«خرمشهر را خدا آزاد کرد»
جملهی امام ، طوفانیست
برجانهای جنگ زده مان
درس توحید است که بدانیم
هرچه هست و نیست از خداست
#وذکرهم_بایام_الله
#فاتحان_خرمشهر
@sangareshohadababol
با آخرین مدافع شهید خرمشهر آشنا شوید🌺
شهید امیر رفیعی دستجردی🌹
تولد: دستجرد برخوار، 1340/04/26
مفقودیت: خرمشهر، 1359/08/04
مزار: ندارد
شهید امیر رفیعی دستجردی،تلویزیون عراق، تصویر امیر را در حالی که توان راه رفتن نداشت، نشان داد و او را به عنوان آخرین اسیر ایرانی در خرمشهر معرفی کرد.
@sangareshohadababol
سنگر شهدا
با آخرین مدافع شهید خرمشهر آشنا شوید🌺 شهید امیر رفیعی دستجردی🌹 تولد: دستجرد برخوار، 1340/04/26 مفقو
با آخرین مدافع شهید خرمشهر آشنا شوید🌺
شهید امیر رفیعی دستجردی🌹
تولد: دستجرد برخوار، 1340/04/26
مفقودیت: خرمشهر، 1359/08/04
مزار: ندارد
✍️خرمشهر، آخرین روزهای مقاومت را پشت سر میگذاشت. امیر رفیعی، دوشادوش رزمندگان شهر، جنگیده بود. پایش که شکست او را به بیمارستانی در ماهشهر بردند. دلش طاقت نیاورد و با همان پای شکسته، خودش را به همرزمانش رساند. گچ پایش را درآورد و لنگان لنگان به دفاع از وجب به وجب خاک خرمشهر پرداخت. چهارم آبان سال 59 آخرین روز مقاومت در خرمشهر بود. عدم پشتیبانی از مدافعان شهر، خرمشهر را به خونینشهر تبدیل کرده بود.
🌸🌷امیر به درد پایش توجهی نداشت. گونیهای شن را روی هم چید و سنگری برای خودش درست کرد. هر چه دوستانش اصرار کردند، نپذیرفت همراهشان برود. میگفت: یک نفر باید باشد، دشمن را نگه دارد تا بقیه از کارون عبور کنند.
او تیربار را به دست گرفت و دشمن را در فلکه فرمانداری، زمینگیر کرد. آخرین نفرات که به سلامت از شهر خارج شدند، دشمن هم توانست امیر را که دیگر گلولهای در اختیار نداشت، به اسارت بگیرد.
تلویزیون عراق، تصویر امیر را در حالی که توان راه رفتن نداشت، نشان داد و او را به عنوان آخرین اسیر ایرانی در خرمشهر معرفی کرد. این آخرین تصویری است که از امیر رفیعی در خاطرهها ثبت شد. او دیگر هیچگاه به وطن بازنگشت. امیر، همچنان مفقودالاثر است.
روایتی کوتاه از اخرین نفرات مدافعین خرمشهر🌴🌹
🌼💐"هفت، هشت نفر بیشتر نبودند. توی فلکه فرمانداری، نزدیک پل خرمشهر. دیگر چاره ای جز عقب نشینی نبود. تک تیراندازهای عراقی از بالای ساختمان ها شلیک می کردند. فرصتی نبود. باید می رفتند. سید محمد جهان آرا دستور عقب نشینی داده بود اما یکی باید می ماند و پشتیبانی میکرد تا بقیه نجات یابند. جوانی 18 ساله که پایش تیر خورده بود، تصمیم گرفت بماند. بنابراین فشنگ های بقیه را گرفت تا آخرین نفس های شهر را ثبت کند.
