لهجه شیرین اصفهانیش گفت : «تو» و «اون» را می شناسم یا زیپ ساکت را ببند برو ...[اسم شهرمان را آورد] یا این که گوش کن و همین الان حرکت کن برو بالا سر گردان و دستورات دیگری هم به من داد... 🔹 برادر عبدالله به من گفت برو گوش کن امام فرمود که از فرماندهان اطاعت کنید، من به عبدالله عرض کردم این کار برایم سنگین است باید فردای قیامت مسئولیت روی این بچه‌ها را جواب بدهم. با خنده گفت گریه نکن با هم میریم جهنم برو گوش کن دیگه ... 🌹و این اولین و آخرین دیدار طولانیم با سردار سرافراز شهید عبدالله بختیاری بود. منِ وامانده در کربلای چهار خار در پایم رفت، رفتم خار را از پایم بکشم، کاروان از نظرم دور شد... و هنوز در این ذکر مانده‌ام .. 🏴 وامانده‌ام، وامانده‌ام 🏴 ازقافله جا مانده‌ام 🏴 رفتم که خار از پا کِشم 🏴 شدکاروان دور از نَظر اللهم ارزقنا شهادة فی سبیل‌الله 🚩تعجیل فرج آقا امام زمان (عج) 🚩سلامتی امام خامنه‌ای 🚩 نثار روح شهدا صلوات و حمد و سوره‌ای بخوانیم🌺 ✍️کاظم غفوریان @sangareshohadababol
از سمت راست 1-🌷شهید محمدحسن طوسی 2-سردار مرتضی قربانی ردیف دوم : 3-...ا 4-🌷شهید حاج حسین بصیر 5-🌷شهید عبدالله بختیاری 6-🌷شهید علی اصغر بصیر @sangareshohadababol
✍️ بغض گلویم را گرفت، تازه فهمیدم خداداد به آرزویش رسید ( شهید سبزعلی خداداد سمت راست تصویر ) منِ وامانده در کربلای چهار خار در پایم رفت، رفتم خار را از پایم بکشم، کاروان از نظرم دور شد... و هنوز در این ذکر مانده‌ام .. 🏴 وامانده‌ام، وامانده‌ام 🏴 از قافله جا مانده‌ام 🏴 رفتم که خار از پا کِشم 🏴 شدکاروان دور از نَظر اللهم ارزقنا شهادة فی سبیل‌الله ✍️کاظم غفوریان @sangareshohadababol
شعر سروده شده توسط : ای آب ندیده آبی شده ‌ها بی جبهه و جنگ انقلابی شده ‌ها مدیون لب خنده ای بر سر سفره آفتابی شده ‌ها ....🌷 @sangareshohadababol
📸 تصویر تازه منتشر شده از شهید حاج @sangareshohadababol
علی انصاریان در خانه ابدی آرام گرفت 🔹پیکر مرحوم علی انصاریان پیشکسوت فوتبال ایران در قطعه ۲۲۲ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. tn.ai/2446216 @sangareshohadababol
🔴 پست اینستاگرامی علی انصاریان برای تولد شهید سلیمانی : مرد دوس داشتنى، نمیشه دوست نداشت سردار قاسم سليمانى 🚩 @sangareshohadababol
راه همان است که ما رفتیم مواظب باشید گُم نشوید ... @sangareshohadababol
خوب می‌دانم که برگشتی ندارد رفتنت در پناه قلب ویرانم ... @sangareshohadababol
🌹در خجسته ایام پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی آیین غبارروبی مزار و تجدید میثاق با آرمانهای مقدس امام و شهدا 🔷🔶با حضور رئیس ، ، و اعضای شورای اسلامی شهر ، شهردار ، مدیران و کارکنان شهرداری 🔹گلزار شهدای آرامستان مرحوم معتمدی 🔸پنجشنبه ۱۶ بهمن ۹۷ @sangareshohadababol
🔴بهترین لحظات من همان بود‏ 🔹‌‏بعد از سخنرانی در بهشت زهرا امام اظهار تمایل کردند که به داخل جمعیت بروند. یک‌‎ ‌‏عکس هم از امام هست که نه عمامه دارد و نه عبا و وسط جمعیت گیر افتاده‌اند. امام‌‎ ‌‏بعدها می فرمودند: «من احساس کردم دارم قبض روح می شوم». تعبیر امام این بود که‌‎ ‌‏بهترین لحظات من همان موقعی بود که زیر دست و پای مردم داشتم از بین می رفتم. این‌‎ ‌‏خود نهایت تواضع و خلوص امام را می رساند که این طور نسبت به مردم ابراز احساسات‌‎ ‌‏داشتند.‌ 📚برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره) | جلد ۱ ، صفحه ۱۴۲ ‎ @sangareshohadababol
