خوابی که میارزد
به تمام بیداریهای ما
همین خواب است ...
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
💠 @bank_aks
@sangareshohadababol
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
در این عکس ارزشمند
🌷شهید سید حسن علی امامی ( والفجر هشت )
🌷و شهید صمد اصفهانی (کربلای یک )
که قبل از عملیات والفجر هشت گرفته شده در جمع رزمندگان دفاع مقدس حضور دارند.
#شب_جمعه
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات 🌺
🆔 @sangareshohadababol
رفتید ولی به یاد ما می مانید
در خاطر سرخ لاله ها می مانید
سر باختگان راه عشق ، ای شهدا
ما رفتنی هستیم و شما می مانید
به نام خدا ، صبحتون زیبا ، یاد کنیم از شهدا🌹
در این عکس :
🌷شهید جواد نژاداکبر فرمانده گردان
صاحب الزمان عج ( از شهدای عملیات کربلای پنج )
🌷و شهید محمدرحیم بردبار
فرمانده تخریب لشگر 25 کربلا ( از شهدای عملیات کربلای یک ) در جمع رزمندگان لشکر 25 کربلا حضور دارند.
جمعه 13 بهمن 1402 .
#شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات🌺
🆔 @sangareshohadababol
سلام
روز 13بهمن ماه در آینه تاریخ برابر است با
🌹شهادت سردار مدافع حرم و یار حاج قاسم شهید اصغر پاشاپور فرمانده قرارگاه عملیاتی شمال سوریه شهادت 1398ش از شهرری
🌹شهادت مدافع حرم و تخریب چی شهید احسان حاجی حتم لو شهادت حمص سوریه 93ش از گرگان شهید مدافع حرم جواد سنجه ونلی از مینودشت گلستان
🌹شهادت شهید مدافع حرم احمد مجدی و حبیب رحیمی منش 94 اندیمشک شهید مدافع حرم علی محمد حسینی کاهکش از مسجد سلیمان شهید مدافع حرم علیرضا حاجیوند قیاسی از دزفول خوزستان
🌹سردار شهید مدافع حرم سید سجاد روشنایی از قم
🌹شهید مدافع حرم محمد حسین سراجی از گناوه بوشهر
🌹سردار شهید مدافع حرم مرتضی ترابی کمال از همدان
🌹شهید مدافع حرم حجه الاسلام محمد علی قلی زاده از بروجن چهارمحال و بختیاری
🌹شهید مدافع حرم حجت باقری از کازرون استان فارس
🌹شهید مدافع حرم مصطفی قاسم پور از علی کندی محال نازلو ارومیه
🌹شهید مدافع حرم اهل تسنن اسماعیل شجاعی از بوکان آذربایجان
🌹شهادت شهید مدافع حرم محمدابراهیم توفیقیان از اسفراین
🌹شهادت مدافع حرم علی اکبر عربی سرکویه خمین
🌹شهید سید غفار فلاح ساری
🌹شهید سید محمود قادری ساری
🌹شهید احمد ناطق از ساری
🌹شهید ایمان علی قبادپور از دو هزار تنکابن
🌹شهید فرخ علی حسین بیگی از دو هزار تنکابن
🌹شهید محمد شریف کاظمی عباس آباد تنکابن
🌹شهید جمشید عبادتی شهرستانی تنکابن
🌹شهید رحمت الله گلیچ گلعلی آباد تنکابن
🌹شهید سید مهدی حسینی سنگ نویی ازنوشهر
🌹شهید سید حسین حسینی بلده نور
🌹شهید سید فضل الله حسینی عباسا نور
🌹شهید نجات الله بوته صیدکلا چمستان نور
🌹شهید رسول کردامیری کردمحله رامسر
🌹شهید شمس الدین رضایی قائم شهر
🌹شهید علی اصغر زارع دیو کلایی جویبار
🌹شهید سید امیرحسین چترنور ( از آستانه اشرفیه گیلان