امیر رفیعی دستگردی او ماند با خرمشهر و لشکر سوم عراق. آنقدر جنگید که تیرهایش تمام شد. اسیرش کردند. تمام لحظه های این مقاومت را فیلمبرداران لشکر سوم عراق ضبط کردند. تلویزیون عراق در اولین تصاویر منتشره از خرمشهر، جوانی را نشان داد که کماندوهای عراقی او را با کتک پشت ساختمان فرمانداری بردند و دیگر کسی آخرین مدافع خرمشهر را ندید."
مادر به انتظار نشسته ی این رزمنده، که از قضا فرزند اولش هم در انقلاب و زیر شکنجه ساواک به شهادت رسیده دوست نداشت امیر را شهید خطاب کنیم، گفت: دلش گواهی میدهد امیر برمیگردد، همانطور که چشم حضرت یعقوب بعد از 40 سال به دیدن یوسفش روشن شد!
شهید امیر رفیعی دستجردی،تلویزیون عراق، تصویر امیر را در حالی که توان راه رفتن نداشت، نشان داد و او را به عنوان آخرین اسیر ایرانی در خرمشهر معرفی کرد.
@sangareshohadababol
🔰 صف طویل اسرای عراقی بعد از فتح خرمشهر
🔻رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای خاطره خود از روز فتح خرمشهر را اینطور روایت میکنند: «در جنگ نظامی سازماندهی و عملیات و فرماندهی و تاکتیک و دقتنظر و موقع شناسی و دهها عامل در کنار هم، دانش نظامی را بهوجود میآورد و استعداد و نبوغ نظامی را به وجود میآورد. استعداد و نبوغ نظامی را نشان میدهد. این اتفاق، در عملیات فتح خرمشهر -یعنی همان عملیات بیتالمقدس- روی داد، که همین شهید عزیز اخیر ما -شهیدصیادشیرازی- یکی از کارگردانان اصلی این عملیات بود و خود او مثل ظهر چنین روزی، از آنجا با تلفن با بنده تماس گرفت و مژده پیروزی را داد و گفت: سربازان عراقی صف طولانی کشیدهاند تا بیایند اسیر شوند.»
@sangareshohadababol
🔖برگی از خاطرات شهید همدانی
🔻روایتی از ورود هیات صلح به ایران در آستانه فتح خرمشهر
🔹فتح خرمشهر نقطه عطف بزرگی در ساز و کار جنگ تحمیلی به وجود آورد. پس از عملیات فتحالمبین، جمهوری اسلامی در تدارک آزادسازی خرمشهر بود و روند موفقیتهای ایران حامیان جهانی صدام را نگران میکرد. در همین رابطه سردار شهید حسین همدانی در خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است با اشاره به ورود هیات صلح به ایران در آستانه عملیات بیتالمقدس میگوید: در حالی که مقدمات عملیات آماده شده بود،هیات صلحی از کشورهای اسلامی وارد کشور شد و اعلام شد که میخواهند از منطقه بازدید کنند و به همین خاطر از تهران وارد اهواز شدند، به همه تیپهای سپاه ارتش دستور دادند که در کنار جاده اهواز به آبادان در این دشت وسیع اردوگاهشان را برپا کنند، حتی برخی از نیروهای ما هنوز از پادگان دوکوهه نیامده بودند، اما گفتند چادرها را بزنید ولو اینکه خالی باشد چون قرار بود هیات صلح با هلیکوپتر از بالا بازدید کنند.
🔹تمام چادرها برپا شد و تعدادی از نیروها آمدند و چندین گردان از اهواز به صورت راهپیمایی استقامت طولانی حرکت کردند و در همان روز که نیروها در کنار جاده بودند، هیات صلح با چند هلیکوپتر از بالا بازدید کردند و فکر میکنم در دارخوین زمین نشستند و از آنجا هم بازدید کردند و آقای ولایتی گزارش میدادند که ببینید این دشت پر از رزمنده است و حمله بزرگ ما میخواهد آغاز شود و هیچ پیششرطی را نمیپذیریم، حتما باید قبل از اینکه ما وارد مذاکره شویم، عراق عقبنشینی کند، اگر عقبنشینی نکند ما حملهمان را آغاز میکنیم.