از آن راهی که رفتی "برگرد" اینجا دلی به اندازه‌ی نبودنت تنگ است ... @sangareshohadababol
اُطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ إِلَى اللَّحَد کسب علم و دانش تا مرز شهادت ۲۷حضرت‌رسولﷺ ‎ @sangareshohadababol
سیمای تـو . . . سجادهِ عشق است و دلِ من ؛ با اشک وضو بسته و هردَم به است @sangareshohadababol
تولد زمینی سردار شهید یوسف سجودی نام پدر : ابوالقاسم نام مادر : سرور لحیم چی تاریخ تولد :1337/11/16 تاریخ شهادت : 1363/12/26 محل تواد : بابل محل شهادت : هورالعظیم ❤️ جاویدالاثر ❤️ از فرماندهان لشکر 25 کربلا و فرمانده تیپ سوم لشکر 17 علی ابن ابیطالب ( ع ) استان قم @sangareshohadababo
🌷زندگی نامه سردار شهید یوسف سجودی 🌺 یوسف سجودی در 16 بهمن سال ۱۳۳۷ (ه.ش.) در شهرستان بابل و در خانواده ای مذهبی و متدیّن متولد شد. تصحیلات ابتدایی ، راهنمایی و متوسط را در همین شهرستان ، با موفقیت به پایان برد. او در حال گذراندن دوره دبیرستان بود که ناگاه جرقه ای دامن دلش را می گیرد و آتش عشق درونش شعله ور می شود و یکباره از نظر روحی متحوّل می گردد و در فضای تیره و مسموم قبل از انقلاب ، فرشته ای دور از شهوت می شود. این جریان معنوی، به دنبال خوابهایی نورانی و الهام بخش رخ می نماید و دراین سنین ، راه زندگی اش را عوض می کند و به تعبیر خود شهید در این دوره، نظرش نسبت به مبدا و معاد روشن می شود. 🌹با شروع انقلاب اسلامی ، او نیز قطره بی تابی می شود و با اقیانوس امّت گره می خورد. وی با پخش اعلامیه های امام «ره» در شبهای پر خوف و خطر نهضت، پا به پای مبارزین پیش می رود و چندین بار تحت تعقیب قرار می گیرد! اما هربار با درایت و زیرکی خاصّی از چنگ ماموران رژیم می گریزد. ‏پس از پیروزی انقلاب اسلامی با عنوان «مسئول عملیات» درکمیته انقلاب به مبارزه با عناصر ضد انقلاب و منافقین مشغول می شود. ‏وی در سال ۱۳۵۷ ‏(ه..ش.) ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای ‏«میثم» و «سمیه»» است. ‏شوق اتصال به دریای معارف اسلامی و معنویات، او را به طرف شهر مقدس قم کشاند، سپس به مدت یک سال در مدرسه شهید حقانی مشغول به تحصیل شد. همزمان با تحرکات منافقین در شمال کشور به عضویت سپاه قم درآمد و سپس به سپاه بابل منتقل گردید و در سمت مسئول «عملیات ضربت»» سپاه انجام وظیفه کرد. 🌷بعد از سرکوبی مناقفین در جنگلهای شمال، به منظور ادامه تحصیل به قم شتافت، اما شروع جنگ نیز امتحان دیگری بود که او موفق از آن درآمد: چرا که عاشقانه رفع تعلقات کرد و در وادی حماسه و ا یثار رحل اقامت افکند و دیگر تا آخر عمرش در جبهه به سربرد و فقط به مرخصیهای کوتاه مدت اکتفا کرد. ایشان در جبهه مسئولیتهای گوناگونی از جمله: مسئول گردان مطلع الفجر، مسئول گردان در عملیات فتح المبین، جانشین محور در عملیات والفجر ۴، مسئول محور در عملیات والفجر ۶، فرمانده تیپ سوم از لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب، فرمانده خط گردان در خط پدافندی در ۵ دوره تا آنکه در روز 26 اسفند 1363 در عملیات بدر در منطقه عملیاتی هورالعظیم پرنده روحش ‏پیراهن خاک را درید و به سوی آسمانها پرکشید. 🌼 🍃🌸 🌺🍃🌺 🍃🌼🍃🌼 🌸🍃🌸🍃🌸 @sangareshohadababol
