eitaa logo
سنگر شهدا
2.3هزار دنبال‌کننده
89.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
78 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
●وقتے ضارب علی رو زد و ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم، یک پیرمرد اومد گفت: خوب شد همینو می خواستی؟ به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟ علی با همان بدن بی جان گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست، من از ناموس شما دفاع کردم. 📎پ ن : 3 فروردین، سالروز آسمانی شدن شهید امر به معروف و نهی از منکر، را گرامی می داریم. 🌷 @sangareshohadababol
با این که مدام به جبهه میرفت، خیلی اصرار داشت تا ازدواج کند. روزی یکی از اقوام به او گفت: «شما با این حضور دائمت در جبهه، معلوم نیست عمری طولانی داشته باشی ... آن وقت میخواهی داماد شوی؟» محمدرضا جواب داد: «شهیدی که متاهل باشد در لحظه‌ی شهادت، سرش بر دامان امیرالمومنین (ع) خواهد بود؛ در حالی که شهدای مجرد، فقط موفق به رویت آقا میشوند. میخواهم بعد از شهادت، سر بر دامان مولایم بگذارم.» تازه آن وقت بود که دلیل اصرارش را فهمیدم ... وقتى من در هنگام عزيمتش به جبهه گريه مى‏ كردم، مى‏ گفت: مادر، مگر در زيارت عاشورا نمى‏ خوانيد: كاش بودم و ياريت مى‏ كردم. امروز روز يارى امام خمينى، فرزند حضرت زهرا(س) است، چگونه مى‏ خواهى من دست از يارى او بردارم.» ✍️به روایت مادربزرگوارشهید 📎معاون طرح‌وعملیات و قائم‌مقام تیپ‌جوادالائمه 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۱۸ مشهد ●شهادت : ۱۳۶۴/۱/۲ هورالعظیم ، عملیات بدر @sangareshohadababol
● شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم...گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده..حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ... ●وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت..برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه .. 🌷 @sangareshohadababol
مصطفی و مرتضی دو برادر دانشجو و قاری قرآن از شاگردان استاد موسوی‌ بلده، با شروع جنگ ، دنیا را رها کرده و به جبهه‌ رفتند، در منطقه در کنار نبرد به پوشش تصویری عملیات‌ها مشغول بودند. در چهارم فروردین ۱۳۶۱ در جریان عملیات فتح‌المبین یک گروه رسانه‌ای از عکاسان و خبرنگاران را به منطقه بُرده بودند. که آرپی‌جی دشمن در منطقه رقابیه به ماشین‌ شان اصابت کرد ؛ هر دو برادر همزمان در آتش سوختند اما سربندهای "یازهرا"یشان نسوخت..! @sangareshohadababol
💢 رضا میثمی ( اهل 1342_ : ۸ فروردین ۱۳۶۵ فاو _عملیات هشت. . ▪️مادرش میگفت :«هفت روز مانده به ماه مبارك رمضان، يك كيسه شالي به او دادم و گفتم: ببر شالي‌كوبي. آن زمان برنج زياد نبود. وقتي غروب برگشت، ديدم داخل فُرغون خالي است. گفتم: پس برنج كو؟ گفت: مادر! برنج را به دايي فرض‌علي دادم تا براي رزمندگان بفروشد. آن­ها واجب­تر هستند.» . 📩 قسمتی از وصیت نامه ی شهید: ‌ای آن کسانی که نمی‌خواهید به جبهه بروید! ای آن کسانی که پسرتان را به جبهه نمی‌فرستید,!بدانید؛ خانواده شهدا هستند دردها و رنج‌های این جامعه اسلامی را تحمل می‌کنند و یتیمانشان را به جبهه می‌فرستند و این انقلاب اسلامی را یاری می‌کنند شما هم از ثمره‌اش بهره‌مند شوید و همین‌طور دنبال چشم چرانی و هوسرانی و شکم پرستی و راحت‌ طلبی بروید و هی قور و پور بزنید و بگویید به درک شهید شده است نمی‌خواست جبهه برود.بدانید که فردای قیامت در محضر خداوند یکتا جواب خون این شهدا را نمی‌توانید بدهید که چقدر عذاب خداوند سخت و دردناک است. . @sangareshohadababol