🔹بدین ترتیب هیات صلح بازدید کرد و رفتند و به همین دلیل دو سه روز عملیات به تاخیر افتاد و عراقیها هم متوجه حمله ایران شده بودند هم از طریق عکس برداری از منطقه و هم هیات صلح که پس از بازگشت به عراق گزارش داده بود، در نتیجه عراقیها سراسیمه بیش از صد دستگاه لودر و بلدوزر وارد منطقه کردند و از روبروی ایستگاه محمدیه تقریبا قبل از شرق جاده خرمشهر شروع کردند به خاکریز زدن و سه نفر از دیدبانهای ما در دکل ابوذر گزارش دادند که عراقیها به دنبال مواضع جدید هستند.
@sangareshohadababol
🌹 محمدرضا آغاسی، 24 فروردین ماه سال 1338 در تهران در خانوادهای مذهبی و شاعر متولد شد. وی به علت اختلاف نظر با مسئولین هنرستان تجسمی ادامه تحصیل نداد. آغاسی قبل از انقلاب، در سالهای 55 و 56 به عضویت انجمنهای ادبی آن زمان درآمد و بعد از انقلاب نیز از محضر اساتیدی چون مهرداد اوستا و یوسف میرشکاک استفاده نمود.
♦️وی از سال 51 شروع به سرودن شعر نمود اما عمده اشعار وی متعلق به سالهای 68 به بعد است. آغاسی مدتی نیز در جبهههای جنگ در مناطق شوش دانیال و جزیره مجنون و سه راه جفیر و شلمچه بود.
♦️ ازاین شاعر انقلابی ومتعهد که با مثنوی بلند شیعه در جامعه شناخته شد، اشعار زیادی در خصوص جبهه و اهل بیت بر جای مانده است.
♦️محمدرضا آغاسی،شاعر و مثنویسرای اهل بیت عصمتوطهارت،در سن46 سالگی،بامداد سه شنبه سوم خرداد ماه 84 به علت عارضه قلبی در مرکز تخصصی قلب تهران دار فانی را وداع گفت.پیکر وی 5 خردادماه از مقابل معراج الشهدای تهران تشییع و در قطعه 44 شهیدان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
🌹شادی روحش صلوات
ز جنوب و غرب تا شرق و شمال
گشته ام در بین اشباح و رجال
کیست تا از مرگ من پروا کند
یا به روی غربتم در وا کند
آب می جویم ولیکن در سراب
کوفه بازار است این شهر خراب
می زنم بر گرد آتش بال بال
تا بنوشم شعله مرگ حلال
«مرگ» آغاز جهانی دیگر است
عاشقان را مرگ جانی دیگر است
آن که در خون عشق بازی می کند
تا قیامت سرفرازی می کند
ای خداوندان مُـلک عافیت
والیان مسند اشرافیت
من یقین دارم مسلمان نیستید
چون ولی را تحت فرمان نیستید
من در این آشفته بازار شما
پرده بر می دارم از کار شما
نصرت حق را چو باور داشتم
یا علی دست از دهان برداشتم
آه از تزویر خلق دلق پوش
مردم گندم نمای جو فروش
آه از این، گرگهای میش خوار
وین همه مستغنی درویش خوار
یاد دارم روزگار پیش را
مردم نزدیک دوراندیش را
هر که بارش بیش سر در پیش داشت
یک گلیم کهنه ده درویش داشت
شیوه همسایگی در پیش بود
نوش در کام همه بی نیش بود
حرص مردم را اسیر خویش کرد
خلق را یکباره نادرویش کرد
خلق دلواپس تراز دیروز خویش
سرگردان از یأس هستی سوز خویش
سینه ها در آتش تشویش ها
