امیرالمؤمنین عليه السلام:
کار اندکی که ادامه اش میدهی از کار بسیاری که از آن خسته شوی امیدوارکننده تر است
قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ، أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ
📚حکمت 278 نهج البلاغه
🆔 @sangareshohadababol
🍂دوست دارم به توّلای تو بنویسم عشق
آه خورشید به پهنای تو بنویسم عشق
🍂دوست دارم که شبی روی فرج نامهی تان
با همه مردم دنیای تو بنویسم عشق
🍂دَر و دیوار دلم پُر شده از یا مهدی
چقدر از غم شب های تو بنویسم عشق؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاایهاالعزیز
@sangareshohadababol
⚫️19 محرّم
1 ـ حرکت کاروان کربلا به سوی شام
◾️در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء علیه السلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند. (1)
زن های غیر هاشمیّه از انصار امام حسین علیه السلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زن های هاشمیّات برای اسارت به شام برده شدند. (2)
📚 منابع :
1. الوقایع الحوادث : ج 4، ص 114.
2. ابصار العین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 133.
@sangareshohadababol
🔰خطبه حضرت زینب (س) در دروازه کوفه
♦️حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد:در روزی که اسرای کربلا وارد کوفه شدند، دختر على(ع) را دیدم كه خطبه مى خواند و هرگز زنى را سخن ورتر از او نديدم. گويا زبان على(ع) در كام اوست و با زبان اميرمؤمنان(ع) سخن مى گويد. به سوى مردم اشاره كرد كه «ساكت شويد!»
💠 ناگاه نفسها در سينه ها حبس شد و زنگ كاروانها از حركت ايستاد، سپس آن حضرت چنين فرمود:
🌹ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش.
🕯اما بعد؛
ای مردم کوفه،ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه میکنید؟
اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
🕯همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم میگسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید.
🕯آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟
🕯یا همچون سبزههایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شدهای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟
🕯چه بد توشهای برای آخرت فرستاده اید؛ توشهای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود.
🕯گریه میکنید؟ زار میزنید؟
آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
🕯و چگونه میتوانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟
🕯کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود.
چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
🕯وای بر شماای مردم کوفه!
آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دریدهاید؟
چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشاندهاید؟!
چه خونی از آن حضرت بر زمین ریختهاید؟!
و چه حرمتی از او شکستهاید؟!
🕯شما این جنایت فجیع را بیپرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.
🕯آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب میکنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کنندهتر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.
🕯پس مهلتهایی که خدای متعال به شما میدهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمیکند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
💠آنگاه حضرت زينب(س) اين اشعاری خواند که ترجمه آن در ذیل می آید:
💔اگر پيامبر از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت آخر الزمان بوديد [و بر ديگر امتها شرافت داشتيد]، چه پاسخ خواهيد داد؟
💔شما چه كرديد با اهل بيت و فرزندان و عزيزان من؟! جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد.
💔اين پاداش من نبود ـ با آنكه من خيرخواه شما بودم ـ اينكه در حق خويشاوندانم اينگونه به من جفا كنيد.
💔من مى ترسم همان عذابى كه قوم «اِرَم» را به نابودى كشاند، بر شما نيز فرود آيد.
💠آنگاه امام زین العابدین(ع) رو به عمه اش کرد و فرمود:
🕯عمه جان آرام بگیر، که آنچه گذشته براى آنان که ماندهاند مایه عبرت است. خداى را سپاس که تو دانای تعلیم ندیده و خردمندِ خرد نیاموزیدهاى. گریه و زارى، آنان را که روزگار به نیستی برده است به ما باز نمى گرداند.
💠با این سخنِ امام سجاد(ع)، زینب کبری(س) آرام گرفت و دیگر سخنی نگفت.
📖بحار، ج 45، ص 162_ 164
👌تدبر در این خطبه میفهماند که صرف گریه بر امام حسین، در حالی که از دایره ی ولایت پذیری اهل البیت دور باشیم هیچ نفعی ایمانی و اخروی ندارد. گریه های کوفیان بسیار با ضجه و ناله همراه بود لکن این اشک ها آنها را برای آزاد کردن اسرای کربلا برانگیخته نکرد و لذا زینب کبری برای کوفیان اینطور نفرین میکند که گریه تان مستدام باد.