ازراست: 1-🌷شهید محمدصادق درویشی 2-🌷جاویدالاثر شهید یوسف سجودی 3-آقای حسنعلی درویشی قبل از عملیات والفجر مقدماتی @sangareshohadababol
🌷وصیتنامه جاویدالاثر شهید یوسف سجودی بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک الفائزون (سوره توبه 20) آنانکه ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا بوسیله مالهایشان و جانهایشان جهاد کردند مقامشان در نزد خداوند بالاتر است پروردگارا از تو می خواهم که ایمانم را کامل گردانی و به من توفیق آن دهی که هجرتم فقط برای تو باشد نه برای ریا و خودنمائی نه برای پست و مقام تنها برای تو باشد خدایا توفیق آن ده که بتوانم مسئولیتی که برگردن من نهاده شده است به خوبی انجام وظیفه کنم توفیق آن ده که در حال نبرد با دشمن کافر بر دلم لرزه نیفتد اوصیکم به تقوی ا... و نظم امرکم 🌷برادران سپاهی همچنانکه پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد صل الله علیه و آله فرمودند یک پاسدار باید با تقوی باشد و از تمام کارهائی که خداوند حرام کرده است دوری نماید پاسدار اسلام با خلوص و بی ریا باشد و بکوشد همواره کارهایش برای خدا باشد و عملی که انجام می دهد برای مدح و ستایش نباشد چون این کار هیچ ارزش اخروی ندارد برای نفس بود نه خدا پس تو ای برادر پاسدار که لباس سپاه بر تن پوشیدی این را بدان وقتی مردم برای تو ارزش قائل می شوند و احترام می گذارند نکند که خدای نکرده بخود مغرور شوی و فکر کنی منی هستی برادر عزیزم هر زمان که شیطان سویت آمداین را به خودت بگو که ای نفس مکار مگر من چه کاری انجام دادم که به خود ببالم به این ارزشی که مردم برای من قائل می شوند به خاطر خون پاسداری هست که در سراسر کربلای ایران به زمین ریخته است این را پاسداران شهید پرور ما داده اند وگرنه من کاری انجام نداده ام. 🌷سفارش دیگر من به شما برادران سپاهی این است که سعی کنید تا می توانید به سپاه نظم دهید و از بی نظمی دوری کنید که این بی نظمی ها ضررهای بزرگی به ما داده است برادران عزیز می توانید خود را بسازید و در نماز جمعه ها شرکت کنید و دعا کمیل را به جای بیاورید و نماز شب را حتماً بخوانید و دعا امام زمان را هر روز و شب بخوانید تا خداوند فرجش را هر چه زودتر نزدیک بگرداند و از خداوند بخواهید تا انقلاب مهدی (عج) عمر امام عظیم الشان آیه الله العظمی روح الله الموسوی الخمینی را طولانی بگرداند انشاءالله. 🌹برادرانم سفارشم به شما این است که به فکر مادیت و این دنیا نباشید که همه اینها آزمایش است برای انسان همچنانکه علی (ع) فرموده است که دنیا همانند ماری است که وقتی به رویش دست می کشی نرم و لطیف است ولی زهرش کشنده سعی کنید بیشتر به فکر آخرت باشید و به فکر معاد و به فکر مردن باشید به فکر آن روزی بیافتید که خداوند از همه کس حساب می کشد و می گوید ای انسان که من ترا خلق کرده ام و به تو انواع و اقسام نعمتهای داده ام تو در دنیا