شهـادت راز هـستی است و تا چشم هـا ڪم سوست هـموارہ راز خواهـد ماند . . . ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۰/۱۲/۰۹ ◻️محل ولادت: تهران ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۰۱/۱۴ ◻️محل شهادت: حلب_سوریه ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۱ ◻️محل ولادت: شهرستان صومعه سرا ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۰۱/۱۴ ◻️محل شهادت: حلب_سوریه 🕊 @sangareshohadababol
●یکی از خلق و خوی خوب آقا جواد این بود که عصبانی نمی شد و خیلی آرام بود و وقتی قدمی خیری بر می داشت مدام می گفت که من کل کارم برای رضای خدا است و کار باید فی سبیل الله باشد جواد سه ماه شعبان رجب و رمضان مرتب روزه می گرفت و نماز ش به موقع می خواند ولی در سوریه نمازش را به خاطر مجروحیتی که داشت نشسته می خواند. ●جواد برای اولین بار با سپاه بدر به سوریه اعزام شد  و برای دوم با سرایای خراسانی رفت و مجروح شد. ●زمانی که داعش به سوربه حمله کرد آقا جواد در همه جنگ های سوریه شرکت کرد لذا جواد از زمانی که خواست برای اولین بار به سوریه برود به من گفت که می خوام برم ایران برای ادامه تحصیل چون می دانست که من ناراحت می شوم چیزی از رفتن به سوریه  بهم نگفت و یک روز یکی بهم زنگ زد دیدم شماره سوریه روی گوشی من هست و جواد بود گفت: که مادر من الان در سوریه هستم و من بهش خیلی اصرار کردم که مادر برگردد ولی جواد گفته نه من بر نمی گردم. 🌷 @sangareshohadababol
سید علی چه عهدی با خدا و مولای خود بسته بودی؟ تولد : ۲۱ رمضان شهادت : ۲۱ رمضان مصادف با شهادت مولا علی(ع) هنگام شهادت هم ۲۱ ساله بودی! واقعا چه رازیست؟! شهید آوینی درست گفته است: « در عالم رازی است که جز با خون فاش نمیشود..» "سیدعلی دوامی" همچون مولایش علی‌وار زیست و علی‌وار شهید شد. @sangareshohadababol
الحق که صیاد دلهای بیقرار بودی و شاید بی قرارتر از همه مولایت سید علی بود که چنین عاشقانه ، بوسه ی وداع بر تابوت سربازش زد ... 💠 @bank_aks @sangareshohadababol
●ما باید قدر نعمت ولایت فقیه را بدانیم. به شفاعت شهدا امیدوار نباشید. شهید با کسی قوم و خویشی ندارد، اگر راه شهدا که همان راه اسلام است را ادامه دادید از ما هستید و گرنه خیر. ●من از جانب خودم و دوستانم می گویم: از یکایک شما بازخواست می‌کنیم که با خون ما چه کردید، آیا در مقابل کفر، منکرات و فساد فاسدان ایستادید یا گذشتید و گفتید به ما چه؟ اگر بی تفاوت بودید منتظر غضب ما باشید. اگر اشکی دارید، بر مظلومیت خاندان اهل بیت (ع) و سالار شهیدان بریزید». 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۹/۶/۵ قوچان ، خراسان‌رضوی ●شهادت : ۱۳۶۷/۱/۲۳ حلبچه @sangareshohadababol