هفت اقلیم است و نادرویش ها
موجهای خسته سر درگمی
پس چه شد حال و هوای مردمی
از چه رو مردم فریبی می کنید
با هم احساس غریبی می کنید
ای دل آشوبان زخوف و اضطراب
چرخد از خون شما، هفت آسیاب
ای شرارت پیشـِگان هرزه گرد
در کجا بودید هنگام نبرد
در کجا بودید وقتی جنگ بود
عرصه بر شیران عالم تنگ بود
ای کمند اندازها از پیش و پس
توسن سرکش نگردد رام کس
مابه صید طور مولا رفته ایم
در پناه او به بالا رفته ایم
یوسف والا زکنعان دور کرد
چشم ظاهربین ما را کور کرد
لیک چشم باطن ما را گشود
هر چه را دیدیم جز مولا نبود
گفت فحشا در کجا آید پدید
گفتمش در کوچه های بی شهید
بی شهیدانند بی سوزو گداز
بر سر سجاده های بی نماز
بی شهیدان را غم لیلا کجاست
سوز و اشک و آه و وایلا کجاست
کوچه ما بوی مجنون می دهد
بوی اشک و آتش و خون می دهد
بوی مجنون مست می سازد مرا
در پی لیلی می اندازد مرا
نام لیلی بردم، آرامم گریخت
هفت بندم بند بند از هم گسیخت
شیعیان فرهنگ عاشورا چه شد
پرچم خون رنگ عاشورا چه شد
کیست تا پرچم به دوش خون کشد
شیعه را از خواب خوش بیرون کشد
گفت مولا کل ارض کربلا
شیعه یعنی غربت و رنج و بلا
شیعه بی درد زخم بی نمک
بس کن این یا لیتـَنی کـُنتُ مَعَک
کربلا غوغاست، ساز و برگ کو
ظهر عاشوراست، شور مرگ کو
کربلا گفتم کـَران را گوش نیست
ورنه از غم بلبلی خاموش نیست
بلبلان چهچه ز ماتم می زنند
روز و شب از کربلا دم می زنند
هر نظر بر غنچه ای تر می کنند
یادی از غوغای اصغر می کنند
گفت بابا بی برادر مانده ای
بی کس و بی یار و یاور مانده ای
گر تو تنهایی بگو من کیستم
اصغرم اما نه اصغر نیستم
خیز و اسماعیل را آماده کن
سجده شکری بر این سجاده کن
ای پدر حرف مرا در گوش گیر
خیز و این قنداقه در آغوش گیر
خیز و با تعجیل می دانم به بر
بر سر نعش شهیدانم ببر
تشنه ام اما نه بر آب فرات
آب می خواهم ولی آب حیات
آب در دست کمان دشمن است
تیر آن نامرد احیای من است
آتش اقیانوس را آواز داد
آخرین ققنوس را پرواز داد
خون اصغر آسمان را سیر کرد
خواب زینب را چه خوش تعبیر کرد
آه زینب سر به محمل می زند
کاروان را زخم بر دل می زند
ای پرستار پرستوهای من
مرهم زخم تکاپوهای من
ای زبان صدق و تصدیق صفا
اولین بیمار چشمت مصطفی
عصمت زهرا، عزیز مرتضی
در تو جاری رستخیز مرتضی
عصر عاشورا علم در دست توست
کرسی و لوح و قلم در دست توست
غنچه ها را گر چه پرپر کرده ام
کوله بارت را سبکتر کرده ام
ظهر عاشورا که زیر خنجرم
دست بگشا سایه افشان بر سرم
@sangareshohadababol
[ امامخمینیره ]
فتح خرمشهر
فتح خاك نيست ،
فتح ارزشهای اسلامی است .
#سوم_خرداد
#سالروز_فتح_خرمشهر
@sangareshohadababol
📸 پوستر | سرو قامتانِ جاوید
💐 ٣ خرداد ماه سالروز شهادت "میرابوالقاسم اصغر زاده" گرامی باد.