🌹شهدای 13 بهمن کرمان ماشاءالله احمدپور و محمد پوراكبري از شهربابک غلامعباس اماني بافت اسماعيل شاهمآبادي پوراكبري از رفسنجان حسين محمدي هنجروئي از زرند کرمان
🌹شهید بهنام خرمبخت از شهریار و خلبان شهید حسین عابدی و خلبان سید جواد سید صالحی اکبر قریشی از تهران
🌹خلبان شهید امین علیزاده از ایذه خوزستان
🌹شهید کیومرث محمودی از ساوجبلاغ البرز
🌹شهید احمد صلبی از گرگان
🌹شهیدان فاطمه دیانت طلب . اباصلت کریمی محمدابراهیم شفاقی علی نعمتی رحیمعلی شفیعی و سردار تقی هاشمی از استان زنجان
🌹فرمانده شهید رحمتالله حاجی حسینی و 30 شهید استان اصفهان
🌹شهید محمد خرم جاه از کرج
🌹بمباران شهر آشتیان در 65 وشهادت 9 شهید شهيدان محمد علي محبي، رسول كشفي ، اشرف تيموري ،فاطمه رحيمي، حاجيه خانم قهرمان، اكرم كشفي، سيده رقيه ميري، سكينه خاتون نوده و اكرم نيكويي فر از آشتیان
🌹خداداد امینی یاسوج
🌹رجبعلی نودهی/ محمدحسین عابدی/ علی محمد زارعی از سبزوار
🌹محمدرضافیروزی مقام جهرم فارس
🌹احمد مهدوی حناوی /فرزاد غلام زاده علیخانی از آبادان عبدالرزاق آلبوسیویلم از ماهشهر خوزستان
🌎 وفات حاج ميرزا جواد مجتهد تبريزي (1274 ش)
🌎 استخدام مستشاران امریکائی (1289 ش)
🌎 تولد آیةالله شهید مطهری (1298 ش)
🌎 وفات ميرزا محمدحسين فاضل توني (1339 ش)
🌎 واکنش به سخنان امام خمینی دربهشت زهرا(1357ش)
🌎 اظهارات سخنگوی وزارت خارجه آمریکا (1357ش)
🌎 نگرانی اسرائیل از بازگشت امام به ایران(1357ش)
🌎 لغو قرارداد خرید اسلحه از انگلیس (1357 ش)
🌎 وفات آیةالله قاضی امام جمعه موقت دزفول (1364 ش)
🌎 وفات آیةالله حاج شیخ محمد روحانی کرمانی (1371ش)
🌎 اعتراف رسمی دولت عراق به حملات هوایی و موشکی شهرهای دزفول، اندیمشک، اهواز، باختران، ایلام، آبادان، شوش، رامهرمز، مسجدسلیمان، بندر امام خمینی در1362ش
🌎 شكست محمدحسن خان رئيس وقت ايل مغولي قاجار را در جنگ با شيخ علي خان زند 1136ه
🌎 مسابقات غير انساني گلاديا تورها در رم پس از پنج قرن متوقف و ممنوع شد. گلادياتورها كه در اين مسابقات بايد يكديگر را مي كشتند تا سران امپراتوري و اعضاي خانواده هايشان در جايگاههاي ويژه لذت ببرند404م
🌍 محاصره شهر پاوه برای سومینبار به دست ضدانقلاب1358ش
🌍 نیو آمستردام (بعدها نیویورک) پایهگذاری شد1653م
🌍 زادروز بزرگ علوی، نویسنده و سیاستمدار ایرانی1904م و آیتالله شهید مرتضی مطهری 1298ش
🆔 @sangareshohadababol
✨اميرالمؤمنين علی علیه السلام:
🌾تو مراقب آخرتت باش؛ دنیا ذلیلانه پیش تو میآید
📚غررالحكم، ص ۱۴۴
🆔 @sangareshohadababol
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
خوشا صُبحی که خیرَش را تو باشی
ردیـفِ نـابِ شِعــرش را تو باشی
خوشا روزی که تا وقت غروبش
دعـای خوب و ذکرش را تـــــو باشـــی
اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
🚩
@sangareshohadababol
🏪 #وقت_سلام
جام ِجهان نماست، در این قطعه از بهشت
آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت
فوج فرشتگان به نیایش نشستهاند
آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت
#سلام_آقا ✋
@sangareshohadababol
شهید محمد مرشدی مسئول محور دوم واحد اطلاعات و عملیات لشکر 25 کربلا
@sangareshohadababol
1️⃣🌷زندگی نامه شهید محمد مرشدی
🌹سردار شهید محمد مرشدی فرزند ضیاء در فروردین 1338 از مادری به نام سکینه مرشدی در تنکابن چشم به جهان گشود. فرزند سوم خانواده بود و دو برادر و شش خواهر داشت. پدرش فرهنگی بود و بهعنوان دبیر الهیات و مدرس قرآن در دبیرستانهای تهران خدمت میکرد. همچنین بهعنوان استاد دانشگاه با برخی از دانشگاههای تهران و شهرهای اطراف آن همکاری داشت. کلاسهای فوق برنامه و ارایه سخنرانیهای مذهبی و قرآنی حتی در شهرهایی دور از تهران، وجهۀ همت ایشان بود. فرهیختگی پدر بر سرنوشت فرزندان نیز کاملاً اثرگذار بود. محمد، اول و دوم ابتدایی را در دبستان وحید تنکابن گذراند. مرحوم ضیاء مرشدی مدیر این دبستان بود. با پذیرفتهشدن پدر در رشته الهیات دانشگاه فردوسی مشهد و همراهی خانواده با ایشان، سوم و چهارم ابتدایی محمد در جوار امام رضا(ع) سپری شد. با انتقال ضیاء مرشدی به دانشگاه تهران در سال آخر تحصیل، خانواده نیز برای همیشه به تهران مهاجرت کردند. بر این اساس رشد و نموّ شهید در دوران نوجوانی و جوانی، بیشتر در تهران شکل گرفت.
🌷خانواده مرشدی کاملاً موقر و مذهبی بودند و تربیت متأثر از آداب و فرهنگ اسلامی برای تکتک اعضا خانواده ساری و جاری بود. شخصیت اجتماعی و فرهنگی محمد مرشدی در چنین فضایی شکل گرفت.
در این چارچوب، خانواده مرشدی با سرلوحه قراردادن دیدگاه قرآن و اهل بیت(ع) بر زندگی، واکنش رفتاری خاصی در قبال جامعه پیرامونی داشتهاند. مبارزه با حاکمیت طاغوت و فرهنگ برخاسته از آن مهمترین دغدغه چنین خانوادههایی در فضای سیاسی و اجتماعی آن روزگار بود. پدر با تبلیغ و ترویج ارزشهای قرآنی در این مبارزه شرکت داشت و فرزندان نیز با تأسی به پدر گوشههای دیگر کار را برمیداشتند. محمد کلاسهای پنجم و ششم را در یکی از دبستانهای تهران و دوره دبیرستان را در رشته طبیعی در مدرسه بامداد سپری کرد. همزمان، با راهنمایی پدر در کلاسهای مختلف مذهبی، از جمله دورههای مقابله با بهائیت شرکت میکرد. بهرغم فرارسیدن دوره سربازی، اقدامی برای معرفی خود انجام نداد و اعتقادی نیز به خدمت برای آن نظام نداشت. برعکس با همکاری چند نفر از دوستانش که در کار انتشارات بودند، در چاپ و توزیع کتابهای ممنوعۀ آن روزگار نظیر کتابهای مرحوم طالقانی، شهید دستغیب و ... مشارکت داشت. اعلامیههای حضرت امام(ره) را نیز در چاپخانهای نزدیک میدان امام حسین(ع) تکثیر و با قراردادن در کتابها، به بازار و شهرستانها ارسال میکردند. همزمان با دایی خود در انتشارات و چاپخانۀ شریعت، واقع در خیابان ناصر خسرو شروع به همکاری کرد.