۲۵ فروردین ۱۳٦۲ ستاره دیگری از دو کوهه در آسمـان جای گرفت تا روشنی‌بخشِ صراط زندگی ما زمینیان باشد ... 🌺شهید رضا (رزاق) چراغی پس از شروع جنگ با تیپ ۲۷ محمد رسول الله به جنوب اعزام شد و از اواسط سال ۱۳۶۰ تا اواخر تیرماه ۱۳۶۱ فرماندهی گردان حمزه را بر عهده داشت. با همین مسئولیت در دو عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس شرکت کرد. 🌹چراغی در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۶۱ در بحبوحه عملیات رمضان به سمت قائم مقام فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسول الله منصوب شد.وی همچنین در عملیات مسلم بن عقیل به عنوان فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله شرکت داشت و در عملیات والفجر مقدماتی پس از این که تیپ ۲۷ به لشکر تبدیل شد، فرماندهی آن را بر عهده گرفت. در عملیات والفجر مقدماتی، به او لقب «شمشیر لشکر» را دادند. سرانجام رضا چراغی در عملیات والفجر ۱ و در منطقه عمومی فکه به شهادت رسید. @sangareshohadababol
🔹اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم می‌رفت و وقتی می‌آمد خانه اگر نماز شبش قضا می‌شد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمی‌خواند، می‌گفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید. 🔸یا به بچه‌ها می‌گفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. می‌گفت: "طلب بخشش و گذشت کردن باعث می‌شود خدا به ما نگاه ویژه‌ای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. " 🌷 @sangareshohadababol
یکبار به اوگفتم تو ۵ سال در جبهه بودی؛ دیگر بس است. گفت؛ عمر دست خداست، ممکن است در شهر به دلائل دیگری بمیرم پس چه بهتر که مرگم ختم به شهادت شود. در یکی از عملیات‌ها مجروح شده بود او را به اصفهان منتقل کرده بودند. برادرم از اصفهان زنگ زد و گفت علیرضا اینجا پیش ماست. گفتم دلمان برایش تنگ شده بگویید بیاید. وقتی آمدند متوجه شدیم علیرضا مجروح شده و با عصای زیر بغلش آمد. هنوز کاملا خوب نشده بود که مجددا به جبهه رفت. پس از چند روز زنگ زد و از جراحت‌هایش پرسیدم، گفت: خودشان خوب میشوند؛ جای مردان جنگ، جبهه است، این جراحت‌ها نباید ما را خانه نشین کند. همیشه گله مند بود و می‌گفت من از همه بیشتر جبهه بودم ولی لیاقت شهادت ندارم. هر وقت از او می‌پرسیدم در جبهه چکار میکند؟ برای اینکه من نگران نشوم، می‌گفت من در آشپزخانه خدمت می‌کنم. در صورتی که او فرمانده گردان رزمی ۴۱۳ لشکر ثارالله بود. ✍به روایت مادربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ گردان‌رزمی ۴۱۳ لشگر ۴۱ثارالله 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۱ کرمان ●شهادت : ۱۳۶۷/۱/۲۶ فاو @sangareshohadababol
●کسی خبر شهادت ایشان را به ما نداد. روز اول ماه رجب امسال شهید می‌شوند. بعد از آن خود داعش خبر شهادت هادی را روی سایت‌ها و خبرگزاری‌هایش گذاشت. چون آقای کجباف برای ایشان چهره شناخته‌شده‌ای بود ولی ما هنوز از موضوع اطلاع نداشتیم. ● بعضی دوستان و آشنایان خبرها را دیدند و به ما گفتند. ساعت یک ونیم نیمه‌شب بود که به پسرم خبر دادند. پسرم هم از دوستان هادی در اهواز ماجرا را جویا شد که آ‌نها گفتند ما می‌خواستیم فردا صبح خبر را به شما بدهیم. از گریه و زاری پسرم و عروسم ماجرا را فهمیدم. ●حالم بد شد و بدنم شروع به لرزیدن