🌹 مزار مطهر؛ گلزار شهداء امامزاده ابراهیم (ع) بابلسر
شادی ارواح مطهر شهدا #صلوات
#پوستر_اختصاصی
@sangareshohadababol
جاده اهواز خرمشهر،
رزمندگان آماده آغاز مرحله چهارم
عملیات فتح خرمشهر.
عکاس : سعید صادقی
@sangareshohadababol
آن شب که جا خوش کرد در پیشانی تو
بخت بلند تیر ها یادم نرفته
باید بسازم رعد ، باران ، عشق ، طوفان
از برکه ی خون شما یادم نرفته
ایستاده ازراست :
1-سید قاسم بقایی
2-🌷شهید محمد تقی محمدیان
3-ناصر حسن زاده
4-🌷عزیزتازه سفر کرده زنده یاد جانباز ذبیح الله سلیمان تبار
5-احمد عسکریان
6-محمود پورعباسی
نشسته ازراست
7-حسن مسگرنژاد
8-رمضان مقدسی
9-🌷-شهید علی مسکریان
10-فریدون غلام پور
🌷بعد ازتحویل خط جفیرگردان یا رسول (ص)به ارتش و قبل از اعزام به کردستان برای عملیات والفجر ۴هست،که سردار شهید حاج حسین بصیر گردان را در سال۱۳۶۲برای بازدید منازل تخریب شده به آبادان و خرمشهر برده بود و سردار شهید حاج حسین بصیر با تکه بر نخلهای سوخته بی سر برای مظلومیت مردم و بسیجیان و پاسداران شهید عملیاتهای قبل و شهدای بی سر، سر بر زانوی غم گذاشت و های های گریه میکرد، و ما،مات و مبهوت از اشکهای حاجی درنگاه ترحم ،اما آن روی سکه که حاجی در رهبری نیروهایش و رزم وخشمش صلابت خاصی داشت،که همه آن برگرفته از مدیریت و فرماندهی اسلامی بود،
✍️مهدی یوسفی
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺
🆔 @sangareshohadababol
آئینهدار خون تو اند آسمانیان
رنگینکمان به شوق تو خندید ای شهید
ایمن شدند دین و وطن تا به رستخیز
فارغ شدند زآفت تهدید، ای شهید
به نام خدا ، صبحتون زیبا ، یاد کنیم از شهدا 🌹
ایستاده از راست :
1-؟2؟
3-🌷شهید علیجان ابراهیمی #سالگردشهادت
4؟
5-آقای عباس جلالی
6-🌷زنده یاد جانباز جعفر شکریان
نشسته:
7-🌷شهید احمد علیپور(والفجر4)
8-🌷شهید محسن بهاور ( والفجر 8 )
9-🌷زنده یاد جانباز علی باقری
🌺 عکس از آلبوم شهید علیجان ابراهیمی #سالگردشهادت که در تاریخ 1367/3/4 در منطقه عملیاتی شلمچه ، سه راهی مرگ طی تک عراق انجام داده بودند به شهادت رسیده و پیکر پاک و مطهرش پس از نه سال به زادگاهش رجعت نمود.
روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد❤️
🔹این عکس جلوی منزل عالم فقید مرحوم آیت الله هادی روحانی
نماینده ولی فقیه در استان مازندران و امام جمعه فقید شهرستان بابل در جمع محافظین گرفته شده است.
سه شنبه 4 خرداد 1400.
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات🌺
🆔 @sangareshohadababol
🌷 امیرالمومنین امام علي (عليه السلام) :
☘️ هر روزي كه بر انسان وارد شود، گويد: من روز جديدي هستم، من بر اعمال و گفتار تو شاهد مي باشم. سعي كن سخن خوب و مفيد بگوئي، كار خوب و نيك انجام دهي. من در روز قيامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود. و بدان امروز كه پايان يابد ديگر مرا نخواهي ديد و قابل جبران نيست.
📚 أمالي صدوق ، ص 95
🆔 @sangareshohadababol