🌹با درگیرشدن دایی محمد در امور مسجد زرگنده، اداره انتشارات شریعت را خود عهدهدار شد. چاپ و انتشار کتابهای مذهبی مهمترین دغدغه محمد در این سالها بود. دایی محمد، داماد مرحوم فیضالاسلام ـ مترجم معروف نهجالبلاغه ـ بود. فیضالاسلام در بازار تهران کتابفروشی داشت و کتابهای خود را برای چاپ به انتشارات محمد میسپرد. این وضعیت امکان تعامل نزدیک میان مرحوم فیضالاسلام و شهید مرشدی را فراهم ساخت. این قرابت در تقویت بصیرت سیاسی و مذهبی محمد، اثربخش بود.
حجتالاسلام محمود دیانی، همرزم شهید میگوید:
«مرحوم فیضالاسلام، خیلی به شهید مرشدی علاقهمند بود. در زمانی که با هم در سومار بودیم، محمد نامهای را به من نشان داده بود که فیضالاسلام از ایشان خواسته بود که به غیر از درس به هیچ چیز فکر نکند.»
محمد بسیار مستعد درس و علم بود و سر و کار داشتن با کتابها و افراد فرهیخته نیز در پرورش و تقویت بینش و بصیرت علمی او کاملاً اثرگذار بود. اندک نوشتههای باقیمانده از شهید و طرح مضامین عالی در آنها، مؤید این وضعیت میباشد.
🌺
🌸🍃
🌼🍃🌼
🌺🍃🌺🍃
@sangareshohadababol
از سمت راست : شهیدان محمد مرشدی و سید حسن علی امامی دو تن از شهدای اطلاعات عملیات لشگر 25 کربلا و از شهدای عملیات والفجر هشت
@sangareshohadababol
2️⃣🌷 زندگی نامه شهید محمد مرشدی
🌺 سردار تقی مهری ( رئیس سازمان وظیفه عمومی ناجا ) نیز میگوید : «به تشخیص فرمانده و مسئولین لشکر، هر جا که حساستر و مشکلتر بود، آنجا معمولاً از نیروهای برجستهای مثل شهید مرشدی استفاده میشد.»
«نماز شهید، همواره اول وقت بود. اصلاً خانوادگی کلاً همینطور بودند ... قبل از اینکه اذان بگوید، همه وضو میگرفتند، مینشستند روی سجاده برای نماز خواندن.»
هم ایشان در وصف شهید میگوید:
«من فکر میکنم هیچ عیبی نداشت ... خیلی مؤمن بود. اغلب که با هم بودیم، روزه بود. صبح که برای نماز بیدار میشد، صِدام نمیزد، ولی بلند بلند قرآن و نماز میخواند. اگر میتوانستم بیدار شوم، بیدار میشدم، میگفت خودت میدانی، مسئول خودت هستی. رابطهاش با پدر و مادرش عالی بود ... با توجه به ناراحتی پدر و مادر، میگفت آنجا دوستانم همه شهید شدند و دستشان را خونی کردند، گذاشتند توی دست من، من چطوری میتوانم نروم و راهشان را ادامه ندهم. پدر و مادرش مخالف جبههرفتنش نبودند اما دلتنگی میکردند ... دغدغههایش همواره جبهه بود، دائماً فکر و ذکرش آنجا بود... اصلاً راجع به کارش در جبهه نمیگفت. هر چه سؤال میکردیم میگفت: جاروکش سنگرها هستم... [همچنین] اهل مطالعه بود، بیکار که میشد، مینشست مطالعه میکرد. کتابهای شهید مطهری، شهید دستغیب و ... را میخواند ... تفسیرهای قرآن را میخواند...»
همسرش با یادآوری آن روزها میگوید:
🌷«نتوانستیم جشن عقد بگیریم، فقط توانستیم در دفترخانهای در سرچشمه عقد کنیم و با حضور برادرها و خواهرهای دو طرف در منزل شهید مهمان شویم.
عقد ما با 14 سکه و یک جلد قرآن مجید انجام گرفت ... دو روز بعد از عقد رفت به جبهه ... اوایل هنوز به هم وابسته نشده بودیم ... بعدها که میآمد و میرفت، ناراحتی می کردم، ... گریه میکردم.»
