2️⃣ سالروز عروج ملکوتی شهید احسان علی اکبر (عابر) نام پدر: علی نام مادر : فضه شفیع تبار تاریخ تولد : 1347/5/1 تاریخ شهادت :1367/4/19 محل شهادت : فاو محل تولد: بالا گنج کلا بندپی شرقی ❤️جاویدالاثر❤️ @sangareshohadababol

خواندنی 🔹روزی شاه عباس کبیر در اصفهان به خدمت عالم زمانه شیخ بهائی رسید پس از سلام و احوالپرسی از شیخ پرسید: «در برخورد با افراد اجتماع اصالت ذاتی آنان بهتر است یا تربیت خانوادگی‌شان؟» شیخ گفت: «هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من اصالت ارجح است.» و شاه بر خلاف او گفت: «شک نکنید که تربیت مهمتر است!» بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند به ناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند. 🔸فردای آن روز هنگام غروب، شیخ به کاخ رسید. بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید. سفره‌ای بلند پهن کردند و برای روشن کردن مهمانخانه، پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند! درهنگام شام، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت: «دیدی گفتم تربیت از اصالت مهم‌تر است. ما این گربه‌های نا اهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت تربیت است.» 🔹شیخ در عین اینکه هاج و واج مانده بود گفت: «من فقط به یک شرط حرف شما را می‌پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه‌ها مثل امروز چنین کنند!» شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت: «این چه حرفی است! فردا مثل امروز و امروز هم مثل دیروز! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست و تمرین زیاد انجام می‌شود.» 🔸ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند. آن شب شیخ فکورانه به خانه رفت. او وقتی از کاخ برگشت بیدرنگ دست به کار شد چهار جوراب برداشت و چهار موش بخت برگشته در آنها نهاد. فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشریفات همان و سفره همان و گربه‌های بازیگر همان. شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرف هایش می‌دید زیر لب برای شیخ رجز می‌خواند که در این زمان شیخ موش ها را رها کرد که در آن هنگام، هنگامه‌ای به پا شد. 🔹یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال و این یکی جنوب. این بار شیخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: «شهریارا! یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه تربیت هم بسیار مهم است ولی اصالت مهم‌ تر! یادت باشد با تربیت می‌توان گربه اهلی را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و اصالت خود بر می‌گردد و همان گربه نا اهل و نا آرام و درنده می‌شود!» @sangareshohadababol

📌 خاطره‌‌ی دکتر ترکمن از شهید سلیمانی ✍️ دکتر ترکمن می‌گوید: «سردار برای ملاقات نوه‌های تازه به دنیا آمده‌شان به بیمارستان آمدند. نمی‌دانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکان های عمومی را چطور فراهم می کردند، هر چه که بود سردار ساده و بی تکلف از همان جلوی در بخش وارد شدند. روز به دنیا آمدن نوه‌های سردار سلیمانی پرستارها از دیدار سردار خوشحال بودند ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند. اما سلام و احوالپرسی ساده و صمیمی #حاج_قاسم یخ پرستاران را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند. قرار شد عکس یادگاری بگیریم. دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود. همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند. یکی از نیروهای خدماتی در حال تِی کشیدن سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شما هم درعکس یادگاری ما باشید.» 📚 راوی: دکتر‌ ترکمن @sangareshohadababol

آیت‌الله دژکام موقتا به سمت تولیت آستان مقدس شاهچراغ(ع) منصوب شدند ✍️در متن حکم رهبر معظم انقلاب آمده است: جناب حجت‌الاسلام آقای دژکام با سلام و تحیت؛ 🔹با توجه به استعفای جناب حجت‌الاسلام آقای سید علی‌اصغر دستغیب از تولیت آستان مقدس حضرت احمد ابن موسی از جنابعالی می‌خواهم بطور موقت عهده دار وظائف تولیت مذکور گردیده و امور را کما هو حقها تمشیت بفرمائید تا وقفه‌ای در کارها ایجاد نشود. 🔹لازم است از زحمات جناب آقای دستغیب در طول این مدت تشکر و قدردانی نمایم. توفیقات همگان را از خداوند متعال خواستارم. سید علی خامنه‌ای @sangareshohadababol