کرد. دخترم هم با همسرش آمد خانه‌مان. آنقدر گریه و بی‌قراری کرد که اصلا نمی توانستیم ساکتش کنیم. ساعت‌های اول برای ما غیر قابل تصور بود. ●داعش در همان ساعت‌های اول اعلام کرد که جنازه هادی کجباف پیش ماست و در ازای دادن جنازه‌اش یک تا یک و نیم میلیارد دلار از ایران می خواهیم. همرزمان هادی این موضوع را به پسرم گفتند و قصد داشتند این مبلغ را هم به داعش بپردازند اما من تا موضوع را شنیدم مخالفت کردم. @sangareshohadababol
آن دم كہ نفس ڪشیدم ازهجرانت شرمنـده شدم ازتـو و از ایمانت آه اى گل سرخ خیمه ے فاطمیون دیباچہ دشت خون شده چشمانت 🍃ولادت۷۴/۰۱/۰۲ 🌺 شهادت۹۴/۰۱/۳۱ 🌷 @sangareshohadababol
. ▪️محسن اسحاقی ،متولد 1339 بابل . خانواده ش‌درفریدونکنار زندگی می‌کردند. پدرش کشاورز بود .۱۳۵۹ به کردستان اعزام شد . ۱۳۶۰ ازدواج کرد.۱۵ روز بعد، بار دیگر به فکر رفتن به جبهه افتاد. همسرش از او خواست که چند ماه دیگر برود. اما او گفت: این از واجبات دین ماست و برای حفظ ناموس مملکت باید از هر چیزی گذشت.»۱۳۶۱ دخترش معظمه بدنیا اومد_۱۳۶۲ عضو رسمی سپاه شد_۱۳۶۳ فرزندش محمد حسن بدنیا آمد. . ▪️سال ۱۳۶۴ یگان دریایی را تشکیل داد و بعنوان فرمانده یگان دریایی لشکر ویژه ۲۵ کربلا از خود نشان داد.چندین بار مجروح شد. در والفجر‌8 در اثر استشمام گاز شیمیایی و اصابت موج انفجار مجروح و در شلمچه نیز ترکشی به صورتش خورد.خبر مفقودشدن وی در پاتک فاو، به خانواده‌اش ابلاغ شد و به اسارت نیروهای بعثی درآمد.چند روزی از اسارت نگذشت که، 12 نفر از اسرای ایرانی با هدایت محسن ،آماده فرار شدند. و از بصره به مرز شلمچه رسیدند، ‌اما دوباره به اسارت درآمدند. . ▪️بعثی ها،جمجمه و دندان‌های وی را شکستند؛ پای راست او را قطع کردند و پس از شکنجه بسیار او را به شهادت رساندند.۷ ماه پس از شهادت محسن ، گردان انصار پیکر او را در مرز شلمچه کشف کرد؛ در شرایطی که قابل شناسایی نبود. به همین دلیل قصد داشتند تا پیکر مطهرش را جزء شهدای گمنام ثبت کنند. همسرش به‌خاطر آورد که شلوار محسن سه دکمه داشته و دکمه وسطی را به هنگام عزیمت وی به فاو از پیراهن خود کنده و به شلوار او دوخته است. همین دکمه، به شناسایی پیکرش منجر گردید.🇮🇷🚩🚩 @sangareshohadababol
🌹سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ سالروز شهادت سپهبد قرنی اولین رییس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ♦️محمدولی قرنی در سال 1292 شمسی متولد و از ابتدای کار در ارتش، فعالیت علیه رژیم طاغوت را آغاز کرد. در سال 1337 با عده ای از همکاران خود طرح یک کودتا را علیه رژیم ریخت که بنا به دلایلی کشف شد و به سه سال زندان محکوم شد. سپهبد قرنی پس از آزادی از زندان به فعالیت های خود ادامه داد و در جریان 15 خرداد 1342 پس از دیدار با آیت الله میلانی مجددا دستگیر و به سه سال زندان محکوم شد. به دنبال پیروزی انقلاب، سپهبد قرنی به سمت اولین رییس ستاد مشترک ارتش منصوب شد. ♦️سرانجام بازرگان نخست وزیر دولت موقت در 6 فروردین 1358، ایشان را از ریاست ستاد ارتش برکنار کرد. سپهید قرنی در روز سوم اردیبهشت 1358 در منزل خود توسط چند تروریست از گروهک ضاله فرقان به شهادت رسید. @sangareshohadababol