نزدیک به یک سال در مرحله عقد بودند. در آذر 1364 مراسم عروسی آنها برگزار شد. تا این زمان شهید مرشدی به همراه همرزمانش حدود چهار ماه متوالی، در محدوده اروند ـ خط فاو، به طور شبانهروزی زحمت کشیده بودند و تقریباً تمام شناساییهای لازم را برای عملیات والفجر8 انجام داده بودند. با اخذ مرخصی از لشکر و بازگشت به تهران، مراسم عروسی شهید، در منزل پدر ایشان برگزار شد و بعد از عروسی نیز در طبقه سوم منزل پدری ساکن شدند. مرشدی از این زمان تا 15 روز قبل از شهادتش، نزد همسرش بود. بیشترین خاطرات همسر از شهید، مربوط به همین فاصلۀ دو، سهماهه است:
«به همهجا میرفتیم، مسافرت به شمال، سمنان، سبزوار، قزوین، مشهدالرضا(ع) .... جز مشهد، همهجا را دستهجمعی به همراه خانوادهاش میرفتیم ... در منزل که بودیم، مینشستیم با هم فوتبال میدیدیم، به سینما میرفتیم ... به پارک میرفتیم ... یک پیکان داشت، پیکان زرد قناری. ماشین مال پدرشوهرم بود که داده بود به محمد. پدرشوهرم یک جیب آهو نیز داشت که داده بود به برادرشوهرم علی. با پیکان همهجا میرفتیم و میگشتیم ... در خانه که بودیم محمد نمیگذاشت دست به سیاه و سفید بزنم ... خودش جارو میکرد ...»
سرانجام روز جدایی فرا رسید. همسرش از خداحافظی مرشدی میگوید:
🌹«حدود سه ماه بعد از عروسی باید میرفت. خیلی گریه کردم. شاید 20 بار مسیر پلهها را بالا و پایین رفت. وقتی میدید دارم گریه میکنم، دوباره برمیگشت میآمد بالا. سرانجام رفت. به محض اینکه به اهواز رسید، تلفن زد و دو، سه ساعت با من صحبت کرد ... وقتی که رفت تب کردم. خودش هم میدانست که من تب کردم. میگفت میآیم. جنگ هم تمام شد ولی نیامد! ...»
لحظههای خداحافظی در ذهن خواهران شهید نیز ماندگار شده است:
«به شدت نورانی شده بود. خانمش هم متوجه شده بود که محمد شهید میشود. خیلی گریه میکرد. بیتابی میکرد. تازه اول ارتباطشان هم بود. در همین مدت کوتاه چقدر هم از شهید محبت دیده بود. هر چه میخواست براش فراهم میکرد... از بس بیقراری میکرد محمد به ما گفت دنبال من نیایین. بروین بالا فریده را ساکت کنید.»
🌼
🍃🌸
🌺🍃🌺
🍃🌼🍃🌼
@sangareshohadababol
سردارعلی اکبر پاشا : « در نزدیکی ما جنگ تن به تن شده بود. همانجا که بودیم، خبر آوردند که حدود 100 متر جلوتر از ما در خط عراقیها، درگیری شدید تن به تن، اتفاق افتاده است
@sangareshohadababol
3️⃣🌷زندگی نامه شهیدمحمدمرشدی
🌹بعد از تصرف قرارگاه، پاتک سنگین عراقیها در جاده فاو ـ بصره شروع شد. مقاومت جانانۀ نیروهای لشکر مانع از موفقیت عراقیها شد ولی در این میان، جان فرزندان گرانقدری تقدیم شد. محمد مرشدی در همین پاتک با تیر مستقیم دشمن به ناحیه فرق سر به شهادت رسید. مرشدی در حالی در روز 23/11/1364 به شهادت رسید که سه روز بعد از شروع عملیات، هنوز بادگیر غواصی به تنش بود. روایت سردار علیاکبر پاشا ـ که در بیشتر دوران خدمت شهید مرشدی در محور دوم واحد اطلاعات و عملیات لشکر 25 کربلا، مسئولیت این واحد را بر عهده داشت ـ از شهادت شهید مرشدی خواندنی است:
«در نزدیکی ما جنگ تن به تن شده بود. همانجا که بودیم، خبر آوردند که حدود 100 متر جلوتر از ما در خط عراقیها، درگیری شدید تن به تن، اتفاق افتاده است. نیروهای گارد عراقی با اتوبوس و مینیبوس، همینطور برای پاکسازی به جلو میآمدند ... در همین زمان یکی از بچهها خبر آورد که پاشا! مرشدی شهید شد. رفتم بالای سرش. دیدم لباس غواصی هنوز تنش هست. هنوز در نیاورده بود. به فاو که رسیده بودند دیگر لباسی نداشتند که عوض کنند.