ای شهید نگین دعایت در قنوت برای ما مشڪل گشاست ... تابستان ۱۳۶۴ ؛ پادگان دوکوهه عکاس : حمید داوودآبادی #نماز_اول_وقت #شهید_جعفرعلی_گروسی #شهادت_کردستان_مهر۱۳۶۶ @sangareshohadababol

خانه به نوبت خالی شد جبهه به نوبت پر مام وطن مهمتر بود از مام خانه برای برادرانی ک ادب بزرگتری کوچکتری را حتی برای جان دادن رعایت می کردند .... @sangareshohadababol

روح الله "برادر شهید" که اومد ، رفتیم بهشت زهرا... منتظر شدیم حکاک بیاد و سنگ مزار رسول رو آماده کنیم... به محض اینکه حکاک اومد، یه نگاه به ما انداخت و گفت: ببخشید این سنگ مزار کیه؟ گفتیم چه طور؟ گفت: اصلا نمی دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم! دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین علیه السلام منو خواستن گفتن شما مامور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما که خشکمون زده بود وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که میتوان گفت هدیه ای بود از جانب اربابش حضرت اباعبدالله سالار شهیدان... راوی ؛ دوست و همرزم شهید #مدافع_حرم #شهید_رسول_خلیلی #یادشهدا_باذکرصلوات 🌷 @sangareshohadababol

🌷راهیان نور..سرزمین آسمانیها..دوکوهه🌷 🔸آخرين ايستگاه قطار همين‌جا بود؛ «دوكوهه» ردپاي همه شهيدان را مي‌تواني در دوكوهه پيدا كني. پادگاني نزديك انديمشك كه زمان جنگ، بخش جنوبي آن سهم سپاه شد. اينجا هنوز ديوارها زخمي‌اند. نگاه كن شايد پوكه فشنگي گيرت بيايد به يادگار. گاهي وقت‌ها، عراقي‌ها بمب‌هايشان را يكراست سر همين پادگان خالي مي‌كردند. 🔸تابلوي تيپ‌ها و گردان‌ها را هنوز برنداشته‌اند تا تو بروي و بخواني: حمزه، كميل،‌ميثم،‌ سلمان، مالك،‌ عمار، ابوذر و ... وقت عمليات، سكوت پر معنا و حزن‌انگيزي فضاي پادگان دوكوهه را فرا مي‌گرفت. كسي هم اگر مي‌ماند، همه‌اش به اين فكر مي‌كرد كه حالا سينه چند نفر، سپر گلوله‌هاي دشمن شده است؟ نه فقط ايمان و خلوص، بلكه، حس ميهن‌پرستي را هم بايد در چشم‌هاي رزمنده‌هاي اينجا پيدا مي‌كردي. 🔹اگر شلمچه را با غروبش مي‌شناسند، دوكوهه را هم با شب‌هايش مي‌شناسند. دل مي‌خواهد در تاريكي شب، لابه‌لاي اين ساختمان‌ها پيچ و تاب بخورد. 🌷اينجا اولين ايستگاه #مسافران_آسمان است. @sangareshohadababol

از سمت راست: 1-🌷شهید محمد (حمید ) مهدیزاده ( الی بیت المقدس) 2-آقای جواد آرامی 3-آقای رضا فرخی دوکوهه سال1361 قبل از عملیات الی بیت المقدس محفل انس و رفاقت با شهدا و رزمندگان 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @sangareshohadababol

#خاطرات_شـ‌هید ✍️سیزده سالش بود ڪہ رفت جبهہ توی #عملیات_بدر از ناحیہ گردن قطع نخاع شد هفده سال روی تخت بود، ولے همواره خندان بود... بالای سرش این بیت شعر چشم نوازی مے ڪرد: "چرا پای ڪوبم، چرا دست بازم مرا خواجہ بے دست و پا مے پسندد" همسرش میگہ: نیم ساعت قبل از شهادتش بهم گفت: نگران نباش، جای من رو توی بهشت بهم نشون دادند... #شهید_حاج_حسین_دخانچی🌹 @sangareshohadababol