پس آن گریه ای یک قطره اش؛ یگانه کیمیای سعادت است که انسان را برای تبعیت از اولیای دین برانگیخته کند و او را از ولایت اغیار منزه نماید.بنابراین محافل اشک و عزای حسینی، بشرطها و شروطها، حصن امن الهی است که ولایت پذیری و تبعیت از آل پیامبر؛ این شرط رکنی است.
@sangareshohadababol
✊️منش #زینب_کبری، شکست ظاهری نیروهای حق درعرصهی عاشورا راتبدیل به یک پیروزی قطعىِ دائمی کرد
#زنان_شهید_پرور
@sangareshohadababol
🌹«قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی»
«بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمیخواهم»؟
سوره شوری، آیه 23
♦️در خبرها آمده که ابن زیاد بعد ازآنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد و بعد از آن اسرا را در 19 محرم به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه کرد. دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه، دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز بهسوی شام حرکت دادند.
نقلشده که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقلشده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دمشق کردند.
♦️وقتی از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلیالله علیه و آله ـ را درحالی که به ریسمان بستهشده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و با قرائت اشعاری، خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس، به لبهای مقدس امام، جلوی چشم اسرا خیزران میزند
اسرا در مدتی که در شام بودند بنا بر روایتی در یک خرابه صورت زندانی نگهداری میشدندو در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع میشدند.
♦️در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستاش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در رابطه با پیروزی ظاهری یزید به اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و سپس به اصرار مردم، امام به منبر رفت و خطبهای خواند. بعد از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه علیه یزید همهمه میکردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.
♦️ازجمله وقایعی که برای اسرای اهلبیت در شام اتفاق افتاد، شهادت دختر سهساله امام حسین ـ علیهالسلام ـ است. از کامل بهایی نقلشده اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ شهادت پدران را از کودکان خردسال پنهان میداشتند؛ و به آنها میگفتند که پدر شما سفرکرده؛ تا اینکه شبی دختری از امام حسین ـ علیهالسلام ـ به نام رقیه از خواب بلند میشود و بهانه بابا را میگیرد و ضجه و ناله میکند و همه اهل خرابه با این کودک همنوا میشوند تا اینکه سر امام را در طشتی میآورند خانم رقیه سر را به بالین گرفته و با آن سر، درد دل میکند. پدر بعد از تو محنتها کشیدم بیابانها و صحراها دویدم.بعد از مدتی دیدند که سر به یکطرف افتاد و کودک هم طرف دیگر او را حرکت دادند. دیدند که جان به جانآفرین تسلیم کرده است
⚫️19 محرّم حرکت کاروان کربلا به سوی شام
@sangareshohadababol
📸قاب عکس بهانه دلتنگیست مگر بهشت را میتوان قاب کرد...🌺
#امام_رضا
🇮🇷 @sangareshohadababol
1️⃣سالروز عروج ملکوتی
شهید محمد جعفری
نام پدر : غلامعلی
نام مادر : ایران آقاجانی
تاریخ تولد :1348/12/03
تاریخ شهادت : 1371/05/26
محل شهادت : مهاباد( درگیری با منافقین)
گلزار:شهدای درازکلا
🌺از شما عزیزان می خواهم صله ی رحم را به جای آورید تا همدلی میان تان افزایش یابد و از مشکلات یکدیگر باخبر شوید و برای رفع آن تلاش کنید. حق همسایه های خود را ضایع نکنید و بدانید که خداوند از حق الناس نمی گذرد. از ولی فقیه تبعیت کنید و پشتیبان اش باشید تا از مسیر حق منحرف نشوید.
🌹با قرآن انس بگیرید؛ چرا که قرآن چراغ هدایت انسان هاست. در مراسم تشییع پیکر شهدا حضور پیدا کنید. به والدین خود به خصوص به مادرتان احترام بگذارید و با آن ها مهربان باشید که سبب طولانی شدن عمر و افزایش روزی می شود. اوقات فراغت خود را با ورزش کردن پرکنید. مطالعه کنید که بهترین دوست کتاب است.