🌷تکلیف بچههای معبر، فقط این نبود که شناسایی بکنند. کار اطلاعات فقط شناسایی نبود. اینها همهجا حضور داشتند. یعنی عاشق این بودند که کار انجام بدهند. به هر حال دیدم، شهید مرشدی هیچ مدرک شناسایی به همراه ندارد. سریع یک کاغذی گرفتم و آدرس و مشخصات شهید مرشدی را کامل نوشتم و روی سینهاش گذاشتم. بچهها سریع پیکرش را به عقب انتقال دادند. حدود 20 دقیقه طول نکشید خبر آوردند که 50 متر آن طرفتر، مهدی نصیرایی به سرش تیر خورد و شهید شد. رفتم بالای سر شهید مهدی نصیرایی ، بعدش سعید معصومی نیز شهید شد و در ادامه خیلی از بچههای دیگر اطلاعات ...»
مرشدی در حالی که بر بالای جیپ در وسط جاده فاو ـ بصره، با بلندگو به توجیه بچهها میپرداخت، مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار گرفت و آسمانی شد. یک هفته بیشتر طول نکشید که پیکر مطهرش به تهران انتقال پیدا کرد و در قطعۀ 53 بهشت زهرا (س) و در مکانی که یک ماه قبل، آن را به برادرش نشان داده بود، آرام گرفت. هفت ماه بعد در 27 شهریور 1365، تنها فرزندش به دنیا آمد و بنا به سفارش شهید، محمدطاها نام گرفت. مرشدی هم در آن زمان الگو بود و هم الان. سردار کمیل کهنسال، جانشین لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس، در وصف این شهید عزیز میگوید:
«شهید مرشدی یکی از مؤثرترین عناصر تشکیلدهنده اطلاعات عملیات لشکر 25 کربلا بودهاند و معنویت، آگاهی، هوش، ذکاوت، اخلاص و شجاعت ایشان، او را به یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین نیروهای اطلاعات تبدیل کرده بود. بنده ... تا لحظۀ شهادت، توفیق همسنگری ایشان را داشتهام و در رکاب این سردار دلیر و متقی و عاشق، شاهد حماسههای آن عزیز بودهام. شهدا و نیروهای اطلاعات عملیات به ایشان و شهید نصیرایی تأسی میکردند. این دو بزرگوار شمعهای فروزانی بودند که دیگر نیروهای اطلاعات به گرد وجود نورانیشان میچرخیدند...»
🌹در پایان یادآوری میشود که شهید مرشدی در عین برخورداری از روحیه عرفانی، بسیار اهل شعر و ادبیات بود و قلمی بسیار سلیس و روان داشت. بهعنوان حسن ختام، قطعاتی از وصیتنامه ایشان که بهنوعی حرف دل تمام شهدا است، بیان میشود:
«پدر و مادر عزیزم شما در طول زندگی چه رنجها که متحمل شدهاید، چه مصیبتها که کشیدهاید، چه مشقتها که به جان خریدهاید تا مرا آنچنان که نیکو و شایسته است، بزرگ کنید و در دنیا و آخرت باعث افتحار شما بشوم و در راه طیکردن این مسیر از تمام توان خود استفاده کردید، تلاش خود را دوچندان نمودید، اما من همانگونه که نتوانستم در بجا آوردن شکر نعمتهای الهی، ادای وظیفه کنم، در مقابل احسان شما دو موجود بزرگوار هم سستی و کاهلی کردم، ... حال با این همه کاستی از شما میخواهم ... باز هم آن الطاف بزرگ خود را شامل حال من بگردانید. مرا مورد عفو قرار دهید و کرامت خود را شامل حال من گردانید.