🔹گزارشگر ویژه سازمان ملل، گزارش خود درباره ترور سپهبد سلیمانی را در شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه کرد. «اَگنس کالامارد»گفت: یک مقام دولتی بلندپایه ایرانی هدف گرفته شد؛مقام کشوری که ازحاکمیت برخوردار است.عملیات ترور سلیمانی در درگیری‌های مسلحانه سابقه نداشته است. اگرفرایند استقرار پهپادها را کنترل نکنیم،همگی ما قربانی آن خواهیم بود. شورای امنیت بایدمعیارها درخصوص استفاده از تسلیحات را توسعه دهد. نماینده اتحادیه اروپا نیز در این نشست گفت: استفاده از پهپادها در عملیات‌های ترور،غیرموجه بوده و قابل قبول نیست. نماینده ایران هم گفت:ترورسردارسلیمانی امنیت و ثبات بین‌الملل را تهدید می‌کند و همچنین این اقدام، نقض حقوق بین‌الملل است. 🔹سازمان ملل باید زنگ خطر را درقبال اقدامات غیرقانونی مشابه ترورسردار سلیمانی به صدا درآورد. ترورسردارسلیمانی بخشی ازسیاست‌های خصمانه ‌ادامه‌دار آمریکا علیه ایران است که از دهه‌ها پیش وجود داشته است. سردارسلیمانی یک مکتب باقی خواهدماند و با ترور ایشان این مسیرمتوقف نخواهد شد. نماینده عراق نیز گفت: ترورسلیمانی والمهندس درخاک ما تجاوزی آشکار و نقض حاکمیت ما بود. @sangareshohadababol

شنیدمت‌ که‌ نظر‌ میکنے به‌ حال‌ ضعیفان تبم‌ گرفت‌ و‌ دلم‌ خوش‌ به‌ انتظار‌ عیادت #اللهم‌اشف‌کل‌مریض‌ 🤲 #پنجره_فولاد_رضا_مریضا_رو_شفا_میده @sangareshohadababol

1️⃣ تولد زمینی شهید مهدی (پرویز ) فغان پور ( نفر اول سمت راست ) نام پدر: علی نام مادر: شهربانو تاریخ تولد: 1350/4/19 تاریخ شهادت: 1367/4/4 محل شهادت : جزیره مجنون گلزار: شهدای گنج افروز @sangareshohadababol

2️⃣تولدزمینی شهید محمد مهدی‌ حبيب زاده‌ بیژنی نام پدر: عبدالجواد نام مادر: عصمت مقیم پور تاریخ تولد: 1323/4/19 تاریخ شهادت: 1359/6/22 محل شهادت: کردستان محل تولد: مومن آباد (فکچال ) ❤️جاویدالاثر❤️ روزي معلم كم اطلاعي قبل از ایشان وارد كلاس درس شد و در مورد چادر سركردن و حجاب گفت:حجاب را نبايد دركشور ما زياد جدّی گرفت و قرآن مجيد در مورد حجاب حسّاسيتي نشان نمي‌دهد و امروز ما بايد به روز باشيم و ...از اين قبيل جملات مهمل،(البته اين سخن مربوط سال‌هاي 51 و 52 یعنی زمان طاغوت در كلاس گفته می شد.)بعد از زنگ اين سخنان را براي شهيدبيژني نقل كردم. شهيد بيژني آيات مربوط به پوشش و حجاب را از سوره« نور و سوره‌ي احزاب»به ترتيب عيناً و سپس ترجمه هر يك را دقيقاً با خط زيبا نوشت و به من داد و گفت:« جلسه‌ي بعد، اين آيات را براي اين معلم كه كم اطلاع هست بخوان »تا او در مورد حجاب بيشتر آگاه شود،ومن در جلسه بعد چنين كردم و خواندن اين آيات براي من نيز كه دانش‌آموزي بيش نبودم خيلي جالب بود و بعد از خواندن اين آيات براي آن معلم بلافاصله آن معلم شروع به عذرخواهي از همه كرد. ✍️ دکتراثنی عشری @sangareshohadababol

