eitaa logo
سنگر شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
101.1هزار عکس
8.1هزار ویدیو
98 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️این هم نیامدی آقا❤️ 🍃🌸از سر عادت و تکرار نوشتیم بیا 🍃🌸اصلا انگار به اجبار نوشتیم بیا 🌸🍃تو زِما بندگی و ترک گنه میخواهی 🌸🍃با همین قلب گنهکار نوشتیم بیا 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @sangareshohadababol
آنانڪہ قلب‌شان ... زِ تو رخصت گرفته بـود سربندشان بہ نام تو زینت گرفته بود @sangareshohadababol
🌹رهبر معظم انقلاب حفظه الله : انتظار [مهدی موعود]، تکلیف بر دوش انسان میگذارد . وقتی انسان یقین دارد که یک چنین آینده‌ای هست ؛ باید خود را آماده کنند ، باید منتظر و مترصد باشند. 💚 💚 @sangareshohadababol
تصویر شهید در سریال شبکه ۳ در قسمت سیزدهم سریال تلویزیونی سرجوخه که مضمونی اطلاعاتی امنیتی دارد بعداز به شهادت رسیدن شخصی به نام عباس از نیروهای امنیتی ، درمحل نیروهای اطلاعاتی امنیتی حجله ای برای این شهید میبینیم که درکنار تصویر شهید(عباس) عکس شهید والامقام ابهری 🌷 شهید عبدالله دمیرلو 🌷 هم دیده میشود.... شهیدسرافراز یکم فروردین ۱۳۴۵‏، در شهرستان ابهر به دنیا آمد. پدرش حسین، کارگر بود و مادرش ام النسا نام داشت. در شیرینی فروشی کار می کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. ششم مرداد ۱۳۶۷‏، در اسلام آباد غرب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در بهشت کبرای زادگاهش واقع است. ای کاش را بیشتر @sangareshohadababol
💢چشم دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به شوق پدر شد و بار دیگر جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت. ⚜️پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی👌 که راه ورسم رابه اوآموخت. شیفته ی مردانگی سیدالشهدا و غیرت شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند. 💢در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش♥️ را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد❌ ⚜️چه عاشقانه پر کشید🕊 و جام را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ معشوق دارند💞 و آرزوی نوشیدن جام در دل.... ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @sangareshohadababol
🔺موشک جواب موشک 🔺هنوز یکسال از تشکیل یگان توپخانه سپاه نگذشته بود و کلی آرزوهای دوربرد داشتیم که یک روز آمد و استعفایش را گذاشت روی میز. 🔺گفتیم چه شوخی بی‌مزه‎ای! 🔺گفت شوخی ندارم، من باید بروم یگان موشکی را عَلَم کنم. 🔺گفتیم هنوز کلی کار و ایده روی زمین مانده در توپخانه داریم... 🔺گفت اینها مال شما، من باید بروم. 🔺علت را جویا شدیم. 🔺جوابش مثل همان موشک‌هایی که بعدها ساخت، ویران کننده بود؛ «صدام روی سر مردم موشک می‌ریزد و مردم در کنار آوار موشک‌ها شعار می‌دهند موشک جواب موشک... اما دست امام خالی است. من باید بروم دست خمینی را پر از موشک کنم تا حرف مردم زمین نماند...» 🔺سه چهار ماه بعد، اولین موشک به بغداد اصابت کرد. حسن مقدم روی موشک نوشته بود : و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی... 🔹خاطره از سردار یعقوب زهدی - به مناسبت سالروز شهادت شهید حسن تهرانی مقدم 🌸 @sangareshohadababol
روزیکه شهید شد؛ حاج قاسم بلافاصله خود را به منزلش رساند با چشمان اشکی به خانواده شهید گفت: "قول میدهم انتقام خون حسن را بگیرم" همین هم شد به جز همسایگی،دوستی عجیبی داشتند... خود طهرانی مقدم میگفت اگر روزی نگذارند کارم را در موشکی ادامه دهم،حتماً سرباز قاسم میشوم! 🇮🇷 @sangareshohadababol