@sangareshohadababol
2️⃣سالروزعروج آسمانی
شهیدمحمدعلی شیخی تبار(نفروسط)
نام پدر:ابوالحسن
نام مادر : سیده محرم میرزاپور
تاریخ تولد:1344/01/07
تاریخ شهادت : 1365/05/26
محل شهادت :بیمارستانی در هلند
گلزار:شهدای درزیکلاشیخ
شیمیایی والفجر8
🌸خواهر شهید : شهید بسیار متواضع و فروتن و دارای حجب و حیا ، امانتداری ، حفظ اسرار ، سعه صدر ، اخلاق در عمل ، صداقت ، صفا و صمیمیت ، گشاده رویی ، نظم و انضباط و وقت شناس بود و در کارها به دیگران کمک می کرد و انس و علاقه ی زیادی به قرآن داشت و در نماز جماعت شرکت می کردند .
❤️همسر شهید : یک روز دیدم شهید کف پای مرا بوسه زد و من بسیار نارحت شدم و گفتم چرا این کار را می کنی ؟ و ایشان گفتند که من خیلی ناراحت هستم که برای شما کاری نکرده ام و شرمنده شما هستم.
🌸
🌼🍃
🌺🍃🌺
@sangareshohadababol
3️⃣سالروز عروج ملکوتی
شهید مجید شیرازی
نام پدر : محمدحسین
نام مادر : صدیقه پوری پوری
تاریخ تولد :1345/06/25
تاریخ شهادت : 1365/05/26
محل شهادت : شلمچه
گلزار:شهدای گله محله
🌺شهید مجید شیرازی در شهریور ماه 1345 در خانواده ای متوسط دیده به جهان گشود در ابتدای زندگی طبق معمول در کودکی دچار بیماری شد سن 9 ماهگی در حالی که یکی از شب های تابستان به شدت بیمار بود و در تب می سوخت دکتر از معالجه ی مجید قطع امید کرده بود با توسل به منبری که در خانه بود مجید عزیز در لحظه ای کوتاه از حالت شدید تب و مریضی خارج شد مادرش همیشه شفای مجید را از منبر پیغمبر اکرم (ص ) می دانست برای همین بود که مادرم نذر کرد که هر سال به اندازه ی وزن موی مجید پول به ضریح حضرت امام رضا(ع) می انداخت و این عمل سالیان متمادی تکرار شد او در دوران کودکی بعد از بیماری در کمال شادابی و سلامت به سر برد و با وجود این که چهار برادر و دو خواهر بودند علاقه ی خاصی نسبت به این برادر داشتند مجید استعداد خوبی در مدرسه از خود نشان داد بطوریکه در کلاس چهارم و پنجم معلمین گفتند که در یادگیری هم شاگردی های خود کمک کند....
@sangareshohadababol
شهید مجید شیرازی در انجمن اسلامی مدرسه و در بسیج مسجد کاظمبیک عضو بود و مسئولیت تبلیغات داشت فردی منظم و با متانت و آرامش بود در کار های منزل کمک می کرد آرام غذا می خورد و اهل گوش دادن به سخنرانی و مناجات بود .
در سن 10سالگی زیر نظر معلمین فرستاده شده آیت الله گلپایگانی برای فراگیری قرآن رفت و استعداد خاصی در بین خرد سالان داشت روز های کودکی او همزمان بود با تظاهرات و در گیری های انقلاب و بازگشت امام خمینی که او در آن شرکت می کرد .
در سال 61 با برادرش موفق شدن که به جبهه بروند بعد از چندماه بازگشتند در عملیات ولفجر 6 سال 62 حضور داشتند مجدداٌ در سال 65 به عنوان امداد گر اعزام شد همزمان کنکور هم داده بودعاقبت در روز 26 مرداد 1365 روز عیدقربان در شلمچه مورد اصابت خمپاره ی 82 قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد چون مادر به سفر حج تمتع رفته بود مجید را تشییع نکردن و 12 روز بعد وقتی مادر برگشت روز پنجشنبه 6 شهریور 65 او را تشییع و در آرامگاه گله محله بابل به خاک سپرده شد. روحش شاد ویاد و نامش گرامی باد
از چپ:
1-شهید مجید شیرازی
2-شهید مجید سعادتی
3-آقای رضا پور اسکندر
@sangareshohadababol