🌷زندگینامه شهید محمدمهدی حبیب زاده بیژنی 🌺شهید محمّد مهدی حبیب زاده بیژنی فرزند شاعر فرزانه مرحوم استاد عبد الجواد بیژنی در سال 1323 شمسی در خانواده‌ای مذهبی و ادیب متولّد شد. او تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در شهر بابل گذراند. سپس برای انجام تحصیلات دانشگاهی روانه‌ی شهر مقدّس مشهد شد. زمان دانشجویی مصادف با وصلت ایشان با خانواده‌ای اصیل، مذهبی و مبارز از نسل سادات شد که از این ازدواج دو پسر و یک دختر به یادگار مانده است. این فرهنگی شهید در دوران تحصیل و آموزش همواره کوشا و فعال بود. 🌹در ضمن دیدگاهی منتقدانه به وضعیت اجتماعی حاکم داشت. رشد در خانواده‌ای مذهبی و گذراندن رشته‌ی الهیات و معارف اسلامی (دانشگاه فردوسی) در جوار بارگاه ملکوتی حضرت امام رضا (ع) از او انسانی متدیّن ساخته بود که تلاش می کرد تمام جنبه‌های دینی را در زندگی فردی و اجتماعی خود لحاظ نماید. از این رو ارتباط عمیقی میان او و مرجعیّت و روحانیّت برقرار بود. شاید تمام روحانیون برجسته‌ی شهر بابل در زمان زندگی پر بارش با افکار و روحیّات این مرد بزرگ بودند. همزمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی، فعالیت این شهید که سال‌ها در کسوت دبیری و مدیریت در خدمت جوانان شهر خویش بود افزایش یافت. آن‌گونه که با تشکیل جلسات و تیم‌های مذهبی عملاً یکی از مدیران اعتراضات سازمان‌یافته‌ی مردمی، علیه رژیم پهلوی در شهر بابل گشت. به همین دلیل همواره مورد تعقیب مأموران ساواک بود. تا آنجا که چندین بار خانه‌اش هدف حمله و بازرسی مأمورین رژیم قرار گرفت. 🌷بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، او و جمعی از یارانش، گروهی را در کاخ سلطنتی شاه (دانشگاه پزشکی فعلی بابل) تأسیس کردند که با عنوان «پاسداران قصر» مسئولیت حفظ امنیت شهر را تا شکل‌گیری نهادهای مرتبط برعهده داشتند. ایشان با نقش مهم خود در دستگیری و تحت نظر قرار دادن مأموران رژیم گذشته، عملیاتی نظیر: خارج کردن مدرسه‌ی میرزا زکی‌خان ( مدرسه‌ی روحیّه‌ی فعلی بابل ) از چنگ غاصبانه‌ی بهائیان را نیز سازماندهی کرد. ( هر چند که با فعالیت‌های انجمن حجّتیه همراه نبود ) از این موضوع در خاطرات آیت الله فاضل از اندیشمندان شهر بابل و نیز نماینده‌ی دوره‌ی اوّل این شهرستان در مجلس، با ذکر نام «شهید» یاد شده است. شنیدن اخبار درگیری‌های کردستان او را نا آرام‌تر و مسئولیّتش را سنگین‌تر نمود. تا آنکه بعد از تصرف شهر پاوه توسط ضد انقلاب، عازم این سرزمین شد و سرانجام در این خطّه از خاک وطن، به خیل شهدای گمنام کشور جمهوری اسلامی ایران پیوست. 🌼این شهید گرامی پس از اسارت به منطقه سردشت عراق منتقل و در آنجا توسط گروهک منحله کومله در تاریخ 1359/6/22 یک هفته قبل از شروع جنگ تحمیلی به شهادت می رسند و در همانجا خاکسپاری میشود و تاکنون خبری از محل دفن ایشان نشده است.و بعنوان شهید جاویدالاثر میباشد. لازم به ذکر است فرزندان و رهروان این شهید والا مقام که در زمان شهادت پدر، کودک و نوجوان بودند، امروز با مدارک و مدارج عالیه باعث افتخار خانواده‌اند چرا که در خدمت به جامعه و انقلاب می درخشند. 🌼 🌸🍃 🌺🍃🌺 @sangareshohadababol

3️⃣ تولد زمینی شهید شعبان علی محمدی فیروزجایی (نفر اول سمت چپ با سربند سبز ) نام پدر : علی اصغر نام مادر : عمه جان محمدی فیروزجایی تاریخ تولد :1322/04/19 تاریخ شهادت : 1365/12/25 محل شهادت : شلمچه ( کربلای پنج ) گلزار : شهدای گرجی آباد 🌷شهید والامقام شعبانعلی محمدی کنار فرزندانش ، زمان اعزام به جبهه های نبرد حق علیه باطل سمت راست تصویر جانباز عملیات کربلای پنج (شهید زنده ) دکتر حسین عباس زاده که توسط زنده یاد جانباز سید غلامرضا اوصیا فرمانده گردان ویژه شهدا لشکر 25 کربلا در عملیات کربلای پنج بعد از مجروحیت و خونریزی شدید از صحنه کارزار به پشت جبهه آورده شد. @sangareshohadababol