چهره‌ی دیپلماتیک "حاج احمد متوسلیان"..! حاج احمد و «غلامرضا» از بدو آشنایی، دوشادوش یکدیگر در تمامی صحنه‌های مقابله با ضدانقلاب حضور داشتند. بر خلاف حاج احمد که اقتدار و سخت‌گیری‌اش معروف بود، غلامرضا به شوخ طبعی و ملایمت شهرت داشت. تنها کسی که به راحتی جرأت می‌کرد با حاج‌احمد شوخی کند، همو بود! غلامرضا زبان فصیح و شیوایی داشت، زمانی که احتیاج به سخنرانی، مذاکره، بحث و یا از این قبیل کارها بود، حاج‌احمد او را می‌فرستاد. هر وقت از غلامرضا علت این امر را می‌پرسیدند، بلند می‌خندید و می‌گفت:«من چهره دیپلمات برادر احمد هستم.» حاج‌ احمد تعلق خاطرعجیبی به او داشت در پی آزادسازی پاوه، بجای اینکه خود فرماندهی سپاه را بدست گیرد این مسئولیت را بر دوش «غلامرضا» گذاشت و خودش زیردست او، مسئولیت عملیات سپاه پاوه را پذیرفت. چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ وقتی غلامرضا شهید شد؛حاج احمددر مقابل جسم در خون طپیده او زانوی ادب بر زمین نهاد و چون ابر بهاری زار زار گریست. زاری و ناله حاج احمد را تنها در کنار پیکر غلامرضا مطلق و محمد توسلی دیده‌اند و بس... @sangareshohadababol
🌹 🔹 قبل از آخرین اعزام، به همسرش سفارش کرد که اگر فرزندم دختر بود، اسم او را «زینب» بگذار و زینب‌وار تربیتش کن. دخترش چهل روزه بود که پدر به شهادت رسید.» . ▪️مختار از نظر قدرت بدنی قوی بود، او را در عملیات کربلای ۱۰ به عنوان مسئول تخریب انتخاب کردند. گروه وی اولین تیم اعزامی بود که به منطقه مورد نظر رسید. بعد از شهادتش، فرماندهان اعلام کردند که ما با زحمات و تیزبینی شهید امیری بود که در ماووت به پیروزی رسیدیم.» . ▪️مختار بعد از طی خدمت سربازی در نیروی زمینی سپاه در ستاد مشترک، در ۷ بهمن ۱۳۶۵ به عضویت سپاه در آمد و به عنوان تخریبچی مشغول به کار شد. او که برای مدّتی در جبهه سومار حضور داشت، در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۶۵به منطقه ماووت عزیمت کرد و سرانجام، در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۶ در عملیات کربلای ۱۰ در منطقه ماووت، به شهادت رسید. جسم پاکش نیز در امامزاده عبدالحق زیرآب به خاک سپرده شد. @sangareshohadababol
●محمدرضا علاقه ی فراوانی به حضرت فاطمه زهرا(س) داشت و در تمامی مداحی های خود در مدح ایشان می خواندند.علاقه ی تورجی زاده به حضرت فاطمه زهرا(س) به حدی بود که وصیت کرد بر روی سنگ قبرش نام مبارک حضرت زهرا را بنویسند. تورجی زاده همیشه نمازهایش را اول وقت می خواند و بسیار قرآن تلاوت می کرد. ●پیش از نماز صبح به راز و نیاز با خداوند مهربان می پرداخت و آنقدر خالصانه به نیایش می پرداخت که گاهی صدای گریه های او موجب بیدار شدن اطرافیانش می شد.او عبادت های خود را تا طلوع آفتاب ادامه می داد. تورجی زاده به طور مداوم در جبهه مجروح می شد و قبل از آنکه به طور کامل بهبود یابد مجدد به جبهه می رفت. ●محمدرضا تورجی زاده در پنجمین روز اردیبهشت سال ۱۳۶۶در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در حین فرماندهی گردان یازهرا در سنگرش از ناحیه ی پهلو،بازو جراحت و ترکش هایی دید و به مقام شهادت نائل شد. 🌷 @sangareshohadababol