✍گویند: پوریای ولی را جوانی پر از زور و بازو به شاگردی در زورخانه آمد. پوریا به او گفت: تو را نصیحتی می‌کنم مرا گوش کن! روزی در کوچه‌ای می‌رفتم پسرکی بر من سنگی زد و ناسزا گفت و فرار کرد. چون به دنبال او رفتم تا علت ناراحتی‌اش را از خودم بدانم به منزل‌شان رسیدم. درب را زدم مادرش بیرون آمد. علت را جویا شدم، پسرک گفت: از روزی که تو با پدرم کشتی گرفته و زمین‌اش زده‌ای پدرم دیگر در معرکه‌گیری، کسی به او انعامی نمی‌دهد. بسیار ناراحت شدم چون من از راه کارگری تأمین معاش می‌کردم ولی پدر او از راه معرکه‌گیری و میدان‌داری روزی اهل و عیال خود تأمین می‌کرد. پدرش را صدا کردم و عذر خواستم. با پدرش برنامه‌ای ریختیم. دو روز بعد پدرش معرکه گرفت و زنجیری به مردم نشان داد و شرط کرد بر دور بازوهای من بپیچد ولی من نتوانم آن را پاره کنم و من قبول کردم و زنجیر دور بازوان من پیچید و من فشاری زدم سبک، ولی چنان نشان دادم که هر چه در توانم بود فشار زدم که ردّ زنجیر بر بازوهای من ماند و تسلیم شدم که پاره نشد. مرد خوشحال شد و زنجیر در بازوی خود کرد و پاره نمود و من از شرم سرم به زیر انداخته از میدان دور شدم؛ تا مردم بدانند زور بازوی او از من بیشتر است و چنین شد که آبروی مرد به او برگشت و این به بهای رفتن آبروی من بود. مدت‌ها گذشت مردم از راز این کار من باخبر شدند و مرا دو چندان احترام نمودند. این گفتم که بدانی ای جوان! زور بازوی تو چون شمشیر توست، پس آن را در نیام خداترسی و معرفت و ایمان اگر پنهان کنی تو را سود خواهد داد ولی اگر از نیام خود خارج کنی بدان شمشیر بازوی تو اول تو را زخمی خواهد کرد و هیچ مبارزی شمشیر بدون نیام بر کمر خود نمی‌بندد چون نزدیک‌ترین کس که به شمشیر برنده او، خود اوست. 🇮🇷 @sangareshohadababol
🌷سردار شهید محمدتقی گرائیلی ( فرمانده واحد عملیات سپاه شهرستان بابل ، محل شهادت : جنگل آمل تاریخ شهادت : 1360/8/22 ) 🌹شهید محمدتقی گرائیلی به ‌عنوان بازوی نظامی ، مدافع انقلاب ، در كنار نماينده فقيد مقام معظّم رهبری در استان مازندران ( حاج‌ آقا روحانی ) انجام وظيفه مي نمود. @sangareshohadababol
❇️ 🔵شهید مدافع‌حرم ♨️تربیت فرزند با عمل صالح 🌼همسر شهید نقل می‌کنند: رفتار مهدی در خانه خیلی خوب بود. بعد صرف غذا دست مرا می‌بوسید و پسرم امیرمحمد را هم تشویق می‌کرد که این کار را انجام دهد؛ که این عمل بابت قدردانی از من بابت خانه‌داری و تربیت فرزند بود. 🌼رابطه عاطفی خاصی با فرزندانش داشت. هنگام نمازخواندن، از رکعت اول تا آخر، فرزندمان، امیر محمد، روی شانه پدرش آویزان می‌شد. مهدی در جواب این رفتار به من می‌گفت دوست دارم بچه‌ام به نماز و تاثیری که در اخلاق می‌گذارد، پی ببرد و نسبت به نمازگزار حُسن ظن داشته باشد. 🌸 🌸🌼🌺 🌸🌼🌺🌼🌸 🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸 🇮🇷 @sangareshohadababol
سالروز عروج آسمانی شهید علیجان (حسین قلی ) شفائی نام پدر : ابوطالب نام مادر : سیده زهرا نصیری تاریخ تولد :1345/03/01 تاریخ شهادت : 1361/08/21 محل شهادت : عین خوش گلزار : بهشت فاطمه بهشهر عملیات محرم 🌷جهادگر شهید علیجان شفایی سه روز پس از شهادت پسرخاله اش شهید سید عابدین حسینی به شهادت رسید و تشییع پیکر این دو شهید مظلوم در تاریخ 1361/08/23 با هم صورت گرفت. شهید علیجان شفایی متأهل بود و شبی که به درجه رفیع شهادت نائل شد خداوند دختری به او عطا کرد و او نیز به صورت عجیبی این مسئله را به دوستان خود بیان می دارد: «... امشب خداوند به من فرزندی عطا می کند و ...» روحش قرین رحمت باد🌺 @sangareshohadababol
سالروز عروج ملکوتی شهید موسی راعی(نفراول سمت چپ) نام پدر : محمد نام مادر : حكیمه عابدی تاریخ تولد :1334/01/05 تاریخ شهادت : 1360/08/21 محل شهادت : جنگل آمل نحوه شهادت : اصابت تیر به شکم فرمانده پادگان حر ـ نیروی عملیات جنگل گلزار : شهدای هندوکلا، آمل دانشجوی دانشگاه شهید یزدان پناه ـ سنندج ـ رشته اتو مکانیک 🌹مادر شهید : در سال 57 در شب هفتم یا هشتم محرم بود که ما در تکیه محل بودیم یکی از آقایان گفت حالا که انقلاب شد اسم دبستان را عوض کنیم شهید خندید و گفت ناراحت نباشیدهمین روزها برای شما شهید می آید و شما این مدرسه را بنام ایشان کنید و در 13محرم بود که ایشان رفتندبه جنگل و شب 15محرم شهید شدند . 🌷پدرشهید : شهید وقتی به سن 19 سالگی رسید به دانشگاه سنندج رفته بود آن موقع امام هنوز نیامده بود و شهید کتابی از امام به دست آورد و توسط مامورین دستگیر شد و به زندان افتاد و به خانواده اطلاعی نداد . بعدها این قضیه را به ما گفت که 15 روز به زندان افتاد و کتاب را از او گرفتند . @sangareshohadababol