🌷خاطرات کوتاه از شهید شعبانعلی محمدی (نفر دوم از راست ، هفت تپه سال 1365 ) 🌺دوست و همرزمش محمد علی عظیمی: « ما به لحاظ هم محلی بودن با هم آشنا بودیم. او فردی بسیار مثبت و با خدایی بود. از قبل انقلاب، تدین و تقوای زیادی داشت. چون در آغوش خانواده ای مومن و خداشناس رشد و پرورش یافت. تا جایی که من یادم می آید. در زندگی اش مشکلات زیادی داشت. تعریف می کرد که قبل از تشکیل زندگی، اوضاع مالی شان بسیار ضعیف بود. هر چقدر دنبال کار بودند، فایده ای نداشت، اما شاکر بود. هیچ وقت کفر نمی گفت. 🌹از داشته ها و نداشته های خود کاملا رضایت مند بود. به امام و ولایت فقیه بسیار ارادت داشت و برای حمایت از ایشان لبیک به فرمان او را بر خود واجب می دید و دل از خانه و کاشانه، همسر و فرزندان کند تا به ندای رهبریت گوش فرا دهد. او نیز همچون دیگر بسیجیان راهی جبهه ها شد تا با خون خود ادامه دهنده راه شهیدان باشد و درخت ناب اسلام محمدی را آبیاری کند. @sangareshohadababol

نماز شبش هیچ وقت ترک نمی‌شد هیچ وقت ندیدم نماز شب شهید سلیمانی قطع شود. آنهم نه نماز شبی عادی، نماز شب‌های او همیشه با ناله و اشک و اندوه به درگاه خدا بود. من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزل‌شان خوابیدم، اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت اما من با اشک‌ها و صدای ناله‌های او برای نماز بیدار می‌شدم. 📚راوی سردار معروفی #سردار_دلها ❤️ #نمازاول_وقت #التماس_دعا @sangareshohadababol

مگه زیباتر از این #بوسه داریم ؟ بزرگترین ژنرال جهان بر کفش یک مادر شهید بوسه میزنه ! #حاج_قاسم_سلیمانی @sangareshohadababol

| #روایتـے‌از‌تو | . +چمرانـ: من مرد زندگـے نیستمـ. -پروانہ:(جا میخورد)یعنـےچہ؟ +چمرانـ: من یڪ تڪلیفے توے اینـ عالم دارم ڪہ فکر میڪنم براے این تکلیفـ بہ دنیا آمده امـ. نگاه نکن بہ دڪتراے فیزیڪ پلاسما ، بہ حقوق ماهـے چند هزار دلار. . . من بہ زودے همہ ے این ها رو باید بگذارم و برم. -پروانہ: یعنـے انجام اون تکلیفـ با دوست داشتنـ ، با عشقـ ورزیدنـ و با زندگـے ڪردنـ منافاتـ داره؟ +چمرانـ: با دوستـ داشتنـ و عشقـ ورزیدنـ نہ، براے اینڪہ اینها مقولاتـ آسمانـےاندـ ولـے با زندگـے کردنـ چرا، با هر تعلقـے ڪہ پاے آدم رو بہ زمینـ بند ڪند چرا. . . منبع: 📖از ڪتاب مرد رویاها "نوشته سید مهدے شجاعـے" @sangareshohadababol

شب جمعه اگرم نيست میسر حرمش سر بامى روم و داد كشم از كرمش دست بر سينه گذارم و سلامى دهمش مى كنم ياد غم و محنت و رنج و المش گويم ارباب تو در سينه ما جا دارى آنچه خوبان همه دارند تو يكجا دارى السلام علیک یاابا عبدالله الحسین✋ ‌ #شبهای_جمعه شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام @sangareshohadababol

🔸♦️ قاب عکس سپهبد شهید سپهبد سلیمانی در هنگام سخنرانی سفیر و نماینده دائم ایران در شورای حقوق بشر - ژنو @sangareshohadababol