چکار کرده ای آیا به مستمندان کمک کرده ای آیا به خدا و روز معاد ایمان آورده ای برادران بهوش باشید که نکند خدای نکرده اسیر دنیا شوید و دنیا شما را در شکم خود ببلعد که دیگر پس از مدتی توبه قبول نمی شود در نماز خواندن کاهلی نکنید و همواره پیرو ولایت فقیه باشید تا با دید وسیع در خط اصیل انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی قدم بر دارید دیگر سفارش نمی کنم زیرا سفارشات زیاد در قرآن کریم و نهج البلاغه و سایر کتب اسلامی برای هدایت بشر موجود است. والسلام. 🌸 🌺🍃 🌼🍃🌼 🌸🍃🌸🍃 @sangareshohadababol
ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم آنان دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند شهید @sangareshohadababol
🌷راهیان نور..سرزمین آسمانیها..دوکوهه 🔸آخرين ايستگاه قطار همين‌جا بود؛ «دوكوهه» ردپاي همه شهيدان را مي‌تواني در دوكوهه پيدا كني. پادگاني نزديك انديمشك كه زمان جنگ، بخش جنوبي آن سهم سپاه شد. اينجا هنوز ديوارها زخمي‌اند. نگاه كن شايد پوكه فشنگي گيرت بيايد به يادگار. گاهي وقت‌ها، عراقي‌ها بمب‌هايشان را يكراست سر همين پادگان خالي مي‌كردند. 🔸تابلوي تيپ‌ها و گردان‌ها را هنوز برنداشته‌اند تا تو بروي و بخواني: حمزه، كميل،‌ميثم،‌ سلمان، مالك،‌ عمار، ابوذر و ... وقت عمليات، سكوت پر معنا و حزن‌انگيزي فضاي پادگان دوكوهه را فرا مي‌گرفت. كسي هم اگر مي‌ماند، همه‌اش به اين فكر مي‌كرد كه حالا سينه چند نفر، سپر گلوله‌هاي دشمن شده است؟ نه فقط ايمان و خلوص، بلكه، حس ميهن‌پرستي را هم بايد در چشم‌هاي رزمنده‌هاي اينجا پيدا مي‌كردي. 🔹اگر شلمچه را با غروبش مي‌شناسند، دوكوهه را هم با شب‌هايش مي‌شناسند. دل مي‌خواهد در تاريكي شب، لابه‌لاي اين ساختمان‌ها پيچ و تاب بخورد. 🌷اينجا اولين ايستگاه است. @sangareshohadababol
از سمت راست : 1-🌷شهید محمد (حمید ) مهدی زاده 2-آقای جواد آرامی 3-آقای رضا فرخی دو کوهه سال 1360 @sangareshohadababol
خاطره تفحص ☘️ بچه ها روزها خاکهای منطقه را زیر و رو می کردند و شبها از خستگی و با ناراحتی به خاطر پیدا نکردن شهدا، بدون هیچ حرفی منتظرصبح می ماندند. یکی از دوستان معمولاً توی خط برای عقده گشایی،نوارمرثیه ی حضرت زهرا(س)را می گذاشت و اشکها ناخودآگاه سرازیر می شد. من پیش خودم گفتم:یا زهرا! من به عشق مفقودین به اینجا آمده ام،اگر ما را قابل میدانی،مددی کن که شهدا به مانظر کنند،اگر نه،که برگردیم تهران.. روزبعدفکه خیلی غمناک بود و ابرسیاهی آسمان را پوشانده بود.بچه ها باردیگربه حضرت زهرا (س) متوسل شدند،هرکس زمزمه ای زیر لب داشت.درهمین حال یک بند انگشت» نظرم را جلب کرد،خاک را کنار زدم،یک تکه پیراهن نمایان شد.همراه بچه ها خاکها را با بیل برداشتیم و پیکر دو شهیدکه درکنارهم صورت به صورت یکدیگر افتاده بودند،آشکار شد. پس ازجستجوی خاکهاپلاک هایشان نیزپیداشد.لحظه ای بعدبچه ها متوجه آب داخل یکی ازقمقمه ها شدندو با فرستادن صلوات،جهت تبرک از آن نوشیدند.وقتی پیکرها را از زمین بلندکردند،درکمال تعجب دیدند پشت پیراهن هر دو شهید نوشته شده: میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم. راوی: سید بهزاد پدیدار @sangareshohadababol