❤️ مادرجان وقتی به صحرای کربلا نگاه میکنی میبینی که مادران عاشق، چگونه بهترین دلبند خود را تقدیم راه اسلام میکردند، خواهی دید وقتی سر از تن جدای وهب را به سوی خیمه مادرش پرتاب کردند، مادرش آن را دوباره به سوی دشمن انداخت و گفت ما چیزی را که در راه خدا دادهایم، پس نمیگیریم.
مادر خوبم من از هماکنون صدای پرخروش تو را در بهشت زهرا تصور میکنم، تصور میکنم که تو چگونه ... فریاد خواهی زد [تا] تمام کاخهای آمیخته با کفر دنیا بر خود بلرزد و تمام دلها حتی آنها که سنگ است، آب شود. آنگونه خروش برخواهی آورد که دیگر هیچ کس این اجازه را به خود ندهد که حتی فکر ایستادن در مقابل مکتب پاک اسلام را به خود بدهد.»
«برگرفته از کتاب فاتحان فاو»
🌼
🌺🍃
🌸🍃🌸
🌼🍃🌼🍃
@sangareshohadababol
سردار شهید والفجر 6 فرمانده گردان قمر بنی هاشم .شهید سیدمختار حسینی دهم تیر 1340، در روستای قوینلی گدایجه گنبدکاووس بدنیا آمد در سال 1354 در محضر حجت الاسلام کرامتلو به یادگیری قرآن پرداخت و از همان موقع فعالیت های سیاسی اش را شروع کرد دیپلم گرفت. سال 1361 ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. 3 اسفند 62 بشهادت رسید وصیت شهید: پروردگارا عزیزی، به عزتت سوگند دلم می خواهد در راهت شهید شوم و آرزو دارم سندم(جسمم) هرچه بیشتر معتبر تو باشد متلاشی تر.
ملت ایران به لطف الهی آنقدر اهل رشد شده که خداوند این ملت را برای نصرت دینش و انقلاب حجتش-روحی له الفدا- برگزیده است. قدر این انتخاب را بدانید و ارزش آن را دارد که تمام هستی تان را در این راه بدهید. قدر امام را بدانید که هدیه ای از جانب خداوند است.
اما شما پدر، مادر، خواهر و برادرانم از شهادتم خوشحال باشید و افتخار کنید که این لطف الهی نصیب یکی از افراد خانواده یا همسنگرتان شده است. خوشحال باشید چرا که ما خوشحالیم
@sangareshohadababol
خاطره رزمنده والفجر 6 برادر حاج هدایت هادی پور از بابل درخصوص سردار شهید والفجر 6سید مختار حسینی از گنبد
این شهید فرمانده گردان ما دراین عملیات بود ومن بیسیم چی او بودم سنی کم داشتم
عملیات ساعت ۱۲ شب شروع شد درحین عملیات دیدم اوزیر لب حرف وذکر میگه هوا تاریک درمنطقه چیلات دهلران ازاو سؤال کردم چی میگید دیدم فقط زیر لب زمزمه دارد دیدم مرحوم سید رضا به من میگه دارد زیارت عاشورا می خونه
فرمانده عزیز خودرا وشهید رضا مشهدبان درکنار هم چند تن دیگر شهدا وتعدادی ازمجروحین رادرکنار هم عملیات ایضایی بود شرایط بسیار سخت عراق پاتگ سنگین زده که ناچا ردر آن منطقه گم شدیم تعدادی اسیر وتعدادی بعد ۲روز داخل کوه ماندن خودمون را به نیروهای خودی رساندیم