🔴 خاطره يك سردار مسيحى عراقى كه شبکه های بیگانه اورا نسبت یه حاج قاسم سليماني بدبین کرده بودند اين سردار عراقى ميگويد از بس كه اخبار حاج قاسم سليماني رو از كانالهاى عربي بیگانه درباره اى حاج قاسم اخبار بد بود از او خيلى متنفر بودم....ودر يكى از روزها...كه من در اتاق عمليات بودم دو شخص روديدم. دونفر با مو وريش سفيدى كه بر چهره اى انها بود ..ولبخندى كه بر روى لبهايشان داشتن وباهم درباره اى عمليات صحبت ميكردن....فهميدم ان دو نفر ابومهدى مهندس وحاج قاسم سليماني هستن. رفتم نزديك انها وسلام كردم وحاج قاسم جواب سلامم رو با لهجه اى عربى شكسته جواب داد!!!!!ومرا در اغوش كرفت اينكار كه من را از سالها قبل ميشناخت ومن باحيرت درون خودم ميكفتم باورش ميشه همين حاج قاسم سليماني كه دربارش چه حرفهاى بدى ميزدند واز خجالت نميدونستم بايد چه كار كنم. يادم هست اين اتفاق در ماه رمضان بود....وشب وقت سحر بود وما در جبهه تداركات وغذايى براى خوردن خيلى كم داشتيم...وديدم دست حاج قاسم سليماني يك دونه خرما بود كه قبل از سحر داشت أن دونه خرما را بين خودش وابومهدى تقسيم كرد!!!!! 🌷 مثل شهاتشون @sangareshohadababol

🌴سیره رزمندگان اسلام ✍️عزلزی: آقای فرجی بفرمائید شما در این روستای دور دست، طبل جنگ را چطور شنیدی؟ ✍️پاسخ قربان فرجی اِشکِور(روستای آکِنه): فاصله روستامون تا شهر کلاچای، حدود ۹۰ کلیومترِ . اون قدیما مثل امروز نبود که شما با ماشین دو ساعته از کلاچای بیای آکِنه، اگه کسی قصد داشت به شهر سفر کنه ، بایستی سه روز و نیم پیاده میرفت تا به منطقه رحیم آباد برسه و از اونجا سوار ماشین میشد برای شهر . من ده ساله بودم که عراق به کشورمون حمله کرد، ما از طریق رادیو متوجه شدیم که عراق جنگ را بر ایران اسلامی تحمیل کرد. سالِ هفتم جنگ بود که تصمیم گرفتم برای انجام تکلیف برم جبهه، ولی مادرم مانع رفتنم بود، چون تنها پسرش بودم. در شش سالگی پدرم را از دست دادم، مخالفت مادرم به این خاطر بود که من بمونم و عصای پیریش باشم. درنهایت سال ۶۶ برای اعزام به جبهه در سپاه تنکابن ثبت نام کردم و یادم هست، لحظه ای که از مادرم جدا میشدم، لحظهِ سختی برای هر دو نفرمون بود، خیلی گریه کردیم. مادرم حق داشت چون تنها پسرش بودم، من هم حق داشتم چون تو مملکت ما جنگ شده بود و دین و ناموسم در خطر بود. خدا رو شکر که تونستم دوبار به جبهه اعزام بشم و در کنار بزرگانی همچون شهیدان قنبری(شهیدِ مدافع حرم) و زرندی ادای تکلیف کنم. درضمن، روستای آکِنه از منطقه اِشکِور این افتخار را داشت که با جمعیت حدود ۱۳۰ نفر ، چهار جانباز تقدیم انقلاب اسلامی کرد.✌️🇮🇷 ✍️عزلزی: جوونای عزیز ، اگه یه نوجوون ۱۷ ساله با این همه مشکلات ذکر شده ، بدون اینکه حتی تو تلویزیون تصویر امام را دیده باشه ، راهی جبهه شد، و امروزه هم برای آزادی بوکمال سوریه(آخرین پایگاه داعشی ها)بعنوان یه بسیجی حضور داشت. اگه اون روز قربان فرجی مجرد بود و رفت دفاع مقدس، ولی امروزه زن و فرزند و نوه را رها کرد و رفت سوریه. برای سلامتی رهبر عزیزمون ، رزمندگان دفاع مقدس و مدافعان حرم، سه صلوات. ✍️علی محسن پور @sangareshohadababol

کارت مدرسه برای امیر سرلشکر شهید محمد باقر روحی ( ایام سالگرد شهادت ) با امضای رئیس دبیرستان جاویدالاثر شهید محمد مهدی حبیب زاده بیژنی #تولدروز @sangareshohadababol