💢 . ▪️قبل از آخرین اعزامش به مزار شهدا رفت و مادر شهید اکبری را بر سر مزار دید و گفت مادر دعا می کنم و شما آمین بگو. مادر شهید هر چه پرسید  چه دعایی می خوانی گفت نپرس مادر فقط آمین بگو . مادر شهید به خاطر علاقه زیادی که به شهید داشت قبول کرد و آمین گفت : بعد از آن به جان پسر شهیدش قسم خورد  که بگوید چه دعایی کرده است  و شهید گفتند دعا کردم که لیاقت شهادت را داشته باشم و شهید بشم. . ▪️ ۵ ابراهیم ترابی ( از شهرستان ) گرامیباد. ترابی در جاده ام القصر در سن ۲۰ سالگی رسید) . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
🔸 شهید علیرضا تقوی قلعه سری ( نکا) شهادت ۱۳۶۷/۰۲/۰۷ فاو _ عضو یگان دریایی لشکر ویژه ۲۵ کربلا : . 📩 به خواهران عزیزم توصیه می کنم حجاب خود را رعایت کنند تا خون شهدا پایمال نشود. . @sangareshohadababol
«همه‌ چیز تمام» این بهترین توصیف برای «محسن وزوایی» است رتبه یک رشته شیمی دانشگاه شریف،‌ فاتح لانه جاسوسی ، عقاب قله‌های «بازی دراز» ، و اولین فرمانده لشکر۱۰ سیدالشهداء که با شهادت ، دست‌نیافتنی‌تر هم شد... 💠 @bank_aks @sangareshohadababol
. ▪️متولد سال 1332 در منطقه ییلاقی "خونین دره" از توابع شهرستان علی آباد کتول استان گلستان.اسمش احمد بود ، احمد شَکی.با پیروزی انقلاب، جزو هسته اولیه تاسیس کمیته علی آباد، به ایفای نقش پرداخت.شهریور 58 به عضویت سپاه شهرستان علی آباد کتول درآمد. جانشین واحد عملیات، مدیر داخلی و مسؤل یگان حفاظت از شخصیت ها، در کارنامه فعالیتهای احمد در روزهای نخستین تشکیل سپاه، برجسته و چشم‌نواز است. . ▪️او با حضور در جبهه های غرب و جنوب و شرکت در عملیات های مطلع الفجر، والفجر 4 و 6, بدر، قدس 1و2 و در نهایت عملیات مقتدرانه والفجر 8، خلاقیت خود را در عرصه ی پشتیبانی از رزم به اوج رساند، بگونه ای که نقش پشتیبانی احمد و واحد تحت امرش، بارها تحسین فرماندهان ارشد لشکر ۲۵ را به دنبال داشت و فرماندهان بر این واقعیت صحه گذاشتند. . ▪️این سردار سپاه اسلام در نهایت در عملیات تکمیلی والفجر 8 در حالی که چند روزی به نوبت تشرف او به خانه خدا باقی نمانده بود، در حین حمل کیسه آذوقه، دبه های آب و جعبه مهمات، با اصابت ترکش دشمن به ناحیه سر و گردن به درجه رفیع شهادت نائل آمد.💢 ۱۱ ماه 1365, احمد شکی، مسؤل مدیریت داخلی، و خدمات مهندسی رزمی لشکر ویژه 25 گرامی باد. . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
حاج احمدمتوسلیان و غلامرضا از بدو آشنایی در سپاه منطقه ۶ تهران دوشادوش یکدیگر در تمامی صحنه های مقابله با ضد انقلاب حضور داشتند در پی آزاد سازی شهرستان پاوه در دی ماه ۱۳۵۸ حاج احمد که سرپرستی فاتحان شهر را بر عهده داشت به جای اینکه خود فرماندهی سپاه شهر را به دست گیرد این مسئولیت را بر دوش غلامرضا قربانی مطلق نهاد و حکم فرماندهی سپاه پاوه به نام این جوان قد بلند و خوش مشرب ، که ریش انبوه و سیاه و موهای مجعدش جذابیت خاصی به او می بخشید ، صادر شد و حاج احمد فرماندهی عملیات سپاه «پاوه» را پذیرفت... غلامرضا زبان فصیح و شیوایی داشت ،زمانی که احتیاج به سخنرانی ،مذاکره ،بحث و یا از این قبیل کارها بود ، برادر احمد او را میفرستاد .هر وقت از غلامرضا علت این امر را میپرسیدم ،بلند میخندید و میگفت : من چهره دیپلمات حاج احمد هستم . 🌷 @sangareshohadababol