اما شهدا مجروحین جا مانده خصوصآ شهید رضا مشهدبان که مادرش سفارشم کرده وشهید سیدمختار حسینی را بنا به درخواست همسرشان با مسئول ایثارگران ساری برادر پاسدار ((روستا)) بعد از ۱۱ سال یعنی سال۱۳۷۳ درهمان چیلات دهلران با پلاک نشانی تفحص محترمانه با چه عزتی و جلالی پیدا کرده وخبر را به مادر شهید رضا مشهدبان از قائمشهر
وبه همسر شهید سید مختارحسینی رسانده وبعد ۶ ماه دیگر ازمعراج تهران به زادگاهش رسانده وخودم در تشییع جنازه حضور داشتم
حالا هروقت دلم تنگ شد یک زیارت عاشورا به نيابت آنها می خونم صواب را به روحشان هدیه می کنم
حرف آخرم
همش میگم فردا مردیم شهدا اونا می گویند بعد ما شما چه کردید فقط می توانم بگم شهدا آزمودهایم
درود خدا به روح پاک شما که اگر بدن ابی عبداله ۳ شبانه روز درکربلا روی زمین افتاده بود بدن شما ۱۱ سال روی زمین آغشته به خون چیلات وچنگوله مثل ابی عبداله بدون غسل و کفن افتاده بود
صلوات به روح همیشه جاوید شما
التماس دعا همرزم شهید هدایت هادی پور
@sangareshohadababol
خاطره ای در مورد سردار سیدمختار حسینی وگردانش
فرماندهي گردان خط شكن قمر بنيهاشم (ع) بود، قرار شد در عمليات والفجر 6 اين گردان وارد عمل شود. بچهها سازماندهي شدند، امكانات و تجهيزات در اختيار آنها قرار گرفت. فقط نوار تيربار مانده بود كه نقش آن در عمليات خط شكني بسيار حياتي بود. چند مرتبه پيگيري شد، هر دفعه هم وعدهي چند لحظه ديگر خواهد رسيد داده ميشد. تا خط رهايي پيگير قضيه بوديم اما انگار قرار بود بدون تير بار خط را بشكنيم. انتظار هم بيفايده بود چون گردانهاي چپ و راست ما وارد عمل شده بودند و در صورت تعلل ما، ممكن بود قيچي شوند. لحظات بسيار سخت ميگذشت، اينجا همانجايي بود كه ميبايست از ايمان بچهها مدد ميجستيم، با توكل به خدا دستور عمليات صادر شد. بچهها با صفاي باطني كه داشتند با همان سلاحهاي كلاشينكف و آرپيجي در يك نبرد جانانه خط دشمن را شكستند و عمليات را با نوارهاي غنيمتي كه به دست آورده بودند به پيش بردند.
@sangareshohadababol
ایستادن پای امام زمان خویش
۱۳ بهمن ماه سالروز شهادت
🕊شهید مدافع حرم #احمد_مجدی
🕊شهید مدافع حرم #حجت_باقری
🕊شهید مدافع حرم #علی_اکبر_عربی
🕊شهید مدافع حرم #جواد_سنجه_ونلی
🕊شهید مدافع حرم #اسماعیل_شجاعی
🕊شهید مدافع حرم #مصطفی_قاسم_پور
🕊شهید مدافع حرم #مرتضی_ترابی_کمال
🕊شهید مدافع حرم #سید_سجاد_روشنایی
🕊شهید مدافع حرم #محمدعلی_قلی_زاده
🕊شهید مدافع حرم #محمدحسین_سراجی
🕊شهید مدافع حرم #سید_احسان_حاجی_حتم_لو
🕊شهید مدافع حرم #علیرضا_حاجیوند_قیاسی
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🇮🇷 @sangareshohadababol
هراس ، آن دارد
كه شهادت مكتب او نيست
ملتی كه شهادت را آرزو دارد
پيروز است...
#امام_خمینیره
@sangareshohadababol
اماما ؛
تو قَلبها را فتح کردی
قبل از آنکه انقلاب کنی..!
#سربازان_روحالله
#آغاز_دهه_فجر_مبارک
@sangareshohadababol